روابط ایران و کردستان عراق را در شرایط حاضر چگونه پیشبینی میکنید؟
درک خوبی از روابط، بین رهبران دو طرف وجود دارد. پیوندهای بین مردم بسیار گسترده است، اما هنوز ظرفیتهایی وجود دارد که باید متولیان امر در دوسوی مرزها، بزرگمنشانه و با عزم جدیتر، تلاش کنند که آن را فراتر از حوزه سیاسی به بخشهای دیگر نیز تسری دهند. برای پیشرفت و توسعه در دو سوی مرز توسعه روابط اقتصادی دو کشور میتواند بسیار موثر باشد.
آینده کردستان عراق را در زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی چگونه ارزیابی میکنید؟
همانگونه که ریاست اقلیم کردستان آقای بارزانی همواره تاکید دارند؛ آیندهای روشن و درخشان. حرکت اقتصادی ما روزبهروز قویتر، منظمتر و توسعهیافتهتر میشود. از لحاظ سیاسی نیز احترام به سیاستهای معقول و متوازن اقلیم کردستان در کمک به استقرار صلح و امنیت در منطقه و در عرصه بینالمللی فراگیرتر شده است. از بعد اجتماعی نیز به اذعان بسیاری از تحلیلگران و ناظران آگاه، هماکنون اقلیم کردستان با تدوین و اجرای سیاستهای توسعه اجتماعی و انسانی، جامعه مدنی را در کردستان گسترش داده و احترام اجتماعی به قانون، حقوق بشر و بهویژه حقوق زنان وکودکان و آزادیهای فردی را روز بهروز نهادینهتر کرده است.
در انتخابات عراق آنچه میخواستید تحقق یافت؟
بیش از 80 درصد مردم عراق به قانون اساسی جدید و به نظام فدرالی که در قانون اساسی بر آن تصریح شده است، رأی دادند. فدرالیسم بهعنوان ابزار توصیف و تبیین تقسیم قدرت مشروع و بهعنوان نظریهای در باب همگرایی منطقهای که آزمون تجربی را پشتسرگذاشته، تنوع و کثرت را با وحدت ترکیب میکند و اصولا به تعارضات خاتمه میدهد، هسته اصلی فدرالیسم بر پیوندهای بین مردم و واحدهای سیاسی در یک اتحاد پایدار استوار است اما بر اساس رضایت طرفین. یعنی در این سیستم هم اکثریت و هم اقلیت درچارچوب احترام به آزادیهای فردی و مدنی مردم با هم پیوندهای قانونمندی داشته باشند. با توجه به بافت جامعه سنتی عراق و نظام دیکتاتوری که قبلاً در این کشور حکمفرما بود، گذار از نظام دیکتاتوری به دموکراسی شرایط بسیاری را میطلبد که گامهای اولیه آن برداشته شده است. بهویژه در زمان تدوین قانون اساسی. بعد از آن شاید به این دلیل که عراق آنچنان آماده پذیرش شرایط جدید نبوده و مقدمات استقرار یک نظام دموکراتیک در آن شکل نگرفته بود که توان تحمل لازم و واقعی برای حضور همه دیدگاههای مردم در اداره امور کشور را داشته باشد، مشکلات زیادی بوجود آمد، عراق از سال 1921 مستقل شد اما تا سال 2003 مردم عراق فرصت نیافتند مشارکتی واقعی در سرنوشت خودشان داشته باشند. بهخصوص اکثریت شیعه و اقلیت کرد که وجودشان همواره نادیده گرفته شده و آراءشان در اداره امور کشور همواره نفی میشد. هنوز کسانی که بیش از هشتاد سال در کشور حاکم بودند و به تنهایی عراق را در مجامع بین المللی نمایندگی میکردند و در چارچوب انکار هویتهای دیگر مردم عراق رفتار میکردند با مشارکت همه عراقیها در سرنوشتشان کنار نیامدهاند یا به سختی شرایط نوین را تحمل میکنند. از این دیدگاه مشکل است که در کوتاه یا حتی میانمدت این واگرایی برطرف شود. در خصوص انتخابات که اصولا از اصلیترین راهها برای ابراز و اعمال نظر مردم در یک حکومت دموکراتیک است، به نوعی جامعه عراق را به سمت تحمل کردن همدیگر در چارچوب یک عراق جدید سوق داده است. اما باید با توجه به واقعیات موجود، منصفانه بپذیریم جامعه عراق بسیارناهمگونتر از آن است که هویت ملی واحدی برای آن تعریف شود چراکه عناصر آن به شکلی بنیادی وجود ندارد، اما تنها نگاهی کوتاه به تاریخ سراسر خونین عراق، کشوری که در طول حدود یک قرن حیات خود هیچگاه مردمش روی آرامش به خود ندیدهاند و جنگهای یکی پس از دیگری، تنها ارمغان زمامداران این کشور و استعمارگران حامیاش، برای مردم خود و همسایگانش، گواه سادهای بر این باور است، واژه صلح در چنین شرایطی برای مردم رنجدیده این کشور بسیار دستنیافتنی است. بنابراین در این چارچوب نتیجه انتخابات همیشه مورد اعتراض برخی از گروهها بوده و البته گاه احزابی هم که رأی اکثریت را بهدست میآورند، رفتارشان به نوعی در مسیری قرار میگیرد که به شکلی اعمال روشهای ضددموکراتیک را برای اداره امور کشور تداعی میکند. عراق تمرین خوبی برای دموکراسی نداشته است. در این انتخابات با وجود اینکه مشارکت کلی خوب بوده اما اقلیت عرب سنی مشارکت موثر در انتخابات نداشتند و این بدون شک یک تهدید است. از این باب تلاش شود تا چارچوبی بهوجود آید که همه گروههای نژادی، دینی و ... حضور مؤثرتری در اداره امور کشور داشته باشند و به این شکل، به طور طبیعی بستر به وجود آمدن اختلافات محدود خواهد شد. اگرچه در این مسیر، تلاشهایی از سوی ما (اقلیم کردستان) انجام گرفته است، این یک تفکر کاملاً مردود است که گفته شود ما کردها و شیعیان که البته ورای مظلومیتهای مشترکمان، دارای یک سابقه مبارزاتی مشترک با دیکتاتوری در عراق هستیم، تنها و بدون سایرین باید جامعه عراق را مدیریت کنیم. در واقع تلاش و مبارزه مشترک ما برای رهایی کشورمان از استبداد و خودکامگی بوده، برای بنیاد کشوری آزاد و دموکراتیک. اما دموکراسی واقعی در عراق تنها زمانی شکل خواهد گرفت که تکتک شهروندان، بدون در نظر گرفتن مذهب، قومیت و نژاد در امور سیاسی کشورشان حضور بارز و شایسته داشته باشند.
درگيريها در عراق با وجود داعش به كجا خواهد انجاميد؟
پاسخ به این سوال بسیار سخت است. اگر از سوی دولت مرکزی عراق و بهویژه آقای نخستوزیر به هشدارهای مقامات کردستان در خصوص گسترش زمینههای رشد تروریسم و افراطیگری توجه جدی میشد. اگر اصرار صادقانه ما بر اجرای کامل قانون اساسی مورد پذیرش واقع میشد و ... بسیار اگرهای دیگر چه بسا اکنون در این شرایط نبودیم. ورای شرایط جدیدی که اکنون در عراق بهوجود آمده؛ مشکل آوارگی بهراستی یک فاجعه دردناک انسانی را به همراه داشته است که دولت و مردم اقلیم کردستان با تمام توان به یاری آنها شتافتهاند.
چرا داعش به وجود آمد و به سادگي وارد موصل و ديگر نقاط عراق شد؟
داعش پدیدهای مرموز و پیچیده نیست! بقایای بعثیون، القاعده و افراطیها ... حتی تحلیل شیوه عمل و تصرف موصل و سایر نقاط هم توسط داعش سخت نیست. سخت و دردناک این است که چرا برای عبور از این بحران و برخلاف همه توصیههای خیرخواهان دوستان، متحدان و مردم عراق، باز هم دولت عراق به ایجاد یک ساختار مؤثر جدید با شرکت همه نیروهای سیاسی و دولتی فراگیر، اعتقادی ندارد.
پایان یافتن درگیریهای عراق را به وجود یک جامعه مدنی وابسته کردید. الآن جامعه مدنی عراق به مشکلی برخورد نکرده است؟
همیشه برخورد سخت و خشن برای حل مشکلات امنیتی و سیاسی تبعات غیرقابل پیشبینی و نامطلوبی را خواهد داشت. برای استقرار یک جامعه با ثبات لازم است با مشارکت همه مردم و نیروهای عراق بسترهای وجود چنین شرایط ناپایدار و ناامنی از بین برود. مشکلات عراق بیشتر نشأت گرفته از مشکلات سیاسی است و نه امنیتی. شرایط سیاسی نابسامان کنونی، زمینه را برای وجود مشکلات عدیده منجمله مشکلات حاد امنیتی فراهم میآورد، از اینرو دولت و جریانهای سیاسی باید کمک کنند تا انتظارات مردم برای درخواست حقوقشان برآورده شود. تلاش شود در کشور یک دموکراسی قابل احترام بهوجود آید. دولت باید به جبران خسارات و زیانهایی که به این مردم مظلوم روا شده بپردازد. باید شرایطی را پیشبینی کند که دیگر زمینه انجام و تکرار جنایات ددمنشانه علیه مردم عراق، اعم از کرد و شیعه و سایرین، از میان برود. این شرایط زمانی پدید میآید که رهبران عراق به ایجاد جامعهای که همه در آن احساس آزادی کنند و از حقوق سیاسی و مدنی برخوردار باشند، متعهد باشند. تشکلهای سیاسی، مدنی و احزاب سیاسی این امکان را بیابند، آزادانه و با استفاده از روشهای دموکراتیک حقوق خود را دنبال و از آن دفاع کنند. این موارد برای ایجاد و حفظ یک مردمسالاری واقعی اهمیت حیاتی دارد .تنها راه برونرفت عراق از این مشکلات و بحرانها بهکارگیری اراده راستین و احترام به آزادیها و حقوق مشروع همه مردم کشور برای استقرار یک دموکراسی واقعی و یک جامعه مدنی پیشرفته است.
روزنامه آرمان، شنبه 7 تیرماه 1393، شماره 2504، صفحه 6.