امروز: شنبه 03 آذر 1403 برابر با 23 نوامبر 2024

 اربیل (کردستان۲۴)- مسرور بارزانی نخست‌وزیر اقلیم کردستان روز شنبه ۲۶ بهمن، در حاشیه‌ی کنفرانس امنیتی مونیخ با هیئتی از پارلمان آلمان متشکل از عضو کمیته‌ی امور خارجه، دفاع دیدار کرد.

نمایندگان پارلمان آلمان در این دیدار بر ادامه‌ی همکاری و آموزش نیروهای پیشمرگه‌ی کردستان جهت ادامه‌ی مبارزه با داعش تأکید کردند.

نخست‌وزیر اقلیم کردستان در این دیدار ضمن تشکر از کمک‌های دولت آلمان به اقلیم کردستان و نیروهای پیشمرگه، به برنامه‌های کابینه‌ی نهم اقلیم کردستان در مورد ایجاد تنوع در منابع اقتصادی و اهمیت دادن بیشتر به سرمایه‌گذاری بر اساس احتیاج اقلیم کردستان پرداخت.

 

https://www.kurdistan24.net/fa/news/d6fad10c-962b-4a8a-893c-e67ba90abaed

 اربیل (کردستان۲۴)- مسرور بارزانی، نخست‌وزیر دولت اقلیم کردستان محتوی دیدارهایش با مقامات کشورها در چارچوب کنفرانس امنیتی مونیخ را برای خبرنگاران تشریح کرد و گفت، خصوصیات اقلیم کردستان از سوی دوستانش رعایت شده است.

نخست‌وزیر اقلیم کردستان گفت: در حاشیه‌ی کنفرانس امنیتی مونیخ دیدارهای مثمر ثمری با شرکت‌کنندگان در این کنفرانس انجام دادیم. وی گفت: یکی از این دیدارها را در مورد بخش انرژی  با وزیر انرژی آمریکا انجام دادیم و در مورد بخش انرژی در کردستان گفتگو کردیم کە وزیر انرژی آمریکا خواهان توسعه‌ی بیشتر روابط آمریکا و اقلیم کردستان در این بخش بود. 

مسرور بارزانی گفت: "کشورهای شرکت‌کننده روابط مستحکمی با اقلیم کردستان و عراق دارند. همزمان خصوصیات اقلیم کردستان هەمیشە نزد هم‌پیمانان و دوستمان مدنظر قرار دارد." وی در مورد اوضاع منطقه نیز گفت: " اقلیم کردستان را همچون کاراکتری اصلی در رویدادهای خاورمیانه مهم تلقی می‌کنند و همەی دیدگاه‌ها و گفتگوها در جهت طرح عادی‌سازی وضیعت منطقه بود. 

نخست‌وزیر اقلیم کردستان در مورد کابینەی جدید دولت عراق نیز گفت: تاکنون نتایج (انتخاب اعضای کابینە) معلوم نیست. آقای محمد توفیق علاوی می‌خواهد کابینەی جدید را تشکیل بدهد. آنچه برای ما همچون اقلیم کردستان مهم است، این است کە حقوق قانونی ما همچون اقلیمی فدرال در چارچوب عراق محفوظ و مورداحترام باشد و نمایندگان اقلیم کردستان ر کابینەی جدید هم در این چارچوب انتخاب شوند.

مسرور بارزانی درباره‌ی حقوق کردها در سوریە گفت، در دیدار با سرگئی لاوروف این موضوع را مطرح کرده و بر احقاق حقوق کردها در روژآوا تأکید کرد و تصریح کرد: ما می‌دانیم کە داعش هنوز هم خطر اصلی برای منطقه است و ما به حمایت همه طرف‌ها مخصوصاً حمایت‌های آمریکا و نیروهای ائتلاف نیاز داریم. داعش مشغول تجدید سازمان است و خطری است کە منطقه و همەی جهان را تهدید می‌کند. باید در همه‌ی ابعاد هماهنگی داشته باشیم. "

نخست‌وزیر اقلیم کردستان در مورد روابط میان اقلیم کردستان و جمهوری اسلامی ایران گفت: " ما با ایران همسایه هستیم. به‌طور کلی در مورد اوضاع منطقه نگرانی‌های مشترکی داریم. بر احترام متقابل در همەی ابعاد تأکید کردیم."

https://www.kurdistan24.net/fa/news/70d3e473-c98d-43fe-b634-97063eafc44f

 

 اربیل (کردستان۲۴)- مسرور بارزانی نخست‌وزیر اقلیم کردستان روز یکشنبه ۲۷ بهمن، در حاشیه‌ی سومین روز برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ با محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه‌ی جمهوری اسلامی ایران دیدار کرد.

نخست‌وزیر اقلیم کردستان و وزیر امور خارجه‌ی ایران در این دیدار آخرین تحولات و رویدادهای عراق، منطقه و روابط اقلیم کردستان و جمهوری اسلامی ایران را مورد تبادل‌نظر قرار داده و بر اهمیت ایجاد ثبات و امنیت در عراق و منطقه تأکید کردند.

 

https://www.kurdistan24.net/fa/news/4bf586bd-96e4-4f92-b867-01fc0006583f

 

 اربیل (کردستان۲۴)- مسرور بارزانی نخست وزیر اقلیم کردستان پس از شرکت در پنجاه‌وششمین کنفرانس امنیتی مونیخ در آلمان  شامگاه روز یکشنبه ۲۷ بهمن در رأس هیئتی وارد پایتخت ایتالیا شد.

به گزارش کردستان۲۴، نخست وزیر اقلیم کردستان در رم با جوزپه کونته نخست‌وزیر ایتالیا و جمعی از مقامات عالی‌رتبه‌ی این کشور دیدار و در باره‌ی مبارزه با تروریسم گفتگو و هماهنگی خواهد کرد. هیئت همراه نخست وزیر که از "دانا عبدالکریم" وزیر اسکان و آبادانی،" آنو جوهر" وزیر ارتباطات، "پشتیوان صادق" وزیر اوقاف و امور دینی و "خالد شوانی" وزیر اقلیم تشکیل شده است، فرصت‌های سرمایەگذاری در اقلیم کردستان را با شرکت‌های ایتالیایی مورد گفتگو قرار خواهند داد. 

نخست وزیر اقلیم کردستان سپس در واتیکان در دیدار با رهبر کاتولیک‌های جهان در مورد پایبندی اقلیم کردستان به همزیستی دینی و مذهبی و تقویت گفتگوی میان ادیان  رهبر کاتولیک‌های جهان گفتگو خواهد کرد.

نخست وزیر اقلیم کردستان سپس در واتیکان در دیدار با رهبر کاتولیک‌های جهان در مورد پایبندی اقلیم کردستان به همزیستی دینی و مذهبی و تقویت گفتگوی میان ادیان  رهبر کاتولیک‌های جهان گفتگو خواهد کرد.

 

https://www.kurdistan24.net/fa/news/c512e30a-15cb-4b4c-aad1-13fc38018692

 

 نماینده اقلیم کردستان در ایران با بیان اینکه تا قبل از شکل‌گیری داعش روابط تجاری به 5 میلیارد دلار می‌رسید ولی در حال حاضر به شدت کاهش پیدا کرده است، گفت: از ایران به خاطر اینکه در خیلی از شرایط سخت همراه ما بوده تشکر می‌کنم.

ناظم دباغ نماینده اقلیم کردستان در تهران در همایش بررسی چالش‌ها و راهکارهای تخصصی صادرات کالا به عراق با تشکر از مسؤولین این همایش اظهار امیدواری کرد که بتواند رابطه تجاری خود با ایران نسبت به قبل محکم‌تر شود. 

وی گفت: با نگاه به گذشته درمی‌یابیم قبل از سال 2000 میلادی سقف تجارت بین ایران و اقلیم به صد میلیون دلار نمی‌رسید و تا قبل از شکل‌گیری داعش روابط تجاری به 5 میلیارد دلار می‌رسید ولی در حال حاضر به شدت کاهش پیدا کرده است ولی با تلاش دوستان و آزادی از دست داعش باز می‌تواند صادرات رشد بیشتری داشته باشد.

دباغ گفت: به مسائلی که امروزه در روابط تجارت اقلیم کردستان و ایران وجود دارد اشاره گردد. امروزه فعالیت اقتصادی یکی از عوامل مهمی برای استقرار سیاسی و اقتصادی بوده و برای ایجاد زندگی مرفه برای مردم بوده و نمی‌توانیم مشکلات را نادیده بگیریم. ما واقعاً به دنبال حل مشکلات بین کردستان عراق و ایران بوده و هستیم. بازار اقلیم کردستان به واسطه فرآورده‌های ایران توانسته مسیرهای خود را جبران کند.

نماینده اقلیم کردستان در تهران گفت: لازم است در رابطه با روابط تجاری به چند نکته اشاره کنم؛ مسأله اول مربوط به بازرگان‌ها و رفت و آمد آنهاست که لزوم لغو ویزا و یا ایجاد ویزای فرودگاهی است که البته ما ویزا را لغو کرده‌ایم و پاسپورت ایرانی نیاز به ویزا ندارد ولی متأسفانه از طرف ایران همکاری‌های لازم صورت نگرفته است.

وی در ادامه افزود: مسأله دوم دروازه‌های مرزی است و باید بازرگانی و تجارت سرعت گرفته و بازرگان به خود جرأت دهد و وقتی از مرز وارد اقلیم می‌شود باید ببیند کارهای مربوطه آسان است. مسأله سوم کنترل می‌باشد که یک سری مقررات و دستوراتی وجود دارد که باعث ایجاد مشکلات گردیده است ولی به دلیل اینکه این قوانین و مقررات در قانون اساسی عراق است نمی‌توانیم کاری انجام بدهیم.

دباغ افزود: آخرین مسأله مربوط به منطقه آزاد است و برای اینکه کالاهای صادراتی ایران در این مناطق تولید شود و باعث کاهش هزینه برای مردم اقلیم گردد نزدیک به 25 هکتار زمین به شرکت‌های ایرانی و عراقی داده‌ایم و پیشنهاد کرده‌ایم که منطقه آزاد در باشماخ باشد.

نماینده اقلیم کردستان در تهران در پایان گفت: ما به شکل‌گیری منطقه آزاد در باشماخ بیشتر نیاز داریم ولی یک‌طرفه نمی‌توانیم کاری انجام دهیم و آمادگی داریم؛ ولی به خاطر بحران مالی و جنگی که وجود دارد مشکلاتی به وجود آمده است و برای حل و فصل این مسأله به کمک دو طرف نیاز داریم تا بتوانیم در آینده‌ نزدیک بدهی‌های خود را به شرکت‌های ایرانی پرداخت کنیم و از ایران به خاطر اینکه در خیلی از شرایط سخت همراه ما بوده تشکر می‌کنم.

 

 

 

https://www.farsnews.ir/news/13950520000558/%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%AF%D9%84-%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D9%82%D8%A8%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4-%D8%A8%D9%87-5-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF-

 

هم اکنون بعد از درگذشت حاج قاسم سلیمانی سوال اصلی این است: حضور جمهوری اسلامی ایران در کشورهای عراق و سوریه و لبنان به چه شکلی خواهد بود؟
به نظرم، فقدان حاج قاسم سلیمانی زیان بزرگی به جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران وارد آورد. او برای کشور خود؛ فردی شایسته، نترس و دلسوز بود، کارهایی را در برنامه از پیش تعیین‌شده به پیش می‌برد که توسط تصمیم‌گیران ایران پایه‌ریزی ‌شده بود.
دورشدن او از این میدان، تا مدت‌ها تأثیرش را خواهد گذاشت. ولی همان سیاست و شیوه کارکردن او در منطقه، برقرار خواهد بود. به همین دلیل، با توجه به تجربیات شخصی خودم درباره سیاست‌های جمهوری اسلامی؛ تغییرات آنچنانی را در منطقه و در خاورمیانه و بخصوص در سوریه و لبنان و عراق شاهد نخواهیم بود.
دلیل آن نیز این است که در منطقه، امکانات و فاکتورهای همکاری با ایران در جای خود باقی مانده‌اند. ولی این در حالی است که اگر ایران، خودش سیاست جدیدی اعمال نکند.
برای جانشینی قاسم سلیمانی واضح است که آسان نیست کسی بیاید و به این زودی‌ها جایگاه او را بگیرد، ولی باید این را بدانید؛ اعتقاد به خدا، اسلام و جمهوری اسلامی ایران؛ می‌تواند شخص دیگری را تربیت کند.
همانطور که با پشتیبانی سپاه و همچنین رهبری جمهوری اسلامی ایران؛ سلیمانی تربیت شد، اگر شخص دیگری بیاید و جای او را بگیرد؛ با اطمینان، رهبر هم از او پشتیبان خواهد کرد تا از همان سیاست و راه و روش پیروی کند.
آیا برای اقلیم کردستان این وضعیت، تغییر خواهد کرد؟ به نظر من، برای جواب دادن به این سوال، باید زمان بگذرد، چون همه کسانی که نماینده حاج قاسم در اقلیم کردستان بودند؛ همان نهاد و اشخاص هستند که آنها هم ارتباط خوبی با اقلیم دارند.
رهبران کُرد و گروه‌های سیاسی روابط خود با ایران را مهم و استراتژیک می‌دانند. به همین دلیل، آینده این روابط، به سیاست آینده جمهوری اسلامی ایران و حکومت اقلیم کردستان ارتباط دارد نه شخص خاصی.
بدون شک، نقش اشخاص نیز، تأثیرگذاری خود را در انجام‌دادن برنامه‌ها و سیاست‌ها خواهد گذاشت.
به همین دلیل، من معتقد نیستم که بعد از ترور حاج قاسم سلیمانی شکافی ایجاد خواهد شد، جانشین او هر کسی باشد؛ همچون گذشته، به سیاست دولت ایران پایبند خواهد بود که برایش پایه‌ریزی شده است.

* نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران
این یادداشت اختصاصی را برای مجله «په‌یسه‌ر» به نگارش درآورده که در شماه 8 منتشر شده است.

ناظم دباغ در پاسخ به‌ آن هایی که‌ از عملکرد وی در ایران انتقاد کرده‌ و می گویند بیشتر نماینده ایران است تا اقلیم کردستان، تصریح کرد: به نظرم افرادی که چنین چیزی را مطرح می کنند، دشمن خود و ملت و دولت اقلیم کردستان هستند، تاکید می کنم که من نماینده دولت اقلیم کردستان هستم و مسئول نهاد روابط خارجی دولت اقلیم و مقامات مافوق او نیز من را به عنوان نماینده دولت اقلیم خطاب می کنند و با من مشورت کرده و سوالات مربوط به این حوزه را از  من پرسیده و من نیز مجاز به پرسش از آنان هستم و خوشبختانه تاکنون هیچ گونه انتقاد رسمی، شکایت و یا توبیخی از نحوه عملکرد من و اظهاراتم و آنچه در گفتگو  و مصاحبه با رسانه ها و مقامات عنوان کرده ام، صورت نگرفته است.

به گزارش کردپرس، ناظم دباغ در بخش سوم از مصاحبه با شبکه تلویزیونی روداو که با بررسی نقش سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی در عراق و اقلیم و روابط وی با احزاب و مقامات این منطقه آغاز شد، به تشریح نقش خود در روابط اقلیم کردستان و احزاب سیاسی با جمهوری اسلامی ایران و نیز روابط تجاری اقتصادی ایران و اقلیم و همچنین عوامل تقویت و تضعیف این روابط  پرداخته است.

منزل شخصی شما در ایران است یا در اقلیم کردستان؟

ناظم دباغ: من خود نیز نمی دانم که واقعا خانه ام کجاست؟ از سال 1966 تنها زندگی می کنم. زمانی در هلند زندگی می کردم، اما پس از توافق واشنگتن و بنا به خواست جلال طالبانی دبیر کل فقید حزب اتحادیه میهنی کردستان (یکیتی)، به ایران آمده و از آن زمان تاکنون در ایران زندگی می کنم. هم اکنون خانه ای در هلند دارم.  فرزندانم نیز که یک دختر و یک پسر هستند، هر دو در اربیل مرکز اقلیم کردستان، اقامت دارند و منزل کنونی خودم نیز که در آن جمع می شویم، در تهران است.

 13 سال است که شما مسئول هماهنگی و  روابط اقلیم کردستان و جمهوری اسلامی ایران هستید، آیا هرگز درخواست پایان این ماموریت  و وظیفه و بازگشت به اقلیم را مطرح نکرده اید؟

ناظم دباغ: خیر، همیشه به من امر شده که در آنجا باشم.

 رضایت از عملکرد شما چقدر است؟

ناظم دباغ:  این سوال نباید از من و بلکه باید از مقامات مافوق من پرسیده شود. من پیشتر با یکی از مقامات ایرانی دیدار و گفتگو کردم که او اکنون بازنشسته شده، اما من هنوز در جایگاه خود هستم،  وی در مورد نظر و موضع خود نسبت به کردها گفتگو می کرد و باید اذعان کنم که اگر از من برای کردها بهتر نبوده باشد، بدتر هم نبوده، در این دیدار من به وی گفتم زمان آشنایی ما به سردشت و سال 1986 بازمی گردد و از آن زمان تاکنون (که در آن زمان سال 2018 بود)، هر دو در جایگاه خود باقی هستیم و دلیل آن نیز این است که هر دو دلسوز و متعهد به منافع میهن خود هستیم و بر این اساس عمل می کنیم، من 19  سپتامبر 1999 و با فرمان مکتوب مام جلال به عنوان مسئول هماهنگی و روابط اتحادیه میهنی و ایران به تهران آمده و از آن زمان تاکنون در تهران مانده و این منصب را در دست دارم و اگر دلسوز میهن خود نبودم، برکنار می شدم.

در کابینه نهم دولت اقلیم کردستان، بحثی از تغییر و برکناری شما مطرح نشد؟

ناظم دباغ: من خود شخصا دو بار به صورت مکتوب درخواست کرده ام که فردی دیگر به جای من این مسئولیت را بر عهده بگیرد؛ چرا که دیگر سنی از من گذشته  و پیشتر هم از سوی دولت اقلیم و  با پست وزارت و به صورت قانونی بازنشسته شده ام و بیش از این نیز نمی خواهم و به مقام بالاتری هم نمی رسم و قرار نیست که نخست وزیر شوم.

 در دهه هشتاد میلادی که در سردشت ایران بودید، چه مسئولیتی داشتید؟

ناظم دباغ: من از ماه می سال 1986 مسئول روابط اتحادیه میهنی کردستان و ایران بودم و دفتر کاری در دولکوگه داشتم و اکنون پژاک در این منطقه حضور دارد و در حقیقت ساختمان هایی که اکنون در اختیار پژاک است را من ساختم.

چند سال عضو دفتر سیاسی اتحادیه میهنی بودید؟  

ناظم دباغ: از سال 1985 میلادی تا سال 1990 عضو دفتر سیاسی این حزب بودم.

چرا در کنگره چهارم اتحادیه میهنی که در آخرین ماه از سال 2019 میلادی برگزار شد، خود را نامزد عضویت در نهادهای حزب نکردید؟

ناظم دباغ: من در اولین کنگره اتحادیه میهنی با مام جلال قراری گذاشتم، مبنی بر اینکه نه من مسئول کسی باشم و نه کسی نیز مسئول و مافوق من باشد و گفتم که من فقط خود او را قبول دارم و تمام.

 مام جلال نیز از شما نخواست که نامزد تصدی مناصبی شوید؟

ناظم دباغ: وی چند بار از من پرسید که چه انتظاری دارم و من گفتم که فقط پیشمرگ دبیر کل هستم و برای رای دهی نیز در کنگره باقی نمی مانم، حتی گاهی برخی اعضای دفتر سیاسی به اعتماد مام جلال نسبت به من حسادت کرده اند.

 روابط کنونی میان ایران و اقلیم کردستان در چه سطحی است؟

ناظم دباغ: تا به این لحظه روابط در سطحی خوبی است، اما بدون شک گاهی با تاثیر پذیری از وقایع و رویدادهای گوناگون، سطح روابط دچار فراز و نشیب هایی می شود، اما عزم  دو جانبه برای حفظ این روابط مانع از بروز مشکلات جدی  و ایجاد مانع در پیشبرد امور می شود.

مدتی است اخباری در مورد ایجاد چند دروازه و گذرگاه مرزی جدید میان ایران و اقلیم کردستان شنیده می شود، از جمله گذرگاه مرزی کیلی که قرار بود تبدیل به گذرگاهی رسمی شود، چرا این پروژه هنوز عملی نشده است؟

ناظم دباغ: به جز گذرگاه کیلی، چند گذرگاه مرزی دیگر نیز وجود دارند، تصمیم لازم در مورد این گذرگاه ها نیز از سوی دولت ایران اتخاذ شده، اما عدم اقدام و تصمیم مقتضی از سوی دولت اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق، موجب تعویق گشوده شدن این گذرگاه ها است. ایران آماده است، در دوران نخست وزیری برهم صالح در اقلیم کردستان گذرگاه کیلی گشوده شد و من همراه با هیئت ایرانی به این مرز آمدم و برهم صالح تاکید کرد که به زودی جاده ارتباطی این مرز آسفالت می شود و این وعده تاکنون هم، اجرایی نشده است. پس از برگزاری رفراندوم استقلال اقلیم کردستان ما دچار مصائب بسیاری شده و کاملا تحت سلطه یکپارچگی عراق قرار گرفتیم و دولت اقلیم برای هرگونه تصمیمی در مورد مرزهای خود نیازمند موافقت و مجوز دولت مرکزی عراق است و فقط بغداد می تواند در این مورد تصمیم گیرد و فرمان اجرایی و ابلاغ نیاز به رسمی شدن و گشوده شدن گذرگاه های مرزی را صادر کند.

پیش از برگزاری رفراندوم اقلیم اختیارات بیشتری داشته و در مورد مسائل بسیاری مستقلا تصمیم گیری می کرد و اختیارات بیشتری خارج از چارچوب قانون اساسی به اربیل داده شده بود. از جمله گذرگاه های مرزی باشماق، پرویز خان و حاجی عمران را حاج قاسم و خارج از چارچوب قانون اساسی عراق برای ما گشود. من واقعیت این موضوع را عینا و به همان شکل که هست بازگو می کنم، ایرانی ها طی نامه ای اعلام کردند امضای لازم برای گشودن این گذرگاه مرزی را انجام می دهند و به توافقنامه الجزائر رجوع می کنند. اما من با این پیشنهاد مخالفت و تاکید کردم که این توافقنامه، بر ضد کردها است و به همین دلیل ما زیر بار آن نمی رویم. از طریق حاج قاسم هم برخی پیام های مام جلال را به ایرانی ها انتقال دادم و حاج قاسم نیز گفت مرز را بگشایید.

سپس بر سر این موضوع که تا کجا مرز ایران و کجا مرز عراق است به بحث پرداختیم و من سخنی گفتم که ایرانی ها را به خنده انداخت و گفتم که تا کجا را می خواهید من برایتان امضا می کنم و پرسیدند چرا؟ در پاسخ گفتم هر نقطه و  فاصله ای از طرف ایران و یا عراق را در نظر بگیریم یک کیلومتر کمتر یا بیشتر فرقی ندارد و به هر حال همه کردستان است، برای من هر دوی این ها کردستان است. شما هر کجا را می خواهید تعیین کنید، از نظر من هیچ یک تفاوتی ندارد، آن ها نیز با خنده پذیرفتند. همچنین یک مشکل دیگر را نیز حل کردم، همانطور که میدانید رودخانه ای در مرز باشماق وجود دارد و پل آن نیاز به تعمیر داشت و در آن جا باز هم مشکل مرز مطرح شده بود و من توصیه کردم که برای پرهیز از مشکل تعیین مرز، از اصطلاح ساخت پل استفاده نشده و فقط به تعمیر آن اشاره شود.

گشودن گذرگاه های مرزی کار آسانی نیست و امکان ندارد که شما بتوانید بدون توافقات بین المللی چنین کاری انجام دهید و بسیاری از موانع این راه در ارتباطات حسنه رفع می شود و به همین دلیل من و حاج قاسم هر دو در دو طرف به دنبال راهکارهایی برای بهبود هرچه بیشتر روابط بودیم، من در اقلیم و حاج قاسم در ایران. حکمت و تدبیر چنین دیدگاهی نیز به دیدگاه های مام جلال بازمی گردد، همچنانکه چندین بار نیز گفته ام، مرز و  جغرافیا قابل تغییر نیست، هر چقدر هم تلاش کنیم، نمی توانیم این جغرافیا را از ایران جدا کنیم. ممکن است بتوان تاریخ را تغییر داد، اما جغرافیا غیرقابل تغییر است.

علیرغم اینکه مقامات ایرانی همیشه بر اشتراکات فرهنگی و زبانی میان کردها و فارس ها تاکید می کنند، اما میزان روابط و مبادلات تجاری اقلیم کردستان با ایران کمتر از ترکیه است، این در حالی است که اقلیم با ترکیه دارای فقط یک گذرگاه رسمی مشترک و با ایران دارای سه گذرگاه رسمی مشترک و چند گذرگاه فعال غیر رسمی است، چرا میزان روابط تجاری و مبادلات کالا با ایران کمتر است؟

ناظم دباغ: آنچه عامل و دلیل کاهش مبادلات و روابط تجاری با ایران می شود، همان عامل روابط تجاری اقلیم با ترکیه را افزایش می دهد و این عوامل نیز به وضعیت سیاسی، نظامی و اقتصادی منطقه مربوط است، ایران دچار تحریم است همچنین مشکلات جدی در زمینه دلار و روابط بانکی دارد، اکنون ارزش لیر ترکیه افت پیدا کرده، اما مبادلات بانکی به قوت خود باقی است و جریان دارد و در مقابل ایران روابط بانکی با اقلیم ندارد و بسیاری از امور تجاری از طریق پیله وری انجام می شود. بخشی دیگر از عوامل کاهش روابط اقتصادی با ایران نیز مسائل رفاهی و آسانی انجام امور است، زیرا تجار وقتی به آنکارا سفر می کنند، تفاوت های بسیاری را با تهران می بینند و تاجری که 10 روز را به تهران سفر می کند می خواهد در کنار خرید و تجارت از رفاه و آسایش برخوردار باشد، اما در ایران چنین چیزی به آسانی در دسترس نیست و دلیل آن نیز سیاسی است، وگرنه کشوری مثل ایران که دارای 80 میلیون جمعیت است، امکان ندارد با کیفیتی پایین اداره شود.

در دورانی که عدنان مفتی (عضو کنونی شورای عالی خبرگان سیاسی حزب اتحادیه میهنی کردستان) رئیس پارلمان کردستان بود، یکی از نمایندگان آن دوره پارلمان به نام خورشید شیره، طی سخنان خود در پارلمان، به شدت به ایران حمله کرده و می گفت که ایران کالاهای بی کیفیت را به اقلیم می فرستد، من این سخنان را از تلویزیونی دیده و بلافاصله طی پیامی به او گفتم جای تاسف است که بدون مدارک و تحقیقات لازم، در حالی که اطلاعات کافی نداری  به یک کشور همسایه حمله می کنی و من با مدرک ثابت می کنم که این تجار اقلیم هستند که در ایران برای خرید کالاهای ارزانتر حتی به قیمت فدا کردن کیفیت تلاش می کنند. یک بار آقای زیتون نژاد دستیار وزیر بازرگانی ایران در تماسی تلفنی به من گفت که یکی از تجار اقلیم برای خرید پودر شوینده به تهران آمده  و درحالی که وزارت بازرگانی عراق عدد اکتیو پودر شوینده را 20 تعیین کرده و آن را سالم تر می داند، اما این تاجر اقلیم به خاطر اینکه پودر شستشو با اکتیو 12 از نظر قیمت 200 دلار ارزانتر است، درخواست کرده پودر اکتیو 12 را در بسته بندی های پودر اکتیو 20 از طرف ایرانی خریداری کند و من تاکید کردم که چنین کاری را برای وی انجام ندهند.

برای مثال به میزان غلظت  رب گوجه فرنگی بریکس گفته می شود و عدد استاندارد آن 28 برای وزن 1 کیلوگرم است، اما دیده شده تاجر کُرد از طرف ایرانی درخواست کرده رب با بریکس 20 را در قوطی های 1 کیلوگرمی خریداری کند که در حقیقت وزن آن 100 گرم کمتر از 1 کیلو است و به این ترتیب 100 گرم به مصرف کننده اقلیم کم فروشی و در حق وی اجحاف می کند. اما خود من حتی در مواردی که افرادی با پشتوانه و حمایت مسئولان با نفوذ حزبی، از من خواسته اند مبادلات تجاری آنان را انجام دهم، بدون اطمینان از ترکیبات شیمیایی و کیفیت خوب محصولات،  هیچ اقدامی نکرده ام.

البته ممکن است بخشی از کمتر بودن مبادلات تجاری با ایران به کیفیت پایین کالاهای ایرانی برگردد، آیا در این مورد با مقامات مربوطه در ایران گفتگو کرده اید؟

ناظم دباغ: تا جایی که در توان داشته ام در این مورد نیز گفتگو  و رایزنی انجام داده ام، اما کالاهای ایرانی بی کیفیت نیستند. برای مثال در ایران نوعی بنزین وجود دارد که به آن بنزین احمدی نژادی می گویند و حاوی ترکیبات شیمیایی خطرناکی است و در مقطعی استفاده از آن آسمان تهران را تیره و تار کرد و یک تن از آن 50 دلار از دیگر انواع بنزین ارزانتر است و یکی از تجار اقلیم نیز برای خرید بنزین و واردات آن به ایران آمد و هماهنگی های لازم را برای این که بنزین استاندارد را خریداری کند، برای وی انجام دادم، اما او  بازنگشت و وقتی پیگیری کردم متوجه شدم این بنزین بی کیفیت را خریداری کرده و به او گفتم آیا این سم را فقط برای اینکه 50 دلار ارزانتر است به سلیمانیه می بری؟

 گاهی از عملکرد شما در ایران انتقاد شده و گفته می شود، بیشتر نماینده ایران هستید تا اقلیم کردستان، پاسخ شما به این انتقادات چیست؟

ناظم دباغ: به نظرم افرادی که چنین پرسش هایی را مطرح می کنند، دشمن خود و ملت و دولت اقلیم کردستان هستند، تاکید می کنم که من نماینده دولت اقلیم کردستان هستم و مسئول نهاد روابط خارجی دولت اقلیم و مقامات مافوق او نیز من را به عنوان نماینده دولت اقلیم خطاب می کنند و با من مشورت کرده و سوالات مربوط به این حوزه را از  من پرسیده و من نیز مجاز به پرسش از آنان هستم و خوشبختانه تاکنون هیچ گونه انتقاد رسمی، شکایت و یا توبیخی از نحوه عملکرد من و اظهاراتم و آنچه در گفتگو  و مصاحبه با رسانه ها و مقامات عنوان کرده ام، صورت نگرفته است.

کسانی که این انتقاد را از من مطرح می کنند دو دسته هستند، یکی افراد بیکاری که در فیسبوک می چرخند  و برخی هم در اروپا بوده و به سرقت برق مشغولند و با دریافت کمی پول برای جلب رضایت برخی افراد دیگر که خود جرائت اظهار نظر مستقیم ندارند، مانند شعرای درباری به سخن آمده و هیچ اطلاعی از سیاست هم ندارند. زیرا فردی که در کشور جمهوری اسلامی ایران حضور دارد و نماینده دولت اقلیم است، جایگاه مشخصی دارد و  نماینده اپوزیسیون نیست که بنا به خواست اپوزیسیون عمل کرده و سخن بگوید. من در تهرانم، آیا امکان دارد که مانند فواد حقیقی (خبرنگار روداو) علیه ایران سخن بگویم؟ آیا دولت ایران من را اخراج نمی کند؟ هرگونه اظهار نظر و سخنی از سوی ما تبعات و پیامدهایی دارد. آیا تبعات و مسائلی را که به دلیل اظهارات غیرمسئولانه  افراد نادان و ناآگاه از مسائل سیاسی  را که بی محابا در مورد آینده ملتی سخن می گویند، بر ما تحمیل می شود را قبول داریم؟ البته افرادی هم هستند که با اطلاع از حساسیت های موجود  به مسائل می نگرند  و واقف هستند که نمی توان از واقعیات جغرافی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و نژادی، چشم پوشی کرد. ایران، ترکیه و سوریه، همسایگان ما هستند و با یکدیگر دارای مرزهای مشترک جغرافیایی هستیم و بودن و نبودن و امنیت و ثبات ما به یکدیگر گره خورده است. امیدوارم همه طرف ها با چنین تفکری مسائل را تحلیل کنند.

پایان بخش سوم مصاحبه ناظم دباغ با روداو

سرویس عراق و اقلیم کردستان – نماینده دولت اقلیم کردستان در ایران، تاکید می کند که با توجه به ارتباطات میان سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی با دولت و مقامات و رهبران سیاسی اقلیم، مواضع آنان در قبال ترور سردار  بسیار کمتر از حد انتظار بود.

به گزارش کردپرس،  ناظم دباغ نماینده دولت اقلیم کردستان در تهران در بخش دوم مصاحبه خود با روداو، ابعاد بیشتری از روابط رهبران، مقامات و احزاب سیاسی اقلیم کردستان را با سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی تشریح کرده و زوایای دقیق تری از تاثیرات سردار شهید، بر ساختار سیاسی و موجودیت اقلیم و شرایط آن را بررسی می کند.

پس از بروز وقایع و تنش های مربوط به برگزاری رفراندوم استقلال اقلیم کردستان و همچنین رویدادهای 16 اکتبر و خروج نیروهای کرد از کرکوک، روابط نزدیکی میان حزب دمکرات کردستان عراق (پارتی) و ایران به وجود آمد، آیا شما اطلاعی از جزئیات این روابط داشتید؟

ناظم دباغ: بله به نظر من برقراری روابط و نشست ها ابتدا میان حزب دمکرات کردستان(پارتی) و ایران آغاز شده و خود حاج قاسم نشست های ویژه ای را انجام داد و تلاش هایی برای عادی سازی و از سرگیری روابط صورت گرفت. چرا که ایران اساسا معتقد به دشمنی ورزیدن با کردها نیست. اصل مهم در عراق هم پیمانی میان کردها و شیعیان است و برای حفظ تعادل و توازن در این کشور باید میان اکثریت ائتلاف شیعیان با اکثریت احزاب کردستانی که شامل حزب دمکرات (پارتی) و اتحادیه میهنی (یکیتی) می شود و همچنین باید بخشی از سنی های کشور همپیمانی و ائتلاف ایجاد شود.

 آیا  از جزئیات روابط حزب دمکرات (پارتی) و ایران اطلاع داشتید؟

ناظم دباغ: اطلاع کاملی از جزئیات ندارم، اما به نظرم روابط با پارتی بهتر است، پیش از درگذشت جلال طالبانی دبیرکل فقید اتحادیه میهنی کردستان، هواپیمای سردار قاسم سلیمانی در سلیمانیه فرود می آمد، اما پس از بیماری ایشان، فرودگاه اربیل، مقصد هواپیمای سردار شد.

سردار قاسم سلیمانی چه نظری در مورد حزب دمکرات کردستان (پارتی) داشت؟

ناظم دباغ: نظر ایشان در مورد همه احزاب و جریان های سیاسی همیشه مثبت بود و سازش و همکاری میان آنان را ضروری می دانست. به ویژه همیشه خواستار روابط حسنه و نزدیک میان حزب دمکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی بود.

 درمورد جلال طالبانی چه نظری داشت؟

ناظم دباغ: همیشه وی را یک جوانمرد و فردی میهن پرست، دلسوز، راستگو و وفادار، می دانست. حاج قاسم می گفت مام جلال طالبانی را برای این دوست دارم، زیرا در مقابل آمریکایی ها تمام و کمال از ایرانی ها دفاع میکند و نزد ایرانی ها نیز همان دفاع را از آمریکایی ها انجام می دهد؛ نه اینکه مانند برخی افراد دیگر نزد من به آمریکایی ها دشنام دهد و نزد آمریکایی ها از ایرانی ها بدگویی کند.

چه موضع و نظری در مورد مسعود بارزانی رهبر حزب دمکرات کردستان عراق (پارتی) داشت؟

 ناظم دباغ: کاک مسعود را مردی راستگو توصیف می کرد و همانطور که قبلا گفتم وی را یکی از رهبران و شخصیت های کاریزماتیک می دانست.

 در مورد نچیروان بارزانی رئیس کنونی اقلیم کردستان چطور؟

ناظم دباغ: حاج قاسم کاک نچیروان بارزانی را دوست می داشت.

 آیا در هیچ یک از نشست های میان سردار قاسم سلیمانی و نچیروان بارزانی حضور داشتید؟

ناظم دباغ: بله، به همراه یکدیگر و بر سر یک میز هم به صرف غذا هم پرداخته ایم. اما دیدارها در کل به این صورت بود که اگر نچیروان بارزانی به تهران می آمد، از عبدالله آکره یی مسئول روابط دولت اقلیم کردستان و ایران می پرسیدم که آیا وی به عنوان نخست وزیر دولت اقلیم کردستان به تهران سفر کرده و یا به عنوان معاون رهبر حزب دمکرات (پارتی) و اگر به عنوان نخست وزیر آمده، حتی اگر به نشست هم دعوت نمی شدم، باز هم در آن حضور می یافتم زیرا من نماینده دولت اقلیم در تهران بودم. اما اگر نشست به عنوان معاون رهبر حزب دمکرات کردستان (پارتی) برگزار می شد، حتی در صورت دعوت شدن هم در آن شرکت نمی کردم، زیرا نمی خواستم بعدا هر گونه مسائل و تبعات نشست و گفتگوهای حزب دمکرات به من نسبت داده شود. حتی گاهی در نشست های مام جلال و سردار قاسم سلیمانی نیز بدون اینکه مام جلال از من خواسته باشد، جلسه را ترک کرده ام و در پاسخ به پرسش مام جلال در مورد علت خروجم از جلسه آنان، تاکید کرده ام که این نشست و گفتگویی خصوصی و مربوط به خود آنان است و با اجازه حاضرین از محل نشست بیرون آمده ام.

 آیا ترور سردار قاسم سلیمانی دست ایران را از عراق کوتاه می کند و یا ترور وی و ابو مهدی المهندس فرمانده برجسته شیعیان عراق، موجب نزدیک تر شدن هرچه بیشتر آنان به ایران می شود؟

ناظم دباغ: من شخصا هرگز لفظ کشته را برای سردار قاسم سلیمانی به کار نمی برم و می گویم شهید، زیرا وی برای میهن خود،  مردی مجاهد بود و تاثیرات فعالیت های وی و آنچه انجام داد انکار ناپذیر است، سردار قاسم سلیمانی از زمانی که به عنوان فرمانده سپاه قدس، آغاز به کار کرد، تا زمانی که شهید شد، بر تمامی ارتباطات و تعاملات با رهبران کُرد، به ویژه با مام جلال و کاک مسعود، اشراف و نظارت کامل داشت.  اما خود من شخصیتی را که به عنوان جانشین سردار شهید انتخاب شده، هرگز نه در نشست و گفتگوها و نه در دیگر موقعیت ها در کنار سردار قاسم سلیمانی ندیده و هیچ گونه شناختی هم از او ندارم.

 آیا جانشین حاج قاسم می تواند مانند خود وی به کردها نزدیک شود؟

ناظم دباغ: به نظر من اگر خود او بخواهد و چنین قصدی داشته باشد، می تواند، همانطور که حاج قاسم به چنین جایگاه و موقعیتی دست یافت، هر کس دیگری هم که بخواهد امور محوله را مانند وی به بهترین نحو انجام دهد، می تواند شرایط پیشین را نیز بار دیگر ایجاد کند.

گفته می شود که سردار قاسم سلیمانی، در رفع اختلافات و تنش های پیش آمده میان اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق، نقش داشته است، زیرا برای ایران، اقلیم کردستان آرام و باثبات مهم تر و بهتر از اقلیمی بی ثبات و دارای تنش است، اما در عین حال گفته می شود که وی به دلیل نگرانی از احتمال جدا شدن کردها از عراق، هرگز خواهان وجود اقلیم کردستانی مقتدر و قوی نبودهاست، به نظر شما کدام یک از این دو نظریه به حقیقت نزدیک تر است؟

ناظم دباغ، در اینجا دو بحث متفاوت وجود دارد، بله سردار قاسم سلیمانی این نگرانی را داشت؛ چرا؟ ما تجربه و نمونه رفراندوم را داریم، وی در مسئله رفراندوم هشدارهای بسیاری به رهبران کُرد داد که این رفراندوم را برگزار نکنند. اما پس از رفراندوم نیز بهترین روابط را با کُردها ایجاد کرد.

 پس می توان گفت که سردار سلیمانی نگران جدایی اقلیم کردستان از عراق بود؟

ناظم دباغ:  نمی توانم بگویم سردار این نگرانی را نداشت، بله‌ از این موضوع نگران بود، اما همیشه نقشی میانجی و مثبت را با احزاب اقلیم کردستان و میان آنان اعم از حزب دمکرات، اتحادیه میهنی، جماعت اسلامی، اتحاد اسلامی و در این اواخر جنبش تغییر ایفا می کرد و با همه این احزاب روابطی حسنه داشت و برای بهبود روابط میان نیز آنان تلاش می کرد، آن هم بر این اساس و مبنا که اقلیم کردستان آرام و باثبات همسایه خوبی برای ایران است.

این یعنی او خواهان اقلیم کردستانی مقتدر بود؟

 ناظم دباغ: دو اقلیم کردستان مقتدر در اینجا مطرح است، یکی اقلیمی مقتدر که به سوی برگزاری رفراندوم استقلال گام بر می دارد و یکی  دیگر که در راستای حفاظت از دستاوردهای کنونی اقلیم، تلاش می کند؛ می خواهم موضوعی را برای ثبت در تاریخ بازگو کنم. نظام حاکمیتی که اکنون در اقلیم کردستان وجود دارد و تحت عنوان فدرالسیم خوانده می شود، در تهران طراحی شد. این نظام توسط حاج قاسم تدوین و طراحی شد و خود وی از آن حمایت و پشتیبانی می کرد. در اولین نشستی که در این مورد با حضور مام جلال طالبانی و محمد باقر حکیم برگزار شد،  من به عنوان نماینده اتحادیه میهنی حضور داشتم و همچنین در نشستی هم که در آن  نمایندگانی از پ.ک.ک و حزب دمکرات کردستان نیز حضور داشتند و صالح مسلم مسئول کنونی روابط خارجی حزب اتحاد دمکراتیک کردهای سوریه (پ. ی. د)  و رئیس مشترک پیشین این حزب  به همراه عبدالحکیم بشار نیز به تهران آمده و در آن نشست شرکت کردند، بار دیگر به عنوان نماینده اتحادیه میهنی شرکت کردم، در آن نشست، همان طرح و برنامه ای که برای کردهای عراق طراحی و تدوین و پیاده شده بود، برای کردهای سوریه نیز پیشنهاد شد، اما متاسفانه این طرح برای کردستان سوریه، با شکست مواجه شده و اجرایی نشد.

 چرا ایران چنین برنامه و طرح هایی را برای اقلیم کردستان عراق و کردستان سوریه، تدوین می کند و چرا چنین طرحی را برای کردستان ایران اجرا نمی کند؟

ناظم دباغ: پاسخ چنین پرسشی فعلا نزد ما نیست، فقط می توانم بگویم که تجربه حاج قاسم نیز این موضوع  را اثبات کرد که در ایران، ملی گرایی ایرانی وجود دارد، یعنی یک فرد کُرد، عرب، بلوچ و یا آذری در ایران به اندازه ای که به ملی گرایی ایرانی تمایل دارد؛ خواهان جدایی از این کشور نیست و کردها نیز به همان گونه اند.

من به همه کردهای ایرانی احترام می گذارم، اما میزان حضور آنان چنان قوی نیست. زیرا تو باید خودت را تحمیل کنی، اگر چنین کاری کردی دشمن نمی تواند فراموشت کند. به طور مثال حزب اتحاد دمکراتیک (پ.ی.د) با همین سیاست از مناطق کردنشین این کشور در مقابل ترور حفاظت کرد و موجودیتی با جغرافیای سیاسی را به وجود آوردند و از سوی دیگر قدرت ها نیز به حساب می آیند و کنار گذاشته نمی شوند، اما کردهای ایران تاکنون در رسیدن به اتحاد میان خود موفقیتی نداشته اند، به طور مثال حزب دمکرات ایران در حفظ ساختار خود هم ناتوان بوده و اکنون به سه حزب انشقاق یافته است.

گفته می شود که مام جلال و کاک مسعود بارها در مقابل درخواست های سردار قاسم سلیمانی نه گفته اند، چرا وی این پاسخ منفی را از سوی آنان می پذیرفت؟ آن هم در حالی که اگر کسی به وی پاسخ منفی می داد و نه می گفت، اغلب به سرنوشت بدی دچار می گردید؟

ناظم دباغ: حاج قاسم اساسا انسانی مودب و مبادی آداب بود، در بسیاری از نشست هایی که حضور داشت، چه خود به تنهایی و یا همراه با هیئت جمهوری اسلامی ایران، اغلب شنونده بود؛ به صحبت ها و نظرات حاضرین گوش فرا داده و سپس نظر و عقیده خود را اعلام می کرد و حاضرین نیز می توانستند به صورت مستقیم این نظرات را شنیده و موضع خود را بیان کنند؛ زیرا نظرات و سخنان همه طرف ها را درک می کرد. بسیار مفید و خلاصه شده سخن می گفت. به طور مثال من خود مستقیما از زبان سردار شنیدم که در مسئله رفراندوم استقلال اقلیم و برگزاری آن، هیچ گله و شکایتی از مسعود بارزانی ندارد و گفت که به بارزانی گفته از برگزاری رفراندوم منصرف شود و بارزانی پاسخ منفی داده و بر برگزاری آن اصرار ورزیده و حاج قاسم به وی گفته برگزاری رفراندوم به زیان بارزانی تمام می شود و بارزانی پاسخ داده بگذار بشود، این خود یکی از پاسخ های منفی و نه گفتن به سردار قاسم سلیمانی بود؛ اما در عین حال از برخی طرف های دیگر در اقلیم گله می کرد که به او قول داده بودند در  برگزاری رفراندوم شرکت نمی کنند، با این حال به این قول پایبند نبوده و در آن شرکت کردند.

گفته می شود سردار قاسم سلیمانی در دوران نخست وزیری نوری مالکی طی نامه ای به کاک مسعود و مام جلال، تاکید کرده به آنان اجازه نمی دهد که مالکی را برکنار کنند و چنین چیزی را برنمی تابد.

ناظم دباغ: دو نامه جداگانه بود، یکی برای مام جلال و دیگری برای کاک مسعود و من هر دو نامه را رساندم  و پس از تحویل نامه به مام جلال، وی از من خواست که خود شخصا نامه کاک مسعود را هم تحویل دهم.

 محتوای نامه چه بود؟

ناظم دباغ: این نامه حاوی هیچ تهدیدی نبود، بلکه نقشه راهی  در آن مطرح شده بود و در آن آمده  بود که اگر مالکی را برکنار کنند، حتی در یک سال هم قادر به تشکیل دولت نخواهند بود، نشستی هم که در این رابطه میان نچیروان بارزانی و مقتدی صدر رهبر جریان صدر عراق انجام شد، از سوی تهران ترتیب داده شده و صدر را به اربیل فرستادند. همان روز در دفتر سیاسی اتحادیه میهنی در اربیل، نشستی با حضور مقتدی صدر، مام جلال و کاک مسعود برگزار شد و طی آن طرفین تصمیم گرفتند که از مالکی سلب اعتماد کنند و من در تمام این نشست از آغاز تا پایان آن، حضور داشتم.

 برخی از تحلیل  گران اسماعیل قاآنی جانشین سردار قاسم سلیمانی را خطری برای کردها می دانند، چرا که هیچ ارتباطی با کردها نداشته و ممکن است مواضع وی مانند سردار سلیمانی که اغلب مواقع کردها و نظرات آنان را می پذیرفت  نباشد، آیا به عقیده شما مواضع قاآنی تا به این حد تند است؟

ناظم دباغ: مطمئنا او می تواند جانشین خوبی باشد، همانطور که نچیروان بارزانی توانست جانشین مسعود بارزانی شود و بدون شک جانشین حاج قاسم نیز این توانایی را دارد که مانند وی عمل کند، از سوی دیگر تمامی گزارشات و فرمان های حاج قاسم از طریق معاون وی به دیگر نهادها و مقامات داده می شد، نامه های حاج قاسم به نیروها و فرماندهان سپاه قدس همگی ازسوی قاآنی امضا می شد.

اصولا چرا وی باید تهدیدی برای کردها محسوب شود؟ من خود نظری دارم و پای این گفته نیز می ایستم، بنا به تجربه ای که در این سال ها در ایران دارم، تمامی افرادی که در اطراف حاج قاسم بوده و نزدیک او بودند، افرادی صادق و راستگو بوده و احترام ویژه ای را برای کردها قائل بودند. به همین دلیل می گویم جانشین حاجی نیز به همان صورت خواهد بود. چرا که کردها فاکتوری در منطقه هستند که نمی توان از آن ها دست کشید و باید با آنان تعامل داشت.

نظریه ای هست مبنی بر اینکه آنچه اقلیم کردستان در بغداد به دست آورد، از طریق تاثیرگذاری سردار قاسم سلیمانی بوده، آیا با فقدان وی، کردها می توانند مانند گذشته همان امتیازات را از دولت مرکزی عراق کسب کنند؟

ناظم دباغ: همه دستاوردهای اقلیم کردستان در بغداد، از طریق سردار سلیمانی نبوده، اما بخشی از این دستاورد و امتیازات از طریق وی و بخشی نیز از طریق حمایت دیگر کشورها به دست آمده است، از همه مهمتر تجربه کنونی و موجودیت اقلیم کردستان است و به جز آن مهمترین عامل در صیانت و حفظ دستاوردهای کردها در بغداد، از طریق اتحاد میان کردها است.

در مورد حمله ای که از سوی ایران به پایگاه آمریکایی ها در عراق شد، هم مقامات سپاه و دولت و هم روزنامه های ایرانی فقط به حمله موشکی به پایگاه عین الاسد اشاره کردند، اما نامی از دو موشکی که به سوی اربیل شلیک شد، نبردند؛ آیا شما در این مورد و هدف از شلیک این دو موشک به اربیل، با مقامات ایرانی گفتگو کرده اید؟

ناظم دباغ: طبق آنچه به من اطلاع داده شد و بلافاصله پس از حمله آن را به همراه نام مسئول مربوطه ایرانی به دولت اقلیم کردستان انتقال دادم، مقامات ایرانی تاکید کرده اند که دو موشک شلیک شده به اربیل، متعلق به ایران نیست و آنان این موشک ها را شلیک نکرده اند. سپاه پاسدارن تاکید می کند که موشک های مذکور متعلق به آنان نبوده و موشکی را به سمت اربیل شلیک نکرده اند.دولت اقلیم کردستان نیز به خوبی مطلع است که شلیک موشک ها از سوی چه کسی صورت گرفته است.

برخی تحلیل گران شلیک این دو موشک را پیامی به اقلیم می دانند مبنی بر اینکه اگر در جبهه آمریکا قرار گیرند، در امنیت نخواهند بود.

ناظم دباغ: ایران خود به ما پیام داده که عراق و اقلیم کردستان را یک واحد سیاسی، جغرافی و نظامی یکپارچه می داند. هیچ تفاوتی میان اربیل و بغداد و عین الاسد نیست، تصمیم پارلمان عراق شامل تمام کشور و اقلیم کردستان نیز می شود. من مجبورم بهعنوان نماینده دولت اقلیم کردستان این پیام ها را جدی بگیرم. من اطلاعی از توانایی های موشکی ایران ندارم، اما حملات موشکی در آرامکو، ساقط کردن پهباد و آنچه در عین الاسد روی داد، واضح و مشخص است و به همین دلیل امکان ندارد موشکی شلیک شده و تا این حد دور از هدف اصابت کند و یا اینکه یکی از دو موشک اساسا  عمل نکرده و منفجر نشود، البته اگر هدف از این شلیک ها ایجاد ارعاب باشد، قضیه فرق می کند، زیرا همانطور که میگویند، سیاست پدر و مادر ندارد.

 پس از ترور سردار قاسم سلیمانی رسانه های ایرانی حملات شدیدی را علیه اقلیم کردستان آغاز کردند، روزنامه کیهان خبری را در مورد تماس تلفنی میان مسرور بارزانی نخست وزیر اقلیم کردستان و مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا منتشر کرد که بلافاصله از سوی دولت اقلیم کردستان تکذیب شد. چرا رسانه های ایرانی اقلیم را آماج حملات خود قرار داده اند؟

 

ناظم دباغ: متاسفانه مقامات اقلیم کردستان و احزاب سیاسی بسیار دیر به این ترور واکنش نشان دادند، مراسم تشییع و بزرگداشتی که در تهران برای سردار قاسم سلیمانی برگزار شد، حتی برای امام خمینی هم برگزار نشده بود، زیرا سردار قاسم سلیمانی سمبل یک ایرانی آزاده بود که در خارج از مرزهای این کشور، از ایران دفاع می کرد. دوم اینکه از هرگونه فسادی مبرا بوده و ثروت اندوزی نکرد. از همه مهمتر اینکه حاج قاسم به هیچ عنوان وارد مشکلات داخلی ایران نشده و با اپوزیسیون ایرانی هم دشمنی نمی ورزید، زیرا ماموریت وی خارج از مرزهای ایران بود.

 پس دلیل حملات رسانه های ایرانی عدم ابراز هم دردی از سوی اقلیم کردستان بود؟

ناظم دباغ: موضع اقلیم کردستان بسیار کمتر از حد انتظار بود، به نظرم اقلیم در حق سردار قاسم سلیمانی ظلم کرده، مهم هم نیست که این اظهار نظر به گوش کاک مسعود، کاک مسرور و کاک قباد طالبانی (فرزند جلال طالبانی و معاون نخست وزیر اقلیم) برسد. چرا چنین می گویم؟ به طور مثال در نامه یکی از مقامات اقلیم آمده که حاجی قاسم در واقعه ای قربانی شد. در حالی که حتی اگر درگذشت وی در راه سفر و طی حادثه تصادف و یا واژگونی خودرو هم روی می داد، چنین اظهار نظری و نوشتن پیام به این صورت درست نیست. متاسفانه کاک مسعود و کاک مسرور بارزانی هیچ اظهار نظری در این مورد نکرده و پیامی نیز نداشته اند و تا بدین لحظه نیز نشنیده ام که پیامی را اعلام کرده باشند، انشاالله که اظهارات من درست نیست.

گفته می شود سردار قاسم سلیمانی طراح توافق میان احزاب معارض کُرد ایرانی شامل حزب دمکرات کردستان ایران و احزاب کومله مبنی بر اینکه آنان مشکلی را برای ایران ایجاد نکرده و ایران نیز کاری به آنان نداشته باشد، بوده است؛ خود شما هم در گفتگو با روزنامه همشهری چاپ تهران، اشاره کردید که این توافق توسط سردار سلیمانی حاصل شده است، حال با فقدان وی سرنوشت این توافق به کجا می رسد؟

ناظم دباغ: من از سال 1985میلادی و آغاز ارتباطات میان اتحادیه میهنی و ایران، در اکثریت نشست های میان جمهوری اسلامی ایران و مقامات اتحادیه میهنی حضور داشته ام. اتحادیه میهنی پیشتر با ایران در مورد این احزاب به توافق رسیده و اعلام کرده که گروه های مسلح معارض ایرانی در مناطق تحت کنترل این حزب هستند و پیشتر از سوی رژیم پیشین عراق، در این مناطق مستقر شده اند و به دلیل اینکه از سوی دشمن کردها به این منطقه آورده شده اند، اخراج آنان برای اتحادیه میهنی امکان پذیر نیست و آنان را مانند میهمان می پذیرد، اما لازم است توافقی صورت بگیرد مبنی بر اینکه نه ایران به آنان در مناطق تحت کنترل اتحادیه میهنی حمله کند و نه آنان اجازه دارند از این مناطق علیه ایران اقدام کنند و حمله ای علیه این کشور صورت دهند و این توافق در نهایت حاصل شد. فقط گروهک منافقین (مجاهدین خلق) تنها جریانی بود که از این توافق عدول و آن را نقض کرد و  در روستاهای سفره و زرون مستقر بود و خود من با آنان گفتگو کردم و با پاسخ های غیرمسئولانه آنان، به صورت جدی هشدار دادم که باید طی 24 ساعت این مناطق را ترک کنند و آنان نیز پس از خروج تمامی پایگاه های خود را منهدم کرده و در پاریس نیز چندین بیانیه تند را علیه من صادر کردند. به دلیل همین بیانیه ها نیز زمانی که من به پاریس رفته و درخواست کسب حق پناهندگی فرانسه را کردم، بلافاصله و طی یک هفته این درخواست من پذیرفته شد، چرا که نیازی به اثبات شرایط خود نداشتم.

 پس از این واقعه نیز چندین بار درگیری هایی میان طرف ها پیش آمد و آخرین مورد آن در منطقه جاسوسان روی داد که بار دیگر با میانجی گری من و نیز حمایت و پشتیبانی حاج قاسم، توافقاتی برای توقف درگیری حاصل شد.

آیا پس از ترور سردار قاسم سلیمانی، توافق های صورت گرفته میان ایران و احزاب معارض کُرد ایرانی که در اقلیم کردستان هستند، پابرجا باقی می ماند؟

ناظم دباغ: ایران یک نظام و حاکمیت سازماندهی شده است. روند امور این گونه نیست که حاج قاسم به عنوان یک فرد واحد در این مورد برای کشورش تصمیم گیری کند، بلکه وی مجری سیاست های کشور خود بود. بارها از مقامات عالیرتبه ایرانی شنیده ام که آنان خود برنامه و سمت و سوی سیاست خارجی کشور را تعیین می کنند، اما سردار قاسم سلیمانی مجری این سیاست ها است و  آن ها را پیاده و اجرا می کند. البته خود وی نیز عضوی از نهادهای تصمیم گیرنده این سیاست ها بود.

آخرین اخبار

گزارشات پر بازدید

حالت های رنگی