چاپ این صفحه

یادداشت «ناظم دباغ» در روزنامه شرق در مورد مام «جلال طالبانی» / آزادیخواه دوراندیش

زندگی سیاسی و مبارزاتی «مام جلال» سرشار از اتفاقات و رویدادهایی است که هرکدام در نوع خود اگر نگوییم بی‌نظیر، کم‌نظیر بوده‌اند، وی در طول نزدیک به ٧٠ سال مبارزه نظامی و سیاسی، تصمیمات و اقداماتی انجام داده‌ که بر مسیر تاریخ کردستان و عراق تأثیر مستقیم گذاشته‌ و همواره با منش آزادیخواهانه و توان سیاسی و دیپلماتیک خود توانسته‌ راه آینده را به‌خوبی ترسیم و متناسب با اتفاقات و تحلیل شرایط، بهترین گزینه‌ها را مطرح و عملی کند. بنده نیز در طول سالیانی که افتخار همراهی و دوستی با ایشان را داشته‌ام شاهد بسیاری از این اتفاقات و رویدادها بوده‌ام که بازگویی همه آنها شاید نیاز به چندین‌ جلد کتاب مفصل داشته باشد، اما در اینجا و جهت انتشار در این ویژ‌‌ه‌نامه، به مواردی از توانایی‌ها و تصمیمات مهم ایشان اشاره می‌کنم.

یکی از اقدامات «مام جلال» ایجاد فضای امن و امکان فعالیت برای احزاب سیاسی و روشنفکران و اهالی فرهنگ و ادب کردستان و عراق بود، در سال‌های نیمه ‌دوم دهه٧٠ میلادی، ایشان با ایجاد این فضا در مکانی به نام دره احزاب این امکان را به احزاب مختلف داده بودند که به‌راحتی در فضای آشفته آن سال‌ها به فعالیت و مبارزه بپردازند.

بعد از اینکه اتحادیه میهنی کردستان در سال ١٩٧٩ مراکز و دفاتر خود را در منطقه «ناوزه‌نگ»، «توژله» و «زلی» مستقر کرد، احزاب اپوزیسیون عراق و تعدادی از احزاب منطقه توانستند تحت حمایت اتحادیه میهنی در این منطقه امن مستقر شوند، برای همین «مام جلال» اسم این دره را گذاشتند دره احزاب، بنابرین اتحادیه میهنی و پارت سوسیالیست کردستان، کمیته تحزیری (منشعب از پارت دموکرات)، حزب بعث قیاده قطری، جنبش سوسیالیستی عربی، حزب شیوعی عراق و... در این دره جمع شدند.

یکی دیگر از اتفاقات و رویدادهای مهم سیاسی، مذاکراتی بود که در سال ١٩٨٤ اتحادیه میهنی کردستان با حکومت مرکزی عراق انجام داد. در سال ١٩٨٣ فشار زیادی متوجه اتحادیه میهنی کردستان بود، مرتبا نیروهای پیشمرگه کردستان از طرف قیاده موقت و جبهه جود مورد هجوم قرار می‌گرفتند، علاوه بر اینکه از طرف ایران نیز تحت فشار بودیم، در نتیجه جنگ ایران و عراق نیز فرصتی فراهم شده بود که از طریق گفت‌وگو از شرایط استفاده شود و البته نکته مهم این بود که «مام جلال» شخصا عقیده راسخی به گفت‌وگو و مذاکره داشت و البته این فرصت می‌توانست باعث شود که سازماندهی خود را تقویت کنیم و حکومت عراق نیز مرتبا برایمان پیغام ارسال می‌کرد که می‌توان با گفت‌وگو مشکلات را حل کرد و صدام نیز وعده داده بود که خواسته‌های ما را عملی می‌سازد، آن زمان آقای قاسملو یکی از کسانی بود که در دیدارهایش با حکومت عراق به او وعده داده شده بود که به‌عنوان نیروی سوم میان ما برای حل مشکلات میانجیگری کند و برای همین در بهار ١٩٨٤ گفت‌وگوها آغاز شد.

 

«مام جلال» بعد از ورود به مذاکرات با حکومت عراق در نوروز سال ١٩٨٤، در «سورداش» که بزرگ‌ترین تجمع مردمی برگزار شد و در آن درخواست آشتی همگانی را در راستای اتحاد و همبستگی کردها اعلام کرد، اهمیت این پیام در این بود که در زمانی که اتحادیه میهنی در اوج قدرت و توان بود، به آینده و آشتی و صلح فکر می‌کرد و این درخواست از همان شروع مذاکرات اعلام شد، البته «مام جلال» این شعار و خواسته را یک‌بار دیگر در فرهنگ سیاسی کردها وارد کرد؛ برای اتحاد نیروهای سیاسی و مقابله با دشمن در زمان قیام مردمی سال ١٩٩١ و موفقیت جبهه کردستانی به‌جای اعلام تصمیم عفو عمومی برای مزدوران رژیم، پیشنهاد آشتی عمومی از طرف اتحادیه میهنی اعلام و بعدا نیز به شعار «جبهه کردستانی» تبدیل شد. یکی دیگر از ویژگی‌های برجسته ایشان، ارتباط و مراودات خاصی بود که با اقشار و طبقات مختلف مردم و به‌ویژه روشنفکران و ادبای کُرد داشتند. «مام جلال» در فهماندن مطالب و مقاصد به طرف مقابلش همواره توانایی خاصی داشتند و ویژگی کاریزماتیک ایشان در این حوزه از برجستگی خاصی برخوردار بود. مشخص است علاوه بر اینکه انسانی خاکی و به دور از تشریفات بودند، میان مردم و پیشمرگه‌ها همواره حضور داشتند و اینها باعث شده بود که طرفداران زیادی میان اقشار مختلف مردم داشته باشند؛ همچنین از نظر روانی همواره تأثیر مثبتی بر روحیه مردم و پیشمرگه‌ها داشتند. علاوه بر اینها در مبارزه و تلاش ‌و کوشش برای ایجاد فضای آزاد و دموکراتیک و تأمین زندگی مرفه برای روشنفکران، دارای گذشته روشن و برجسته‌ای بودند و این ویژگی ایشان زبانزد خاص‌ و عام بود. شعار عملی «مام جلال» که تبدیل به شعار اتحادیه میهنی شده بود، تأمین نان و آزادی بود.

 

یکی دیگر از ویژگی‌های برجسته «مام جلال»، تحلیل درست اتفاقات، آینده‌نگری و توجه به تمام ابعاد احتمالی رویدادها در گذر زمان بود، در این مورد می‌توانم به یکی از این موارد که خود از نزدیک در جریان آن بودم اشاره کنم.
«مام جلال» در سال ١٩٨٦ در دمشق در مصاحبه‌ای، از احتمالات و اتفاقات آینده سخن می‌گوید و بر این امر تأکید می‌کند که تغییرات و تحولات عمده‌ای در راه است. بر اساس تحلیل ایشان، تغییرات عمده آینده، با اتمام جنگ ایران و عراق منطقه را دچار تحول و زندگی مردم کُرد را نیز متحول خواهد کرد و فرصت‌های جدیدی را رقم خواهد زد. بعد از آتش‌بس ایران و عراق، در تابستان سال١٩٩٠ در پاریس که همراهشان بودم در جلسه وزارت خارجه فرانسه و در جلسه دیگری با «برنارد کوشنر» و همچنین در مرکز مطالعات استراتژیک بریتانیا در لندن در سخنرانی‌ای گفتند که صدام به کویت حمله می‌کند و همگان می‌گفتند چنین امری غیرممکن است. وزارت خارجه فرانسه اعلام کرد این احتمال به خواب و خیال می‌ماند چون عراق به‌ تازگی از جنگ ایران خلاصی یافته و برای بار دیگر خود را درگیر جنگی بزرگ نمی‌کند درحالی‌که کویت هم مثل ایران نیست و تمام دنیا از آن دفاع خواهد کرد.
اما او گفت از نظر منطقی چنین است، اما تفکر صدام با شناختی که من از او دارم به شکل دیگری است. بعد از حمله صدام به کویت در ٢/٨/١٩٩٢ وزارت خارجه فرانسه از کاک «احمد بامرنی» خواستند که اینجانب پیامی از طرف آنها برای «مام جلال» ببرم که در ٥/٨/٩٢ از پاریس عازم دمشق بودم. در این پیام گفته بودند: ضمن عذرخواهی از اینکه به «مام جلال» گفتیم این (پیش‌بینی ایشان) خواب و خیال است درحالی‌که واقعی از آب درآمد، می‌خواهیم «مام جلال» به ما بگوید بعدا چه اتفاقی می‌افتد؟

 

به دمشق که رسیدم، نزد او رفتم و پیام را دادم. در جواب گفتند به آنها بگو یک‌بار دیگر می‌خوابم و اگر خواب دیدم برایشان می‌گویم ... او همان زمان معتقد بود غرب این مسأله را نخواهد پذیرفت و صدام را از کویت بیرون خواهد کرد؛ برای همین ارتش عراق حتما با شکست سنگینی روبه‌رو خواهد شد و گفت من نامه‌ای برای دفتر سیاسی و کاک «نوشیروان مصطفی» می‌نویسم که خود را آماده کنند زمانی که به ارتش عراق حمله می‌شود و عراق شکست می‌خورد ما باید برای تمام احتمالات آماده باشیم، از جمله قیام و آزادسازی تمام شهرهای کردستان و خواستند با تمام جناح‌ها و سازمان‌های کردی و همچنین ایران نیز برای آماده‌کردن تمام احتمالات از جمله قیام صحبت کنیم و بار دیگر پیشنهاد آشتی همگانی را برای تمام کردستان و عراق جهت پیروزی در این مسأله مطرح کردند.
واضح است در نتیجه حمله صدام به کویت، در آن شرایط عراق تلاش می‌کرد جناح‌ها و احزاب مختلف عرصه سیاسی کردستان را به مذاکره دعوت کند و از راه «مکرم طالبانی» و افراد دیگر جهت مذاکره برای تمام گروه‌های سیاسی از جمله پارت‌ دموکرات و اتحادیه میهنی و سوسیالیست و حزب شیوعی پیغام ارسال می‌کرد. در آن زمان بسیاری از دوستان در اتحادیه میهنی معتقد بودند به‌جای آوارگی و ترک وطن باید قبر ما روی خاک کردستان باشد و نباید به غربت در کشورهای دیگر پناه ببریم، برای همین این مسأله مطرح بود که اگر حکومت عراق اجازه بدهد به مناطق سونه و شینه راضی شویم، اما بعد از این نامه «مام جلال» برنامه کاملا عوض شد، بعد از رساندن این پیام برای دفتر سیاسی و کاک نوشیروان، به جمع‌آوری و تنظیم برنامه هسته‌های مسلح تشکیلات داخل شهرها و نیروهای نظامی پیشمرگه و دسته‌های پارتیزانی و آماده‌سازی نقشه قیام و تقسیم نیروها و مسوولان برای مدیریت قیام به شکل زیر اقدام کردیم:

 

1- «مام جلال» به‌عنوان نماینده کُرد و جبهه کردستانی در بیرون کشور تعیین شد.
2- «مسعود بارزانی» به‌عنوان مسوول و ریاست داخل کردستان تعیین شد.
3- نیروهای رهبری به ریاست «نوشیروان مصطفی» برنامه را چنین تعیین کردند:
الف: جناب «ملازم عمر» و دسته‌ای از رهبری و فرماندهان پیشمرگه برای استان سلیمانیه.
ب: «فریدون عبدالقادر» و دسته‌ای از فرماندهان برای استان کرکوک.
ج: «کوسرت رسول» و دسته‌ای از فرماندهان برای استان اربیل.
د: اینجانب «ناظم عمر» همراه شهید «خلیل دوسکی» و دسته‌ای از پیشمرگه‌ها برای استان دهوک.

 

در پایان این نوشته به خاطره‌ای از یکی از سفرهای ایشان به ایران اشاره می‌کنم، در این سفر که مصادف شده بود با برگزاری نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، خود ایشان به علت فشردگی برنامه‌های کاری، امکان بازدید از نمایشگاه را نداشتند، از من خواستند که اسامی کتاب‌ها و انتشارات نمایشگاه را برایشان ببرم، من نیز برای راحتی کار بعد از تحویل لیست، اسامی کتاب‌ها و انتشارات حوزه‌های تاریخ و زندگینامه شخصیت‌های سیاسی را جدا کردم و نزدشان بردم، از من سؤال کردند که این چیست؟ منم گفتم برای راحتی کار شما من این موضوعات را جدا کرده‌ام، برگشتند و با لبخند همیشگی‌شان به من گفتند: فکر کردید من استاد تاریخ و جغرافیا هستم؟ لیست کامل کتاب‌ها را به من بدهید چون به تمام حوزه‌ها علاقه دارم و نمی‌خواهم در انتخاب کتاب‌های مفید خودم را محدود به حوزه خاصی بکنم. باید اشاره کنم که «مام جلال» همواره همراهش کتاب داشت و در تمام طول روز از کوچک‌ترین فرصتی برای مطالعه استفاده می‌کرد و حتی مابین جلسات سیاسی نیز به مطالعه کتاب‌های مورد علاقه‌اش می‌پرداختند.

 

 

 

روزنامه شرق، ویژه‌نامه «جلال طالبانی»، سه‌شنبه 11 شهریورماه 1393، سال دوازدهم، شماره 2103، صفحه 9.

 

شرح عکس: «جلال طالبانی» و «ناظم دباغ» در سال 1358 در دره «ناوزه‌نگ».

 

 

 

 

 

کد خبر: 378