روابط جمهوری اسلامی ایران با کردهای عراق، پیشینهای طولانی دارد. اما از سال 1992با استقرار حکومت منطقهای کردستان، روابط دوطرف وارد فضای جدیدی شده است. از اینرو زمینه برای طراحی و اجراییشدن روابط ساختارمند و باثبات میان طرفین فراهم آمده است. روشن است روابط تهران و اربیل در ابعاد اقتصادی و فرهنگی به اندازه ابعاد سیاسی و امنیتی توسعه نیافته است. به نظر میرسد عوامل چندی در حدوث آن تاثیرگذار بودهاند. اگر از رویکرد سیاسی به این مقوله نظر کنیم میتوان مهمترین مولفه در وجود چنین سطحی از روابط را عدم توجه سیاستمداران به توسعه روابط در سایر حوزهها دانست. بهویژه به نظر میرسد نگرش تهران به اقلیم کردستان، ملهم از رویکردی امنیتی- رئالیستی است. مقامات ارشد حکومت اقلیم کردستان عراق بارها از ایران دیدار داشتهاند و با مقامات ارشد ایرانی ملاقات کردهاند. اما مراودات رسمی ایران بیشتر با دولت مرکزی عراق انجام میشود. چندی پیش آقای مسعود بارزانی، رییس اقلیم کردستان عراق، به ایران آمد و با حضرت آیتالله خامنهای دیدار کرد. در این دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران همه اقوام و مذاهب عراق را برادران نزدیک ایران و دارای روابط ریشهدار تاریخی با مردم ایران دانستند. جناب آقای بارزانی نیز ایران را کشور دوست و بسیار نزدیک مردم عراق خواندند و گفتند ما هیچگاه لطف و کمکهای دولت و مردم ایران را در روزهای سخت فراموش نخواهیم کرد. همچنین آقای نیچیروان بارزانی نخستوزیر حکومت اقلیم، در مراسم تحلیف آقای دکترروحانی شرکت داشتهاند. این موارد گواه روشنی از تداوم دیدارها در سطوح عالی دوطرف است. اما چیزی که همچنان مبهم مانده است اینکه چرا این دیدارها موجب افزایش سطح روابط در سایر عرصهها نشده است، بدون شک برای درک این موضوع نیازمند بررسی آسیبشناسانه وضعیت روابط ایران و اقلیم هستیم. اربیل تمایل داشته که روابط خود را با تهران در همه زمینهها توسعه دهد؛ اما گاه در مقابلِ دیدگاه صرفا سیاسی ایران، موضعی مشابه در پیش گرفته است. در چنین شرایطی در اذهان دولتمردان دو طرف همواره ملاحظات ویژهای شکل گرفته است که توسعه روابط شاید به جای ایجاد شرایطی بهتر و سودمند، نتایج معکوس و غیرقابل پیشبینی به وجود آورد. ایران بهعنوان پشتیبانی بزرگ و خاستگاه تاریخی کردها، اصولا نباید از بهوجودآمدن شرایط نوین برای کردها در سایر کشورهای همسایه احساس نگرانی داشته باشد. چراکه در ایران ظرفیتهای بالایی برای اثرگذاری بر بخشهایی از کردستان وجود دارد که مشخصا دیگر کشورهای همسایه اقلیم کردستان از آنها بیبهرهاند و از سوی دیگر کردها نیز بهخوبی میدانند که در طول تاریخ، بزرگترین کمکها را ایران به آنها رسانده است و نباید حضور تهران را با نگرانی ارزیابی کنند. تهران نشان داده است که به شکلی عملی از ثبات در عراق حمایت میکند. برجستهترین و بارزترین نمونه آن، نقش ایران در ایجاد ائتلاف سیاسی میان شیعیان و کردها بهعنوان عنصری ضروری برای استقرار ثبات در عراق است.
آشکار است که چنانچه ایران متمایل به حمایت از یک گروه خاص باشد، این رویداد تبعاتی را بر توازن قومی و متعاقبا اوضاع امنیتی عراق بر جای خواهد گذاشت. بنا بر دلایل عدیده، توسعه روابط طرفین برای دو ملت، ثمرات ارزندهای خواهد داشت بنابراین منطقی است راهکارهایی را برای تحقق آن جستوجو کرد. نفوذ رقبای منطقهای و بازیگران فرامنطقهای در اقلیم کردستان، چندان بهنفع تهران نیست. متقابلا حکومت اقلیم کردستان عراق نیز در چنین شرایطی و بهویژه با فقدان حضور موثر ایران چندان منتفع نخواهد شد؛ چراکه عدم حضور ایران در اقلیم، گزینههای استراتژیک آن را محدود و دسترسیهای آن را در سیاست توازن راهبردی در روابط با بازیگران منطقهای و فرامنطقهای کمتر میکند. بنا بر موقعیت راهبردی و جایگاه اقلیم کردستان در ساختار سیاسی عراق، پیشبرد هرگونه سیاستی در این کشور بدون مراوده با حکومت اقلیم دشوار خواهد بود. در حوزه اقتصادی نیز دو طرف فرصتهای مناسبی برای یکدیگر پدید خواهند آورد. علاوه بر اینکه، شاید در هیچ حوزهای به اندازه حوزه فرهنگی، زمینه همکاری وجود نداشته باشد. وجود تشابهات و اشتراکات تاریخی و تمدنی بین طرفین بر کسی پوشیده نیست. یقینا توسعه مناسبات در این حوزه میتواند به رشد و بالندگی دو ملت یاری رساند. الگوی جاری از توسعه مناسبات ملتها، بهگونهای است که حوزه سیاست پیش میرود تا زمینه را برای توسعه مناسبات در سایر حوزهها فراهم کند؛ به عبارت رساتر، این دولتها هستند که از طریق برقراری تماسها و نشستها با یکدیگر زمینه همکاری در حوزههای اقتصادی و فرهنگی را فراهم میکنند. اما در شرایطی که دولتها چندان به این سازوکار اهتمامی نمیورزند، میتوان از راهبرد معکوسی نیز بهره برد. مخصوصا در فضای نوین ارتباطات و تحولات شگرف اجتماعی و فرهنگی در جامعه جهانی، زمینه روابط خارج از سازوکارهای سنتی ِدولتی فراهم آمده است. بنابراین توسعه روابط بیش از آنکه منتظر حوزه سیاست باشد میتواند از سوی گروههای غیردولتی و مدنی، با توجه ویژه به ملاحظات و حساسیتهای دولتها، شکل گیرد و مدیریت شود؛ تا جایی که حوزه سیاست را برای تحرک بیشتر بینگیزد. با عنایت به وجود پیوندها و اشتراکهای فرهنگی، زمینه مناسبی برای گسترش روابط دو طرف از سوی خواص دانشگاهی، نخبگان،دانشجویان و پژوهشگران وجود دارد. تاسیس برخی شعب دانشگاهها، پژوهشگاهها و مراکز تحقیقاتی ایرانی در اقلیم، تبادل استاد و دانشجو، تاسیس کرسی زبان کردی در دانشگاههای ایرانی و توجه بیشتر به گسترش رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای اقلیم کردستان و مراودات میان شعرا و ادبا و هنرمندان دوطرف و نیز اهتمام به حوزه نشر، از جمله راهکارهای مورد نظر در این زمینه است. همکاری در زمینه گردشگری، مناسبات فرهنگی همچون جشنهای نوروز یا اعیاد مذهبی مشترک، برگزاری مسابقات ورزشی، همکاری میان خبرگزاریها و از جمله تاسیس دفاتر خبرگزاریها در خاک طرفین برای پوشش و انعکاس مطلوب اخبار و رویدادهای گوناگون به شکلی صحیح راهکارهای مناسبی تصور میشود. برای تاکید بر ضرورت حضور رسانههای دو طرف میتوان از انعکاس گاه نامطلوب اخبار جمهوری اسلامی ایران و استفاده از منابع دستدوم و غیرمعتبر در برخی رسانههای کردستان اشاره کرد.
در نقطه مقابل، فقدان رسانههای اقلیم در ایران و همچنین پوشش خبری اندک و کمرنگ رویدادهای اقلیم کردستان در رسانههای ایران، چنین مینمایاند که گویی این سرزمین هزاران کیلومتر از ایران فاصله دارد. در صورت تحکیم چارچوبهای روابط فرهنگی در زمینههای موضوعی یادشده، بستر لازم برای ورود همکاریها به حوزههای اقتصادی فراهم خواهد آمد. در این چارچوب، همکاریهای اقتصادی نیز میتواند با توجه ویژه دنبال شود و به سطح کلان توسعه یابد. همچنین میتوان زمینههای دیگری را برای گسترش روابط و مناسبات دوجانبه پیدا کرد. یقینا غلبه رویکرد مبتنی بر خوشبینی، فرصتشناسی و بلندهمتی، احترام و اعتماد متقابل بیشازپیش در اربیل و تهران، سطوح کنونی روابط را به سطوح مطلوبتر و سودمندتری هدایت خواهد کرد.
روزنامه شرق ـ پنجشنبه 18 اردیبهشت ماه 1393، سال یازدهم، شماره 2011، صفحات 1 و 2.