مهدي الياسي ـ حضور و رشد پديده داعش در منطقه خاورميانه شرايط جديدي را در اين منطقه ايجاد كرد. اگر چه عموم كشورهاي منطقه تحت تأثير پديده داعش قرار گرفتند اما به نظر ميرسد كردها بيش ديگران از اثرات مخرب داعش متأثر شدند.
تسلط داعش بر منابع نفتي، حمايت پيدا و آشكار تركيه و عربستان از داعش و حمله داعش به مناطق كردنشين اقليم كردستان عراق را با تهديدات جدي مواجه كرد. شرايط توليد و صادرات نفت اقليم كردستان عراق و همين طور وضعيت اوضاع امنيتي اقليم مواردي بود كه در خصوص آن با «ناظم دباغ» نماينده اقليم كردستان عراق در تهران به گفتوگو نشستيم. مطالعه اين گفت وگو را به علاقه مندان به مسايل سياسي و اقتصادي منطقه پيشنهاد مي كنيم:
يكي از تأثيرات پديده داعش در منطقه تأثيرات اقتصادي آن بود. تأثير داعش بر اقتصاد اقليم كردستان و همكاريهاي نفتي و صادرات نفت دولت اقليم به چه نحو بوده است؟
در كل هميشه مسايلي مثل ترور، انفجار و ناامني باعث عقب نشيني و كندي فعالان اقتصادي ميشود اما حملات داعش در توليد نفت اقليم كردستان عراق اشكالات آن چناني نداشته بلكه بيشتر بر بازار صادرات نفت اقليم و مشتريان تأثير گذاشته و موجب كاهش فروش نفت اقليم شده است. خط انتقال نفت اقليم به تركيه تحت تسلط و كنترل خودمان است.
با توجه نقش تركيه در حمايت از گروههاي تندرو اين مسأله تأثيري بر همكاريهاي نفتي اقليم كردستان و تركيه داشته است؟
اطلاعي ندارم.
بارزاني، نخست وزير اقليم كردستان، چندي پيش اعلام كرد كه به دليل مشكلات با دولت مركزي عراق و عدم پرداخت سهم نفت منطقه اقليم، اين منطقه دچار مشكلات اقتصادي شده است. اين مسأله كه از قبل هم سابقه داشته در حال حاضر در چه وضعي است؟
سياست قطع بودجه اقليم كردستان در زمان مالكي به نحوي بود كه بر وضعيت اقتصادي اقليم اثر منفي گذاشت. ولي با تحمل مردم و هم به وسيله درآمد نفتهايي كه خودمان فروختيم، توانستيم كه هزينهها و پرداخت حقوق كاركنان و كارمندان را تأمين كنيم. ولي امروز با تشكيل دولت جديد عراق، يك گام خوبي برداشته شده و دولت اقليم كردستان دارد در دولت مركزي عراق مشاركت ميكند و در همين يكي دو روز، تكليف حضور وزراي كُرد در بغداد روشن ميشود و به بغداد ميروند. اين باعث ميشود كه مشكلات مالي و مسأله سهم نفت اقليم كردستان هم حل شود.
گويا داعش نفت مناطقي را كه تحت كنترل خود درآورده است از طريق دولت تركيه به فروش ميرساند. برخي منابع ميزان نفت فروخته شده داعش توسط تركيه را بيش از 80 هزار بشكه در روز اعلام كردهاند و همين موضوع باعث شده تركيه نقشي آنچناني در سركوب داعش ايفا نكند؟
تركيه نه تنها نقش آنچناني در سركوب داعش ندارد كه در واقع ميتوان گفت هيچ نقشي در سركوب داعش ندارد و حتي در برخي رسانهها مطرح شده كه تركيه همكار داعش بوده است. چاههاي نفتي كه در حال حاضر در كنترل داعش درآمده، عموما نفت عراق است و نه نفت اقليم كردستان. من در خصوص نحوه صادرات آن توسط داعش اطلاعي ندارم اما به هر حال مرز داعش با تركيه است، يعني مرزي كه داعش از طريق آن قابليت صادرات نفت داشته باشد، مرز تركيه است.
پس در كنار مسايل امنيتي، منافع اقتصادي هم موجب همكاري تركيه و داعش شده است؟
در مورد تحركات تركيه در منطقه، مخصوصا در سوريه، اين تحليل وجود دارد كه تركيه قصد احياي امپراتوري عثماني و مديريت اهل سنت در منطقه و جهان را دارد. در نتيجه در منطقه از گروههاي مذهبي سني تندرو حمايت ميكند. فعاليتهاي تركيه هم با رويكرد امنيتي است، هم با رويكرد مذهبي و هم با نگاه اقتصادي.
امروز هر تروريستي در هر كجاي جهان كه باشد براي اينكه عضو داعش بشود، ميداند كه بايد به فرودگاه استانبول بيايد و خود را به تركيه برساند. از سوي ديگر شاهد هستيم كه به خاطر مسأله كوباني و عدم مشاركت تركيه در اقدام عليه داعش، مذاكرات صلح ميان كردها و دولت تركيه نيز به محاق رفته است. تحليل شما از اين اقدامات و رفتارهاي تركيه چيست؟
تركيه در واقع در حال پياده كردن آن نقشهاي است كه برايش برنامهريزي كردهاند. همان احياي امپراتوري عثماني كه به آن اشاره كردم ولي به نظر من هر دو اقدام تركيه منفي و نادرست است؛ هم برهم زدن روند مذاكره و آشتي و صلح با كردهاي تركيه، منفي و اشتباه است و هم مسأله همكاريشان با داعش. داعش ديگر پديدهاي شده كه نماد مجسم تروريسم است. در حال حاضر وقتي گفته ميشود داعش، يعني تروريسم و وقتي گفته ميشود تروريسم يعني داعش. الان با وجود داعش ديگر كسي صحبت از القاعده، بعثيهاي سابق، جبهه النصره و ساير گروههاي تروريستي نميكند. در حال حاضر داعش يك قدرت تروريستي در خاورميانه و جهان است. داعش صرفا يك گروه مسلح نيست كه اقدامات تروريستي مسلحانه انجام بدهد. مساحت و وسعت جنگهاي داعش و مناطق تحت كنترل آن بسيار گسترش پيدا كرده است. الان داعش در سوريه، انبار، كوباني، اقليم كردستان عراق، موصل، نينوا و اطراف بغداد در حال نبرد است. در حال حاضر، طول مرز جنگي داعش بالاي 1400 كيلومتر است. اين احتياج به ساپورت دارد و بدون وجود ساپورت كننده، ممكن نيست.
در مورد تروريستهايي كه از اروپا به تركيه ميآيند، دولتهاي اروپايي به خاطر حقوق بشر و مسايلي از اين دست جسارت لازم براي برخورد و دستگيري افرادي كه نسبت به داعشي بودن آنان مظنون هستند را ندارند. براي حل اين مشكل چه كرده اند؟ مرزشان را باز گذاشتهاند كه از اروپا خارج شوند و به خاورميانه بيايند. ميدانند كه فلان فرد از فلان فرودگاه در اروپا در حال خروج است. مشخصات آن فرد را ثبت ميكنند. مقصد آن فرد هم مشخص است، مثلا استانبول يا آنكارا و ... . آن فرد وقتي از اروپا خارج شد ديگر اجازه بازگشت به او را نميدهند. آن فرد به خاورميانه ميانه ميآيد و داعشي ميشود. بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه داعش يك پديده ساخته شده است. نبايد اجازه بدهيم كه برخي منافع و بعضي اختلافات بين كشورهاي منطقه يا قدرتهاي جهاني باعث ماندن و حفظ داعش بشود. بايد قاطعانه با داعش برخورد شود.
در حال حاضر قطر و عربستان كه با مناطق تحت كنترل داعش خيلي فاصله دارند به نظر ميرسد كه تركيه در خط مقدم كمك لجستيك به داعش است. شايعاتي شنيده شده كه داعش در تركيه حتي دفتر نيز دارد.
ما هم اين موارد را از طريق رسانهها شنيدهايم اما خودمان مدرك و سندي نداريم. اما من ميخواهم با بيان يك مثال به اين موضوع بپردازم. ما انسانها به دنيا آمدهايم. به دنيا آمدن ما نتيجه همبستري پدر و مادر ماست. كسي همبستري پدر و مادر ما را نديده است و مدركي در اين خصوص وجود ندارد. اما ما به دنيا آمدهايم. وجود يك فرد اثبات ميكند كه پدر و مادرش همبستر شدهاند. داعش هم همين است. نميشود كه وجود داعش را مشاهده كنيم و به فكر پدر و مادرش نباشيم. پدر و مادر داعش كيست؟ منافع امنيتي، سياسي و اقتصادي چند كشور منطقه در ايجاد و حمايت از داعش بوده است.
با توجه به شرايط منطقه، شما چشمانداز اقتصادي اقليم كردستان عراق را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
به نظر من كردها بايد از شرايط منطقه استفاده درست و واقعي بكنند. به جاي آن كه به فكر منفعت شخصي و گروهي باشيم بايد به فكر منفعت مردم كُرد باشيم. به فكر امنيت و آسايش كردها و رشد اقتصادي منطقه اقليم باشيم. اين براي آينده اقليم كردستان بسيار مهم است. وضعيت اقليم به گونهاي است كه ميتوان به آن نگاه مثبت داشت. هر كس در اقليم سرمايهگذاري كند نفع ميبرد. چه ايران، چه اعراب و چه تركيه. سياست اقليم كردستان عراق بر حفظ و توسعه روابط با كشورهاي همسايه و به خصوص ايران است.
با توجه اقدامات داعش و حاميانش عليه كردها آيا تصور نميكنيد كه ضروري است اقليم كردستان با بازنگري در روابطش با كشورهاي منطقه به همكاري سياسي و اقتصادي با كشورهايي در منطقه رو آورد كه نزديكي تاريخي با كردها داشتهاند؟
هر اتفاقي كه در منطقه ميافتد بايد همه از آن سود و بهره ببرند. معني سود اين است كه اين اتفاق باعث تفكر جديد و همپيمانيهاي جديد ميشود. همپيماني جديد، دو طرفه است. همپيماني بايد بلندمدت و استراتژيك باشد. بايد در آن صداقت باشد. شرايطي كه داعش بهوجود آورد مثل يك شوك برقي براي كردها بود. تا مدتي پيش در اقيلم كردستان بسياري از فعالان سياسي و تحليلگران معتقد بودند داعش روي كردها تأثيري ندارد. هر چند من خودم با اين تحليل مخالف بودم و از روز اول ميگفتم داعش در اولين فرصتي كه پيدا كند به اقليم كردستان حمله ميكند ولي بسياري از سياستمداران و مديران ارشد اقليم كردستان بر اين تصور بودند كه داعش اصلا مشكلي براي ما نيست كه اين تحليل اشتباهي بود.
روزنامه جهان صنعت، شنبه 26 مهرماه سال 1393، سال یازدهم، شماره 2912، صفحه 23.
جرس: چند هفته از محاصره شهر کوبانی توسط گروه داعش میگذرد و درگیریهای شدید در این منطقه همچنان ادامه دارد.
با این حال حملات هوایی محدود انجام شده توسط ائتلاف قدرتهای جهانی علیه این گروه چندان موثر نبوده و شبه نظامیان کرد مستقر در کوبانی هم نسبت به اوضاع وخیم انسانی و نامتوازن بودن سلاحهایشان در مقابل داعش هشدار میدهند.
«جرس» برای تحلیل اوضاع کوبانی و رویکرد کشورهای منطقه در قبال این بحران به سراغ «ناظم دباغ» نماینده رسمی دولت اقلیم کردستان عراق در ایران رفته است.
متن کامل گفتوگو را بخوانید:
آقای دباغ، چرا با گذشت چند روز از بحران و کشتار مردم کُرد کوبانی توسط داعش٬ تاکنون دولتها و نهادهای بینالمللی نتوانستهاند اقدامات حمایتی از مردم کوبانی انجام دهند؟
مسئله کوبانی، مسئله حساسی است و دولتهایی که به دنبال این هستند تا داعش پیروز شود؛ باید در نظر بگیرند که این اتفاق در صورت وقوع، سبب ناامنی در کشور خودشان خواهد شد. تجربه نشان داده در زمانهایی که نهادهای امنیتی و اطلاعاتی به دنبال ایجاد بحران هستند عواقب آن متوجه خودشان میشود. با کمال تأسف باید گفت که امروز قدرت و امکانات داعش از چندین طرف حمایت میشود.
یعنی دولتهای شرکت کننده در ائتلاف ضد داعش بیشتر به دنبال منافع خود هستند؟
دقیقا از زمان تشکیل این ائتلاف، حمله داعش به خصوص علیه مردم کُرد بیشتر شده است و الان کوبانی با وضعیت پیچیدهای مواجه است. اگرچه مردم کوبانی سرسختانه مقاومت میکنند و انشالله داعش و حامیانشان نمیتوانند کوبانی را تصرف کنند اما اگر خدای نخواسته این اتفاق بیفتد مسلما با توجه به مواضع و اقدامات خونبار و وحشتناک داعش، وضعیت منطقه و کشورهای آن وخیم خواهد شد. بنابراین باید تمام کشورهایی که داعش را به نوعی حمایت میکنند به خود بیایند و بدانند گروههای تروریستی فقط برای خودشان کار میکنند و نمیتوانند منافع دولتهای حامی خود را تأمین کنند. بر همین اساس، الان که ائتلافی علیه داعش صورت گرفته باید بر تصمیم خود پایبند باشند و تمام هم و تلاش خود را نه تنها برای تضعیف و محدودکردن داعش، بلکه برای نابودی کامل این گروه تروریستی بگذراند. ائتلاف بینالمللی هم در این راستا باید کمک رسانیهای خود را به مردمی که علیه داعش مبارزه میکنند انجام دهد و نباید مقطعی عمل کنند.
حکومت اقلیم کردستان چه اقداماتی در حمایت از مردم کوبانی انجام داده و آیا با محدودیتهایی در این زمینه مواجه بوده است؟
دو مسئله از نظر قانونی و جغرافیایی وجود دارد. یعنی منطقه کوبانی از نظر جغرافیایی در موقعیتی است که تنها از مرز ترکیه به صورت علنی میتوان به آن کمک رساند و ترکیه منطقهای که دروازه کوبانی است را بسته و نیروهای نظامی ترکیه اجازه هیچگونه ترددی را به آنجا نمیدهد. این در حالی است که مردم کردستان آمادگی خود را برای کمک به مردم کوبانی اعلام کردهاند و رئیس اقلیم کردستان نامهای در این زمینه به حکومت ترکیه ارسال کرده تا اجازه دهند مرز را برای ارسال کمکهای مردمی باز کند و همچنین خواهان کمکهای بینالمللی با اعزام نیروهای مبارز علیه داعش شده است که این کمکها به مقاومت مردم کوبانی بیانجامد.
به این مسئله اشاره کردید که ترکیه مرزهای خود را برای کمک به مردم کوبانی بسته و حتی شاهدیم از دخالت کردهای ترکیه به منظور کمک به کوبانیها جلوگیری میکند. این تغییر مواضع و انفعال ترکیه برای چیست؟
این مسئله به سیاست دوگانه و دورویی حکومت ترکیه بر میگردد. از یک طرف « احمد داوود اوغلو» نخست وزیر ترکیه میگوید که نمیگذاریم کوبانی به دست داعش بیفتد و از طرف دیگر اردوغان رئیس جمهور این کشور میگوید کوبانی سقوط کرده و داعش آن را تصرف میکند. جدای این مسئله، متأسفانه رئیس جمهور ترکیه اعلام کرد که فرقی بین کردهای پ.ک.ک و داعش برایشان وجود ندارد و این سخن بسیار بیمنطق و حتی ظالمانه است، زیرا داعش و کردهای پ.ک.ک بسیار با هم تفاوت دارند. جالب است که این اظهارات در حالی گفته میشود که سیاست ترکیه در راستای حل مسائل خود با کردهای ترکیه است و خود رئیس جمهور ترکیه گفته که به دنبال حل مسالمت آمیز مسئله کُرد است و ترکیه دارد مذاکراتی با «عبدالله اوجالان» رهبر پ.ک.ک انجام میدهد. بنابراین این گونه سیاستها نتیجه عکس برای خود ترکها خواهد داشت.
جدای رویکرد ترکیه٬ چرا تاکنون اقدامات نظامی کشورهای ائتلاف علیه داعش نتیجه نداده است؟
باید توجه داشت که اقدامات نظامی تنها با حملات هوایی همیشه اثرگذار نیست و باید حملات هوایی و زمینی با هم صورت بگیرد. در هر حال، برای نابودی داعش نباید مقطعی و تنها به منظور تضعیف آن صورت گیرد بلکه باید حملات علیه داعش هماهنگ و قاطعانه و همه جانبه باشد تا به نابودی کامل آن بیانجامد. به عبارت دیگر، ائتلاف علیه داعش نباید به گونهای باشد که داعش را از یک منطقه دور کند و در منطقهای دیگر رشد دهد. هر دولتی که به فکر حفظ داعش باشد خطای فاحشی مرتکب شده است چراکه این اندیشهها فضای مساعد برای رشد پیدا میکنند.
در صورت سقوط کوبانی چه اتفاقاتی در انتظار منطقه خواهد بود؟
پیش بینی آن دشوار است و انشاالله با مقاومت مردم کوبانی این اتفاق نخواهد افتاد؛ اما آنچه مسلم است عواقب بسیار وخیمی برای کشورهای منطقه در بر خواهد داشت و تقریبا همه متوجه این عواقب شدهاند و از همین رو تظاهراتهایی در حمایت مردم کوبانی و محکومیت داعش در کشورهای مختلف اروپایی و حتی ترکیه صورت میگیرد.
کشورهای منطقه بخصوص ایران چه اقداماتی باید در این راستا انجام دهند؟
ایران در خصوص عراق و سوریه تا الان کوتاهی نکرده است اما راههای کمک به مردم کوبانی را هم میداند و محدودیتی ندارد و از همین رو باید آن اقدامات را هر چه سریعتر انجام دهد. قطعا با ارسال کمکهای نظامی و مردمی از سوی کشورهای منطقه و نهادهای بینالمللی به کردهای کوبانی آنها همانگونه که تا الان با مقاومت و شجاعت ایستادگی کردهاند تا آخرین نفر مقاومت خواهند کرد و شاید یک استالینگراد دیگر باشد.
دیپلماسی ایرانی:«ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران در یادداشتی کوتاه برای «دیپلماسی ایرانی» به اقدامات اقلیم کردستان برای کمک به مردم کوبانی و همچنین رویکرد ترکیه و ائئلاف ضد داعش به این بحران پرداخته است.
شهر کردنشین سوریه، کوبانی هم مرز با ترکیه، این روزها با بحران مواجه است. این شهر چند روز در محاصره داعش قرار گرفته و با وضعیت پیچیدهای مواجه است. اوضاع کوبانی میطلبد که همه دولتها و نهادهای بینالمللی نسبت به آن اقدامات عملی را به منظور نجات جان انسانها انجام دهند. حکومت اقلیم کردستان به عنوان منطقه کردنشین، نیز سعی داشته و دارد، اقدامات حمایتی خود را از مردم کوبانی انجام دهد. در این راستای هیأتی از طرف پارلمان کردستان به این منطقه اعزام شده تا به بررسی اوضاع شهر و مردم بپردازند و در این راستا گزارشی را به منظور نوع حمایتهایی که میتوان انجام داد، تهیه کنند.
چرا که منطقه اقلیم کردستان آمادگی کامل را نسبت به ارسال کمکهای لازم به منطقه کوبانی دارد. این کمکها میتواند چه کمکهای مردمی و چه نظامی باشد. اما در این باره آیا نمیتوان کمکهای مورد نیاز را به تحت عنوان حکومت اقلیم انجام داد؟ منتظر پاسخ به این پرسش هستیم. این مسأله باید از منظر قانون مورد بررسی قرار گیرد. تا در صورت امکان تصمیم لازم گرفته شود.
در همین حال رییس اقلیم کردستان عراق نیز خواهان کمکهای بینالمللی با اعزام نیروهای مبارز علیه داعش شده است که این کمکها به مقاومت مردم کوبانی بیانجامد. در این رابطه تا کنون یک جلسه اضطراری به منظور بررسی و همچنین کمک به مردم کوبانی برگزار شد و در آینده منتظر گزارش هیأت پارلمانی هستیم.
در اینجا رویکرد ترکیه نسبت به کوبانیها نیز قابل بررسی است. به نظر میرسد «رجب طیب اردوغان» قصد دخالت در این مسأله را ندارد. چرا که به گفته او پ.ک.ک و داعش یکی است و کردهای این منطقه نیز با کردهای ترکیه دوست و نزدیکی دارند. ترکیه برای ورود به منطقه راه و روش خودش را دارد. البته باید در نظر داشت که اگر ترکیه بر سر وعدههای خود مبنی بر مبارزه با داعش ایستاده و اعلام کرده اجازه نمیدهد کوبانی به دست داعش بیافتد و این گروه پیشروی کند، صحت این اظهارات در آینده مشخص میشود.
مسأله دیگر در قبال کوبانیها، اقدامات ائتلاف ضد تروریسم است. ائتلافی که به منظور مقابله با داعش تشکیل شده و تاکنون نیز گزارشهایی مبنی بر حملات هوایی آمریکا به برخی مواضع این گروه انتشار یافته است. هر چند کشورهای منطقه و دولتها بر اساس منافع خود عمل میکنند؛ اما باید بدانند که وقتی در ائتلافی شرکت میکنند، باید بر تصمیم خود پایبند باشند و تروریسم در هرکجای دنیا که باشد، با آن مبارزه کنند. به نظر میرسد این ائتلاف در منطقه کوبانی محدودیتهایی دارد. با این وجود ائتلاف باید کمک رسانیهای خود را به مردمی که علیه داعش مبارزه میکنند، انجام دهد.
اگر اندکی به گذشته برگردیم و مناسبات جهانی را بعد از گسترش اندیشههای مارکسیزم و لنینیزم و بهویژه بعد از جنگهای جهانی اول و دوم بررسی کنیم؛ خواهیم دید که آمریکا و دول اروپایی بهعنوان نمادهای سرمایهداری و کولونیالیزم علیه بلوک شرق و سوسیالیزم ادعایی آن، مشغول برنامهریزی با هدف مقابله با رشد کمونیسم شدند، و البته این امر نیز از طریق حمایت از جنبشهای مذهبی بهویژه جنبشهای اسلامی اتفاق افتاد.
علت اصلی این انتخاب نیز هم مرز بودن این جریانات با شوروی بهعنوان مرکز بلوک شرق مخصوصا بعد از اشغال افغانستان از طرف ارتش سرخ بود، که بعدا نیز افغانها گروههای اسلامی را تشکیل دادند و با سربرآوردن اسامه بنلادن از عربستان از طرف سلفیها و گروههای وهابی مورد حمایت قرار گرفت و طالبان را در افغانستان بنیان نهادند. که این نیز موجب گسترش بیش از پیش آنها با هدف بیرون راندن نیروهای شوروی از افغانستان شد و در نتیجه گروه طالبان و اسامه بن لادن احساس قدرت کردند و این گروه جهت اهداف دیگری سوق داده شدند و در این میان بود گروه القاعده شکل گرفت و همکاری نزدیک آنها با طالبان رقم خورد، در طول مسیر فعالیت خود به مخالفت با غرب بهویژه آمریکا روی آوردند که نتیجه اقدامات آنها در اوج خود، به انفجار برجهای دوقلوی سازمان تجارت جهانی در ١١ سپتامبر ٢٠١١ منجر شد.
بعد از این واقعه بود که آمریکا به فکر انتقام و تلافی افتاد و طبیعتا همپیمانی و اتحادی را جهت حمله به افغانستان اجرا و نابودی طالبان و القاعده را هدف قرار دادند؛ اما این گروهها به صورت کامل از بین نرفتند و علت این نیز میتوانست یا از ناتوانی در نابودی کامل آنها نشأت بگیرد و یا از نیروهای ضعیف شده این گروهها برای اهداف دیگری در آینده مورد استفاده قرار گیرد؛ اما نتیجه ناخواسته این اقدام این بود که القاعده و تکفیریها تبدیل به تهدیدی بزرگ شدند.
همچنان که شاهد بودیم جنگ افغانستان، اشغال کویت و بحران عراق، همگی با همپیمانی بینالمللی به نتیجه رسید و در عراق نیز، صدام از قدرت پایین کشیده شد و حکومت و سیستم سیاسی جدیدی نیز شکل گرفت و در نتیجه نیروهای بعثی سابق، تکفیریها و سلفیهای این کشور پراکنده شدند و در این میان به مخالفت با عراق نوین پرداختند. البته آنچه قابل توجه بود این است که باقیماندههای این جریان، از صحنه سیاسی و نظامی کشور پاکسازی نشدند، که جای سوال دارد و این جریان روزبهروز بر حجم خرابکاریها و انفجارات خود در عراق افزود و تعدادی زیادی نیز از نیروهای القاعده و بعثیهای سابق عراق به سمت سوریه نیز سرازیر شدند. حکومت سوریه نیز در آن زمان با توجیه حمایت از بازماندگان بعث و همدلی با آنها و مخالفت با حکومت اکثریت کُرد و شیعه در عراق به آنها پناه میداد.
در اینجا لازم است اشارهای داشته باشیم به زمینهای که در افغانستان و عراق و در کلیت مسأله در منطقه پیش آمد و زمینه را برای رشد و گسترش این نیروها فراهم آورد. در حقیقت، مدیریت غلط سیاسی و عدم درک معادلات سیاسی از طرف رهبران سیاسی بود که موجب شد نیروهای سلفی و تکفیری رشد کنند و در کنار آنها نیز القاعده فعالیتهای خود را افزایش دهد. همچنین در اروپا و دنیای بیرون از منطقه نیز، به شکلی این تفکرات میان جوانان مسلمانی که از نظر روحی در شرایط دیگری قرار داشتند؛ منتشر شد و بیش از پیش رشد پیدا کرد.
در عراق و سوریه نیز به شکلی ویژه، زمینه رشد بیش از پیش آنها فراهم شد؛ چون حکومت عراق توسط اکثریت شیعه اداره میشد و این به نوبه خود، مخالفتهایی را بهدنبال داشت و البته نباید از این نکته نیز غافل شد که سیاستهای غلط نوری مالکی نیز در مدیریت کشور و نوع تعامل وی با رهبران سنی عراق و همچنین ضعف دولت او در خدمترسانی عمومی بهویژه در مناطق سنینشین عامل مهم دیگری بود که موجب افزایش مخالفتها با دولت عراق و بخصوص با جریان سیاسی دولت قانون شد.
به شکلی که چندین بار تظاهرات اعتراضی و شورش در این مناطق روی داد که موجبات محاصره و کنترل فلوجه و انبار را به دنبال داشت. این در حالی بود که در ابتدا این اعتراضات و شورشها صرفا جنبه مدنی و اعتراض به شیوه مدیریتی منطقه بود اما با مدیریت غلط توسط دولت مالکی و با استفادهای که سلفیها از این شرایط کردند این اعتراضات سمت و سوی دیگری پیدا کرد و بسیاری از جریانات و گروههای سنی را به سمت آنها سوق داد.
در سوریه نیز با دخالتهای خارجی و از طرفی دیگر نیز، اعمال سیاستهای تکروانه و تحمیلی رژیم بشار اسد موجب شد که جریانات اپوزیسیون اقداماتی انجام دهند و در مواردی نیز دست به قیام علیه دولت مرکزی بزنند. به ویژه از طرف اخوان و سلفیهای حلب، حمص و ... همچنین نارضایتی کردها از دولت مرکزی نیز که سابقهای طولانی داشت و هویت کردی در این کشور سالها نادیده گرفته شده بود و بدیهیترین اصول اولیه انسانی در مورد کردها نقض شده بود. در نتیجه در سوریه نیز با تضعیف حکومت مرکزی راه برای فعالیت گروههای سلفی و تکفیری باز شد و با خلأ پیش آمده در بسیاری از مناطق، این گروهها فعالیتهای خود را به شکلی بیسابقه افزایش دادند.
گروههایی تحت عنوان ارتش آزاد و نصرت اسلام و همچنین کردها به مخالفت با بشار اسد پرداختند، اینجا بود که ترکیه، عربستان، قطر و کشورهای اروپایی با اهداف متفاوت و به شکل مستقیم به حمایت از گروههای مخالف اسد پرداختند، البته به جز کردها، که آنها نیز در این میان راه دیگری در پیش گرفتند.
در این شرایط، القاعده عراق و بعثیهای سابق، هواداران و فعالیتهای خود را به سمت سوریه گسیل دادند و با
اپوزیسیون عرب سوریه یکی شدند و کردها را به حاشیه راندند. بعد از حمایت بیحد و حساب برای گروههای تحت عنوان اپوزیسیون سوریه، به شکلی همه اینها قدرت زیادی یافتند و بعدا نیز مشخص شد که تکفیریهای سلفی از چارچوب این گروهها خارج شده و توانایی ارتش آزاد سوریه نیز رو به کاستی نهاد و بعثیهای صدامی و القاعده عراق، قدرت بیشتری یافتند و توانستند میدان بازی در سوریه را در دست خود بگیرند.
بعد از این قدرتگیری بود که سلفیها و تکفیریها و بخشی از اخوانهای سوریه یکی شدند و دولت اسلامی عراق و شام (داعش) را بنیاد نهادند، برنامه داعش شامل؛ تشکیل دولت اسلامی، مردود اعلام کردن تمام افکار و ایدئولوژیهای دیگر و اعلام کافربودن دیگری، روی آوردن به فعالیتهای تروریستی و کشتار و قتل عام مخالفان بود و در این راه چنان پیش رفتند که فعالیتهایش را از سوریه به عراق گسترش دادند و در مناطق سنینشین عراق توانستند موصل و تکریت و قسمتی از سامرا و مناطقی از کرکوک و دیاله را به کنترل خود درآوردند و توانستند مناطق گستردهای را به فلوجه و انبار پیوند بزنند که علت این موفقیت آنها نیز، در درجه اول به عدم توانایی ارتش عراق برمیگردد که مالکی با اطمینان کامل، بر پایه باقیمانده بعثیهای ارتش عراق بنیاد نهاده بود. برای همین در مدت زمان کوتاه چند ساعته، نزدیک ١٠٠ هزار سرباز عراقی پا به فرار گذاشتند و منطقه تحت تسلط داعش قرار گرفت و فقط مناطقی امن ماندند که توسط نیروهای پیشمرگه کردستان کنترل میشد.
این اتفاقات، نتیجه شرایطی بود که بر اثر مدیریت غلط مالکی ایجاد شده بود که برای نمونه؛ اکثریت سنی را در این مناطق مورد بیمهری قرار داد و موجبات گسترش داعش و مخالفت سنیها با خود وی را به دنبال داشت.
البته میتوان از منظر تاریخی اتحاد میان بعثیها، القاعده، نیروهای سلفی و تکفیری را به تفکری اسلامگرا برگرداند که از همان زمان تأسیس بعث به وحدت سوریه، عراق و مصر باور داشتند و الان هم بعد از گذشت سالها با فراهم شدن شرایط، در فکر و زمینهسازی برای تشکیل دولت اسلامی و احیای خلافت اسلامی بر اساس عقیده و برنامه خود هستند.
داعش با حمایت کسانی تأسیس شد که از عراق متحد و قدرتگیری کردها و شیعیان نفرت داشتند و مدتها به فکر انتقام بودند و در نهایت، به حمله و یورش دست زدند و به گسترش مرزهای تحت کنترل خود روی آوردند که اینجانب نیز قبلا در چندین مصاحبه، به این امر اشاره کرده بودم که داعش در فرصت مناسب به کردستان نیز یورش میبرد و در نهایت چنین نیز شد.
البته حمله داعش به کردستان و چرخش آنها به این سمت، نقطه عطف تحولات منطقه بود، بعد از حمله داعش به کردستان بیشتر از همیشه تهدید داعش احساس شد و برای همین نیز بود که بلافاصله تمام دنیا به لرزه درآمد و موضعگیریها آغاز شد که در این زمینه کشورهای منطقه و جهان در دو جبهه قرار گرفتند:
1ـ کشورهایی که به حمایت از عراق و کُرد در مقابله با داعش پرداختند.
2ـ کشورهایی که کاملا سکوت پیشه کردند و هیچگونه موضعی علیه داعش اتخاذ نکردند.
این دستهبندی حاوی حقیقتی است، کشورهایی که در این زمان همکاری نظامی و انسانی عرضه کردند و در
تلاشند که همپیمانی مشترکی برای مقابله با داعش ایجاد کنند، نمیبایست یکبار دیگر با اهدافی خاص و برای در معرض تهدید قراردادن آرامش و امنیت منطقه، به شکلی مقطعی و محدود به این همپیمانی بنگرند و بعدا نیز آن را به حال خود رها کرده و تجربه افغانستان و عراق تکرار شود.
اگر نگاهی به تجربه بهار عربی در کشورهای منطقه داشته باشیم؛ خواهیم دید که اگر نگاهی جامع و بهدور از اهداف خاص حاکم نباشد، داعشی خطرناکتر به جان بشریت خواهد افتاد و منطقه و جهان را با تهدید روبهرو خواهد کرد. اجازه ندهیم منطقه و ملتهای خاورمیانه خوراک تسویه و تصفیه منافع و مشکلات دوجانبه یا چندجانبه شوند، متأسفانه در بسیاری از موارد نیز با نابودی یک دیکتاتور، دیکتاتوری بدتر بر سر کار آورده شده که کار را بهجایی رسانده است مردم در آرزوی حرکتی دیگر برای نابودی دیکتاتور جدید هستند و البته گاه این تسلسل باطل تا مدتها ادامه داشته و دارد.
در پایان لازم است به این نکته اشاره کنم که داعش بسیار کوچکتر از آن چیزیست که الان نشان میدهد، چون ساختار آن را جبههای تشکیل میدهد شامل؛ سنیهای مخالف رژیم سیاسی جدید عراق، اینها دارای دیدگاههای متفاوتی هستند؛ البته نه در مورد تفسیر و برداشت از اسلام، بلکه در شیوه تأسیس خلافت اسلامی و آینده دولت اسلامی در منطقه و جهان.
همچنین نباید از یاد برد که داعش نیرویی بدون وطن و سرزمین است، داعش به نوعی اولین سازمان تروریستی جهان است که فرمی بینالمللی به خود گرفته است و یکی از مهمترین اهداف آنها ایجاد سرزمین و کشوری مختص به خودشان است، در حال حاضر توانستهاند تا حدی این هدف خود را در بخشی از سرزمین عراق محقق سازند.
برای همین، جنگ فعلی برای داعش، جنگ مرگ و پیروزی است، آنها مطمئنا با این اوصاف بعد از خود و با شکستشان در عراق، فقط و فقط ویرانی و نابودی بهجای خواهند گذاشت، در صورت پیروزی نیز در فکر ایجاد دولتی با نام خلافت و دولت اسلامی هستند؛ که البته از طرف هیچ جریان اسلامی دیگری حمایت نخواهد شد. چون اصولا داعش، حاضر به پذیرش هیچ خوانش دیگری از اسلام جز نگاه و خوانش خود نیست و با این وضعیت نابودی این گروه تروریستی و ریشهکن کردن آن برای تمام کشورهای و نیروهای منطقه امری لازم و ضروری است و باید با برنامه و همپیمانی جامع و همهجانبه و البته بلندمدت، هم داعش را نابود سازند و هم زمینههای رشد و گسترش گروههایی شبیه داعش در آینده گرفته شود. تجربه نیز ثابت کرده است با بروز گروههای جدید، بر میزان درندهخویی و قساوت و جنایات آنها نیز افزوده میشود.
نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران، خطاهای نخست وزیر سابق عراق را فرصتی برای رشد و قدرتگیری گروههای تکفیری ـ تروریستی در این کشور دانست.
گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - «ناظم دباغ» سیاستمدار کُرد، در حال حاضر نمایندگی اقلیم کردستان عراق در ایران را بر عهده دارد.
او که از افراد نزدیک به «مسعود بارزانی» رییس اقلیم کردستان عراق، است با مقامات عالی رتبه ایران نیز روابطی گرم دارد.
به دیدار دباغ رفتیم تا درباره پدیده داعش به عنوان مهمترین معضل امروز خاورمیانه با وی به گفتوگو بنشینیم. مشروح این مصاحبه در زیر میآید:
امروز معضل اصلی منطقه و عراق داعش است. اساسا این پدیده را چگونه باید تفسیر کرد؟
در کل، هر شرایطی که در منطقه و حتی دنیا پیش بیاید، عللی دارد و نتیجه اتفاقات دیگری است. پدیده تکفیریها هم نتیجه اختلافات مذهبی و هم ناشی از برخوردهای غرب و شرق بعد از جنگ جهانی دوم است.
دنیای غرب دنبال ابزاری برای کاهش هزینههای نبرد با اردوگاه شرق بود و از درون قرائتهای خاصی از اسلام، گروههای تکفیری را بهوجود آوردند که سپهر رشد و بالندگی این جریان، عربستان سعودی بود. به دنبال اشغال افغانستان از سوی شوروی، این جریانات تقویت شد.
باید توجه داشت که دولتهای حاکم در خاورمیانه نیز عملا فضای رشد این گروهها را فراهم کردند چرا که این گروهها را ابزاری کارا برای مقابله با رقبای منطقهای خود دیدند.
تا اینکه به 11 سپتامبر رسیدیم که ائتلافی علیه القاعده ایجاد و به سقوط طالبان منجر شد. در مرحله بعد، سقوط صدام پیش آمد که متهم به اعمال تروریستی و داشتن سلاحهای کشتار جمعی بود.
به بهار عربی رسیدیم که البته خیلی زود به خزان عربی منجر شد. غرب و مخصوصا آمریکاییها با سقوط دیکتاتورها کمکی به برقراری دموکراسی نکردند تا آرامش برقرار شود؛ بلکه برعکس به ناآرامیها دامن زدند. به عنوان مثال برای سقوط «بشار اسد» فضایی فراهم کردند که از درون آن داعش بهوجود آمد.
به گمان من داعش، زاده حزب بعث نیز هست همچنانکه بعثیهای فراری در سوریه در مقابل «بشار اسد» نیز جنگیدند امروز البته کسی اسمی از بعثیها نمیشنود.
در عراق متأسفانه سوءمدیریت «نوری مالکی» و کنار زدن بیش از اندازه اهل سنت، زمینه رویگردانی مردم را فراهم کرد. بعدا کردها نیز توسط او به حاشیه رانده شدند. تکفیریها از این نقطه ضعف استفاده کردند. هر چند برخی کردها را متهم به همکاری با داعش کردند اما اتفاقات فلوجه و انبار چه؟ آنجا که کردها حضور ندارند ولی یک سال است که به دست داعش افتاده است. نباید فراموش کنیم اهل سنت در ابتدا به داعش روی خوش نشان دادند والا آنها فقط سه هزار نفر بودند وقتی که از سوریه به عراق آمدند. این راز تصرف موصل، تکریت و ... در 12 ساعت توسط آنان است. نزدیک بیش از 100 هزار نفر نیروی انتظامی و نظامی در منطقه حضور داشتند که به سرعت از هم پاشیدند. فقط سه فرمانده تیپ در آنجا بودند که حتی فرصت نکردند با هلیکوپتر فرار کنند! آنها حتی مناطق ماده 140 قانون اساسی عراق را نیز تخلیه کردند. پیشمرگها قبلا هم آنجا بودند؛ اما در کنار ارتش عراق. حال طبیعی بود در غیاب ارتش، موضع خود را ترک کنند و حتی به تقویت نیرو هم بپردازند. نمیشود گفت خوشبختانه، اما حمله داعش باعث شد همه دنیا بفهمد کردها با داعش همکاری نداشتند و امروز هم تنها نیرویی که به صورت جدی با نیورهای تروریستی داعش میجنگد؛ پیشمرگها هستند. به همین علت هم مقامات اکثر کشورهای اروپایی و همین طور ایران، به کردستان رفتند و بر همکاری با کردها علیه داعش تأکید کردند. آقای بارزانی نیز در نامهای از رییس جمهوری ایران تشکر و قدردانی کردند و در کنفرانس خبری نیز با آقای ظریف اعلام نمود؛ اولین کشوری که به ما کمک کرد، جمهوری اسلامی ایران بود. پس همانطور که گفتم داعش حاصل اتحاد تکفیریها، بعثیها و اخوانیهاست.
اخوان المسلمین؟ چه طور جریان اخوان میتواند با سلفیها همکاری کند؟
در ابتدا این همکاری بود، حالا اوضاع تغییر کرده است.
اخوان در عراق هم پایگاه دارد؟
بله. در کل منطقه پایگاه دارد. چرا الان گفته میشود قطر، ترکیه و عربستان سعودی اگر هم با داعش همکاری نکنند، دستکم از جنایات آنها چشمپوشی میکنند؟ حداقل قطر و ترکیه که سلفی ـ تکفیری نیستند بلکه اخوانی هستند. حتی جالب است بدانید برخی چهرههای برجسته سلفی در کردستان وجود دارند که صراحتا داعش را محکوم کردهاند. چرا که این گروه کارهایی را مرتکب شدند که کسی نمیتواند آنها را تأیید کند.
علت این رفتارها چیست؟
آنها کشور ندارند. گروه داعش از تکفیریهای فراری از کشورهای خود تشکیل شده است؛ تعدادی از نیروهایشان حتی از اروپا آمدهاند. آنها سوریه و عراق را که میهن خود نمیدانند؛ فامیل و آشنایی ندارند، لذا به خود اجازه میدهند هر کاری که میخواهند انجام دهند. اگر هم کاری نتواند بکنند؛ خود را منفجر میکنند تا به خیال خود به بهشت بروند.
از سوی دیگر، بعثیهای سابق بهخوبی میدانند که مجددا به قدرت بر نمیگردند لذا انتقام میگیرند. چرا؟ چون اکثریت مردم عراق برای سقوط آنها با نیروهای آمریکایی همکاری کردند. در این مورد مثالی بزنم؛ من مسئول لجستیک نیروهای پیشمرگه بودم و به همه آمارها دسترسی داشتم. کل نیروهای ما در مقابل صدام در بهترین حالت 5 هزار نفر بود. پس ما که نبودیم که توانستیم عراق را از چنگال صدام خارج کنیم بلکه این مردم کردستان و عراق بودند. حتی سایر کسانیکه با بعثیها مبارزه مسلحانه میکردند؛ تعداد قابل توجهی نبودند. همکاری مردم، باعث فروپاشی رژیم بعث شد. در جریان حوادث اخیر هم، بسیاری از مردم در مقابل مالکی قرار گرفتند و بعثیهای سابق نیز به میدان آمدند.
در حال حاضر، تقریبا یک سوم عراق در دست داعش است؛ یک بخش دست کردها و قسمت دیگر نیز در قلمرو شیعیان است، هر چند در این 2 بخش در کنار اکثریت، اقلیتهای دیگری نیز حضور دارند. ولی در منطقه تحت تصرف داعش، فقط داعشیها میتوانند زندگی کنند! دیدید که چگونه با مسیحیان و ایزیدیها برخوردی کردند.
داعش بین اقلیم کردستان و دولت بغداد فاصله ایجاد کرده است و هم اکنون کردستان مرزی با دولت مرکزی ندارد. تازه چند روز است که نیروهای بغداد و پیشمرگهها راه کرکوک ـ بغداد را باز کردهاند وگرنه برای رفتن زمینی به بغداد از کردستان، باید ابتدا به ایران آمده و سپس وارد خاک عراق شویم و برعکس.
آینده داعش را چگونه میبینید؟
به گمان من، داعش رو به سقوط است اما در اینجا کمکها نباید مقطعی باشد. تجربه افغانستان و گذشته عراق و سوریه باید در برابر دیدگان همه باشد. مبارزه با تروریسم باید ادامه پیدا کند؛ گروههای تکفیری مثل ویروس هستند. مصرف دارو باید منظم باشد و چرخه درمان تکمیل شود وگرنه بیماری بهبود نمییابد و دوباره برمیگردد.
ائتلافی که امروز، غرب در حال راهانداختن آن است نباید موقت باشد. نباید تروریسم از یک منطقه دور شود و در منطقهای دیگر رشد کند.
هر دولتی که به فکر حفظ داعش باشد خطای فاحشی مرتکب شده است چراکه این اندیشهها فضای مساعد برای رشد پیدا میکنند. به علاوه، حمله هوایی کافی نیست؛ ائتلاف علیه داعش، باید نیروی زمینی وارد کند. این نیروی
زمینی است که باید منطقه را پاکسازی کند.
نقش کشورهای همسایه عراق در ایجاد این وضعیت چیست؟ مثل سعودیها و ...؟
خیلی از کشورها میخواهند عراق را تضعیف کنند؛ چون عراق، همیشه باعث وحشت اسراییل و کشورهای منطقه بوده است؛ موارد تاریخی هم کم نداریم، برای صحت این ادعا میتوان از؛ حمله به ایران و کویت تا موشکپرانی به سوی اسراییل نام برد. متأسفانه در عراق، همیشه زمینه برای رشد دیکتاتوری و تعصب وجود دارد و برخی کشورهای همسایه به این مسأله دامن میزنند.
اسراییل نیز از فرصت حمله داعش، سوءاستفاده کرد و به غزه یورش برد و جنایات آنها در غزه به حاشیه رفت چراکه تمام نگاهها به سمت مردم ایزیدی، مسیحی و مسلمان در عراق رفت و البته به کردها اشارهای نشد.
تنها راه حل این مسأله این است که باید عراق جدیدی ساخته شود تا این توهمات نیز از بین برود. نقش اساسی در سقوط صدام را آمریکا و ایران داشتند چرا که امنیت عراق منافع آنان را نیز تأمین میکند.
من بعد از انتخاب «حیدر عبادی» هم گفتم؛ تغییر چهره مهم نیست بلکه تفکر باید عوض شود. «حیدر عبادی» فردی ناشناس نیست. از خارج از سیستم که وارد نشده است، او نفر دوم حزب الدعوه بوده و مغز متفکر آنهاست.
یعنی معتقدید عبادی هم به راه مالکی میرود؟
اگر تفکر عبادی، تفکر مالکی باشد اوضاع بدتر خواهد شد.
پیشبینی شما چیست؟
فقط میتوانم تمنا کنم او به راه مالکی نرود؛ ما به رویکرد جدید نیاز داریم. مثلا به یاد دارید که مالکی هم در ابتدای نخست وزیری خود با کردها توافقنامههایی امضا کرد اما به توافقات پایبند نماند. آقای ظریف هم در کنفرانس خبری با آقای بارزانی گفتند: جمهوری اسلامی همه توافقات اقلیم کردستان و دولت بغداد را تأیید می کند.
حتی شیعیان هم از مالکی ناامید شدند. نزدیک به 100 سال، اهل سنت بر عراق حکمرانی کردند. وقتی صدام سقوط کرد همه جشن گرفتیم و گفتیم 2 مظلوم (شیعه و کُرد) به قدرت رسیدند و این دولت مظلومان باعث آرامش و رفاه مردم میشود. متأسفانه ما اشتباهات اهل سنت را تکرار کردیم. ما باید آنها را نیز در قدرت شریک میکردیم که نکردیم. خود شیعیان اکنون چندپارچه هستند، از جمله؛ جریان صدر، مجلس اعلا و ائتلاف قانون.
من همیشه گفتهام ما به همه شیعیان احترام میگذاریم. اما متأسفانه نتوانستند با هم متحد شوند اما بعثیهای سابق با
مالکی متحد شدند و در حالیکه 27 میلیارد دلار هزینه ارتش جدید عراق شد ولی 27 ساعت نتوانست در برابر داعش دوام بیاورد.
چرا؟
مالکی برای تشکیل ارتش جدید به فرماندهان سابق بعثی روی آورد. کردها و حتی برخی از شیعیان فریاد برآوردند که؛ «آقای مالکی اشتباه نکن»، اما توجهی به این مسأله نکرد. قانون اساسی عراق مقرر کرده است انتخاب فرماندهان تیپها باید به تصویب پارلمان برسد اما مالکی، قانون را دور زد؛ لذا ارتشی که ارتش عراق نبود عملا، در روز بحران به استقبال بعثیها رفت. تا امروز دولت مالکی حقوق پیشمرگهها را پرداخت نکرده است آن هم در حالیکه تاکنون پیشمرگهها دست از مقاومت در برابر نیروهای تروریستی داعش نکشیدهاند. در عین حال که 7 ماه است از طرف دولت مرکزی عراق، بودجهای به اقلیم کردستان اختصاص نیافته است. در نهایت هم مالکی اقلیم کردستان را خانه تروریستها نامید.
پس الان چه کسانی به نام ارتش عراق در کنار پیشمرگهها میجنگند؟
بازماندههای همان ارتش هستند که بخش عمدهای از آن فرار کرده بودند. به علاوه نیروهای مردمی نیز حضور دارند.
یعنی از جنبه نظامی، پیشمرگهها دست بالا را در تهاجم علیه داعش دارند؟
صد در صد. حتی «هادی العامری» (رییس سازمان بدر) بعد از آزادسازی آمرلی از نیروهای پیشمرگه تشکر کرد ولی مالکی به آنجا رفت و اسمی از پیشمرگه نیاورد.
ظاهرا خوشبین نیستید که تفکر عراقیها عوض شود.
نه، خوشبین نیستم. تعصب در عراق زیاد است و امکان همزیستی مسالمتآمیز را سلب کرده است و تا این وضع
تغییر نیابد، مشکلی حل نخواهد شد.
در روزهای ابتدایی تهاجم داعش، «مسعود بارزانی» سخنانی را مطرح کرد مبنی بر برگزاری همه پرسی و استقلال اقلیم کردستان. آیا واقعا او قصد انجام این کار را داشت یا صرفا مانور سیاسی انجام میداد برای امتیازگیری؟
تعیین سرنوشت و رسیدن به آرامش و رفاه خواست هر کسی است. آقای بارزانی چیزی مخالف اعتقاد مردم کُرد نگفته است؛ هر چند ممکن است تفسیرهای اشتباهی از سخنان ایشان صورت بگیرد. آقای بارزانی میگوید عراقی میخواهد که به قانون اساسی کشور پایبند باشد، که خود این قانون صراحتا این حق را داده است اگر قانون اساسی رعایت نشد، کُردها حق تعیین سرنوشت خود را دارند.
به علاوه در ماده 140 قانون اساسی آمده است مناطق مورد تنازع میتوانند با برگزاری رفراندوم تعیین کنند که آیا به اقلیم کردستان بپیوندند یا بخشی از دولت بغداد باقی بمانند و یا اینکه مستقل باشند. هر چند من مخالف این اصل هستم. برای نمونه این اتاق مال من است؛ چه نیازی دارم مدرک بیاورم و به شما ثابت کنم مال من است؟
من جایی دیگر هم گفتم ایرانیها بر مبنای نقشههای معتبر جغرافیایی میگویند عنوان خلیج فارس درست است نه خلیج عربی. ما هم بر مبنای همین نقشه، مرز کردستان را تعیین میکنیم.
بارزانی قصد مانور ندارد، حرف او حرف همه کردهاست اما تأکید ما این است میخواهیم با عراقی باشیم که به همه احترام بگذارد. همه پایبند قانون اساسی باشند و تجربههای رژیمهای گذشته تکرار نشود.
پس بارزانی کماکان به موجودیت عراق واحد اعتقاد دارد؟
اگر غیر از این بود هم اکنون «هوشیار زیباری»، «بابکر زیباری»، «فواد معصوم» و ... که در قدرت نبودند.
آیا نمیتوان گفت بارزانی با تغییرات رخ داده در عراق ناچار شد مواضع خود را تعدیل کند؟
این تحولات باعث تجدیدنظر در مواضع عراقیها شد نه کردها. کُردها مدتها قبل به مالکی هشدار دادند که داعش در حال پیشروی است ولی او به این هشدارها اهمیتی نداد. حتی «اثیل نجیفی» (استاندار نینوا تا قبل از ورود داعش) در مصاحبهای گفته که بارها از مالکی خواسته است اجازه دهد بارزانی نیرو بفرستد اما مالکی اجازه نداد. اگر به عقب برگردیم مالکی حتی گفته بود با استقلال کردستان موافق است اما بدون کرکوک. این حرف یعنی چه؟ یعنی به کردها فشار میآورد تا با او همراه شوند چرا که پیش خود، این طور ارزیابی کرده بود که ترکیه و ایران و حتی اعراب اجازه نفس کشیدن به کردها بعد از استقلال را نخواهند داد. اما کردها از این همه تحرکات دیپلماتیک ماههای اخیر سواستفاده نکردند.
یعنی شما همچنان تلاش میکنید برای یک عراق یکپارچه؟
ما تلاش نمیکنیم، این عربها هستند که باید تلاش کنند. ما هر کاری توانستیم انجام دادیم؛ حالا نوبت بقیه است. از ابتدا عراق یکپارچه نبوده و الان هم نیست. باید دولتی قوی تشکیل شود که با پایبندی به قانون اساسی و احترام به همه اقوام و گروهها، فضای جدیدی ایجاد کند وگرنه ما مشکلی نداریم و هم اکنون نیز با همه از جمله؛ با ترکیه و ایران روابط مطلوبی داریم.
یعنی شما فکر میکنید همسایگان اجازه میدهند کردستان عراق مستقل شود؟
آنها بر حسب منافع خود عمل میکنند. ما به دنبال منافع خودمان در این چهارچوب جغرافیایی (یعنی کردستان عراق) هستیم. من همیشه اقلیم را به جنگلی تشبیه میکنم که از همه سو در محاصره آتش است. از هر طرف آتش بیاید میسوزد. این وضعیت، علیالقاعده فکر استقلال را از سر بیرون میآورد؛ اما زمانیکه چارهای نداریم به سمت استقلال میرویم. مگر ما سالها با صدام نجنگیدیم؟ استقامت بر حق، باعث بقای انسان است. من بروم کسی دیگر به جای من میآید. صدام میگفت: عراق از آن همه مردم است غیر از 2 نفر از رهبران کُرد، آقایان طالبانی و بارزانی. که یکی رییس جمهوری عراق شد و دیگری هم رییس اقلیم و هم اکنون نیزآقای «فؤاد معصوم» رئیس جمهور عراق است، چرا صدام چنین میگفت؟ برای استقامت بر حق این رهبران.
روابط کردستان عراق با اسراییل چگونه است؟
ما با اسراییل رابطهای نداریم. البته اسراییل میخواهد به ما نزدیک شود لذا وقتی مسأله استقلال کردستان مطرح شد، شیطنت کرد و به عنوان تنها کشوری از حرکت ما حمایت کرد که خود این حمایت، به ضرر کُرد بود چرا که جهان اسلام را علیه ما تحریک کرد. چرا؟ چون همانطور که گفتم نمیخواهد عراق قدرتمند و باثبات باشد. چه کسی از پیشروی داعش سود میجوید؟ مگر میشود 300 ماشین داعش به سمت عراق حرکت کنند و هیچ ماهواره جاسوسی و ... متوجه آنها نشده باشد؟
در گفتوگوهای قبلی نیز یکبار گفتم اگر بخواهیم رابطه برقرار کنیم میرویم به سفارت اسراییل در مصر و اردن و نمایندگی تجاری آنها در قطر! منظورم این است که وقتی خود اعراب با اسراییل کنار آمدهاند به ما ربطی ندارد.
اسراییل دشمن عرب است نه کُرد. من که از عرب، عربتر نیستم! (با خنده)
در کل، من به آینده کردستان خوشبینم و به مردم کُرد و نیروهای پیشمرگه اعتماد کامل دارم. امروز کُرد بهترین وضع را دارد. پیشمرگهها در حال پیشروی هستند و تروریستهای بینالمللی را کنار میزنند. ایران بیشترین حمایت را از ما داشته و دارد و در کنار دولتهای غربی عامل تقویت ما هستند تا پیروزیهای بیشتری بهدست بیاوریم. دولت عراق باید از پیشمرگهها حمایت کند کما اینکه ما 3 بار ثابت کردیم که حامی عراق هستیم؛ پیشمرگهها سنگ بنای ارتش جدید عراق بودند؛ به علاوه، نیروی پیشمرگه همراه با ارتش عراق، در بصره، فلوجه و نجف با تروریستها جنگیدند و امروز نه فقط قلمرو کردستان را از دستاندازی داعش محفوظ نگه داشته است بلکه مناطق تحت اشغال را با همکاری ارتش عراق آزاد میکند.
جعفر تكبيري ـ «ناظم عمر دباغ» نماينده اقليم كردستان عراق در جمهوري اسلامي است. وي متولد شهريور ماه 1327 در شهر كويه در کردستان عراق است و پيش از آنكه خود را ديپلمات بداند، يك معلم معرفي ميكند. وي در حالي نمايندگي اقيلم كردستان عراق در ايران را بهعهده دارد كه از همرزمان و اقوام «فؤاد معصوم» رئيس جمهور فعلي عراق است. اگرچه ميگويد اين دوستي نزديك، قرار نيست تأثيري در ارتقای سمت وي داشته باشد. اين موضوع را هنگام نشان دادن عكسهاي قديمي خود با «فؤاد معصوم» در كوههاي كردستان به ما ميگويد. مصاحبه با «ناظم دباغ» در حالي در محل دفتر كارش شكل گرفت كه اين دفتر، نمادها و المانهاي زيادي از فرهنگ كردي در خود جاي داده بود؛ از تابلوها و تصاوير رقص كردي گرفته تا پرچم كردستان عراق در كنار تصاويري از «جلال طالباني» و «مسعود بارزاني». اگرچه بر خلاف ديدگاه مصاحبه كنندگان، «ناظم دباغ» كه سکاندار اين نمايندگي را به عهده دارد، لباس كردي به تن نكرده است. وي در توضيح اينكه چرا از لباس كردي استفاده نميكند، ميگويد: «از روزي كه از كوه پايين آمديم؛ ديگر لباس كردي نپوشيدم. تعصب ملي اين نيست كه من لباس كردي بپوشم و عملم عكس این باشد. وقتي شما مظلوم باشيد مجبور هستيد لباس كردي بپوشيد و آهنگ كردي پخش كنيد تا اثبات كنيد كه هستيد، اما من به اين موضوع اعتقاد ندارم.»
«ناظم دباغ» در گفتوگو با خبرنگاران روزنامه جوان به سوالات مختلف اين روزنامه، پيرامون موضوع داعش و ديگر مسائل مربوطبه اين اقليم پاسخ داد. آنچه در ادامه ميخوانيد حاصل اين گفتوگوي يك ساعته است:
آقاي دباغ با تشكر از زماني كه به ما اختصاص داديد. در پاسخ به سوال اول بفرماييد كه چرا پس از فروپاشي رژيم صدام و آرامش نسبي كه پس از خروج نيروهاي خارجي از عراق در اين كشور شكل گرفته بود، گروهكي مثل داعش در خاك اين كشور سر بيرون آورد؟
ببينيد آن آرامشی که شکل گرفته بود؛ نسبيتر از نسبي بود. پس از سقوط صدام، انفجارهاي مختلفي در سطح عراق به وقوع ميپيوست و اين طور نبود كه آرامش كامل برقرار باشد. به نظر من، اين به سياست آمريكا باز ميگردد. تاريخ آمريكا را اگر خوب دقت كنيم،اكثر ديكتاتورهاي دنيا زيردست آمريكاييها رشد كردند و توسط خود آمريكاييها نيز سرنگون شدند. «صدام حسين» در عراق، «علي محمد صالح» در يمن، «حسني مبارك» در مصر، «معمر قذافي» در ليبي، «طالبان» در افغانستان و حتي «شاه ايران» همگي جزو ديكتاتورهايي بودند كه توسط آمريكاييها حمايت ميشدند و سپس توسط آمريكاييها سرنگون شدند. نكته مهمتر اينكه به جز ايران، در بقيه كشورها باز حكومتهاي آمريكايي قدرت را در دست گرفتند. البته نبايد فراموش كرد كه در برخي اوقات ديكتاتور يك فرد است و در ديگر اوقات نیز، ديكتاتوري يك سيستم است. آنها ميخواهند كه مردم كشورهاي مختلف همواره به آمريكا نيازمند باشند و گمان كنند كه اگر توانست ديكتاتور قبلي را بردارد، ديكتاتور جديد را نيز ميتواند سرنگون كند. من قبلا يك يادداشت براي روزنامه ايران نوشتم و در آن عنوان كردم كه داعش زاده سياستهاي اشتباه غرب است و ريشه آن در جنگ جهاني اول است. شما مشاهده كنيد زماني كه دنيا به بلوك شرق و غرب تقسيم شد، بلوك غرب هزينههاي زيادي بر روي جنبش ديني و مذهبي انجام دادند تا مقابل ماركسيسم و لنينيسم بايستند. اين حركت از دو نقطه شروع شد، اول در افغانستان بود و زماني كه شوروي اين كشور را اشغال كرد، غرب سعوديهاي سلفي و اخواني نظير «اسامه بن لادن» را برجسته كرد تا عليه شوروي بجنگند. اين جريانها در ادامه، از خط كشورهاي حامي خود خارج شدند و يك نوع استقلال را تجربه كردند. اين روند تا آنجايي ادامه داشت كه واقعه 11 سپتامبر به وقوع پيوست و آمريكاييها به هوش آمدند. آنها به افغانستان حمله كردند و باعث فروپاشي طالبان شدند و سپس با همين بهانه به عراق لشكركشي كردند و ارتش اين كشور را نيز از بين بردند. اما پس از فروپاشي ارتش عراق، القاعده عراق، بعث سابق، جهاد اسلامي، انصار السنه، انصار الاسلام و چندين گروه تروريستي ديگر تشكيل شدند.
در جريان بيداري اسلامي نيز ديديم، كه در مصر حكومت مبارك سرنگون شد و مرسي با انتخابات روي كار آمد اما پس از گذشت يكسال، وي را كنار زدند و حكومتي ديگر را بر سركار آوردند. سپس آمريكا دست روي سوريه گذاشت و به بهانه برداشتن «بشار اسد»، براي تقويت حكومت اسرائيل، اپوزيسيون سوري را حمايت كرد. «بشار اسد» در اين ميان دچار اشتباه شد و از بعثيهاي عراقي، حمايت كرد و با توجه به رشد سيستم اسلامي در رژيم بعث عراق در آخرين روزهاي حكومت صدام، اين روند باعث افزايش افراطيگري به نام اسلام در سوريه شد. قطر، عربستان و تركيه در آن زمان متحد شدند تا حكومت سوريه را در عرض 30 روز از بين ببرند و همين موضوع باعث شد كه داعش را مورد حمايتهاي خود قرار دهند. در اين ميان، داعش كه مخفف «دولت اسلامي عراق و شام» است، از بعثيها و انصار السنه سابق و ديگر گروههاي سني شكل گرفت. آنها به دنبال وحدت عراق و شام بودند، حركتي كه يك تفكر بعثي بود. در زمان شكلگيري حزب بعث، يكي از شعارهاي اصلي آنان اتحاد عراق، سوريه و مصر بود كه سه ستاره وسط پرچم اين كشورها در گذشته، هركدام به نمايندگي از يك كشور و نشانه همين تفكر بود. البته در ادامه، مصر از اين اتحاد خارج شد و عراق و سوريه باقي ماندند.
در كنار اين، ما شاهد بوديم كه به خاطر سوءمديريت آقاي «نوري المالكي»، زمينه براي رشد داعش در عراق فراهم شد. آقاي «نوري مالكي» در آن دوره، با كردها و سنيها بسيار درگير بود و يك تشكيلات مذهبي متعصب تشكيل داد و حتي كار تا آنجا پيش رفت كه از بعثيهاي سابق كه در ارتش عراق بودند؛ تنها به خاطر شيعه بودن، استفاده كرد. البته در ادامه آقاي مالكي ديد كه ارتش عراقی كه وي آن را بازسازي كرده بود در مدت 6 ساعت، 100 هزار نيروي آنها در منطقه تكريت، سامرا، نينوا و كركوک دچار فروپاشي شد. آنها يا به داعش پيوستند و يا اسلحههای خود را زمين گذاشتند و فرار كردند.
پس، سكوت اقليم كردستان عراق در خصوص حمله داعش به خاك عراق، يك نوع انتقام گيري از دولت آقاي مالكي بود؟
خير، ما هرگز اين را به نام انتقام تفسير نميكنيم. ما هيچگاه از داعش حمايت نكرديم؛ اما هرگز نميتوانيم اشتباهات دولت «نوری المالكي» را نيز بپذيريم و در اين اشتباهات نيز شريك شويم. آقاي «نوري المالكي» بسياري از سنيها را از مناسب دولتي كنار گذاشت و همين موضوع باعث شد كه سنيها با داعش متحد شوند، چون تنها قدرت مخالف «نوري المالكي» همين گروه داعش بود.
شما مشاهده كنيد كه دو فرمانده تيپ در منطقه موصل كه 36 هزار نيروي ارتشي در اختيار داشتند و هر كدام يك فروند بالگرد در اختيارشان بود، نتوانستند براي فرار از دست داعش، خود را به هليكوپترهايشان برسانند و مجبور شدند با خودرو به اربيل بيايند و از آنجا با هواپيما به بغداد بروند. دليل اين موضوع چه ميتواند باشد؟ پاسخ بسيار ساده است؛ آنها هيچگونه ارتباطي با مردم نداشتند و نتوانستند كاري كنند كه مردم، ارتش عراق را به عنوان ارتش ميهني خود قبول داشته باشند. در آن منطقه، مردم طرفدار دولت نبودند. مسئولين عراقي بايد درك كنند كه ارتش اين كشور چندبار شكست خورده است و نياز به يك بازسازي اساسي دارد. اين ارتش از ايران شكست خورده، در جنگ با شيعيان و كردها شكست خورده و همين ارتش در جنگ خليج فارس نیز شكست خورده است، پس همين ارتش كه 4 بار شكستهاي سختي متحمل شده است، چرا بايد كارهاي سخت به آنها محول شود؟ اين ارتش نياز به يك تفكر جديد دارد.
بگذاريد من جور ديگري مسئله را براي شما شرح دهم، زماني كه داعش از سوريه به خاك عراق حمله كرد، كلا اين گروهك 3 هزار نفر بودند. يعني آنها 300 ماشين داشتند و اگر فرض كنيم كه هر ماشين 10 نفر را حمل كند كه قطعا كمتر حمل كرده، جمعيت آنها در مجموع 3 هزار نفر بيشتر نبود. واقعا چگونه اين 3 هزار نفر توانستند در زمان كوتاهي، اين مناطق وسيع در عراق را تصرف كنند؟ چه كسي با آنها همدستي كرد كه تا فلوجه جلو آمدند؟ آيا كردها به كمك آنها رفتند؟ آيا 6 ماه قبل موصل در اختيار آنها نبود؟ شايد ما در قبال اين حمله سكوت كرديم، اما اين سكوت به معناي حمايت و همدستي از داعش نبود.
بسياري در آن زمان معتقدند بودند كه اقليم کردستان با سكوت در قبال اين تهاجم، به دنبال زمينهسازي براي تشكيل كشور مستقل بود. آيا اين حرف درست است؟
بگذاريد من شفافتر صحبت كنم. زماني كه اين اتفاقات به وقوع پيوست، آقاي مالكي 8 ماه حقوق اقليم کردستان عراق را پرداخت نكرده بود. ما دو توافق با آقاي مالكي داشتيم كه قبول كرده بوديم ايشان نخست وزير بشود، ايشان اين توافق را ناديده گرفت. بعدها مالكي و دوستان ايشان بارها عنوان كردند كه ما موافق جدايي كردستان از عراق هستيم، با اين شرط كه كركوك از عراق جدا نشود.
قبل از فروپاشي ارتش عراق، ما 1050 كيلومتر مرز مشترك از سوريه تا خانقين و نفتخانه با دولت مرکزی داشتيم. اين مرز مشترك عمقهاي مختلفي داشت و ما به اين مناطق ميگوييم مناطق «مورد تنازع» كه ماده 140 قانون اساسي عراق را شامل ميشود. ما در سال 2011 توافق كرديم كه تا زمان حل اين مناقشه با دولت مركزي عراق اين منطقه توسط ارتش عراق و پيشمرگه به صورت مشترك محافظت شود و اينكه ميگويند پيشمرگه اين منطقه را تصرف كرده اشتباه است. ما از قبل، در اين مناطق حضور داشتيم و زماني كه ارتش از اين مناطق فرار كرد، ما در منطقه مانديم و در مقابل داعش مقاومت كرديم. در حال حاضر، در عراق بين مرز جغرافیایی اقلیم كردستان و بغداد، داعش حضور دارد و اگر كسي بخواهد از كردستان به بغداد برود، بايد به ايران بيايد و از قصر شيرين به بغداد برود. ما در ادامه، بعد از آزادي آمرلي توانستيم چند راه براي رفتن به بغداد باز كنيم.
كردستان در آزادسازي آمرلي چه نقشي داشت؟
من ميتوانم بگويم كه نقش اصلي در آزادسازي آمرلي را پيشمرگههاي كُرد برعهده داشتند.
در حال حاضر هم داعش در موصل حضور دارند. آيا خطر همچنان اربيل را تهديد ميكند؟
نيروهاي ما در موصل هم اكنون حضور دارند و در حال پيشروي هستند؛ اما همچون گذشته آزادسازي مناطق را رسانهاي نميكنيم. چند روز گذشته، نزديك به 12 روستا از داعش پس گرفته شد و هم اكنون در شرق موصل مستقر هستيم.
آقاي دباغ، يكي از مسائلي كه همواره در كشورهاي مختلف بهويژه در كشورهاي اسلامي زمينهساز اتحاد داخلي شده، حمله يك دشمن خارجي به مرزهاي كشور بوده است. چرا بهرغم حمله داعش به عراق، شما حاضر به متحدشدن با دولت مركزي عراق نشديد؟
شما يك طرف موضوع را ميبينيد، «اثیل نجيفي» برادر «اسامه نجیفی» از سياستمداران عراق در تلويزيون رسما گفت، ما از مالكي رسما درخواست كرديم، كه از پيشمرگه براي مقابله با داعش كمك بگيرد اما مالكي اين درخواست را رد كرد. دوم اينكه در آخرين لحظات سقوط موصل، ما به آقاي مالكي گفتيم كه موصل در حال سقوط است و اجازه دخالت پيشمرگه را بدهيد اما مالكي عنوان كرد كه بگوييد «مسعود بارزاني» با من تماس بگيرد. بر اساس پروتكل موجود، نيروهاي نظامي پيشمرگه زماني ميتوانند وارد مناطق غيركُرد شوند و همچنين نيروهاي نظامي عراق زماني اجازه ورود به مناطق كردنشين را دارند كه رئیس اقليم كردستان رسما از نخست وزير عراق اين درخواست را بكند و يا برعكس ... .
البته بعد از حمله داعش به اقلیم كردستان اين وحدت شكل گرفت، چرا كه حضور داعش در كردستان باعث گستردگي و قدرت گرفتن اين گروه ميشد. البته اولين تلاش داعش براي تصرف بغداد بود اما وقتي ديد كه نميتواند بغداد را فتح كند، به كردستان حمله كرد. دليل هم مشخص است، چرا كه داعش با تحريك تركيه، قصد جلوگيري از استقلال كردستان را داشت.
يعني شما معتقد هستيد كه حمله داعش به كردستان، با تحريك تركيه صورت گرفته است؟
بر اساس آنچه كه رسانهها بازگو ميكنند، به نظر ميرسد كه اين طور باشد. چرا كه داعش هم اكنون نیروهای زخمياش را در تركيه درمان ميكند و بهرغم اينكه داعش به نزديكي مرزهاي تركيه رسيده بود، تركيه نه تنها يك گلوله به سمت اين گروه شليك نكرد، بلكه حتي حاضر نشد يك گلوله به كردها براي مقابله با داعش بدهد. از سوي ديگر، ما ميبينيم كه جمهوري اسلامي ايران همكاريهاي خوبي با كردها براي مقابله با داعش داشت. اين موضوع را من نميگويم بلكه در نامه قدردانی رئیس اقليم کردستان به ايران به آن اشاره شده است، و پس از آن نیز با حضور آقاي ظريف وزیر امورخارجه ایران در كردستان عراق، اين تشكر و قدردانی از ایران يك بار ديگر نيز تكرار شد. ايران اولين دولتي بود كه براي مقابله با داعش، به كردستان كمك فرستاد.
پس شما در كل منكر اين موضوع هستيد كه قصد استفاده از حمله داعش براي اعلام استقلال را داشتيد؟
موضوع استقلال يك تيغ دولبه است، چرا من نخواهم كه كردستان يك كشور مستقل باشد؟ چرا شما نخواهيد كه كردستان يك دولت مستقل باشد؟ هم اكنون بسياري از قوميتها در مناطق مختلف دنيا خواستار تشكيل دولت مستقل هستند و فقط به دنبال يك شرايط مساعد هستند.
شما يك نقشه قديمي در دست مي گيرید تا از حقوق خود در خصوص خليج فارس دفاع كنيد، ما نيز همين نقشه را براي كردستان قبول داريم.
در گذشته، اكثر جغرافياي كردستان متعلق به ايران بوده است و بعد از جنگ چالدران و شكست ايران به حكومت عثماني، كردستان به دو بخش تقسيم شد. يك سمت آن تابع حكومت عباسي و طرف ديگر نیز تابع حكومت عثماني شد. در جنگ جهاني اول، منطقه تقسيم شد و عراق جديد ساخته شد. در عراق جديد، ولايت موصل از تركيه جدا شد و به عراق پيوست. سپس شيعيان فقير جنوب را وادار كرد كه در منطقه كركوك ساكن شوند و از طرف ديگر، كُردها و ارمنيها را از اين مناطق بيرون كرد تا جمعيت آنها دچار تغيير شوند. نبايد به تغييرات عراق به اين سادگي نگاه كرد و شما چون يك عراقي نيستيد، نميتوانيد به سادگي موضوع را درك كنيد. ما در زمان جنگ ايران و عراق ميخواستيم كه هر منطقه از كردستان عراق آزاد شد، به ايران بپيوندد اما در آن زمان مسئولين ايراني گفتند كه آقاي طالباني شما از اين طريق ميخواهيد كردستان بزرگ را كليد بزنيد.
ما خواستار استقلال هستيم اما بايد شرايط اين استقلال مهيا شود. من معتقدم در شرايط فعلي، كردها اگر مستقل شوند، دچار ضرر خواهند شد. سياست ما در امروز، جداييطلبي نيست و خواهان حفظ وحدت عراق هستيم.
يعني شما خود را ايراني ميدانيد؟
ما خود را آريايي ميدانيم. چون ايران يك جغرافيا است اما آريايي يك نژاد است. ما همواره تأكيد ميكنيم كه ايران كشور دوم ماست.
نظر شما در خصوص نخست وزير جديد عراق چيست؟
من هيچ تفاوتي بين آقاي مالكي و العبادي در برنامهها نميبينم. البته امكان دارد كه آقاي العبادي با استفاده از تجربيات گذشته، راه حلهاي تازهاي پيدا كند. آقاي العبادي شخصي قدرتمند در حزب الدعوه هستند و ايشان مسئول كميسيون حل مشكلات مالي در پارلمان عراق بودند. ما كردها گاهي اوقات از آقاي مالكي ميخواستيم كه به آقاي العبادي بگويد كه مشكلات مالي را برطرف كند. بنابراين تغيير چهره مهم نيست؛ تغيير تفكر و كار بسيار مهم است.
يكي از مهمترين سوالات ما اين است با توجه به حضور مجدد آمريكا در منطقه به بهانه مقابله با داعش، چه تضميني وجود دارد كه آمريكا در كردستان عراق پايگاه نظامي تشكيل ندهد؟
آمريكا به منطقه نيامده است كه از آن خارج شود، البته اين موضوع به شرايط منطقه باز ميگردد. ما مشكلات زيادي در این زمینه داريم؛ يكي از مشكلات ما كردها اين است كه در گذشته يك دوست واقعي نديديم. حتي سنيها نيز با ما صادق نبودند، بهويژه در موضوع مقابله با داعش. نكته دوم اينكه ما بهعنوان كردها خواستار تقويت همپيماني كردها و شيعيان هستيم؛ چراكه خاطره خوبي از حاكميت اقليت سني در عراق نداريم. حال بايد ببينيم كه
شيعيان اين موضوع را قبول دارند يا خير؟ حال اگر قبول نكنند ما تنها ميمانيم. بنابراين نبايد مقطعي فكر كنيم و ايران و كردها بايد يك همپيماني دو طرفه و با اطمينان خاطر داشته باشند. به نظر من شرايطي كه بتواند مانع از حضور نيروهاي خارجي در عراق باشد، وجود همين وحدت استراتژيك ميان ایران، شیعهها و كردستان است. وقتي كه من به ايران پشتگرم باشم، نيازي به حضور آمريكا و یا دیگر نيروهاي خارجي نميبينم.
من سوالم را صريحتر ميپرسم و توقع دارم كه شما با يك بله يا خير، به من پاسخ دهيد. آيا در حال حاضر خواستي در بين دولت اقليم کردستان براي ايجاد پايگاه نظامي آمريكا در اين منطقه وجود دارد يا خير؟
اين خواست وجود ندارد.
آيا شما پيشبيني حمله داعش را ميكرديد؟
من قبل از حمله داعش مصاحبه كردم و گفتم كه داعش به عراق و كردستان حمله خواهد كرد.
يكي از موضوعاتي كه همواره براي جمهوري اسلامي خطري جدي بوده، احتمال نفوذ رژيم صهيونيستي در خاك كردستان عراق است و گاهي گزارشهايي نيز در اين زمينه منتشر شده است. علاوه بر اين، اخيرا هم عنوان شده كه يكي از نفتكشهاي كردستان، نفت به اين رژيم تحويل داده است. شما اين نگراني را چهطور براي ايران رفع ميكنيد؟
من انتقال نفت كردستان به اسرائيل را رد نميكنم ولی نه به آن شيوه كه شما ميگوييد. اگر نگاه كنيد متوجه ميشويد كه يهوديان در همه جاي دنيا حضور دارند. حضور يهود در يك منطقه به معناي حضور رژيم صهيونيستي در آن منطقه نيست. همانطور كه حضور ايران در مناطق شيعه، به معناي حضور شيعيان در آن مناطق است. از لحاظ سياسي ما بارها تأكيد كرديم كه بهعنوان حكومت اقليم كردستان عراق، هيچ رابطهاي با اسرائيل نداريم و نخواهيم داشت، ما تابع دولت مركزي عراق هستيم. اگرچه ما از اعراب، عربتر نيستيم و حتي از فلسطينيها، فلسطينيتر، چراكه آنها رو در روي اسرائيل مينشينند و با آنها مذاكره ميكنند. ما به هيچ وجه اين كار نكردهايم. در خصوص موضوع نفت هم بايد بگويم كه ما بهصورت مستقيم نفت به اسرائيل ندادهايم. اين كشتيها در بازار جهاني حضور داشتهاند و شركتهاي مختلف خارجی اين نفت را از ما خريدهاند و سپس به اسرائيل دادهاند. من فكر ميكنم خود اسرائيليها دستور دادهاند كه اين نفت را بخرند، چراكه اين يك شيطنت است. آنها در گذشته تنها حكومتي بودند كه از استقلال كردستان عراق حمايت كردند و اين به معناي آن است كه به دليل حمايت اسرائيل، كل كشورهاي
عربي و اسلامي در مقابل شما ميايستند. آنها به دنبال ايجاد ناامني در منطقه هستند و ميخواهند روابط كردستان با عراق، ايران و تركيه را برهم بزنند.
بر اساس قانون اساسي عراق، شما بايد نفت خود را تحتنظر دولت مركزي به فروش برسانيد اما چند وقتي هست كه برخلاف قانون اساسي، نفت را بهصورت مستقل ميفروشيد. دليل اين موضوع چيست؟
ما دوبار اين موضوع را در دادگاه فدرال مطرح كرديم و هر دوبار نيز پيروز اين دعوي، اقليم كردستان بود. ما به قانون اساسي عراق پايبند هستيم اما آقاي مالكي حقوق ما را قطع كرد و ما مجبوريم كه براي تأمين هزينههاي خود نفت بفروشيم. اين براي ما بهتر است كه بودجه خود را از دولت مركزي بگيريم و نفت خود را زير زمين نگه داريم. ببينيد، ما 17 درصد بودجه خود را از عراق ميگيريم كه ساليانه حدود 12.5 ميليارد دلار ميشود. نفتي كه ما صادر ميكنيم روزانه 20 هزار بشكه است و تاكنون 10 ميليون و 630 هزار بشكه نفت صادر كردهايم كه اگر بشكهاي 100 دلار هم حساب كنيم كلا 1 ميليارد و 630 ميليون دلار ميشود؛ كه در مجموع 8 ماه فروش ما بوده است. حال در اين مدت، ما بايد از عراق 8 ميليارد دلار بودجه ميگرفتيم. حال نكته اينجاست كه از اين مبلغ فروش، 30 درصد در اختيار شركتهاي سرمايهگذار و استخراجكننده قرار ميگيرد. 3 دلار نيز ما حق لوله ميدهيم، 5 دلار هم بهعنوان هزينه جبران جنگ خليج فارس را پرداخت ميکنيم. يعني از اين مبلغ دريافتي نزديك 380 ميليون دلار كم ميشود و خالص 600 ميليون دلار براي ما باقي ميماند.
سوال بعدي ما در خصوص بحث بعثيزدايي از ارتش و دولت عراق است. اين طرح تا كجا پيش رفته است؟
اين طرح به درستي پيش نرفته است و اگر درست اجرا ميشد امروز عراق، با اين معضل روبرو نبود. متأسفانه آقاي مالكي اجازه اجراي طرح را نداد. قانون تصريح كرده است كه بعثيها نبايد به كار دولتي بازگردند چه برسد به آنكه فرماندهي ارتش را در اختيار داشته باشند. ما بارها در خصوص نفوذ بعثيها در بدنه دولت و ارتش هشدار داده بوديم و حتي 5 ماه قبل از حمله داعش به عراق در اين خصوص هشدارهاي لازم را داده بوديم اما ايشان توجهي نكرد.
سوال آخر هم اينكه، با توجه به حضور شركتهاي ايراني در كردستان عراق، چه زماني اين شركتها ميتوانند با آرامش براي ادامه فعاليت خود به كردستان بازگردند؟
ناآرامي در كردستان كلا يك ماه بود و هم اكنون منطقه آرام است و همه ميتوانند فعاليتهاي خود را ادامه دهند. مشكل اصلي شركتهاي ايراني، مشكل بودجه است و دولت كردستان نتوانست بودجه ادامه فعاليت آنها را فراهم كند. به ناچار ما به آنها گفتيم كه براي جلوگيري از ضرر و زيان، پروژهها را متوقف كنيد تا اين مشكل مرتفع شود.
روزنامه جوان، دوشنبه 31 شهریور 1393، سال شانزدهم، شماره 4349، صفحه 9.
«ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران با اشاره به اینکه نظر کردها این است که جلوی گسترش داعش در منطقه گرفته شود، گفت: ترجیح میدهیم که دوستان ما (ایران) جلودار این موضوع باشند.
«ناظم دباغ» نماینده دولت کردستان عراق در تهران در گفتوگو با خبرنگار بینالملل و سیاست خارجی خبرگزاری فارس در خصوص «تشکیل ائتلاف واقعی بر علیه داعش»، گفت: حمله به گروه تروریستی داعش دارای یک نفع کلی است. هر جای دنیا این امر صورت بگیرد خوب است. به نظر من اختلاف بین قدرتها باعث رشد بیشتر نفوذ داعش در منطقه میشود. فرقی نمیکند که رهبری ائتلاف مبارزه با گروه تروریستی داعش آمریکا باشد یا ایران یا کرد یا عرب مهم نابودی کامل آنها مد نظر است.
وی افزود: داعش که اکنون به عنوان حامی دولت اسلامی شام در منطقه رشد یافته تروریست است و اسلامی نیست؛ نظر کردها در این شرایط بر این است که جلوی رشد و گسترش داعش در منطقه گرفته شود.
نماینده دولت کردستان عراق در تهران یادآور شد: کردها از نظر قومی و نژادی و جغرافیای با ایران مشترک و به این کشور نزدیک هستند و نمیشود این را تغییر داد. ما از آن جهت که روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران داریم از این امر استقبال میکنیم که جمهوری اسلامی ایران بر علیه داعش اقدامات بیشتری انجام دهد؛ در شرایط کنونی طرفدار حمله به داعش هستیم و برای ما فرق آنچنانی ندارد و همیشه تأکید کردهایم که روابط خوب و حسنهای میان ایران و اقلیم کردستان عراق وجود دارد و این را در نشست خبری آقای ظریف وزیر امور خارجه ایران که مدتی پیش در اربیل حضور داشت شاهد بودیم که بر چگونگی ادامه همکاریها میان دو طرف تأکید شد.
وی تصریح کرد: خواهش من این است که نگذارید اختلافات بر سر موضوعاتی در منطقه، باعث رشد و نفوذ داعش شود. ترجیح میدهیم که دوستان ما (جمهوری اسلامی ایران) جلودار این موضوع باشند.
وی با بیان اینکه گروه تروریستی داعش، زاده بلوک شرق و غرب از زمان جنگ جهانی است، گفت: داعش مراحل رشد خود را طی کرده است و امروز کامل شده و اگر از بین نرود چیزی بدتر از داعش بهوجود میآید همانند آن چیزی که در افغانستان بر علیه طالبان و القاعده صورت گرفت اما ادامه نیافت و مقطعی بود و یا در عراق شاهد این هستیم که بعثیها و گروههایی دیگر به وجود آمدند که تکفیریها آن را رشد دادند و دولت عراق و شام را به وجود آوردند.
«ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران در پایان خاطرنشان کرد: شاید امروز در منطقه شاهد تضعیف آن باشیم ولی اگر دقت نکنیم این ضعف باعث رشد آنها میشود. کشور جمهوری اسلامی ایران، اروپا و آمریکا باید کاری انجام دهند تا داعش از بین برود نه اینکه تضعیف شود.
تهران – خبرگزاری ایرنا - «ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق گفت: تا زمانیکه از پشتیبانی ایران برخورداریم، نیازی به کمک آمریکا نداریم.
به گزارش پایگاه خبری «الانصار» عراق، «ناظم دباغ» روز چهارشنبه افزود: پیدایش گروههای تروریستی نتیجه سیاستهای آمریکا در منطقه است.
وی توضیح داد: اگر به تاریخ نظامهای دیکتاتوری نیز نگاه کنیم، در مییابیم که بیشترآنها دست پروده آمریکا هستند.
دباغ با بیان اینکه ظهور گروههای تندروی کنونی در عراق، سیاست جدید آمریکاست ادامه داد: هدف از تشکیل این گروهها در بیشتر کشورها این است که آنها همواره محتاج آمریکا باشند.
گروههای مسلح و تروریستی که با حمایت غرب و برخی از کشورهای همپیمان آمریکا در منطقه خاورمیانه ایجاد شده به گفته دولتمردان غربی اکنون به عنوان خطری برای حامیانشان مطرح است.