ناظم عمر دباغ
با پایان جنگ جهانی اول و سقوط دولت عثمانی و متعاقب آن تشکیل دولت جدید در عراق، یعنی بعد از انعقاد قراردادهای لوزان و سایکس – پیکو، بخشی از کردها به اجبار به عراق فعلی ملحق شدند؛ بههمیندلیل از همان ابتدا، نارضایتیها آغاز و از راه اعتراضات و قیامهای متفاوت، مبارزه مردم کُرد برای احقاق حقوق خود، تاکنون تداوم داشته است.
اولین قیام، قیام شیخ محمود حفید بود که در ٢٢ مارس ١٩١٩ با رهبری ایشان در سلیمانیه، حاکمیت کردستانی اعلام و خود ایشان بهعنوان ملک محمود معرفی و شناخته شدند. حاکمیت کردها به رهبری شیخ محمود در مقاطع متفاوتی تداوم داشت تا سال ١٩٣٠ که از سوی ارتش انگلستان که در عراق حضور داشتند، به این قیام پایان داده شد.
بعد از آن، جنبش بارزان در زمان جنگ جهانی دوم آغاز شد و تا زمان قیام سپتامبر به رهبری ملامصطفی بارزانی تداوم داشت که این قیام هم به اهدافش نرسید و در سال ١٩٧٥ درر نتیجه قرارداد الجزایر میان شاه ایران و صدام حسین، شکست داده شد و یک سال بعد از این تاریخ، قیام کردها بار دیگر شروع شد. بعد از جنگ اول خلیج فارس فرصتی برای کردهای عراق ایجاد شد و بعد از آزادی کویت در سال ١٩٩٠ قیام و رستاخیز مردمی کردها شروع شد و در نتیجه منطقه پرواز ممنوع شکل گرفت و تحت تأثیر آن شکلی از مدیریت و حاکمیت مستقل شکل گرفت.
باید اذعان کرد که بعد از قیام بارزانی و قیام سپتامبر در سال ١٩٦١ و قیام نوین مردم کردستان، چه در زمان سیستم پادشاهی و چه در زمان استقرار جمهوری در عراق، هیچگاهه حقوق کردهای عراق تأمین نشد و اجازه ندادند حداقل خواستهها و حقوق این ملت تأمین و رعایت شود؛ بههمیندلیل از راههای متفاوت مبارزه و قیام، جنبش مردم کردستان تداوم داشته است. حکمرانی اقلیت اهل سنت در عراق تا زمان حمله آمریکا به عراق ادامه داشت. در زمان جنگ دوم خلیج فارس و همپیمانی بینالمللی که به فرماندهی آمریکا شکل گرفت، دروازهای برای ورود آمریکا به عراق و اقلیم کردستان گشوده شد، بهویژه که ترکیه اجازه نداد آمریکا از پایگاه نظامی انجرلیک و مرزهای آن کشور استفاده کند، و چنین شد که اقلیم کردستان از این شرایط سود برد و اجازه استفاده از آسمان و خاکش را به همپیمانان داد تا علیه حکومت صدام وارد عمل شوند.
البته نباید این واقعیت تلخ را فراموش کنیم که نه قیام کردها و نه اپوزیسیون عراقی توان نابودی رژیم بعث را نداشتند؛ بههمیندلیل همپیمانی میان عراقیها و کردها از یک طرف، ازز طرفی دیگر با جمهوری اسلامی ایران و از آن سو نیز با همپیمانان غربی و آمریکا شکل گرفت و توانستند رژیم بعث را نابود کنند.
بعد از سقوط رژیم صدام و ورود آمریکا و همپیمانان، ارتش آمریکا نیروهای خود را در عراق و اقلیم به شیوههای گوناگون حفظ کرد، تا زمان شکلگیری دولت نوری مالکی که با توافقق استراتژیک میان دو کشور، خواسته شد ارتش آمریکا از عراق خارج شود. من همان زمان پیشبینی کردم که آمریکاییها با این خروج، کاری خواهند کرد که خود عراقیها زمانی خواهان بازگشت آنها شوند که چنین نیز شد و تروریستها در عراق و اقلیم کردستان فعالیتهای خود را گسترش دادند و مناطق زیادی به دست داعش اشغال شد. ارتش عراق شکست سهمناکی متحمل شد و نهایتا شهر موصل را تسلیم کردند و داعش به سمت اقلیم کردستان هجوم آورد.
این عوامل باعث شد که ارتش آمریکا بیشازپیش جای پای خود را در عراق و اقلیم کردستان مستحکم کند.
دراینمیان در نتیجه ظهور و بروز داعش و هجومی که به سمت اقلیم کردستان انجام داد، نیروهای پیشمرگه نقش مهمی ایفا کردند و توانستند مناطق اشغالی را با موفقیت آزاد کنندد و نیروی پیشمرگه تبدیل به نماد دفاع و مقابله با تروریستها شد؛ در نتیجه نیروهای همپیمان و آمریکا اهمیت زیادی برای پیشمرگه و ملت کرد قائل شدند.
درحالحاضر نیز داعش با شکستی بزرگ روبهرو و در آستانه نابودی است؛ هرچند کاملا از بین نخواهد رفت و ضعیف خواهد شد. به درازای تمام این وقایع نیز کردها در فکر راه چارهایی بودند که حقوق مشروع خود را تأمین و به مسیر جنگ برای تأمین امنیت منطقه پایان دهند و در این راه نیز ثابت کردهاند که بخشی از راهحل و عامل مهمی برای ثبات و امنیت هستند.
رهبری کردها برای مقطع بعد از داعش و آینده عراق به این نتیجه رسیده که بهترین راهحل تصمیمگیری برای سرنوشت خود انجام همهپرسی برای استقلال از عراق است. این نیز از راه گفتوگو و مذاکره جدی با عراق و بعدها نیز با کشورهای همسایه و دولتهای خارجی ممکن است.
در این مرحله نیز آمریکا و نیروهای بینالمللی بیشتر از بقیه برای حفظ برنامههای خود در منطقه و تأمین منافع استراتژیک خود به تکاپو افتادهاند و از این راه میخواهند حضور نظامیی خود را تقویت و پایگاههای خود را افزایش دهند. واضح است که وجود پایگاههای نظامی آمریکا ارتباطی با رفراندوم و استقلال کردستان ندارد؛ بلکه از قبل وجود داشته است؛ اما ممکن است از این به بعد بیشازپیش به گسترش آن فکر کنند؛ علاوه بر اینکه نباید از یاد برد براساس توافقی استراتژیک میان عراق و آمریکا، در عراق حضور دارند.
برای مقابله با اقداماتی از این دست، به عقیده من باید کشورهای همسایه و بهویژه ایران بیشتر از قبل به این مسائل بیندیشند؛ همچنان که به درازای تاریخ جنبش آزادیخواهانهه ملت عراق و اقلیم کردستان تا جنگ علیه تروریستها و گروه تکفیری داعش، جمهوری اسلامی ایران کمکهای شایانی به عراق و کردها داشته و اکنون نیز به همان شیوه سابق که همکار و همپیمان کُرد و شیعه و حتی اهل سنت عراق علیه ظلم و دیکتاتوری صدام بودهاند، میتوانند از راه گفتوگو و کمک به تأمین حقوق مشروع مردم کردستان که در قانون اساسی عراق نیز بر آنها تأکید شده، همه گروهها را در راه رسیدن به حقوق خود یاری دهند. این در حالی است که حق تعیین سرنوشت در قانون اساسی عراق مورد تأکید قرار گرفته است. از این راه میتوان مانع گسترش و تقویت پایگاهها و مراکز کشورهای دیگر در عراق شد؛ چون کردها در گذشته ثابت کردهاند که میتوانند بخشی از راهحل و عاملی مهم برای تأمین امنیت باشند و مسلما در آینده نیز چنین خواهند بود.
*نماینده حکومت اقلیم کردستان در ایران