امروز: پنج شنبه 15 آذر 1403 برابر با 05 دسامبر 2024

        اقلیم کردستان - ایران

        اقلیم کردستان - ایران (249)

اخبار مربوط بە اقلیم کردستان - ایران

ناظم دباغ: روابط ایران و اقلیم کردستان عراق در مرحله "تعلیق" قرار دارد

 

 نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در تهران گفت: در حال حاضر روابط میان ایران و اقلیم و کارهای نمایندگی اقلیم در تهران تعلیق شده است.

به‌گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، ناظم دباغ نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در تهران گفت که در حال حاضر روابط میان ایران و اقلیم کردستان در مرحله تعلیق است و این روابط به سطح رابطه غیرعلنی با احزاب رسیده و همه احزاب رسمی فعال در اقلیم کردستان از طریق نمایندگان خود سعی در حل مشکلات دارند.

او که با یک پایگاه خبری کردی گفت‌وگو می‌کرد، همچنین متذکر شد که فعالیت‌های دفتر نمایندگی دولت متبوعش در تهران نیز متعاقب تحولات اخیر، سست شده است.

نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در تهران درباره آخرین وضعیت دروازه‌های مرزی بین ایران و اقلیم کردستان توضیح داد: ایران برای بازگشایی این دروازه‌ها منتظر تصمیم بغداد و حصول توافق میان دولت اقلیم کردستان و دولت مرکزی است.

ناظم دباغ با حیاتی خواندن روابط ایران و اقلیم کردستان عراق خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی ایران بر یکپارچگی خاک عراق تأکید می‌کند و در صورت توافق میان اربیل و بغداد، مانعی برای بازگشایی دروازه‌های مرزی ندارد.

 

 

ناظم دباغ: مذاکرات برای بازگشایی گذرگاه‌های پرویزخان و حاج عمران ادامه دارد

 نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران در گفت‌وگو با یک رسانه عراقی گفت: اگر بغداد و اربیل به توافق برسند ایران مانعی برای بازگشایی دو گذرگاه پرویزخان و حاج عمران ندارد.

 به گزارش ایسنا، ناظم دباغ نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران در گفت‌وگو با الغد پرس با اشاره به اینکه مذاکرات برای بازگشایی گذرگاه‌های پرویزخان و حاج عمران مستمر و ادامه‌دار است، گفت: همان‌گونه که گذرگاه مرزی ابراهیم خلیل بازگشایی شد اگر اربیل و بغداد به توافق برسند ایران برای بازگشایی گذرگاه‌های پرویزخان و حاج عمران هیچ مانعی ندارد.

دباغ در ادامه با اشاره به اینکه انتظار می‌رود در روزهای آینده گذرگاه‌های پرویزخان و حاج عمران بازگشایی شوند، گفت: ایران منتظر به وجود آمدن توافق میان اربیل و بغداد در رابطه با بازگشایی این دو گذرگاه است.

 

جزییات مذاکره سردار سلیمانی با بارزانی

نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران می‌گوید آقای قاسم سلیمانی چند جلسه خصوصی و دو نفره با آقایان مسعود بارزانی رئیس‌جمهوری و نیچروان بارزانی نخست‌وزیر اقلیم کردستان و نیز رهبران گروه‌های دیگر از جمله حزب «حرکت تغییر» (گوران) برگزار کرد. در همه جلسات تأکید طرف ایرانی بر این بوده است که «شما این کار را نکنید زیرا اطلاع داریم که بعد همه علیه شما (کردستان عراق) متحد می‌شوند» و «ما می‌خواهیم به‌عنوان جمهوری اسلامی دستاوردهای کردهای عراق در چارچوب قانون اساسی عراق حفظ شود».

به گزارش روزنامه ایران، ایستادن بر موضع اصرار بر نتیجه همه‌پرسی استقلال عمر کوتاهی داشت. حالا اربیل در حالی به سمت مذاکره با دولت بغداد حرکت می‌کند که با پیش‌شرط‌ هایی همانند ضرورت کناره‌گیری مسعود بارزانی از سمت رئیس جمهوری حکومت خودمختار اقلیم کردستان مواجه است. وضعیتی که «ناظم عمر دباغ»، نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران با این گمانه‌زنی  آن را تحلیل می‌کند که «برخی افراد  از قبال مشاوره‌های اشتباه قصد داشتند رهبری حکومت اقلیم را به بحران بکشانند.» پیشمرگه کردی که حالا پس از سال‌ها مبارزه برای آرمان استقلال، جامه دیپلماتی‌واقع‌گرا را پوشیده است و همزمان هم دولت اقلیم و هم حزب اتحاد میهنی کردستان را در ایران نمایندگی می‌کند. گفت‌وگوی ما با او چند روز پس از آخرین رایزنی سردار قاسم سلیمانی با مقامات اربیل انجام شد و دباغ در آن از نگاهش به مخالفت‌های ایران با همه‌پرسی و ضرورت میانجیگری کشورمان برای حل اختلاف و ایجاد اعتماد دوباره میان بغداد و اربیل سخن گفت.    

قبل از برگزاری همه پرسی استقلال اقلیم، مخالفت‌های جدی از سوی ایران و ترکیه مطرح شد. ارزیابی‌تان از این مخالفت‌ها و تفاوت رویکرد دو کشور نسبت به این موضوع چه بود؟
 
 
باید سؤال‌تان را تصحیح کنم؛ ایران، ترکیه و کشورهای دیگر مخالفت‌هایی با انجام همه پرسی مطرح کردند. علاوه بر ایران و ترکیه، کشورهای اروپایی، امریکا و روسیه نیز تأکیدشان بر این بود که رفراندوم انجام نشود. منتها برخی کشورها از اساس با آن مخالفت می‌کردند و برخی دیگر خواهان تعویق همه‌پرسی بودند، اما نقطه مشترک همه این مخالفت‌ها حفظ وحدت عراق و پایبندی به قانون اساسی عراق بود. من این را قبلاً هم گفته‌ام و باز هم خواهم گفت؛ با تجربه و شناختی که دارم جمهوری اسلامی ایران شفافیت و صداقت بیشتری نسبت به دیگران داشت. ایران از روز اول به‌صراحت اعلام کرد که با برگزاری همه‌پرسی مخالف است و در عین حال اعلام کرد که آمادگی دارد در چارچوب قانون اساسی عراق از حقوق مردم اقلیم کردستان و حفظ وحدت عراق دفاع کند. این موضع را ما در امتداد نقش و حمایت برادرانه و دوستانه‌ای ارزیابی کردیم که ایران در سال‌های گذشته نسبت به کردستان عراق ایفا می‌کرد. حمایت ایران از کردهای عراق در برابر اقدامات رژیم بعث صدام و نیز در جنگ برابر داعش فراموش‌مان نمی‌شود. بنابراین برای ما موضع ایران از موضع دیگر کشورها متفاوت است.
 
 
من به‌طور مشخص سؤالم را بر دوکشور ایران و ترکیه متمرکز کردم زیرا این دو کشوری هستند که مرزهای مشترکی با اقلیم کردستان دارند و به همین دلیل می‌توانستند مؤثرتر باشند. رئیس جمهوری ترکیه در موضع‌گیری‌هایش سعی داشت از همراهی و اشتراک نظر کامل تهران و آنکارا در قبال اربیل و همه‌پرسی سخن بگوید. آیا واقعاً در نظر شما مواضع دو کشور یکسان بود؟
 
 
شاید آقای اردوغان به خاطر منفعت و توافق‌های بلند مدت اقتصادی که با اقلیم کردستان داشت از اعلام و ابلاغ موضع‌گیری رسمی خودش خودداری می‌کرد. اما من همیشه می‌گفتم در برخی شرایطی که ممکن است در آینده پیش بیاید، موضع‌گیری ایران، ترکیه و عراق مشترک می‌شود. اما روال اجرایی آن موضع‌گیری در ترکیه و ایران تفاوت داشت. چنانچه شاهد بودیم ایران مرزش با اقلیم را بست اما ترکیه نبست. ما در طول تاریخ با ایران مشترکات نژادی و فرهنگی بیشتری داشته‌ایم. در حالی که رابطه ما با ترک‌ها این طور نیست. ایران چه قبل از انقلاب و چه پس از آن برای جنبش آزادیخواه کرد همکار و پشتیبان بود. درجنگ ایران و عراق، بمباران شیمیایی حلبچه و پس از کوچ و آوارگی اجباری که ایران مرزهای خود را به روی مردمان کرد عراق باز کرد ما شاهد همکاری و حمایت حکومت ایران بوده‌ایم. اینها نشان می‌دهد که در طول سال‌ها روابط صمیمی میان کردها و جمهوری اسلامی ایران وجود داشت. ایران نخستین کشوری بود که پس از تأسیس فدرالیته اقلیم کردستان کنسولگری خود در اقلیم را رسماً افتتاح کرد. همچنین در جنگ با داعش این مشاورین نظامی ایران بودند که در نخستین روزها برای کمک رسیدند. حمایتی که به مقاومت در برابر داعش و آزادسازی مناطق اشغال شده توسط تروریست‌ها منجر شد. متأسفانه سیاستمداران کرد در بعضی شرایط چندان توصیه‌ها و توضیحات مقام‌های ایرانی درباره همه‌پرسی و بویژه مخالفت آنها با برگزاری همه‌پرسی در کرکوک را درک نکردند. ملاحظاتی که دیدگاه مرحوم جلال طالبانی را به یادم می‌آورد که می‌گفت «ماجرای کرکوک مانند جراحی مغز انسان است که باید جراح مراقب باشد به فلج کردن بیمار منتهی نشود». همین طور هم شد و در چند روز اخیر دیدیم که شرایط طوری شد که بغداد با پشتیبانی همه کشورها و بویژه با پشتیبانی امریکا به مناطق موضوع ماده ۱۴۰ که کرکوک را هم شامل می‌شد برگشت.
 
 

کرکوک قلب اقتصادی بود که به نظر می‌رسید حکومت اقلیم برای‌گذار به مرحله استقلال نگاه ویژه‌ای به منابع نفتی آن داشته است. در شرایطی که احتمال تحریم از سوی کشورهای پیرامونی مطرح بود پیش‌بینی دولتمردان اقلیم درباره مدیریت بحران اقتصادی احتمالی چه بود؟

حتماً رهبران کرد آنقدر هوشمندی داشته‌اند که به چنین مسائل و بحران‌هایی که پس از همه‌پرسی یا استقلال پیش می‌آمد فکر کنند. اما به نظرم مشاوره‌ها و رایزنی‌هایی که به آقای مسعود بارزانی در این باره داده شد، بعضاً اشتباه بود. حتی به باور من برخی افراد از قبال این مشاوره‌های اشتباه قصد داشتند رهبری حکومت اقلیم را به این بحران بکشانند. بحرانی که با بهانه دادن به دست همپیمانان و دولت بغداد و اجبار اقلیم به عقب نشینی از مناطق مورد اختلاف مانند کرکوک، دیاله و صلاح‌الدین شکل گرفته است. در این ماجرا مشخص شد ما نتوانستیم از حمایت کشورهایی که قول‌هایی برای حمایت داده بودند برخوردار شویم. در حالی که ایران از روز اول اعلام کرد که اگر همه پرسی را برگزار کردید، توقع همکاری و پشتیبانی از ما نداشته باشید.
 
 
حتماً جز این هشدارها رایزنی‌هایی هم در بین بوده است که آخرین‌اش را چند روز پیش با سفر سردار قاسم سلیمانی به اربیل شاهد بودیم. از رایزنی‌های پیش از برگزاری همه‌پرسی برایمان بگویید. در چه سطحی و با چه رویکردی برگزار شد؟
 
 
من شاید صلاح نبینم که همه مسائلی را که تا به حال مطرح شده را در اینجا مطرح کنم. اما همین قدر بگویم که تا آخرین لحظات قبل از آغاز همه‌پرسی دیدارهای زیادی انجام شد. هیأت جمهوری اسلامی ایران تا روز برگزاری همه‌پرسی شاید نزدیک به ۷۰تا ۸۰ جلسه با کل گروه‌ها و احزاب دیدار و رایزنی کردند.
 
 
یعنی هیأت‌های دیپلماتیک ایران رسماً به اربیل سفر داشتند؟
 
 
نه، جلسات هیأت‌های محلی با ریاست خود آقای سلیمانی انجام شد. آقای سلیمانی همچنین چند جلسه خصوصی و دو نفره با آقایان مسعود بارزانی رئیس‌جمهوری و نیچروان بارزانی نخست‌وزیر اقلیم کردستان و نیز رهبران گروه‌های دیگر از جمله حزب «حرکت تغییر» (گوران) برگزار کرد. در همه جلسات تأکید طرف ایرانی بر این بوده است که «شما این کار را نکنید زیرا اطلاع داریم که بعد همه علیه شما (کردستان عراق) متحد می‌شوند» و «ما می‌خواهیم به‌عنوان جمهوری اسلامی دستاوردهای کردهای عراق در چارچوب قانون اساسی عراق حفظ شود». حتی من خودم در این مسائل شاهدم. در یکی از پیام‌هایی که به من داده شد خود آقای سلیمانی گفتند که ما آمادگی کامل داریم تا در چارچوب قانون اساسی عراق و وحدت عراق از حقوق شما حمایت کنیم تا برسد به اجرای ماده ۱۴۰». خب این پیام واضح بود. اما خیلی مسائل دیگر شد که نتیجه‌اش به این رسید که حالا ما به‌دنبال این هستیم که جنگ و دعوا متوقف شود و چنانکه شاهد بودید حکومت اقلیم کردستان پاسخ مثبتی به درخواست آقای حیدرالعبادی داد و برای مذاکره اعلام آمادگی کرد. من شخصاً امیدوار بودم که رهبری سیاسی کردستان دچار این اشتباه نمی‌­شد؛ اما حالا که این کار شده است باز خوشحالیم که همیشه کردها خواهان صلح بوده‌اند و امروز تأکیدشان این است که از راه مذاکره به نتیجه برسیم که مشکلات حل شود و مردم کرد آسیب نبینند.
 
 
با آنچه گفتید می‌توان حدس زد که در آخرین سفر سلیمانی به اربیل نیز چه مباحثی مطرح شده اما سؤال این است که چه ویژگی‌هایی در او وجود داشته است که به‌عنوان یک فرمانده ارشد  نظامی این نقش دیپلماتیک را ایفا می‌کند و از سوی مقامات کردستان عراق نیز پذیرفته می‌شود؟
 
 
من شخصه به آقای سلیمانی خیلی علاقه‌مندم و در رابطه مسائل سیاسی اقلیم کردستان از گذشته تا به امروز شخصاً با ایشان ارتباط داشته‌ام و در شخصیت او فقط وجه نظامی‌اش را نمی‌بینم. دیپلماسی در ذهنیت و شخصیت ایشان جریان دارد. او از گذشته با گروه‌های کرد رابطه داشت. سال ۱۹۹۱ میلادی که قیام شد، من نماینده طالبانی در ایران بودم و همراه هیأتی به دیدار ایشان رفتیم. در جریان بودم که سلیمانی روابط خیلی خیلی نزدیک و صمیمانه‌ای با آقای طالبانی داشت. البته با دیگر رهبران کرد ازجمله آقایان مسعود و نیچروان بارزانی نیز رابطه داشت.
 
 
نه به‌عنوان یک نظامی بلکه به‌عنوان یک مشاور سیاسی در حوزه خاورمیانه نقش مثبتی در رابطه میان جمهوری اسلامی و منطقه و حل مسائل سیاسی و نظامی ایفا می‌کرد. آنقدر اعتماد به ایشان هست که می‌تواند اثر‌گذار باشد. به نظر من اعتماد به نفس سلیمانی و توانایی او می‌توانست سبب شود که مشکلات از کردستان عراق دور شود اما متأسفانه از ظرفیت‌های ایشان استفاده نشد.
 
 
گمانه‌زنی‌های متعددی در مورد نقش امریکا و اسرائیل در ترغیب مقام‌های اربیل به برگزاری همه‌پرسی مطرح می‌شد. گمانه‌هایی که با دیدن پرچم رژیم اسرائیل در دست تعدادی از مردم اقلیم کردستان تقویت شد. واقعیت چه بود؟
 
 
من درباره اسرئیل قبلاً نظرات خودم را گفته‌ام. اسرائیل منفعت و مصلحت خودش را در منطقه و نیز در اقلیم دارد. اغلب ما کردها خطر اعلام پشتیبانی اسرائیل از همه‌پرسی را درک می‌کردیم زیرا می‌دانستیم اگرچه کشورهایی مانند مصر، اردن یا قطر در تل آویو سفارت دارند اما چنین حمایتی سبب اختلاف اعراب و مسلمانان با کردها از هر مذهبی می‌شد. با این حال برخی مشاوران رهبران کرد اشتباهاً تصور می‌کردند که می‌شود اسرائیل از استقلال کردستان حمایت کند. کما اینکه موضع‌گیری‌های متناقض نتانیاهو درباره همه‌پرسی و اشتباه بودن آن پیش‌بینی را نشان داد.به قول آقای طالبانی شاید بشود تاریخ را جعل کرد و تغییر داد اما این امر برای جغرافیا ممکن نیست. جغرافیای کردستان عراق میان ایران، ترکیه، عراق و سوریه محاط شده است. برای تشکیل دولت کردی حداقل حمایت دو کشور از این چهار کشور ضروری است اگر نه راه نفس‌مان بند می‌آید که‌بند آمد؛ آسمان بسته شد، مرزهای زمینی بسته شدند، عراق هم حمله کرد. من از گذشته هم معتقد بودم که جنگ کردها با دولت جدید عراق حتی سخت‌تر از جنگی است که با ارتش بعث داشتیم، زیرا تفکرات قومیت‌گرا در بخشی از مدیریت جدید وجود دارد و اصرار کردها بر استقلال هم واکنش به همین تفکرات است. اگر دولت بغداد پایبندی بیشتری به قانون اساسی و توافق‌های میان بغداد و اربیل نشان می‌داد شاید به این زودی یا به این روال همه‌پرسی انجام نمی‌شد. بنابراین معتقدم اگر بخواهیم استقلال پیدا کنیم اول باید با بغداد مذاکره کنیم. نمی‌توانیم در مذاکره با تهران یا آنکارا یا دمشق به این نتیجه برسیم. به همین دلیل راه اساسی این است که در چارچوب قانون اساسی عراق بتوانیم مشکلات خودمان را حل کنیم تا تمامیت ارضی عراق حفظ شود. اما این خواست یک طرفه محقق نمی‌شود.
 
 
در پارلمان عراق انتقادات متعددی به آقای فؤاد معصوم رئیس جمهوری کرد عراق وارد شد که چرا از برگزاری همه‌پرسی جلوگیری نکرده است. آقای معصوم چقدر برای انجام این مهم امکان داشت؟
 
 
من سال‌ها با دکتر فواد همرزم بوده‌ام. اما خب باید بگویم که او از نفوذ همتای جلال طالبانی برخوردار نبود. علاوه بر اینکه توانمندی رئیس جمهوری کرد بستگی به گروه‌های کردی داشت که در اقلیم از او حمایت و تبعیت می‌کنند که متأسفانه در زمان رئیس جمهوری آقای معصوم این شرایط از بین رفت. تسلطی که آقای طالبانی در کل عراق و نه فقط در کردستان داشت از دست رفته است. فؤادمعصوم مردی مبارز، سیاستمدار و آرام و شایسته است اما شرایط تغییر کرده است و توانایی او محدودیت داشت. او سعی خودش را کرد. حتی به اربیل آمد و جلسه برگزار کرد، اما در بغداد کسی منتظر او نبود. برای همین وقتی به پایتخت برگشت نیروهای ارتش به کرکوک آمده بودند.
 
 
آیا همه اقوام و گروه‌ها در کردستان عراق با خواستی که دولت آقای بارزانی پیگیری می‌کرد همداستان و هم رأی بودند؟ به نظر می‌رسید که همه پرسی بیش از هرچیز خواست شخصی بارزانی بود تا یک اجماع جمعی...
 
 
درست است که مسعود بارزانی این روند را رهبری کرد اما در جلسه‌ای که برگزار شد با وجود همه اختلاف‌ها تصویب شد که همه پرسی در ۲۵ سپتامبر (۳ مهر) برگزار شود. اکثریت بر سر این موضوع توافق کردند؛ جز دو گروه سیاسی، یعنی «حرکت تغییر» و «جماعت اسلامی» که آنها هم مخالف استقلال کردی و همه پرسی نبودند اما مخالف روال و شیوه اجرای آن بودند. می‌گفتند چرا این تاریخ؟ چرا با عجله و چرا همه پرسی در پارلمان تصویب نشد؟ به همین دلیل در روز برگزاری همه پرسی من گفتم هرکسی برای استقلال کردی رأی ندهد خیانت می‌کند. این حرف من به این دلیل بود که من کردم، بیش از ۵۰ سال مبارزه‌ای که کرده‌ام برای رسیدن به این آرمان بوده است که برای کردها دولت کردی داشته باشیم. اما اگر از من سؤال کنید می‌گویم که شرایط فراهم کردن دولت کردی به قول آقای طالبانی «رؤیای شاعرانه است». من این رؤیا را دوست دارم اما نمی‌توانم آن را محقق کنم بلکه می‌توانم مدیریتی در اقلیم اعمال کنم که مردم در امنیت و آسایش باشند. حرفم این است که در اقدامات آقای بارزانی همه گروه‌های کرد بجز آن دو گروه مسئول اند. اما نزدیک ۱۶ تشکل از اتحاد میهنی، حزب دموکرات، سوسیالیست و... همه موافق بودند. اما حزب گوران و حزب جماعت اسلامی می‌گفتند که مقدمات این همه پرسی را باید در وحدت نیروهای کرد، وحدت نیروهای پیشمرگه، وحدت نیروهای آسایش و امنیت، فراهم آوردن اقتصاد مطمئن و پیش بینی لازم برای گذران زندگی مردم جست‌و‌جو کرد. با وجود این مخالفت‌ها رئیس حرکت تغییر  در روز همه پرسی رأی خود را بالاگرفت و گفت من به استقلال کردستان رأی می‌دهم اما بقیه خودشان آزادند. ملاعلی رهبر جماعت اسلامی و دکتر برهم صالح هم همین حرف را گفتند. من کردم، سال‌ها مبارزه کرده‌ام مگر می‌توانم به پیشنهاد تشکیل کشور کردی نه بگویم. اما افراد عاقل و باهوش در پاسخ این پیشنهاد می‌پرسند، «چطور؟» و «دولتی که برایم تشکیل می‌دهی مشکلاتم را زیاد می‌کند یا رفاهم را؟». رهبری یک کشور باید مشکلات آینده را ببیند. متأسفانه به نظر من باید همه گروه‌هایی که از بارزانی حمایت کردند مجازات شوند، چه اتحاد میهنی باشد، چه دموکرات باشد. این به معنی آن نیست که کاریزمای رهبران‌مان را از بین ببریم اما باید از اشتباهات‌مان درس بگیریم و به آن ادامه ندهیم. من شخصاً انتظار دارم که به سمت تشکیل یک حکومت دموکراتیک مردمی پیش برویم.
 
 
پس به نظر شما برخلاف شعارها، دموکراسی در اقلیم کردستان دچار بحران است؟
 
 
بحران بزرگی است، زیرا اگر دموکراسی به معنای واقعی وجود داشت چند نفر در رهبری مسلط نمی‌شدند. مردم گناهی ندارند. وقتی به مردم می‌گویی من دولت مستقل تشکیل می‌دهم آنها فکر می‌کنند جنگ و دعوا تمام می‌شود و آزادی کامل می‌شود اما این طور نیست. تشکیل دولت بدون پذیرش بین‌المللی به آزادی و امنیت و رفاه منجر نمی‌شود. بغداد هم باید بداند که اگر حقوق حقه مردم فراهم نشود مبارزه ادامه خواهد یافت. کردها در طول تاریخ بسیار تلاش کرده‌اند و شکست خورده‌اند، اما دوباره برخاسته‌اند. مسأله هم آرمان کردی نیست. مسأله تحقق حقوق شهروندی برای کردها در عراق است. اینکه لباس و زبان خود را داشته باشند و به‌دلیل قومیت یا مذهب‌شان از دستیابی به مناصب محروم نشوند. چنانکه آقای زنگنه به‌عنوان یک کرد ایرانی به‌دلیل توانمندی‌اش وزیر شده است. مسأله من جغرافیا نیست. چنانکه در اتحادیه اروپا مرز بی‌معنا شده است و شما فقط با تغییر کد تلفن‌تان متوجه می‌شوید که وارد کشور دیگری شده‌اید.
 
 
شاید به همین دلیل برای عامه مردم اینکه حکومت اقلیم بخواهد مرزی به مرزها بیفزاید قابل دفاع نبود...
 
 
این حرف را قبول دارم اما می‌گویم مرز را از ما بگیرند، اما حقوق‌مان را مطابق قانون بدهند. در عراق تا مسائل حل نشوند همیشه ناآرامی خواهد بود و فضا برای رشد تروریسم فراهم می‌شود. چرا داعش به وجود آمد. داعش امروز به لحاظ نظامی شکست خورده اما تبدیل به ایدئولوژی شد و اگر شرایط به وجود آورنده آن برطرف نشود، مسلماً به نحو دیگری به وجود خواهد آمد.
 
 
به هر حال روند به نحوی پیش رفت که اربیل و بغداد به مذاکره روی آورند. آیا این مذاکرات الزاماً به میانجی نیاز دارد؟
 
 
بله نیاز هست، زیرا اعتماد میان دو طرف از بین رفته است. بنابراین هم به میانجی و هم به ضمانت نیاز هست.
 
 
به‌نظر می‌رسد چند کشور نسبت به ایفای نقش میانجیگری ابراز تمایل کرده‌اند، جز ایران، عربستان مواضعی را مطرح کرده است. روسیه از پادرمیانی برای انتقال نفت سخن گفته... هر کدام از این کشورها ممکن است چه نقشی داشته باشند؟
 
 
من در اینجا نظر شخصی خودم را می‌گویم. شاید به لحاظ شکلی میانجیگری سازمان ملل بهتر از دیگر گزینه‌ها باشد زیرا شورای امنیت سازمان‌ملل نمایندگی همه کشورها را برعهده دارد، اما نظر شخصی این است که بهترین میانجیگری، میانجیگری همسایه است زیرا ما جغرافیای مشترکی داریم و اگر فردا هر تحکم و تسلطی خارج از چارچوب منافع کشورهای همسایه به وجود بیاید، مشکل آفرین می‌شود. همچنین در طول تاریخ کشورهای همسایه بویژه ایران در شرایط سخت ما را پناه داده‌اند. پس بهتر است در این میانجیگری حضور داشته باشد. تا این لحظه در میان این کشورها، من صداقت را در موضع و رایزنی‌های ایران دیده ام. تا آنجا که می‌دانم حکومت اقلیم کردستان از سازمان ملل و کشورهای دوست درخواست کرده که بیایند میانجیگری کنند. اینجا دیگر بستگی دارد که کدام کشور نزدیک‌تر است و کدام کشور می‌تواند صادق‌تر باشد. اگر میانجیگری با هدف منافع اقتصادی کشورها باشد مسلماً بی‌نتیجه خواهد بود. چنانکه ترکیه به‌دلیل منافع اقتصادی‌اش موضع‌های مختلفی درباره مسأله اقلیم و خرید نفت اعلام کرد. اشتراک اقتصادی ایران و اقلیم کردستان اما محدود به بازارچه مرزی است و این بی‌طرفی بیشتری ایجاد می‌کند.
 
 
در روزهای گذشته خبری از دیدار یک هیأت کردی با آیت‌الله سیستانی منتشر شد. نقش ایشان در کمک به حل این مسأله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 
 
آیت‌الله سیستانی مرجعیت دینی قوی است که ما کردها برای ایشان احترام قائل هستیم. پیام آیت‌الله سیستانی وقتی صادر شد بلافاصله از سوی رهبری اقلیم کردستان استقبال شد و گفتند که ما آمادگی داریم در چارچوب پیام ایشان وارد مذاکره شویم، اما گروهی که به دفتر ایشان رفتند از طرف اتحادیه میهنی کردستان بودند. آنها  از آن دیدار هم راضی بودند و هم خوشحال. این یک کار حزبی بود اما حکومت اقلیم رسماً اعلام کرد که هم از پیام آقای عبادی استقبال می‌کند و هم از پیام آیت‌الله سیستانی.
 
 
انتخاب پارلمانی اقلیم کردستان که قرار بود ۱۰ آبان برگزار شود به تعویق افتاده. احتمال می‌دهید که چه تاریخی برای برگزاری این انتخابات مشخص شود؟
 
 
فعلاً بحث و جدل است. بین ۶ ماه، یک سال و دو سال آینده مطرح می‌شود. برخی‌ها در شورای کنونی که می‌خواهند حکمرانی‌شان ادامه پیدا کند می‌گویند انتخابات دو سال دیگر برگزار شود. در صورتی که اگر انتخابات پارلمان برگزار شود به نظر من جغرافیای سیاسی اقلیم کردستان تغییر می‌کند.
 
 
این تغییر به کدام سمت خواهد بود؟
 
 
امروز در صحنه می‌شود چند جهت تعریف کنیم که شامل حرکت تغییر (گوران)، جماعت اسلامی و ائتلاف برای دموکراسی و عدالت پروری به رهبری دکتر برهم صالح است. گروه‌های دیگری هم هستند که می‌خواهند ائتلاف‌های جدیدی را تشکیل بدهند و پیشنهاد داده‌اند که یک حکومت انتقالی و موقت برای حل بحران‌های جاری تشکیل بدهند. حالا اینکه جزئیات این حکومت انتقالی پیشنهادی چیست من چندان در جریان نیستم، اما به هر حال لازمه این است که هر چه زودتر انتخابات پارلمانی و حکومت مردمی و دموکراتیک تشکیل شود و در چارچوب قانون اساسی عراق حقوق ملت کرد تحقق یابد.
 
 
یعنی نهایت خواسته‌های اقلیم در مذاکره با بغداد اجرای بدون تنازل قانون اساسی موجود است؟
 
 
بله، زیرا اگر قانون تمام و کمال اجرا می‌شد به مشکل نمی‌خوردیم. ما مشکلات زیادی در این باره با بغداد داشتیم مانند پروژه قانون نفت که آماده شد و مورد توافق همه قرار گرفت. اما قرار بود پارلمان تصویب کند اما در کشوی میز رئیس پارلمان باقی مانده است. حکومت اقلیم هم یکطرفه آن را اجرا کرد. همچنین وضعیت نیروهای پیشمرگ از نظر دفاعی یا انتظامی بودن باید مشخص شود. همچنین مسائل مربوط به بودجه، تنظیم روابط دیپلماتیک اربیل و بغداد باید مورد مذاکره قرار بگیرند و اجرایی شوند. همچنین در مورد مناطق اختلافی ماده ۱۴۰ قرار بود که برای پیوستن‌شان به اقلیم رفراندوم برگزار شود که نشد و اقلیم هم یکطرفه آن ماده را اجرا کرد.
 
 
روابط آتی‌تان با ایران را پس از حل مسأله چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟
 
 
به قول آقای طالبانی نمی‌شود جغرافیا را تغییر داد و به همین دلیل ما همیشه به رابطه و دوستی با ایران نیازمندیم.

هدف حمایت اسرائیل از همه‌پرسی، ایجاد ناآرامی در منطقه بود/ از اتفاقاتی که در شمال عراق افتاد متاسفیم

 نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران گفت: برداشت من این بود که شاید رهبری سیاسی کرد خوب متوجه نشده‌بود که اوضاع سیاسی منطقه مناسب برگزاری همه‌پرسی نیست و زمانی نیست که بتوانیم با برگزاری رفراندوم به نتیجه مدنظر خودمان دست یابیم.

 

ناظم دباغ، نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران، میهمان ویژه غرفه خبرگزاری آنا در بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات درباره آخرین وضعیت کرکوک و مناطق مورد منازعه میان اربیل و بغداد گفت: «کلا ما از اتفاقاتی که در شمال عراق افتاد متاسفیم و پیش‌بینی چنین تنش‌هایی را نمی‌کردیم. در حال حاضر منطقه تا حدی با ثبات است و نیروهای پلیس فدرال عراق و نیروهای تشکیلاتی دو طرف مدیریت کرکوک را برعهده دارند و جایگزین جدیدی برای استاندار قبلی که فرار کرده بود، انتخاب شده است و منتظر برگزاری جلسه شورای شهر کرکوک هستیم تا در این زمینه تصمیم بگیرند.»

مشروح گفت‌وگوی اختصاصی دباغ با خبرنگار بین الملل خبرگزاری آنا را در ادامه می‌‌خوانید:

آیا زمان دقیقی برای تعیین استاندار جدید کرکوک مشخص شده است؟

تاکنون زمان دقیق اعلام نشده و هرگونه تصمیم‌گیری منوط به برگزاری جلسه شورای شهر کرکوک است.

آیا برای جانشینی مسعود بارزانی شخص خاصی مد نظر است؟

تاکنون شخص خاصی مد نظر نیست چرا که باید انتخابات انجام شود تا بعد از آن کاندیداها مشخص شوند و پیش نیاز این است که پارلمان کردستان در روند انتخاب رئیس اقلیم تجدید نظر کند و تصمیم بگیرد که روند پارلمانی باشد یا ریاستی، یعنی اینکه مردم انتخاب کنند یا از سوی پارلمان تعیین شود که احتمال زیاد پارلمانی انتخاب خواهد شد.

گویا اقلیم کردستان با بازگشت به مرزهای ۲۰۰۳ موافقت کرده است. این سیاست را چگونه تشریح می‌کنید.

درست است. در روزی که رفراندوم انجام شد، توافق کشورهای منطقه همچون ایران، ترکیه و عراق این بود که ساختار مدیریتی اقلیم کردستان به سال ۲۰۰۳ بازگردد. در حال حاضر بعد از بازگشت نیروهای عراقی به کرکوک، چند شب پیش میان نیروهای حامی بارزانی و حشد الشعبی (بسیج مردمی) و ارتش عراق توافق انجام شد که طبق آن باید در مدت 24 ساعت نیروهای پیشمرگه در مناطق به طول حدود 250 کیلومتر از مخمور تا فیش خابور عقب نشینی کنند و به مناطق سال 2003 بازگردند. علاوه بر این باید مناطق مرزی و دروازه های گمرکی بین‌المللی به نیروهای دولتی تحویل داده شود.

بارزانی نتوانست به اهدافش در همه پرسی دست یابد. هدف واقعی از برگزاری چنین همه‌پرسی‌ای چه بود؟ آیا آن همه سر و صدا و حالا این عقب‌نشینی‌ها نشان از شکست نتیجه همه‌پرسی نیست؟

ما خیلی روی این موضوعات حرف زدیم و تاکید کردیم که تصمیم به برگزاری همه‌پرسی تصمیمی بود به پیشنهاد آقای بارزانی و حمایت از سوی گروه‌های سیاسی کردستان. برداشت من این بود که شاید نگاه رهبری سیاسی کرد مثبت نبوده یا بهتر بگویم خوب متوجه نشده بود که اوضاع سیاسی منطقه مناسب برگزاری همه‌پرسی نیست و زمانی نیست که بتوانیم با برگزاری رفراندوم به نتیجه مدنظر خودمان دست یابیم.

خیلی‌ها بودند که به بارزانی مشورت و پیشنهاد دادند که این مشاوره‌ها در دو محور بود؛ نخست، مشورت‌هایی که از سوی افراد بی‌اطلاع ارائه شده بود، چرا که آنها نتوانسته بودند آینده را پیش بینی کنند و تحلیل درستی از وقایع آینده داشته باشند و بارزانی را تشویق کردند که روی تصمیمش درباره برگزاری همه‌پرسی بماند.

علاوه بر بارزانی، باقی گروه‌ها همچون اتحادیه میهنی کردستان، اتحادیه اسلامی و ... دنبال رو همین سیاست بودند. که نتیجه این شد کردها تا 50 درصد ریاست و مدیریت مناطق کردنشین را که در اختیار داشتند واگذار کردند و باعث شد به مرزهای سال 2003 عقب‌نشینی کنیم.

گروه دوم، دوستان واقعی ما بودند از کشورهای منطقه‌ای و اروپایی. آنها مشورت داده بودند که اقلیم کردستان نباید چنین سیاستی را دنبال کند و ما گوش ندادیم و همه پرسی انجام شد. حال که انجام شد، باید نتیجه‌اش را بپذیریم و مسئولیت‌های آن را قبول کنیم.

وضعیت مدیریت مرزها و گمرک‌های اقلیم کردستان چگونه است؟

مرزها و فرودگاه‌های داخلی اقلیم به دست نیروهای دولتی خواهد افتاد، ولی تاکنون اجرایی نشده است. تنها دستوراتی ابلاغ شده و در مراحل اجرایی شدن است.

آیا آمریکا به بارزانی قول داده بود که از روند همه‌پرسی حمایت کند؟

به نظر من اگر آمریکایی‌ها حمایت می‌کردند و قول داده بودند وضعیت به صورت دیگری رقم می‌خورد و من معتقدم چنین چیزی درست نیست. برعکس، امروز کل دنیا با عراق همکاری دارند و تاکید می‌کنند که وحدت عراق باید حفظ شود و طبق قانون اساسی عراق مشکلات حل شود و دو طرف راه مذاکره را در پیش بگیرند. در دنیا هیچ کسی از چنین سیاستی حمایت نکرد.

به جز اسرائیل البته...

در روزهای اول هم گفته بودم که اسرائیل موضع‌گیری مشکوکی داشت و از چنین موضع گیری‌ای هدف خاصی را دنبال می‌کرد و می‌خواست در منطقه ناآرامی ایجاد شود.

آیا در آینده کردها به این سمت خواهد رفت که مجدداً همه پرسی سومی را برگزار کنند؟

به نظر من با اتفاقاتی که رخ داده است ما از این روند به کلی دور شده‌ایم. شاید ده‌ها سال دیگر چنین روندی شکل بگیرد. برخی مطالبات و منافع وجود دارد که نمی شود آنها را نادیده گرفت. اگر به تاریخ نگاهی بیاندازیم همیشه در بازه‌های زمانی مختلف قیام‌هایی برای ایجاد امارت و دولت کردی وجود داشته است، ولی به نظر من این شرایط در بازه زمانی کنونی وجود ندارد. دولت مستقل کردی همواره آرمان ما بوده و برای آن مبارزه کرده‌ایم ولی اینکه الان بخواهیم حرف از تشکیل چنین دولتی بزنیم، ممکن نیست.

با توجه به وضعیت به وجود آمده و تضعیف حزب بارزانی و اختلاف میان احزاب مختلف کردی از حزب میهنی گرفته تا گوران (تغییر)، چشم انداز تحولات قدرت در اقلیم کردستان را چگونه می‌بینید؟

به نظر من هر حزبی به اندازه خودش از این روند آسیب دیده است. آن آسیب‌ها باید جبران شود و راه جبران این است که میان آنها وحدت به وجود آید و روی مسائل حزبی اصرار نکنند و همه باید به فکر این باشند که کردها از محنت و درد و فاجعه‌‌ای که وجود دارد نجات یابند و رفاه برای مردم ایجاد شود و این باعث شود تا مشکلات فراموش شود.

یعنی شما الان قبول دارید و معتقدید که بحث همه پرسی و استقلال تمام شده است؟

من معتقد نیستم. من به عنوان نماینده اقلیم کردستان حضور دارم. چند روز قبل اقلیم کردستان اعلام کرد نتیجه همه پرسی را تعلیق کرده است. وقتی می گوید «تعلیق» خود به خود حاوی پیامی است. موضوع بعد اینکه تاکید می‌کنم ما باید وارد مذاکره شویم و طبق قانون اساسی عراق توافق کنیم. وقتی توافق کردیم، خود به خود همه حواشی از بین می‌رود.

حکومت عراق موضوع تعلیق را رد کرده است و می‌گوید همه پرسی باید لغو شود...

اصرار عراق بر سر لغو به نظر من یک بهانه است وگرنه ...

بهانه برای چه؟

برای این که می‌خواهند فشار بیشتری علیه کردها تحمیل کنند و ما را تحت فشار قرار دهند.

خواست کردها تعلیق بود؟

خواسته ما تعلیق نبود ولی تعلیق کردیم.

پیشنهاداتی از سوی غرب و آمریکا مطرح شده در رابطه با اینکه همه پرسی را کردها برای چند سال دیگرعقب بیندازند که پذیرفته نشد

من بارها تاکید داشتم که کاریزما و شخصیت بارزانی باید حفظ شود ولی متاسفانه رایزنی‌ها و مشاوره‌هایی که دادند به این منجر شد که رئیس اقلیم کردستان این تصمیم را بگیرد.

 

 ناظم دباغ نماينده اقليم كردستان عراق درايران:  اگر ايران نبود درگيري شديدي ميان كردها و ارتش عراق رخ مي‌داد 

نقش ايران براي كردها بسيار متفاوت از تركيه است

حضور سردارسليماني براي وساطت نبود

اقليم كرد بدون هيچ قيد و شرطي آماده مذاكره است

ما خواهان پايبندي بغداد به قانون 140 هستيم

عراق روزهاي پرتلاطمي را پشت سر مي‌گذارد. از يكسو خطر داعش را دفع مي‌كند و از سوي ديگر منازعات داخلي موجب ناآرامي اين كشور گرديده است. پس از آنكه با ورود مرجعيت و وحدت ميان گروه‌هاي مختلف در مبارزه با داعش شاهد پيروزي‌هاي چشم گير در جبهه مقاومت بوديم، ناگهان بحث برگزاري همه پرسي اقليم كردستان و جدايي آن از كشور عراق مطرح گرديد.

اين شوك سياسي به عراقي كه هنوز درميدان مبارزه جاي پا سفت نكرده بود، كمي سخت آمد و مسئولان دولت مركزي نسبت به آن واكنش جدي نشان دادند. همراه با مواضع جدي بغداد، همسايگان عراق نيز نسبت به زمان برگزاري اين همه پرسي در وضعيت فعلي مخالفت كردند و موجي از نارضايتي نسبت به اين اقدام از سراسر جهان به اربيل منتقل شد. اما اقليم بر اقدام خود اصرار كرد و نهايتاً پس از برگزاري رفراندوم و اعلام آراي اكثريت به جدايي كردستان از عراق، شاهد افزايش منازعات با همسايگان و دولت مركزي بوديم.

همسايگان به خواسته دولت مركزي مرزهاي هوايي و زميني براقليم را بستند و نمايندگان دولت بغداد را نماينده رسمي در مرزها قلمداد كردند تا از اين طريق مخالفت جدي خود با جدايي كردستان را اعلام كرده باشند. دراين وانفسا مرگ جلال طالباني رهبر و سياستمدار كاركشته كرد نيز موجب از بين رفتن اميدها براي بالانس حوادث ورخدادهاي اخير گرديد. نهايتاً دولت مركزي تصميم گيرفت با استفاده از نيروي نظامي به سمت مناطق متنازعه رفته و چاه‌هاي نفت در كركوك را به دست بگيرد.

مسلماً نمي‌توان جدايي اقليم كردستان را در وضعيت فعلي اقدامي معقولانه تفسير كرد، چرا كه درحال حاضر انرژي كشور عراق تاحد زيادي صرف مبارزه با تروريسم شده و توان پرداختن به چنين منازعه‌اي را نداشت. با اين حال بايد دو روي سكه اين اتفاق را مورد بررسي قرار داد تا نسبت به كل اتفاقات رخ داده بينش عميق تري به دست آورد.

براي اينکه نگاه عميق تري نسبت به اقدامات اقليم كردستان در حوادث اخير به دست آوريم نظرات آقاي دکتر ناظم دباغ نماينده اقليم کردستان عراق در ايران را نيز جويا شديم . از آنجا كه كردستان عراق در مراحل مختلف رابطه مناسبي با ايران و شيعيان داشته، اقدام كنوني آنها كمي با روابط عميق دوطرف مغايرت دارد و ايران سعي دارد تا اين مسئله بدون خدشه دارشدن روابط با بغداد و اقليم حل فصل كند.

مناطق متنازعه اصلي ترين اختلاف كردها و بغداد

دكتر دباغ نيز نسبت به حسن نيت ايران تاكيد دارد و معتقد است: ما به لحاظ نژادي، استراتژيک و طبيعت جغرافيايي با ايران اشتراك داريم. کرد با ايران هم نژاد است؛ ما همه آريايي هستيم؛ هر دو مسلمان هستيم و ما در سرزمين خودمان ساکن هستيم. در طول تاريخ ايران پشتيبان کردها و مردم عراق بوده است و ما هيچ دشمني اي با ايران نداريم. چند سال گذشته کرد عراق ثابت کرده دوست واقعي ايران است و در امنيت و آسايش منطقه و مرزها اثرگذار بوده است. اگرچه ايران از اول مخالف همه پرسي بوده، ولي در کنار اين مخالفت راه حلي داشته است. ايران گفته آمادگي دارد بين اقليم کردستان عراق و بغداد زمينه مذاکره را فراهم کند و از حقوق کرد طبق قانون اساسي عراقي حمايت کرده واين نکته مثبتي است.

اساس اختلافات ميان اقليم كردستان و دولت مركزي برسر مناطق متنازعه در اصل 140 قانون اساسي عراق است. دراين بخش آمده است كه در مناطق متنازعه همچون كركوك بايد همه پرسي انجام شود تا معلوم شود جمعيت منطقه متنازعه مايل هستند در کردستان باشند يا با بغداد؟ . البته اين هم قيد شده است كه اجرا شدن اين همه پرسي بايد با همراهي دولت بغداد باشد و نمي‌توان به صورت يكجانبه آن را برگزار كرد. كردها مدعي انضمام كركوك به اقليم هستند، اما دولت مركزي اين را نپذيرفته و نسبت به منابع نفتي عظيم آن حساسيت دارد.

اگر دولت مركزي به قانون عمل مي‌كرد رفراندومي شكل نمي‌گرفت

نماينده اقليم كردستان عراق معتقد است اين مناطق با توجه به مذاكرات و تفاهمات صورت گرفته با دولت مركزي بايد به صورت مشترك اداره شود، اما دولت مركزي اين مسائل را رعايت نكرده و امروز شاهديم كه نيروي نظامي به آن گسيل داشته است. ناظم دباغ معتقد است كردها در مراحل مختلف همچون مبارزه با داعش با رشادت‌هاي پيشمرگه دركنار دولت مركزي جنگيد و اين حسن نيت كردها را مي‌رساند. چرا كه اگر مقاومت‌هاي نيروهاي پيشمرگ نبود امروز كركوك در دست داعش بود. لذا مي‌بايست در تفاهم و مشاركت همه جانبه امورات اختلافي را حل و فصل نمود.

وي معتقد است كردها نسبت به سفارشات آيت الله سيستاني و دكترالعبادي توجه داشته و حاضر به مذاكره بدون هيچ پيش شرطي هستند، اما دولت مركزي بايد نسبت به اجراي قانون پايبند باشد و خواست كردها را مدنظر قرار دهد. براين اساس اگر دولت مركزي به تعهدات قانون عراق پايبند بود هيچگاه شاهد برگزاري رفراندوم نبوديم.

درحقيقت همه پرسي كردستان واكنشي بود به اقدامات دولت مركزي تا نسبت به تعهدات قانوني پايبند باشد. درحال حاضر نيزما آماده‌ايم تا در هرگونه مذاكره با مقامات بغداد براي حل وفصل مسالمت آميز اين مشكل مشاركت كنيم، بدون آنكه شرطي را مطالبه كنيم و اين نشان از حسن نيت رهبري كرد است.

نقش ايران براي كردها بسيار متفاوت از تركيه است

دراين ميان نقش ايران و تركيه نيز به عنوان همسايگان قدرتمند عراق كه نسبت به مسائل كردها توجه ويژه دارند بسيار حائز اهميت است. دكتر نظام دباغ در اين باره تاكيد دارد كه نبايد حساب ايران با تركيه را نسبت به كردها يكي دانست . وي معتقد است ايران در ساليان دراز و در بسياري از مراحل مختلف همواره حامي و ياور كردها بوده و اين پيوند ميان دوطرف موجب توقعات فراواني است كه نمي‌توان به سادگي از‌آن گذشت.

ما توقع داريم ايران همچون هميشه با استفاده از توان ديپلماسي خود وارد عمل شود و اختلافات را كاهش دهد. بايد براين نكته تاكيد داشت كه اگر ايران و وساطت‌هاي آن نبود، مشخص نيست چه وضعيتي در كركوك با ورود نيروهاي ارتش رخ مي داد و احتمال يك درگيري تمام عيار وجود داشت. ايران دوست عراق و كردهاست و اين مي‌تواند موجب حل مشكل امروز گردد.

هرچند كه رهبري كرد اعلام كرده آماده مذاكره است، اما اين توقع وجود دارد تا دولت مركزي بر وظايف قانوني و تعهداتش پايبند باشد. حضور نيروي نظامي ارتش در مسائل داخلي كار درستي نيست و اين مي‌تواند موجب اختلافات داخلي گردد.

سابقه مذاكرات اقليم كردستان و دولت مركزي طولاني است و دفعات زيادي اين اتفاق افتاده است. چه آن زمان كه جلال طالباني مرحوم روي كار بود و چه بعد از‌آن كه اختلافات بيشتري ميان اقليم و دولت بغداد شكل گرفت. مسائلي همچون ماده 140، قانون پيشمرگ، قانون نفت، پروژه نفت، پروژه روال روابط بين اقليم کردستان و دولت مرکزي، و... ازجمله مواردي است كه كردها براي مذاكره با دولت عراق برآن تاكيد دارند.

حضور سردارسليماني براي وساطت نبود

نماينده اقليم كردستان عراق نيز با تاكيد براين موارد معقتد است، دولت‌هاي پيشين و دولت كنوني نسبت به اين تعهدات بي تفاوتند و حقوق كردها را ناديده مي‌گيرند. اما هربار كه اختلافات افزايش مي‌يابد وعده مذاكره پيرامون مسائل اختلافي مي‌دهند. اين مسئله باعث بروز نا رضايتي در بين كردها گرديده و آنها خواهان تعيين تكليف وضعيت حقوق هستند و هيچ خصومتي با دولت مركزي ندارند. ما همه به عراق پايبنديم و اين را با ابراز حسن نيت خود در دفاع از مرزها و حسن نيت با همسايگان اثبات كرده‌ايم، اما بايد نوع رفتار و واكنش‌هاي دولت مركزي نسبت به كردها را نيز مدنظر قرار داد.

دكتر ناظم دباغ درمورد برخي گمانه زني‌ها پيرامون حضور سردار سليماني براي وساطت ميان دولت مركزي گفت: ايشان دوست وياركردها هستند اما حضورشان دراقليم صرفاً براي حضور برسر مزار جلال طالباني بود كه دوستي ديرينه با ايشان داشتند.

اما با اين اوصاف ما همچون هميشه تمايل داريم تا ايران با استفاده از توان خود نسبت حل موضوع با ديپلماسي لازم وارد ميدان شود و اختلافات را برطرف سازد. امروز كردها آماده هرگونه مذاكره هستند تا دامنه اختلافات بيش از اين نشود و اتفاق بدي در عراق رخ ندهد. با اين اوصاف پيش بيني آينده كمي سخت است اما اين انتظار وجود دارد تا كشورهايي همچون ايران حامي صلح و امنيت همسايگان باشند.

ناگفته‌های ناظم دباغ در گفت وگو با «ایران» مخالفت ایران با همه پرسی صادقانه و میانجیگری‌اش بی‌طرفانه بود

مهراوه خوارزمی

ایستادن بر موضع اصرار بر نتیجه همه‌پرسی استقلال عمر کوتاهی داشت. حالا اربیل در حالی به سمت مذاکره با دولت بغداد حرکت می‌کند که با پیش‌شرط‌ هایی همانند ضرورت کناره‌گیری مسعود بارزانی از سمت رئیس جمهوری حکومت خودمختار اقلیم کردستان مواجه است. وضعیتی که «ناظم عمر دباغ»، نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران با این گمانه‌زنی  آن را تحلیل می‌کند که «برخی افراد  از قبال مشاوره‌های اشتباه قصد داشتند رهبری حکومت اقلیم را به بحران بکشانند.» پیشمرگه کردی که حالا پس از سال‌ها مبارزه برای آرمان استقلال، جامه دیپلماتی‌واقع‌گرا را پوشیده است و همزمان هم دولت اقلیم و هم حزب اتحاد میهنی کردستان را در ایران نمایندگی می‌کند. گفت‌وگوی ما با او چند روز پس از آخرین رایزنی سردار قاسم سلیمانی با مقامات اربیل انجام شد و دباغ در آن از نگاهش به مخالفت‌های ایران با همه‌پرسی و ضرورت میانجیگری کشورمان برای حل اختلاف و ایجاد اعتماد دوباره میان بغداد و اربیل سخن گفت.    

قبل از برگزاری همه پرسی استقلال اقلیم، مخالفت‌های جدی از سوی ایران و ترکیه مطرح شد. ارزیابی‌تان از این مخالفت‌ها و تفاوت رویکرد دو کشور نسبت به این موضوع چه بود؟
باید سؤال‌تان را تصحیح کنم؛ ایران، ترکیه و کشورهای دیگر مخالفت‌هایی با انجام همه پرسی مطرح کردند. علاوه بر ایران و ترکیه، کشورهای اروپایی، امریکا و روسیه نیز تأکیدشان بر این بود که رفراندوم انجام نشود. منتها برخی کشورها از اساس با آن مخالفت می‌کردند و برخی دیگر خواهان تعویق همه‌پرسی بودند، اما نقطه مشترک همه این مخالفت‌ها حفظ وحدت عراق و پایبندی به قانون اساسی عراق بود. من این را قبلاً هم گفته‌ام و باز هم خواهم گفت؛ با تجربه و شناختی که دارم جمهوری اسلامی ایران شفافیت و صداقت بیشتری نسبت به دیگران داشت. ایران از روز اول به‌صراحت اعلام کرد که با برگزاری همه‌پرسی مخالف است و در عین حال اعلام کرد که آمادگی دارد در چارچوب قانون اساسی عراق از حقوق مردم اقلیم کردستان و حفظ وحدت عراق دفاع کند. این موضع را ما در امتداد نقش و حمایت برادرانه و دوستانه‌ای ارزیابی کردیم که ایران در سال‌های گذشته نسبت به کردستان عراق ایفا می‌کرد. حمایت ایران از کردهای عراق در برابر اقدامات رژیم بعث صدام و نیز در جنگ برابر داعش فراموش‌مان نمی‌شود. بنابراین برای ما موضع ایران از موضع دیگر کشورها متفاوت است.
من به‌طور مشخص سؤالم را بر دوکشور ایران و ترکیه متمرکز کردم زیرا این دو کشوری هستند که مرزهای مشترکی با اقلیم کردستان دارند و به همین دلیل می‌توانستند مؤثرتر باشند. رئیس جمهوری ترکیه در موضع‌گیری‌هایش سعی داشت از همراهی و اشتراک نظر کامل تهران و آنکارا در قبال اربیل و همه‌پرسی سخن بگوید. آیا واقعاً در نظر شما مواضع دو کشور یکسان بود؟
شاید آقای اردوغان به خاطر منفعت و توافق‌های بلند مدت اقتصادی که با اقلیم کردستان داشت از اعلام و ابلاغ موضع‌گیری رسمی خودش خودداری می‌کرد. اما من همیشه می‌گفتم در برخی شرایطی که ممکن است در آینده پیش بیاید، موضع‌گیری ایران، ترکیه و عراق مشترک می‌شود. اما روال اجرایی آن موضع‌گیری در ترکیه و ایران تفاوت داشت. چنانچه شاهد بودیم ایران مرزش با اقلیم را بست اما ترکیه نبست. ما در طول تاریخ با ایران مشترکات نژادی و فرهنگی بیشتری داشته‌ایم. در حالی که رابطه ما با ترک‌ها این طور نیست. ایران چه قبل از انقلاب و چه پس از آن برای جنبش آزادیخواه کرد همکار و پشتیبان بود. درجنگ ایران و عراق، بمباران شیمیایی حلبچه و پس از کوچ و آوارگی اجباری که ایران مرزهای خود را به روی مردمان کرد عراق باز کرد ما شاهد همکاری و حمایت حکومت ایران بوده‌ایم. اینها نشان می‌دهد که در طول سال‌ها روابط صمیمی میان کردها و جمهوری اسلامی ایران وجود داشت. ایران نخستین کشوری بود که پس از تأسیس فدرالیته اقلیم کردستان کنسولگری خود در اقلیم را رسماً افتتاح کرد. همچنین در جنگ با داعش این مشاورین نظامی ایران بودند که در نخستین روزها برای کمک رسیدند. حمایتی که به مقاومت در برابر داعش و آزادسازی مناطق اشغال شده توسط تروریست‌ها منجر شد. متأسفانه سیاستمداران کرد در بعضی شرایط چندان توصیه‌ها و توضیحات مقام‌های ایرانی درباره همه‌پرسی و بویژه مخالفت آنها با برگزاری همه‌پرسی در کرکوک را درک نکردند. ملاحظاتی که دیدگاه مرحوم جلال طالبانی را به یادم می‌آورد که می‌گفت «ماجرای کرکوک مانند جراحی مغز انسان است که باید جراح مراقب باشد به فلج کردن بیمار منتهی نشود». همین طور هم شد و در چند روز اخیر دیدیم که شرایط طوری شد که بغداد با پشتیبانی همه کشورها و بویژه با پشتیبانی امریکا به مناطق موضوع ماده 140 که کرکوک را هم شامل می‌شد برگشت.
کرکوک قلب اقتصادی بود که به نظر می‌رسید حکومت اقلیم برای‌گذار به مرحله استقلال نگاه ویژه‌ای به منابع نفتی آن داشته است. در شرایطی که احتمال تحریم از سوی کشورهای پیرامونی مطرح بود پیش‌بینی دولتمردان اقلیم درباره مدیریت بحران اقتصادی احتمالی چه بود؟
حتماً رهبران کرد آنقدر هوشمندی داشته‌اند که به چنین مسائل و بحران‌هایی که پس از همه‌پرسی یا استقلال پیش می‌آمد فکر کنند. اما به نظرم مشاوره‌ها و رایزنی‌هایی که به آقای مسعود بارزانی در این باره داده شد، بعضاً اشتباه بود. حتی به باور من برخی افراد از قبال این مشاوره‌های اشتباه قصد داشتند رهبری حکومت اقلیم را به این بحران بکشانند. بحرانی که با بهانه دادن به دست همپیمانان و دولت بغداد و اجبار اقلیم به عقب نشینی از مناطق مورد اختلاف مانند کرکوک، دیاله و صلاح‌الدین شکل گرفته است. در این ماجرا مشخص شد ما نتوانستیم از حمایت کشورهایی که قول‌هایی برای حمایت داده بودند برخوردار شویم. در حالی که ایران از روز اول اعلام کرد که اگر همه پرسی را برگزار کردید، توقع همکاری و پشتیبانی از ما نداشته باشید.
حتماً جز این هشدارها رایزنی‌هایی هم در بین بوده است که آخرین‌اش را چند روز پیش با سفر سردار قاسم سلیمانی به اربیل شاهد بودیم. از رایزنی‌های پیش از برگزاری همه‌پرسی برایمان بگویید. در چه سطحی و با چه رویکردی برگزار شد؟
من شاید صلاح نبینم که همه مسائلی را که تا به حال مطرح شده را در اینجا مطرح کنم. اما همین قدر بگویم که تا آخرین لحظات قبل از آغاز همه‌پرسی دیدارهای زیادی انجام شد. هیأت جمهوری اسلامی ایران تا روز برگزاری همه‌پرسی شاید نزدیک به 70تا 80 جلسه با کل گروه‌ها و احزاب دیدار و رایزنی کردند.
یعنی هیأت‌های دیپلماتیک ایران رسماً به اربیل سفر داشتند؟
نه، جلسات هیأت‌های محلی با ریاست خود آقای سلیمانی انجام شد. آقای سلیمانی همچنین چند جلسه خصوصی و دو نفره با آقایان مسعود بارزانی رئیس‌جمهوری و نیچروان بارزانی نخست‌وزیر اقلیم کردستان و نیز رهبران گروه‌های دیگر از جمله حزب «حرکت تغییر» (گوران) برگزار کرد. در همه جلسات تأکید طرف ایرانی بر این بوده است که «شما این کار را نکنید زیرا اطلاع داریم که بعد همه علیه شما (کردستان عراق) متحد می‌شوند» و «ما می‌خواهیم به‌عنوان جمهوری اسلامی دستاوردهای کردهای عراق در چارچوب قانون اساسی عراق حفظ شود». حتی من خودم در این مسائل شاهدم. در یکی از پیام‌هایی که به من داده شد خود آقای سلیمانی گفتند که ما آمادگی کامل داریم تا در چارچوب قانون اساسی عراق و وحدت عراق از حقوق شما حمایت کنیم تا برسد به اجرای ماده 140». خب این پیام واضح بود. اما خیلی مسائل دیگر شد که نتیجه‌اش به این رسید که حالا ما به‌دنبال این هستیم که جنگ و دعوا متوقف شود و چنانکه شاهد بودید حکومت اقلیم کردستان پاسخ مثبتی به درخواست آقای حیدرالعبادی داد و برای مذاکره اعلام آمادگی کرد. من شخصاً امیدوار بودم که رهبری سیاسی کردستان دچار این اشتباه نمی‌­شد؛ اما حالا که این کار شده است باز خوشحالیم که همیشه کردها خواهان صلح بوده‌اند و امروز تأکیدشان این است که از راه مذاکره به نتیجه برسیم که مشکلات حل شود و مردم کرد آسیب نبینند.
با آنچه گفتید می‌توان حدس زد که در آخرین سفر سلیمانی به اربیل نیز چه مباحثی مطرح شده اما سؤال این است که چه ویژگی‌هایی در او وجود داشته است که به‌عنوان یک فرمانده ارشد  نظامی این نقش دیپلماتیک را ایفا می‌کند و از سوی مقامات کردستان عراق نیز پذیرفته می‌شود؟
من شخصه به آقای سلیمانی خیلی علاقه‌مندم و در رابطه مسائل سیاسی اقلیم کردستان از گذشته تا به امروز شخصاً با ایشان ارتباط داشته‌ام و در شخصیت او فقط وجه نظامی‌اش را نمی‌بینم. دیپلماسی در ذهنیت و شخصیت ایشان جریان دارد. او از گذشته با گروه‌های کرد رابطه داشت. سال 1991 میلادی که قیام شد، من نماینده طالبانی در ایران بودم و همراه هیأتی به دیدار ایشان رفتیم. در جریان بودم که سلیمانی روابط خیلی خیلی نزدیک و صمیمانه‌ای با آقای طالبانی داشت. البته با دیگر رهبران کرد ازجمله آقایان مسعود و نیچروان بارزانی نیز رابطه داشت.
نه به‌عنوان یک نظامی بلکه به‌عنوان یک مشاور سیاسی در حوزه خاورمیانه نقش مثبتی در رابطه میان جمهوری اسلامی و منطقه و حل مسائل سیاسی و نظامی ایفا می‌کرد. آنقدر اعتماد به ایشان هست که می‌تواند اثر‌گذار باشد.به نظر من اعتماد به نفس سلیمانی و توانایی او می‌توانست سبب شود که مشکلات از کردستان عراق دور شود اما متأسفانه از ظرفیت‌های ایشان استفاده نشد.
گمانه زنی‌های متعددی در مورد نقش امریکا و اسرائیل در ترغیب مقام‌های اربیل به برگزاری همه‌پرسی مطرح می‌شد. گمانه‌هایی که با دیدن پرچم رژیم اسرائیل در دست تعدادی از مردم اقلیم کردستان تقویت شد. واقعیت چه بود؟
من درباره اسرئیل قبلاً نظرات خودم را گفته‌ام. اسرائیل منفعت و مصلحت خودش را در منطقه و نیز در اقلیم دارد. اغلب ما کردها خطر اعلام پشتیبانی اسرائیل از همه‌پرسی را درک می‌کردیم زیرا می‌دانستیم اگرچه کشورهایی مانند مصر، اردن یا قطر در تل آویو سفارت دارند اما چنین حمایتی سبب اختلاف اعراب و مسلمانان با کردها از هر مذهبی می‌شد. با این حال برخی مشاوران رهبران کرد اشتباهاً تصور می‌کردند که می‌شود اسرائیل از استقلال کردستان حمایت کند. کما اینکه موضع‌گیری‌های متناقض نتانیاهو درباره همه‌پرسی و اشتباه بودن آن پیش‌بینی را نشان داد.به قول آقای طالبانی شاید بشود تاریخ را جعل کرد و تغییر داد اما این امر برای جغرافیا ممکن نیست. جغرافیای کردستان عراق میان ایران، ترکیه، عراق و سوریه محاط شده است. برای تشکیل دولت کردی حداقل حمایت دو کشور از این چهار کشور ضروری است اگر نه راه نفس‌مان بند می‌آید که‌بند آمد؛ آسمان بسته شد، مرزهای زمینی بسته شدند، عراق هم حمله کرد. من از گذشته هم معتقد بودم که جنگ کردها با دولت جدید عراق حتی سخت‌تر از جنگی است که با ارتش بعث داشتیم، زیرا تفکرات قومیت‌گرا در بخشی از مدیریت جدید وجود دارد و اصرار کردها بر استقلال هم واکنش به همین تفکرات است. اگر دولت بغداد پایبندی بیشتری به قانون اساسی و توافق‌های میان بغداد و اربیل نشان می‌داد شاید به این زودی یا به این روال همه‌پرسی انجام نمی‌شد. بنابراین معتقدم اگر بخواهیم استقلال پیدا کنیم اول باید با بغداد مذاکره کنیم. نمی‌توانیم در مذاکره با تهران یا آنکارا یا دمشق به این نتیجه برسیم. به همین دلیل راه اساسی این است که در چارچوب قانون اساسی عراق بتوانیم مشکلات خودمان را حل کنیم تا تمامیت ارضی عراق حفظ شود. اما این خواست یک طرفه محقق نمی‌شود.
در پارلمان عراق انتقادات متعددی به آقای فؤاد معصوم رئیس جمهوری کرد عراق وارد شد که چرا از برگزاری همه‌پرسی جلوگیری نکرده است. آقای معصوم چقدر برای انجام این مهم امکان داشت؟
من سال‌ها با دکتر فواد همرزم بوده‌ام. اما خب باید بگویم که او از نفوذ همتای جلال طالبانی برخوردار نبود. علاوه بر اینکه توانمندی رئیس جمهوری کرد بستگی به گروه‌های کردی داشت که در اقلیم از او حمایت و تبعیت می‌کنند که متأسفانه در زمان رئیس جمهوری آقای معصوم این شرایط از بین رفت. تسلطی که آقای طالبانی در کل عراق و نه فقط در کردستان داشت از دست رفته است. فؤادمعصوم مردی مبارز، سیاستمدار و آرام و شایسته است اما شرایط تغییر کرده است و توانایی او محدودیت داشت. او سعی خودش را کرد. حتی به اربیل آمد و جلسه برگزار کرد، اما در بغداد کسی منتظر او نبود. برای همین وقتی به پایتخت برگشت نیروهای ارتش به کرکوک آمده بودند.
آیا همه اقوام و گروه‌ها در کردستان عراق با خواستی که دولت آقای بارزانی پیگیری می‌کرد همداستان و هم رأی بودند؟ به نظر می‌رسید که همه پرسی بیش از هرچیز خواست شخصی بارزانی بود تا یک اجماع جمعی...
درست است که مسعود بارزانی این روند را رهبری کرد اما در جلسه‌ای که برگزار شد با وجود همه اختلاف‌ها تصویب شد که همه پرسی در 25 سپتامبر (3 مهر) برگزار شود. اکثریت بر سر این موضوع توافق کردند؛ جز دو گروه سیاسی، یعنی «حرکت تغییر» و «جماعت اسلامی» که آنها هم مخالف استقلال کردی و همه پرسی نبودند اما مخالف روال و شیوه اجرای آن بودند. می‌گفتند چرا این تاریخ؟ چرا با عجله و چرا همه پرسی در پارلمان تصویب نشد؟ به همین دلیل در روز برگزاری همه پرسی من گفتم هرکسی برای استقلال کردی رأی ندهد خیانت می‌کند. این حرف من به این دلیل بود که من کردم، بیش از 50 سال مبارزه‌ای که کرده‌ام برای رسیدن به این آرمان بوده است که برای کردها دولت کردی داشته باشیم. اما اگر از من سؤال کنید می‌گویم که شرایط فراهم کردن دولت کردی به قول آقای طالبانی «رؤیای شاعرانه است». من این رؤیا را دوست دارم اما نمی‌توانم آن را محقق کنم بلکه می‌توانم مدیریتی در اقلیم اعمال کنم که مردم در امنیت و آسایش باشند. حرفم این است که در اقدامات آقای بارزانی همه گروه‌های کرد بجز آن دو گروه مسئول اند. اما نزدیک 16 تشکل از اتحاد میهنی، حزب دموکرات، سوسیالیست و... همه موافق بودند. اما حزب گوران و حزب جماعت اسلامی می‌گفتند که مقدمات این همه پرسی را باید در وحدت نیروهای کرد، وحدت نیروهای پیشمرگه، وحدت نیروهای آسایش و امنیت، فراهم آوردن اقتصاد مطمئن و پیش بینی لازم برای گذران زندگی مردم جست‌و‌جو کرد. با وجود این مخالفت‌ها رئیس حرکت تغییر  در روز همه پرسی رأی خود را بالاگرفت و گفت من به استقلال کردستان رأی می‌دهم اما بقیه خودشان آزادند. ملاعلی رهبر جماعت اسلامی و دکتر برهم صالح هم همین حرف را گفتند. من کردم، سال‌ها مبارزه کرده‌ام مگر می‌توانم به پیشنهاد تشکیل کشور کردی نه بگویم. اما افراد عاقل و باهوش در پاسخ این پیشنهاد می‌پرسند، «چطور؟» و «دولتی که برایم تشکیل می‌دهی مشکلاتم را زیاد می‌کند یا رفاهم را؟». رهبری یک کشور باید مشکلات آینده را ببیند. متأسفانه به نظر من باید همه گروه‌هایی که از بارزانی حمایت کردند مجازات شوند، چه اتحاد میهنی باشد، چه دموکرات باشد. این به معنی آن نیست که کاریزمای رهبران‌مان را از بین ببریم اما باید از اشتباهات‌مان درس بگیریم و به آن ادامه ندهیم. من شخصاً انتظار دارم که به سمت تشکیل یک حکومت دموکراتیک مردمی پیش برویم.
پس به نظر شما برخلاف شعارها، دموکراسی در اقلیم کردستان دچار بحران است؟
بحران بزرگی است، زیرا اگر دموکراسی به معنای واقعی وجود داشت چند نفر در رهبری مسلط نمی‌شدند. مردم گناهی ندارند. وقتی به مردم می‌گویی من دولت مستقل تشکیل می‌دهم آنها فکر می‌کنند جنگ و دعوا تمام می‌شود و آزادی کامل می‌شود اما این طور نیست. تشکیل دولت بدون پذیرش بین‌المللی به آزادی و امنیت و رفاه منجر نمی‌شود. بغداد هم باید بداند که اگر حقوق حقه مردم فراهم نشود مبارزه ادامه خواهد یافت. کردها در طول تاریخ بسیار تلاش کرده‌اند و شکست خورده‌اند، اما دوباره برخاسته‌اند. مسأله هم آرمان کردی نیست. مسأله تحقق حقوق شهروندی برای کردها در عراق است. اینکه لباس و زبان خود را داشته باشند و به‌دلیل قومیت یا مذهب‌شان از دستیابی به مناصب محروم نشوند. چنانکه آقای زنگنه به‌عنوان یک کرد ایرانی به‌دلیل توانمندی‌اش وزیر شده است. مسأله من جغرافیا نیست. چنانکه در اتحادیه اروپا مرز بی‌معنا شده است و شما فقط با تغییر کد تلفن‌تان متوجه می‌شوید که وارد کشور دیگری شده‌اید.
شاید به همین دلیل برای عامه مردم اینکه حکومت اقلیم بخواهد مرزی به مرزها بیفزاید قابل دفاع نبود...
این حرف را قبول دارم اما می‌گویم مرز را از ما بگیرند، اما حقوق‌مان را مطابق قانون بدهند. در عراق تا مسائل حل نشوند همیشه ناآرامی خواهد بود و فضا برای رشد تروریسم فراهم می‌شود. چرا داعش به وجود آمد. داعش امروز به لحاظ نظامی شکست خورده اما تبدیل به ایدئولوژی شد و اگر شرایط به وجود آورنده آن برطرف نشود، مسلماً به نحو دیگری به وجود خواهد آمد.
به هر حال روند به نحوی پیش رفت که اربیل و بغداد به مذاکره روی آورند. آیا این مذاکرات الزاماً به میانجی نیاز دارد؟
بله نیاز هست، زیرا اعتماد میان دو طرف از بین رفته است. بنابراین هم به میانجی و هم به ضمانت نیاز هست.
به‌نظر می‌رسد چند کشور نسبت به ایفای نقش میانجیگری ابراز تمایل کرده‌اند، جز ایران، عربستان مواضعی را مطرح کرده است. روسیه از پادرمیانی برای انتقال نفت سخن گفته... هر کدام از این کشورها ممکن است چه نقشی داشته باشند؟
من در اینجا نظر شخصی خودم را می‌گویم. شاید به لحاظ شکلی میانجیگری سازمان ملل بهتر از دیگر گزینه‌ها باشد زیرا شورای امنیت سازمان‌ملل نمایندگی همه کشورها را برعهده دارد، اما نظر شخصی این است که بهترین میانجیگری، میانجیگری همسایه است زیرا ما جغرافیای مشترکی داریم و اگر فردا هر تحکم و تسلطی خارج از چارچوب منافع کشورهای همسایه به وجود بیاید، مشکل آفرین می‌شود. همچنین در طول تاریخ کشورهای همسایه بویژه ایران در شرایط سخت ما را پناه داده‌اند. پس بهتر است در این میانجیگری حضور داشته باشد. تا این لحظه در میان این کشورها، من صداقت را در موضع و رایزنی‌های ایران دیده ام. تا آنجا که می‌دانم حکومت اقلیم کردستان از سازمان ملل و کشورهای دوست درخواست کرده که بیایند میانجیگری کنند. اینجا دیگر بستگی دارد که کدام کشور نزدیک‌تر است و کدام کشور می‌تواند صادق‌تر باشد. اگر میانجیگری با هدف منافع اقتصادی کشورها باشد مسلماً بی‌نتیجه خواهد بود. چنانکه ترکیه به‌دلیل منافع اقتصادی‌اش موضع‌های مختلفی درباره مسأله اقلیم و خرید نفت اعلام کرد. اشتراک اقتصادی ایران و اقلیم کردستان اما محدود به بازارچه مرزی است و این بی‌طرفی بیشتری ایجاد می‌کند.
در روزهای گذشته خبری از دیدار یک هیأت کردی با آیت‌الله سیستانی منتشر شد. نقش ایشان در کمک به حل این مسأله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
آیت‌الله سیستانی مرجعیت دینی قوی است که ما کردها برای ایشان احترام قائل هستیم. پیام آیت‌الله سیستانی وقتی صادر شد بلافاصله از سوی رهبری اقلیم کردستان استقبال شد و گفتند که ما آمادگی داریم در چارچوب پیام ایشان وارد مذاکره شویم، اما گروهی که به دفتر ایشان رفتند از طرف اتحادیه میهنی کردستان بودند. آنها  از آن دیدار هم راضی بودند و هم خوشحال. این یک کار حزبی بود اما حکومت اقلیم رسماً اعلام کرد که هم از پیام آقای عبادی استقبال می‌کند و هم از پیام آیت‌الله سیستانی.
انتخاب پارلمانی اقلیم کردستان که قرار بود 10 آبان برگزار شود به تعویق افتاده. احتمال می‌دهید که چه تاریخی برای برگزاری این انتخابات مشخص شود؟
فعلاً بحث و جدل است. بین 6 ماه، یک سال و دو سال آینده مطرح می‌شود. برخی‌ها در شورای کنونی که می‌خواهند حکمرانی‌شان ادامه پیدا کند می‌گویند انتخابات دو سال دیگر برگزار شود. در صورتی که اگر انتخابات پارلمان برگزار شود به نظر من جغرافیای سیاسی اقلیم کردستان تغییر می‌کند.
این تغییر به کدام سمت خواهد بود؟
امروز در صحنه می‌شود چند جهت تعریف کنیم که شامل حرکت تغییر (گوران)، جماعت اسلامی و ائتلاف برای دموکراسی و عدالت پروری به رهبری دکتر برهم صالح است. گروه‌های دیگری هم هستند که می‌خواهند ائتلاف‌های جدیدی را تشکیل بدهند و پیشنهاد داده‌اند که یک حکومت انتقالی و موقت برای حل بحران‌های جاری تشکیل بدهند. حالا اینکه جزئیات این حکومت انتقالی پیشنهادی چیست من چندان در جریان نیستم، اما به هر حال لازمه این است که هر چه زودتر انتخابات پارلمانی و حکومت مردمی و دموکراتیک تشکیل شود و در چارچوب قانون اساسی عراق حقوق ملت کرد تحقق یابد.
یعنی نهایت خواسته‌های اقلیم در مذاکره با بغداد اجرای بدون تنازل قانون اساسی موجود است؟
بله، زیرا اگر قانون تمام و کمال اجرا می‌شد به مشکل نمی‌خوردیم. ما مشکلات زیادی در این باره با بغداد داشتیم مانند پروژه قانون نفت که آماده شد و مورد توافق همه قرار گرفت. اما قرار بود پارلمان تصویب کند اما در کشوی میز رئیس پارلمان باقی مانده است. حکومت اقلیم هم یکطرفه آن را اجرا کرد. همچنین وضعیت نیروهای پیشمرگ از نظر دفاعی یا انتظامی بودن باید مشخص شود. همچنین مسائل مربوط به بودجه، تنظیم روابط دیپلماتیک اربیل و بغداد باید مورد مذاکره قرار بگیرند و اجرایی شوند. همچنین در مورد مناطق اختلافی ماده 140 قرار بود که برای پیوستن‌شان به اقلیم رفراندوم برگزار شود که نشد و اقلیم هم یکطرفه آن ماده را اجرا کرد.
روابط آتی‌تان با ایران را پس از حل مسأله چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟
به قول آقای طالبانی نمی‌شود جغرافیا را تغییر داد و به همین دلیل ما همیشه به رابطه و دوستی با ایران نیازمندیم.

نیم نگاه
هیأت جمهوری اسلامی ایران تا روز برگزاری همه‌پرسی شاید نزدیک به 70 تا 80 جلسه با کل گروه‌ها و احزاب دیدار و رایزنی کردند
بهترین میانجیگری، میانجیگری همسایه است زیرا ما جغرافیای مشترکی داریم و اگر فردا هر تحکم و تسلطی خارج از چارچوب منافع کشورهای همسایه به وجود بیاید، مشکل آفرین می‌شود. همچنین در طول تاریخ کشورهای همسایه بویژه ایران در شرایط سخت ما را پناه داده‌اند. پس بهتر است در این میانجیگری حضور داشته باشد
بیش از 50 سال مبارزه‌ای که کرده‌ام برای رسیدن به این آرمان بوده است که برای کردها دولت کردی داشته باشیم. اما اگر از من سؤال کنید می‌گویم که شرایط فراهم کردن دولت کردی به قول آقای طالبانی «رؤیای شاعرانه است»
تشکیل دولت بدون پذیرش بین‌المللی به آزادی و امنیت و رفاه منجر نمی‌شود. بغداد هم باید بداند که اگر حقوق حقه مردم فراهم نشود مبارزه ادامه خواهد یافت.  مسأله تحقق حقوق شهروندی برای کردها در عراق است

 

 

 

آخرین اخبار

گزارشات پر بازدید

حالت های رنگی