امروز: دوشنبه 17 دی 1403 برابر با 07 ژانویه 2025

جعفر تكبيري ـ «ناظم عمر دباغ» نماينده اقليم كردستان عراق در جمهوري اسلامي است. وي متولد شهريور ماه 1327 در شهر كويه در کردستان عراق است و پيش از آنكه خود را ديپلمات بداند، يك معلم معرفي مي‌كند. وي در حالي نمايندگي اقيلم كردستان عراق در ايران را به‌عهده دارد كه از هم‌رزمان و اقوام «فؤاد معصوم» رئيس جمهور فعلي عراق است. اگرچه مي‌گويد اين دوستي نزديك، قرار نيست تأثيري در ارتقای سمت وي داشته باشد. اين موضوع را هنگام نشان دادن عكس‌هاي قديمي خود با «فؤاد معصوم» در كوه‌هاي كردستان به ما مي‌گويد. مصاحبه با «ناظم دباغ» در حالي در محل دفتر كارش شكل گرفت كه اين دفتر، نمادها و المان‌هاي زيادي از فرهنگ كردي در خود جاي داده بود؛ از تابلوها و تصاوير رقص كردي گرفته تا پرچم كردستان عراق در كنار تصاويري از «جلال طالباني» و «مسعود بارزاني». اگرچه بر خلاف ديدگاه مصاحبه كنندگان، «ناظم دباغ» كه سکاندار اين نمايندگي را به عهده دارد، لباس كردي به تن نكرده است. وي در توضيح اينكه چرا از لباس كردي استفاده نمي‌كند، مي‌گويد: «از روزي كه از كوه پايين آمديم؛ ديگر لباس كردي نپوشيدم. تعصب ملي اين نيست كه من لباس كردي بپوشم و عملم عكس این باشد. وقتي شما مظلوم باشيد مجبور هستيد لباس كردي بپوشيد و آهنگ كردي پخش كنيد تا اثبات كنيد كه هستيد، اما من به اين موضوع اعتقاد ندارم.»

«ناظم دباغ» در گفت‌وگو با خبرنگاران روزنامه جوان به سوالات مختلف اين روزنامه، پيرامون موضوع داعش و ديگر مسائل مربوطبه اين اقليم پاسخ داد. آنچه در ادامه مي‌خوانيد حاصل اين گفت‌وگوي يك ساعته است:

 

آقاي دباغ با تشكر از زماني كه به ما اختصاص داديد. در پاسخ به سوال اول بفرماييد كه چرا پس از فروپاشي رژيم صدام و آرامش نسبي كه پس از خروج نيروهاي خارجي از عراق در اين كشور شكل گرفته بود، گروهكي مثل داعش در خاك اين كشور سر بيرون آورد؟

ببينيد آن آرامشی که شکل گرفته بود؛ نسبي‌تر از نسبي بود. پس از سقوط صدام، انفجارهاي مختلفي در سطح عراق به وقوع مي‌پيوست و اين طور نبود كه آرامش كامل برقرار باشد. به نظر من، اين به سياست آمريكا باز مي‌گردد. تاريخ آمريكا را اگر خوب دقت كنيم،‌اكثر ديكتاتورهاي دنيا زيردست آمريكايي‌ها رشد كردند و توسط خود آمريكايي‌ها نيز سرنگون شدند. «صدام حسين» در عراق، «علي محمد صالح» در يمن، «حسني مبارك» در مصر، «معمر قذافي» در ليبي، «طالبان» در افغانستان و حتي «شاه ايران» همگي جزو ديكتاتورهايي بودند كه توسط آمريكايي‌ها حمايت مي‌شدند و سپس توسط آمريكايي‌ها سرنگون شدند. نكته مهمتر اين‌كه به جز ايران، در بقيه كشورها باز حكومت‌هاي آمريكايي قدرت را در دست گرفتند. البته نبايد فراموش كرد كه در برخي اوقات ديكتاتور يك فرد است و در ديگر اوقات نیز، ديكتاتوري يك سيستم است. آنها مي‌خواهند كه مردم كشورهاي مختلف همواره به آمريكا نيازمند باشند و گمان كنند كه اگر توانست ديكتاتور قبلي را بردارد، ديكتاتور جديد را نيز مي‌تواند سرنگون كند. من قبلا يك يادداشت براي روزنامه ايران نوشتم و در آن عنوان كردم كه داعش زاده سياست‌هاي اشتباه غرب است و ريشه آن در جنگ جهاني اول است. شما مشاهده كنيد زماني كه دنيا به بلوك شرق و غرب تقسيم شد، بلوك غرب هزينه‌هاي زيادي بر روي جنبش ديني و مذهبي انجام دادند تا مقابل ماركسيسم و لنينيسم بايستند. اين حركت از دو نقطه شروع شد، اول در افغانستان بود و زماني كه شوروي اين كشور را اشغال كرد، غرب سعودي‌هاي سلفي و اخواني نظير «اسامه بن لادن» را برجسته كرد تا عليه شوروي بجنگند. اين جريان‌ها در ادامه، از خط كشورهاي حامي خود خارج شدند و يك نوع استقلال را تجربه كردند. اين روند تا آنجايي ادامه داشت كه واقعه 11 سپتامبر به وقوع پيوست و آمريكايي‌ها به هوش آمدند. آنها به افغانستان حمله كردند و باعث فروپاشي طالبان شدند و سپس با همين بهانه به عراق لشكركشي كردند و ارتش اين كشور را نيز از بين بردند. اما پس از فروپاشي ارتش عراق، القاعده عراق، بعث سابق، جهاد اسلامي، انصار السنه، انصار الاسلام و چندين گروه تروريستي ديگر تشكيل شدند.

در جريان بيداري اسلامي نيز ديديم، كه در مصر حكومت مبارك سرنگون شد و مرسي با انتخابات روي كار آمد اما پس از گذشت يكسال، وي را كنار زدند و حكومتي ديگر را بر سركار آوردند. سپس آمريكا دست روي سوريه گذاشت و به بهانه برداشتن «بشار اسد»، براي تقويت حكومت اسرائيل، اپوزيسيون سوري را حمايت كرد. «بشار اسد» در اين ميان دچار اشتباه شد و از بعثي‌هاي عراقي، حمايت كرد و با توجه به رشد سيستم اسلامي در رژيم بعث عراق در آخرين روزهاي حكومت صدام، اين روند باعث افزايش افراطي‌گري به نام اسلام در سوريه شد. قطر، ‌عربستان و تركيه در آن زمان متحد شدند تا حكومت سوريه را در عرض 30 روز از بين ببرند و همين موضوع باعث شد كه داعش را مورد حمايت‌هاي خود قرار دهند. در اين ميان، ‌داعش كه مخفف «دولت اسلامي عراق و شام» است، ‌از بعثي‌ها و انصار السنه سابق و ديگر گروه‌هاي سني شكل گرفت. آنها به دنبال وحدت عراق و شام بودند، حركتي كه يك  تفكر بعثي بود. در زمان شكل‌گيري حزب بعث، يكي از شعارهاي اصلي آنان اتحاد عراق،‌ سوريه و مصر بود كه سه ستاره وسط پرچم اين كشورها در گذشته، هركدام به نمايندگي از يك كشور و نشانه همين تفكر بود. البته در ادامه، مصر از اين اتحاد خارج شد و عراق و سوريه باقي ماندند.

در كنار اين، ما شاهد بوديم كه به خاطر سوء‌مديريت آقاي «نوري المالكي»، زمينه براي رشد داعش در عراق فراهم شد. آقاي «نوري مالكي» در آن دوره، با كردها و سني‌ها بسيار درگير بود و يك تشكيلات مذهبي متعصب تشكيل داد و حتي كار تا آنجا پيش رفت كه از بعثي‌هاي سابق كه در ارتش عراق بودند؛‌ تنها به خاطر شيعه بودن، استفاده كرد. البته در ادامه آقاي مالكي ديد كه ارتش عراقی كه وي آن را بازسازي كرده بود در مدت 6 ساعت، 100 هزار نيروي آنها در منطقه تكريت، سامرا، نينوا و كركوک دچار فروپاشي شد. آنها يا به داعش پيوستند و يا اسلحه‌های خود را زمين گذاشتند و فرار كردند.

 

پس، سكوت اقليم كردستان عراق در خصوص حمله داعش به خاك عراق، يك نوع انتقام گيري از دولت آقاي مالكي بود؟

خير، ما هرگز اين را به نام انتقام تفسير نمي‌كنيم. ما هيچ‌گاه از داعش حمايت نكرديم؛ اما هرگز نمي‌توانيم اشتباهات دولت «نوری المالكي» را نيز بپذيريم و در اين اشتباهات نيز شريك شويم. آقاي «نوري المالكي» بسياري از سني‌ها را از مناسب دولتي كنار گذاشت و همين موضوع باعث شد كه سني‌ها با داعش متحد شوند، چون تنها قدرت مخالف «نوري المالكي» همين گروه داعش بود.

شما مشاهده كنيد كه دو فرمانده تيپ در منطقه موصل كه 36 هزار نيروي ارتشي در اختيار داشتند و هر كدام يك فروند بالگرد در اختيارشان بود، نتوانستند براي فرار از دست داعش، خود را به هليكوپترهايشان برسانند و مجبور شدند با خودرو به اربيل بيايند و از آنجا با هواپيما به بغداد بروند. دليل اين موضوع چه مي‌تواند باشد؟‌ پاسخ بسيار ساده است؛ آنها هيچ‌گونه ارتباطي با مردم نداشتند و نتوانستند كاري كنند كه مردم، ارتش عراق را به عنوان ارتش ميهني خود قبول داشته باشند. در آن منطقه، مردم طرفدار دولت نبودند. مسئولين عراقي بايد درك كنند كه ارتش اين كشور چندبار شكست خورده است و نياز به يك بازسازي اساسي دارد. اين ارتش از ايران شكست خورده، در جنگ با شيعيان و كردها شكست خورده و همين ارتش در جنگ خليج فارس نیز شكست خورده است،‌ پس همين ارتش كه 4 بار شكست‌هاي سختي متحمل شده است، ‌چرا بايد كارهاي سخت به آنها محول شود؟ اين ارتش نياز به يك تفكر جديد دارد.

بگذاريد من جور ديگري مسئله را براي شما شرح دهم، زماني كه داعش از سوريه به خاك عراق حمله كرد، كلا اين گروهك 3 هزار نفر بودند. يعني آنها 300 ماشين داشتند و اگر فرض كنيم كه هر ماشين 10 نفر را حمل كند كه قطعا كمتر حمل كرده، جمعيت آنها در مجموع 3 هزار نفر بيشتر نبود. واقعا چگونه اين 3 هزار نفر توانستند در زمان كوتاهي،‌ اين مناطق وسيع در عراق را تصرف كنند؟‌ چه كسي با آنها همدستي كرد كه تا فلوجه جلو آمدند؟‌ آيا كردها به كمك آنها رفتند؟‌ آيا 6 ماه قبل موصل در اختيار آنها نبود؟ شايد ما در قبال اين حمله سكوت كرديم،‌ اما اين سكوت به معناي حمايت و همدستي از داعش نبود.

 

بسياري در آن زمان معتقدند بودند كه اقليم کردستان با سكوت در قبال اين تهاجم، به دنبال زمينه‌سازي براي تشكيل كشور مستقل بود. آيا اين حرف درست است؟

بگذاريد من شفاف‌تر صحبت كنم. زماني كه اين اتفاقات به وقوع پيوست، آقاي مالكي 8 ماه حقوق اقليم کردستان عراق را پرداخت نكرده بود. ما دو توافق با آقاي مالكي داشتيم كه قبول كرده بوديم ايشان نخست وزير بشود، ايشان اين توافق را ناديده گرفت. بعدها مالكي و دوستان ايشان بارها عنوان كردند كه ما موافق جدايي كردستان از عراق هستيم، ‌با اين شرط كه كركوك از عراق جدا نشود.

قبل از فروپاشي ارتش عراق، ما 1050 كيلومتر مرز مشترك از سوريه تا خانقين و نفتخانه با دولت مرکزی داشتيم. اين مرز مشترك عمق‌هاي مختلفي داشت و ما به اين مناطق مي‌گوييم مناطق «مورد تنازع» كه ماده 140 قانون اساسي عراق را شامل مي‌شود. ما در سال 2011 توافق كرديم كه تا زمان حل اين مناقشه با دولت مركزي عراق اين منطقه توسط ارتش عراق و پيشمرگه به صورت مشترك محافظت شود و اينكه مي‌گويند پيشمرگه اين منطقه را تصرف كرده اشتباه است. ما از قبل، در اين مناطق حضور داشتيم و زماني كه ارتش از اين مناطق فرار كرد، ما در منطقه مانديم و در مقابل داعش مقاومت كرديم. در حال حاضر، در عراق بين مرز جغرافیایی اقلیم كردستان و بغداد، داعش حضور دارد و اگر كسي بخواهد از كردستان به بغداد برود، بايد به ايران بيايد و از قصر شيرين به بغداد برود. ما در ادامه، بعد از آزادي آمرلي توانستيم چند راه براي رفتن به بغداد باز كنيم.

 

كردستان در آزادسازي آمرلي چه نقشي داشت؟

من مي‌توانم بگويم كه نقش اصلي در آزادسازي آمرلي را پيشمرگه‌هاي كُرد برعهده داشتند.

 

در حال حاضر هم داعش در موصل حضور دارند. آيا خطر همچنان اربيل را تهديد مي‌كند؟

نيروهاي ما در موصل هم اكنون حضور دارند و در حال پيشروي هستند؛ اما همچون گذشته آزادسازي مناطق را رسانه‌اي نمي‌كنيم. چند روز گذشته، نزديك به 12 روستا از داعش پس گرفته شد و هم اكنون در شرق موصل مستقر هستيم.

 

آقاي دباغ،‌ يكي از مسائلي كه همواره در كشورهاي مختلف به‌ويژه در كشورهاي اسلامي زمينه‌ساز اتحاد داخلي شده،‌ حمله يك دشمن خارجي به مرزهاي كشور بوده است. چرا به‌رغم حمله داعش به عراق، شما حاضر به متحدشدن با دولت مركزي عراق نشديد؟‌

شما يك طرف موضوع را مي‌بينيد، «اثیل نجيفي» برادر «اسامه نجیفی» از سياستمداران عراق در تلويزيون رسما گفت،‌ ما از مالكي رسما درخواست كرديم، كه از پيشمرگه براي مقابله با داعش كمك بگيرد اما مالكي اين درخواست را رد كرد. دوم اينكه در آخرين لحظات سقوط موصل، ما به آقاي مالكي گفتيم كه موصل در حال سقوط است و اجازه دخالت پيشمرگه را بدهيد اما مالكي عنوان كرد كه بگوييد «مسعود بارزاني» با من تماس بگيرد. بر اساس پروتكل موجود، نيروهاي نظامي پيشمرگه زماني مي‌توانند وارد مناطق غيركُرد شوند و همچنين نيروهاي نظامي عراق زماني اجازه ورود به مناطق كردنشين را دارند كه رئیس اقليم كردستان رسما از نخست وزير عراق اين درخواست را بكند و يا برعكس ... .

البته بعد از حمله داعش به اقلیم كردستان اين وحدت شكل گرفت، چرا كه حضور داعش در كردستان باعث گستردگي و قدرت گرفتن اين گروه مي‌شد. البته اولين تلاش داعش براي تصرف بغداد بود اما وقتي ديد كه نمي‌تواند بغداد را فتح كند، به كردستان حمله كرد. دليل هم مشخص است،‌ چرا كه داعش  با تحريك تركيه، قصد جلوگيري از استقلال كردستان را داشت.

 

يعني شما معتقد هستيد كه حمله داعش به كردستان، با تحريك تركيه صورت گرفته است؟

بر اساس آنچه كه رسانه‌ها بازگو مي‌كنند، به نظر مي‌رسد كه اين طور باشد. چرا كه داعش هم اكنون نیروهای زخمي‌اش را در تركيه درمان مي‌كند و به‌رغم اين‌كه داعش به نزديكي مرزهاي تركيه رسيده بود، تركيه نه تنها يك گلوله به سمت اين گروه شليك نكرد، بلكه حتي حاضر نشد يك گلوله به كردها براي مقابله با داعش بدهد. از سوي ديگر، ما مي‌بينيم كه جمهوري اسلامي ايران همكاري‌هاي خوبي با كردها براي مقابله با داعش داشت. اين موضوع را من نمي‌گويم بلكه در نامه قدردانی رئیس اقليم کردستان به ايران به آن اشاره شده است، و پس از آن نیز با حضور آقاي ظريف وزیر امورخارجه ایران در كردستان عراق، اين تشكر و قدردانی از ایران يك بار ديگر نيز تكرار شد. ايران اولين دولتي بود كه براي مقابله با داعش، به كردستان كمك فرستاد.

 

پس شما در كل منكر اين موضوع هستيد كه قصد استفاده از حمله داعش براي اعلام استقلال را داشتيد؟

موضوع استقلال يك تيغ دولبه است، چرا من نخواهم كه كردستان يك كشور مستقل باشد؟‌ چرا شما نخواهيد كه كردستان يك دولت مستقل باشد؟ هم اكنون بسياري از قوميت‌ها در مناطق مختلف دنيا خواستار تشكيل دولت مستقل هستند و فقط به دنبال يك شرايط مساعد هستند.

شما يك نقشه قديمي در دست مي گيرید تا از حقوق خود در خصوص خليج فارس دفاع كنيد، ما نيز همين نقشه را براي كردستان قبول داريم.

در گذشته، اكثر جغرافياي كردستان متعلق به ايران بوده است و بعد از جنگ چالدران و شكست ايران به حكومت عثماني، كردستان به دو بخش تقسيم شد. يك سمت آن تابع حكومت عباسي و طرف ديگر نیز تابع حكومت عثماني شد. در جنگ جهاني اول، منطقه تقسيم شد و عراق جديد ساخته شد. در عراق جديد، ولايت موصل از تركيه جدا شد و به عراق پيوست. سپس شيعيان فقير جنوب را وادار كرد كه در منطقه كركوك ساكن شوند و از طرف ديگر، كُردها و ارمني‌ها را از اين مناطق بيرون كرد تا جمعيت آنها دچار تغيير شوند. نبايد به تغييرات عراق به اين سادگي نگاه كرد و شما چون يك عراقي نيستيد، ‌نمي‌توانيد به سادگي موضوع را درك كنيد. ما در زمان جنگ ايران و عراق مي‌خواستيم كه هر منطقه از كردستان عراق آزاد شد، به ايران بپيوندد اما در آن زمان مسئولين ايراني گفتند كه آقاي طالباني شما از اين طريق مي‌خواهيد كردستان بزرگ را كليد بزنيد.

ما خواستار استقلال هستيم اما بايد شرايط اين استقلال مهيا شود. من معتقدم در شرايط فعلي،‌ كردها اگر مستقل شوند، دچار ضرر خواهند شد. سياست ما در امروز، جدايي‌طلبي نيست و خواهان حفظ وحدت عراق هستيم.

 

يعني شما خود را ايراني مي‌دانيد؟

ما خود را آريايي مي‌دانيم. چون ايران يك جغرافيا است اما آريايي يك نژاد است. ما همواره تأكيد مي‌كنيم كه ايران كشور دوم ماست.

 

نظر شما در خصوص نخست وزير جديد عراق چيست؟

من هيچ تفاوتي بين آقاي مالكي و العبادي در برنامه‌ها نمي‌بينم. البته امكان دارد كه آقاي العبادي با استفاده از تجربيات گذشته،‌ راه حل‌هاي تازه‌اي پيدا كند. آقاي العبادي شخصي قدرتمند در حزب الدعوه هستند و ايشان مسئول كميسيون حل مشكلات مالي در پارلمان عراق بودند. ما كردها گاهي اوقات از آقاي مالكي مي‌خواستيم كه به آقاي العبادي بگويد كه مشكلات مالي را برطرف كند. بنابراين تغيير چهره مهم نيست؛ تغيير تفكر و كار بسيار مهم است.

 

يكي از مهمترين سوالات ما اين است با توجه به حضور مجدد آمريكا در منطقه به بهانه مقابله با داعش، چه تضميني وجود دارد كه آمريكا در كردستان عراق پايگاه نظامي تشكيل ندهد؟

آمريكا به منطقه نيامده است كه از آن خارج شود، البته اين موضوع به شرايط منطقه باز مي‌گردد. ما مشكلات زيادي در این زمینه داريم؛ يكي از مشكلات ما كردها اين است كه در گذشته يك دوست واقعي نديديم. حتي سني‌ها نيز با ما صادق نبودند، به‌ويژه در موضوع مقابله با داعش. نكته دوم اينكه ما به‌عنوان كردها خواستار تقويت هم‌پيماني كردها و شيعيان هستيم؛ چراكه خاطره خوبي از حاكميت اقليت سني در عراق نداريم. حال بايد ببينيم كه

شيعيان اين موضوع را قبول دارند يا خير؟ حال اگر قبول نكنند ما تنها مي‌مانيم. بنابراين نبايد مقطعي فكر كنيم و ايران و كردها بايد يك همپيماني دو طرفه و با اطمينان خاطر داشته باشند. به نظر من شرايطي كه بتواند مانع از حضور نيروهاي خارجي در عراق باشد، وجود همين وحدت استراتژيك ميان ایران، شیعه‌ها و كردستان است. وقتي كه من به ايران پشت‌گرم باشم، نيازي به حضور آمريكا و یا دیگر نيروهاي خارجي نمي‌بينم.

 

من سوالم را صريح‌تر مي‌پرسم و توقع دارم كه شما با يك بله يا خير،‌ به من پاسخ دهيد. آيا در حال حاضر خواستي در بين دولت اقليم کردستان براي ايجاد پايگاه نظامي آمريكا در اين منطقه وجود دارد يا خير؟

اين خواست وجود ندارد.

 

آيا شما پيش‌بيني حمله داعش را مي‌كرديد؟

من قبل از حمله داعش مصاحبه كردم و گفتم كه داعش به عراق و كردستان حمله خواهد كرد.

 

يكي از موضوعاتي كه همواره براي جمهوري اسلامي خطري جدي بوده، احتمال نفوذ رژيم صهيونيستي در خاك كردستان عراق است و گاهي گزارش‌هايي نيز در اين زمينه منتشر شده است. علاوه بر اين، اخيرا هم عنوان شده كه يكي از نفت‌كش‌هاي كردستان، نفت به اين رژيم تحويل داده است. شما اين نگراني را چه‌طور براي ايران رفع مي‌كنيد؟

من انتقال نفت كردستان به اسرائيل را رد نمي‌كنم ولی نه به آن شيوه كه شما مي‌گوييد. اگر نگاه كنيد متوجه مي‌شويد كه يهوديان در همه جاي دنيا حضور دارند. حضور يهود در يك منطقه به معناي حضور رژيم صهيونيستي در آن منطقه نيست. همان‌طور كه حضور ايران در مناطق شيعه، به معناي حضور شيعيان در آن مناطق است. از لحاظ سياسي ما بارها تأكيد كرديم كه به‌عنوان حكومت اقليم كردستان عراق، هيچ رابطه‌اي با اسرائيل نداريم و نخواهيم داشت، ما تابع دولت مركزي عراق هستيم. اگرچه ما از اعراب، ‌عرب‌تر نيستيم و حتي از فلسطيني‌ها، فلسطيني‌تر، چراكه آنها رو در روي اسرائيل مي‌نشينند و با آنها مذاكره مي‌كنند. ما به هيچ وجه اين كار نكرده‌ايم. در خصوص موضوع نفت هم بايد بگويم كه ما به‌صورت مستقيم نفت به اسرائيل نداده‌ايم. اين كشتي‌ها در بازار جهاني حضور داشته‌اند و شركتهاي مختلف خارجی اين نفت را از ما خريده‌اند و سپس به اسرائيل داده‌اند. من فكر مي‌كنم خود اسرائيلي‌ها دستور داده‌اند كه اين نفت را بخرند، چراكه اين يك شيطنت است. آنها در گذشته تنها حكومتي بودند كه از استقلال كردستان عراق حمايت كردند و اين به معناي آن است كه به دليل حمايت اسرائيل، كل كشورهاي

عربي و اسلامي در مقابل شما مي‌ايستند. آنها به دنبال ايجاد ناامني در منطقه هستند و مي‌خواهند روابط كردستان با عراق، ايران و تركيه را برهم بزنند.

 

بر اساس قانون اساسي عراق،‌ شما بايد نفت خود را تحت‌نظر دولت مركزي به فروش برسانيد اما چند وقتي هست كه برخلاف قانون اساسي،‌ نفت را به‌صورت مستقل مي‌فروشيد. دليل اين موضوع چيست؟

ما دوبار اين موضوع را در دادگاه فدرال مطرح كرديم و هر دوبار نيز پيروز اين دعوي،‌ اقليم كردستان بود. ما به قانون اساسي عراق پايبند هستيم اما آقاي مالكي حقوق ما را قطع كرد و ما مجبوريم كه براي تأمين هزينه‌هاي خود نفت بفروشيم. اين براي ما بهتر است كه بودجه خود را از دولت مركزي بگيريم و نفت خود را زير زمين نگه داريم. ببينيد، ما 17 درصد بودجه خود را از عراق مي‌گيريم كه ساليانه حدود 12.5 ميليارد دلار مي‌شود. نفتي كه ما صادر مي‌كنيم روزانه 20 هزار بشكه است و تاكنون 10 ميليون و 630 هزار بشكه نفت صادر كرده‌ايم كه اگر بشكه‌اي 100 دلار هم حساب كنيم كلا 1 ميليارد و 630 ميليون دلار مي‌شود؛ كه در مجموع 8 ماه فروش ما بوده است. حال در اين مدت، ما بايد از عراق 8 ميليارد دلار بودجه مي‌گرفتيم. حال نكته اينجاست كه از اين مبلغ فروش، 30 درصد در اختيار شركتهاي سرمايه‌گذار و استخراج‌كننده قرار مي‌گيرد. 3 دلار نيز ما حق لوله مي‌دهيم، 5 دلار هم به‌عنوان هزينه جبران جنگ خليج فارس را پرداخت مي‌کنيم. يعني از اين مبلغ دريافتي نزديك 380 ميليون دلار كم مي‌شود و خالص 600 ميليون دلار براي ما باقي مي‌ماند.

 

سوال بعدي ما در خصوص بحث بعثي‌زدايي از ارتش و دولت عراق است. اين طرح تا كجا پيش رفته است؟

اين طرح به درستي پيش نرفته است و اگر درست اجرا مي‌شد امروز عراق، با اين معضل روبرو نبود. متأسفانه آقاي مالكي اجازه اجراي طرح را نداد. قانون تصريح كرده است كه بعثي‌ها نبايد به كار دولتي بازگردند چه برسد به آنكه فرماندهي ارتش را در اختيار داشته باشند. ما بارها در خصوص نفوذ بعثي‌ها در بدنه دولت و ارتش هشدار داده بوديم و حتي 5 ماه قبل از حمله داعش به عراق در اين خصوص هشدارهاي لازم را داده بوديم اما ايشان توجهي نكرد.

 

سوال آخر هم اينكه، با توجه به حضور شركتهاي ايراني در كردستان عراق، چه زماني اين شركتها مي‌توانند با آرامش براي ادامه فعاليت‌ خود به كردستان بازگردند؟

ناآرامي در كردستان كلا يك ماه بود و هم اكنون منطقه آرام است و همه مي‌توانند فعاليت‌هاي خود را ادامه دهند. مشكل اصلي شركتهاي ايراني، مشكل بودجه است و دولت كردستان نتوانست بودجه ادامه فعاليت آنها را فراهم كند. به ناچار ما به آنها گفتيم كه براي جلوگيري از ضرر و زيان، پروژه‌ها را متوقف كنيد تا اين مشكل مرتفع شود.

 

روزنامه جوان، دوشنبه 31 شهریور 1393، سال شانزدهم، شماره 4349، صفحه 9.

 

 

 

 

 

 

 

 

«ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران با اشاره به اینکه نظر کردها این است که جلوی گسترش داعش در منطقه گرفته شود، گفت: ترجیح می‌دهیم که دوستان ما (ایران) جلودار این موضوع باشند.

«ناظم دباغ» نماینده دولت کردستان عراق در تهران در گفت‌وگو با خبرنگار بین‌الملل و سیاست خارجی خبرگزاری فارس در خصوص «تشکیل ائتلاف واقعی بر علیه داعش»، گفت: حمله به گروه تروریستی داعش دارای یک نفع کلی است. هر جای دنیا این امر صورت بگیرد خوب است. به نظر من اختلاف بین قدرت‌ها باعث رشد بیشتر نفوذ داعش در منطقه می‌شود. فرقی نمی‌کند که رهبری ائتلاف مبارزه با گروه تروریستی داعش آمریکا باشد یا ایران یا کرد یا عرب مهم نابودی کامل آن‌ها مد نظر است.

وی افزود: داعش که اکنون به عنوان حامی دولت اسلامی شام در منطقه رشد یافته تروریست است و  اسلامی نیست؛ نظر کردها در این شرایط بر این است که جلوی رشد و گسترش داعش در منطقه گرفته شود.

نماینده دولت کردستان عراق در تهران یادآور شد: کردها از نظر قومی و نژادی و جغرافیای با ایران مشترک و به این کشور نزدیک هستند و نمی‌شود این را تغییر داد. ما از آن جهت که روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران داریم از این امر استقبال می‌کنیم که جمهوری اسلامی ایران بر علیه داعش اقدامات بیشتری انجام دهد؛ در شرایط کنونی طرفدار حمله به داعش هستیم و برای ما فرق آنچنانی ندارد و همیشه تأکید کرده‌ایم که روابط خوب و حسنه‌ای میان ایران و اقلیم کردستان عراق وجود دارد و این را در نشست خبری آقای ظریف وزیر امور خارجه ایران که مدتی پیش در اربیل حضور داشت شاهد بودیم که بر چگونگی ادامه همکاری‌ها میان دو طرف تأکید شد.

وی تصریح کرد: خواهش من این است که نگذارید اختلافات بر سر موضوعاتی در منطقه، باعث رشد و نفوذ داعش شود. ترجیح می‌دهیم که دوستان ما (جمهوری اسلامی ایران) جلودار این موضوع باشند.

وی با بیان اینکه گروه تروریستی داعش، زاده بلوک شرق و غرب از زمان جنگ جهانی است، گفت: داعش مراحل رشد خود را طی کرده است و امروز کامل شده و اگر از بین نرود چیزی بدتر از داعش به‌وجود می‌آید همانند آن چیزی که در افغانستان بر علیه طالبان و القاعده صورت گرفت اما ادامه نیافت و مقطعی بود و یا در عراق شاهد این هستیم که بعثی‌ها و گروه‌هایی دیگر به وجود آمدند که تکفیری‌ها آن را رشد دادند و دولت عراق و شام را به وجود آوردند.

«ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران در پایان خاطرنشان کرد: شاید امروز در منطقه شاهد تضعیف آن باشیم ولی اگر دقت نکنیم این ضعف باعث رشد آنها می‌شود. کشور جمهوری اسلامی ایران، اروپا و آمریکا باید کاری انجام دهند تا داعش از بین برود نه اینکه تضعیف شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تهران خبرگزاری ایرنا - «ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق گفت: تا زمانی‌که از پشتیبانی ایران برخورداریم، نیازی به کمک آمریکا نداریم.

به گزارش پایگاه خبری «الانصار» عراق، «ناظم دباغ» روز چهارشنبه افزود: پیدایش گروه‌های تروریستی نتیجه سیاست‌های آمریکا در منطقه است.

وی توضیح داد: اگر به تاریخ نظام‌های دیکتاتوری نیز نگاه کنیم، در می‌یابیم که بیشترآنها دست پروده آمریکا هستند.

دباغ با بیان اینکه ظهور گروه‌های تندروی کنونی در عراق، سیاست جدید آمریکاست ادامه داد: هدف از تشکیل این گروه‌ها در بیشتر کشورها این است که آنها همواره محتاج آمریکا باشند.

گروههای مسلح و تروریستی که با حمایت غرب و برخی از کشورهای همپیمان آمریکا در منطقه خاورمیانه ایجاد شده به گفته دولتمردان غربی اکنون به عنوان خطری برای حامیانشان مطرح است.

 

 

 

 

 

 

 

منصور جهانی ـ فیلم کوتاه «خانه و کلید» به کارگردانی «شوان عطوف» جوایز بهترین فیلم و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره بین‌المللی فیلم «فوئینکالینته رورال» در اسپانیا را از آن خود کرد.

فیلم کوتاه داستانی «خانه و کلید» (مال و کلیل)Home And Keyبه کارگردانی «شوان عطوف»، محصول اداره سینمای شهر سلیمانیه در اقلیم کردستان عراق و تهیه شده توسط کمپانی «آی لوف فیلم» در اقلیم کردستان و کشور انگلستان، در جدیدترین حضور بین‌المللی خود، 16 مردادماه امسال (7 آگوست 2014) در بخش رقابتی فیلم‌های کوتاه داستانی جشنواره بین‌المللی فیلم «فوئینکالینته رورال» Fuencaliente Ruralدر کشور اسپانیا به روی پرده رفت و از طرف اعضای هیئت داوران این جشنواره، جایزه بهترین فیلم و همچنین از طرف تماشاگران این جشنواره، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران به کارگردان آن اهدا شد.

«شوان عطوف» به علت مشغولیت کاری در جدیدترین پروژه هنری خود، نتوانست که در مراسم اختتامیه این جشنواره حضور پیدا کند و به نیابت از ایشان، «آوات عثمان علی» نماینده کمپانی «آی لوف فیلم» جایزه این کارگردان را دریافت کرد و پیام «شوان عطوف» را در این مراسم قرائت کرد و در پایان، این جوایز را به پیشمرگان مبارز کُرد در جبهه جنگ علیه گروه‌های تروریستی تکفیری داعش اهدا کرد که بسیار زیاد مورد توجه و عنایت ویژه حاضران در این مراسم قرار گرفت.

همچنین جشنواره بین‌المللی فیلم «فوئینکالینته رورال» برای سال آینده از «شوان عطوف» بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون اقلیم کردستان و عراق، دعوت رسمی به‌عمل آورد تا به عنوان عضو هیئت داوران بخش بین‌الملل این جشنواره حضور داشته باشد.

در کنار اینها، قرار بر این شد که سال آینده، از 10 فیلم کوتاه از کارگردانان اقلیم کردستان عراق برای حضور در بخش رقابتی و غیررقابتی جشنواره فیلم «فوئینکالینته رورال» اسپانیا دعوت به‌عمل بیاید.

این جشنواره، با حضور فیلم‌های کوتاه داستانی، انیمیشنی و مستند از کارگردانان کشورهای مختلف، در دو بخش رقابتی و غیررقابتی در روزهای 14 تا 17 مردادماه امسال (5 تا 9 آگوست 2014) در شهر توریستی فوئینکالینته در کشور اسپانیا برگزار شد.

فیلم کوتاه «خانه و کلید» تاکنون در جشنواره‌های مختلف بین‌المللی به نمایش درآمده است، از جمله؛ در بخش رقابتی چهاردهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم خانه هنری «اُواهم» IVAHM در شهر مادرید در اسپانیا، در بخش رقابتی جشنواره بین‌المللی فیلم «اِست» East در شهر لندن در انگلستان، در بخش رقابتی هشتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «کراتکوفیل پلوس» Kratkofil Plusدر شهر بانجالوکا در کشور بوسنی و هرزگوین و چندین جشنواره دیگر.

«خانه و کلید» این روزها در بخش رقابتی جشنواره بین‌المللی فیلم «آندگراوند» Underground

مونیخ به نمایش درمی‌آید؛ این جشنواره در روزهای 20 تا 25 مردادماه امسال (11 تا 15 آگوست 2014) در شهر مونیخ در کشور آلمان برگزار شد.

این فیلم 15 دقیقه‌ای همچنین در روز 7 شهریورماه جاری (29 آگوست 2014) در بخش غیررقابتی جشنواره بین‌المللی فیلم «اوکسه» Okseøروی پرده ‌رفت؛ این جشنواره از روزهای 7 تا 9 شهریورماه (29 تا 31 آگوست 2014) در شهر هامبورگ در کشور آلمان برگزار می‌شود.

فیلم «خانه و کلید» در آخرین حضور بین‌المللی خود، در بخش رقابتی فیلم‌های کوتاه «استعدادهای نو» در بیست و ششمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «گیرونا» Girona در اسپانیا به نمایش درآمد و جایزه بهترین فیلم را از آن خود کرد. این جشنواره، در چندین بخش رقابتی و غیررقابتی، در روزهای 24 تا 28 تیرماه امسال (15 تا 19 ژوئیه 2014) در شهر گیرونا در کشور اسپانیا برگزار شد.

 

 

 

 

 

 

 

«ولات اسعد پيرو» مسئول بازرگانی نمایندگی اقليم كردستان عراق در تهران از استقبال مسئولان اين دولت از حضور صنعتگران و سرمايه گذاران و فعالان اقتصادی گلستانی خبر داد.

به گزارش روابط عمومی شركت شهركهای صنعتی استان گلستان، «ولات اسعد پيرو» مسئول بازرگانی نمایندگی اقليم كردستان عراق در تهران در حاشيه برگزاری نخستين نمايشگاه بين‌المللي فرآورده‌های لبنی استان گلستان در ديدار با معاون برنامه ريزی استاندار گلستان اظهار داشت: كردستان عراق دارای ظرفیت بالایی در بخش‌های مختلف جهت سرمایه گذاری و توسعه اقتصادی است و شرکت‌های گلستاني می‌توانند از این فرصت استفاده کنند.

وی مشترکات فرهنگی و اجتماعی اقليم کردستان عراق با ایران را بسیار مهم و تأثیرگذار در روابط فی‌مابین برشمرد و گفت: کردهای عراق تمایل بیشتری جهت همکاری اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران نسبت به سایر کشورهای همسایه دارند زیرا ایران در سخت‌ترین شرایط همواره حامی کردهای عراق بوده است.

وي افزود: استان گلستان نيز در زمينه صنايع مختلف از جمله؛ صنايع لبني از توانمندي بالايی برخوردار است كه می‌تواند همكاري و مناسبات خوبي شكل گيرد.

وي ادامه داد: اقلیم كردستان تلاش کرده با وضع قوانین حمایتی، زمینه حضور سرمایه‌گذاران در این بخش را فراهم سازد.

معاون برنامه‌ريزی استاندار گلستان نيز گفت: اين استان ظرفيت و توانمندی خوبی براي سرمايه گذاری در بخش صنعت دارد و امكانات خوبی هم در اين خصوص فراهم شده است.

«علی مرگدری» افزود: وجود شهرك‌ها و نواحی صنعتی به عنوان يكی از ظرفيت‌های مهم توسعه صنعت است كه در تمامی نقاط اين استان ايجاد شده است.

وي اظهار داشت: يكی از ويژگی‌هاي استان گلستان امنيت در سرمايه‌گذاری است و اين اطمينان را به متقاضيان سرمايه‌گذاری مي دهيم كه مشكلی از اين بابت ايجاد نشود.

همچنين به گزارش خبرنگار روزنامه جمهوري اسلامي در گرگان، معاون اتحاديه صنعتگران عراق گفت: استان گلستان مزيت‌هاي زيادي براي توسعه صنعت به ويژه صادرات محصولات صنعتي داشته و در اين ميان صنايع لبني استان از توانمندي بالايي برخوردار است.

«رشيد مهدي عبودالسعدي» در بازديد هيئت تجاري عراق از شركت شير پگاه گلستان اظهار داشت: صنعت استان گلستان صنعتي موفق با پتانسيل بالا است و اين موضوع نبايد از ديد مديران ناديده گرفته شود.

وي تصريح كرد: تجهيزات و امكانات شركتهاي توليدي استان گلستان هم رديف كشورهاي آسياي ميانه نظير چين و تايلند است.

نخستين نمايشگاه بين‌المللی فرآورده‌های لبنی استان گلستان از روزهای هشتم تا يازدهم شهريورماه جاری به همت سازمان صنايع كوچك و شهركهاي صنعتی ايران و شركت نمايشگاههای بين‌المللی استان گلستان در محل دائمی نمايشگاه دايمی استان گلستان در شهر گرگان برگزار شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مرکز بین‌المللی مطالعات صلح ـ  IPSC ـروابط ایران با کردهای عراق به گذشته برمی‌گردد. حضور کردها در مرز مشترک با ایران و پیوندهای نزدیک فرهنگی و نژادی کردهای عراق با ایران و ارتباطات فرهنگی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی بین دو طرف ادامه روابط فی‌مابین را باعث شده است. در این حال، رویدادهای اخیر در منطقه خاورمیانه بیش از پیش به نگرانی مشترکی منجر شده است که همواره از ثبات و آرامش در منطقه استقبال کرده‌اند. در این بین، خطر گروه‌های تکفیری و داعش روز به روز بیشتر می‌گردد. در همین حین نیز جدا از نامه «مسعود بارزانی»، رئیس اقلیم کردستان عراق به دکتر «حسن روحانی» رئیس جمهوری اسلامی ایران و تشکر از ایران، وزیر خارجه ایران نیز سفری به اربیل داشت و با مقامات کُردی اقلیم، دیدارهایی داشت به همین منظور برای بررسی بیشتر پیامدهای دور جدید روابط ایران با اقلیم کردستان گفت‌وگویی با «ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان در تهران داشته‌ایم:

 

واژگان کلیدی: دور نوین روابط ایران و اقلیم کردستان، ایران و اقلیم کردستان، ایران ، اقلیم کردستان،

 

مرکز بین‌المللی مطالعات صلح: «محمدجواد ظریف» عالیترین مقام ایرانی است که به منطقه کردستان عراق سفر خواهد کرد. اهمیت این سفر برای اقلیم کردستان چیست؟

وزیر امور خارجه ایران یکی از مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی ایران است و سفر مقامی بلندپایه در این سطح، چه از نظر سیاسی و چه از نظر همکاری‌های فی‌مابین اهمیت خاص خود را دارد؛ به‌ویژه اگر این سفر رسماً از سوی آقای «مسعود بارزانی» رئیس اقلیم کردستان و همچنین از سوی نخست وزیر حکومت اقلیم کردستان عراق مورد استقبال رسمی قرار گیرد. و این بدین معناست که در کلیه مقاطع و به‌ویژه از نظر برقراری و استقرار آسایش و امنیت، همیشه عراق و اقلیم کردستان برای ایران حائز اهمیت بوده است. این همکاری و هماهنگی بین دو طرف بیشتر در مقابله با دشمنی تروریست­ها و بخصوص گروه‌ تروریستی داعش در منطقه ضروری است و همچنین از بُعد

دیگر قضیه، ایران از برطرف شدن مشکلات بین اقلیم کردستان و دولت عراق حمایت می‌کند.

 

مرکز بین‌المللی مطالعات صلح: با توجه به خطر داعش چرا سفر ظریف در این این شرایط زمانی صورت گرفت؟

سفر وزیر امور خارجه ایران در این برهه زمانی همانطور که اطلاع دارید؛ بعد از حملات داعش در عراق به سمت اقلیم کردستان و همچنین بعد از انتخاب رئیس پارلمان، رئیس جمهور عراق و همچنین تعیین آقای «حیدر عبادی» برای تشکیل کابینه دولت جدید عراق صورت می‌گیرد. و این نقش و جایگاه ویژه و بااهمیت ایران و حمایت این کشور از تشکیل حکومت جدید در عراق و مقابله با گروه‌های تکفیری و تروریست‌های داعش در عراق و اقلیم کردستان نشان می‌دهد.

 

مرکز بین‌المللی مطالعات صلح: نگاه احزاب گوناگون کردی در اقلیم کردستان به سفر اخیر دکتر ظریف به اقلیم کردستان چیست؟

کلیه احزاب اقلیم کردستان عراق نظر و نگاه مثبتی به این سفر داشتند و به‌عنوان سفر مهمی مورد ارزیابی قرار گرفت؛ به‌ویژه این‌که ایران چه از نظر همدردی و همکاری‌های مختلف با ملت عراق و به‌ویژه اقلیم کردستان در این برهه حساس کوتاهی نکرد و سنگ تمام گذاشت و در مقابله با یورش تروریست‌های داعش از این مردم دفاع کرد و در زمینه‌های مختلفی به عراق و به‌ویژه اقلیم کردستان کمک و یاری رساند. این کمک‌های قابل توجه ایران توسط رئیس اقلیم کردستان عراق به دو شیوه از جمله؛ با ارسال نامه به ریاست جمهوری محترم ایران و همچنین در کنفرانس خبری مشترک با وزیر امور خارجه ایران، مورد تقدیر ویژه قرار گرفت و به‌خوبی مشخص شد که ایران اولین کشوری بوده که با ملت کردستان همکاری نموده و از هرگونه کمک به اقلیم کردستان دریغ نورزیده است.

 

مرکز بین‌المللی مطالعات صلح: مهمترین خواسته‌های کنونی رهبران اقلیم کردستان از جمهوری اسلامی ایران چیست؟

با توجه به حجم آوارگان و مشکلاتی عدیده‌ای که در این زمینه با آن روبرو هستیم و همچنین مقابله با گروه تروریستی داعش، درخواست‌های حکومت اقلیم کردستان از جمهوری اسلامی ایران ادامه خواهد داشت، تا این لحظه نیز ایران همانند همیشه به‌خوبی از مردم عراق و به‌ویژه اقلیم کردستان حمایت کرده است و در مقابله با حملات و یورش‌های مداوم تروریست‌ها و اطلاع‌رسانی در زمینه جنایات و کشتار مردم بی‌گناه و بی‌دفاع شنگال (سنجار)، ایزدی ها و مسیحی‌های عراق همکاری‌های قابل توجهی ارائه داده است.

 

مرکز بین‌المللی مطالعات صلح: حضور آقای ظریف تا چه حد بر کاهش تنش میان کردها و شیعیان در داخل عراق کمک خواهد کرد؟

به طور یقین حضور آقای ظریف در میدان سیاسی عراق و حمایت ایشان از شیوه برطرف شدن مشکلات کنونی بین گروه­های عراقی، کردها، سنی‌ها و شیعیان نقش مثبتی خواهد بود. همچنان که ایشان فرمودند؛ از حل کلیه مشکلاتی که در تفاهمنامه‌ها و قراردادها بین اقلیم کردستان و دولت عراق و گروه­های عراقی وجود دارد حمایت می‌کنیم و به قانون اساسی عراق پایبند خواهیم بود و این‌که احترام به همپیمانی توسط گروه‌های عراقی به کمترشدن مشکلات کنونی این کشور، نتایج مثبتی در پی خواهد داشت و همچنین به این مهم اشاره کردند که ایران از برطرف شدن مشکلات و اختلافات کنونی حمایت می­کند؛ نه اینکه به عمیقترشدن آنها کمک نماید.

 

مرکز بین‌المللی مطالعات صلح: آیا این سفر می‌تواند همکاری‌ها و کمک‌های بیشتر ایران به اقلیم کردستان را در پی داشته باشد؟

من بر این باورم که سفر آقای ظریف، به همکاری‌های بیشتر بین اقلیم کردستان، عراق و ایران منجر خواهد شد.

 

مرکز بین‌المللی مطالعات صلح: تاثیر سفر دکتر ظریف بر اقلیم کردستان و دوری از استقلال از عراق و تداوم همکاری‌ها با دولت مرکزی چیست؟

مواضع سیاسی و آینده اقلیم کردستان وابسته به شرایط سیاسی می‌باشد و نه خواسته‌ها، زیرا وضعیت کنونی که در عراق به‌وجود آمده نتیجه مدیریت غلط در شیوه اداره کردن کشور بوده است و هر زمان که این علتها تغییر کند نتیجه آن نیز تغییر خواهد کرد. کردها به قانون اساسی عراق پایبند هستند و عمل‌کردن به تفاهمنامه‌های بین کُردها و دولت عراق و گروه‌های عراقی که جناب وزیر امور خارجه ایران مورد تأکید قرار دادند؛ باعث می‌شود که مشکلات کنونی حل شود و بنانهادن عراقی جدید، مشترک و فراگیر، بهترین ضمانت برای تمامی گروه‌ها خواهد

بود.

 

مرکز بین‌المللی مطالعات صلح: پیامدهای این سفر منطقه­ای برای کردهای ترکیه، سوریه و ایران چه خواهد بود؟

پیام این سفر، تأکید بر دوستی و همپیمانی کُرد، دولت عراق و ایران بود و تأکید بر این پیام که کُردها می‌توانند در چارچوب قانون اساسی کشور خود به حق و حقوق خویش دست یابند؛ به شرطی که حکومت مرکزی به آن توجه داشته باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زندگی سیاسی و مبارزاتی «مام جلال» سرشار از اتفاقات و رویدادهایی است که هرکدام در نوع خود اگر نگوییم بی‌نظیر، کم‌نظیر بوده‌اند، وی در طول نزدیک به ٧٠ سال مبارزه نظامی و سیاسی، تصمیمات و اقداماتی انجام داده‌ که بر مسیر تاریخ کردستان و عراق تأثیر مستقیم گذاشته‌ و همواره با منش آزادیخواهانه و توان سیاسی و دیپلماتیک خود توانسته‌ راه آینده را به‌خوبی ترسیم و متناسب با اتفاقات و تحلیل شرایط، بهترین گزینه‌ها را مطرح و عملی کند. بنده نیز در طول سالیانی که افتخار همراهی و دوستی با ایشان را داشته‌ام شاهد بسیاری از این اتفاقات و رویدادها بوده‌ام که بازگویی همه آنها شاید نیاز به چندین‌ جلد کتاب مفصل داشته باشد، اما در اینجا و جهت انتشار در این ویژ‌‌ه‌نامه، به مواردی از توانایی‌ها و تصمیمات مهم ایشان اشاره می‌کنم.

یکی از اقدامات «مام جلال» ایجاد فضای امن و امکان فعالیت برای احزاب سیاسی و روشنفکران و اهالی فرهنگ و ادب کردستان و عراق بود، در سال‌های نیمه ‌دوم دهه٧٠ میلادی، ایشان با ایجاد این فضا در مکانی به نام دره احزاب این امکان را به احزاب مختلف داده بودند که به‌راحتی در فضای آشفته آن سال‌ها به فعالیت و مبارزه بپردازند.

بعد از اینکه اتحادیه میهنی کردستان در سال ١٩٧٩ مراکز و دفاتر خود را در منطقه «ناوزه‌نگ»، «توژله» و «زلی» مستقر کرد، احزاب اپوزیسیون عراق و تعدادی از احزاب منطقه توانستند تحت حمایت اتحادیه میهنی در این منطقه امن مستقر شوند، برای همین «مام جلال» اسم این دره را گذاشتند دره احزاب، بنابرین اتحادیه میهنی و پارت سوسیالیست کردستان، کمیته تحزیری (منشعب از پارت دموکرات)، حزب بعث قیاده قطری، جنبش سوسیالیستی عربی، حزب شیوعی عراق و... در این دره جمع شدند.

یکی دیگر از اتفاقات و رویدادهای مهم سیاسی، مذاکراتی بود که در سال ١٩٨٤ اتحادیه میهنی کردستان با حکومت مرکزی عراق انجام داد. در سال ١٩٨٣ فشار زیادی متوجه اتحادیه میهنی کردستان بود، مرتبا نیروهای پیشمرگه کردستان از طرف قیاده موقت و جبهه جود مورد هجوم قرار می‌گرفتند، علاوه بر اینکه از طرف ایران نیز تحت فشار بودیم، در نتیجه جنگ ایران و عراق نیز فرصتی فراهم شده بود که از طریق گفت‌وگو از شرایط استفاده شود و البته نکته مهم این بود که «مام جلال» شخصا عقیده راسخی به گفت‌وگو و مذاکره داشت و البته این فرصت می‌توانست باعث شود که سازماندهی خود را تقویت کنیم و حکومت عراق نیز مرتبا برایمان پیغام ارسال می‌کرد که می‌توان با گفت‌وگو مشکلات را حل کرد و صدام نیز وعده داده بود که خواسته‌های ما را عملی می‌سازد، آن زمان آقای قاسملو یکی از کسانی بود که در دیدارهایش با حکومت عراق به او وعده داده شده بود که به‌عنوان نیروی سوم میان ما برای حل مشکلات میانجیگری کند و برای همین در بهار ١٩٨٤ گفت‌وگوها آغاز شد.

 

«مام جلال» بعد از ورود به مذاکرات با حکومت عراق در نوروز سال ١٩٨٤، در «سورداش» که بزرگ‌ترین تجمع مردمی برگزار شد و در آن درخواست آشتی همگانی را در راستای اتحاد و همبستگی کردها اعلام کرد، اهمیت این پیام در این بود که در زمانی که اتحادیه میهنی در اوج قدرت و توان بود، به آینده و آشتی و صلح فکر می‌کرد و این درخواست از همان شروع مذاکرات اعلام شد، البته «مام جلال» این شعار و خواسته را یک‌بار دیگر در فرهنگ سیاسی کردها وارد کرد؛ برای اتحاد نیروهای سیاسی و مقابله با دشمن در زمان قیام مردمی سال ١٩٩١ و موفقیت جبهه کردستانی به‌جای اعلام تصمیم عفو عمومی برای مزدوران رژیم، پیشنهاد آشتی عمومی از طرف اتحادیه میهنی اعلام و بعدا نیز به شعار «جبهه کردستانی» تبدیل شد. یکی دیگر از ویژگی‌های برجسته ایشان، ارتباط و مراودات خاصی بود که با اقشار و طبقات مختلف مردم و به‌ویژه روشنفکران و ادبای کُرد داشتند. «مام جلال» در فهماندن مطالب و مقاصد به طرف مقابلش همواره توانایی خاصی داشتند و ویژگی کاریزماتیک ایشان در این حوزه از برجستگی خاصی برخوردار بود. مشخص است علاوه بر اینکه انسانی خاکی و به دور از تشریفات بودند، میان مردم و پیشمرگه‌ها همواره حضور داشتند و اینها باعث شده بود که طرفداران زیادی میان اقشار مختلف مردم داشته باشند؛ همچنین از نظر روانی همواره تأثیر مثبتی بر روحیه مردم و پیشمرگه‌ها داشتند. علاوه بر اینها در مبارزه و تلاش ‌و کوشش برای ایجاد فضای آزاد و دموکراتیک و تأمین زندگی مرفه برای روشنفکران، دارای گذشته روشن و برجسته‌ای بودند و این ویژگی ایشان زبانزد خاص‌ و عام بود. شعار عملی «مام جلال» که تبدیل به شعار اتحادیه میهنی شده بود، تأمین نان و آزادی بود.

 

یکی دیگر از ویژگی‌های برجسته «مام جلال»، تحلیل درست اتفاقات، آینده‌نگری و توجه به تمام ابعاد احتمالی رویدادها در گذر زمان بود، در این مورد می‌توانم به یکی از این موارد که خود از نزدیک در جریان آن بودم اشاره کنم.
«مام جلال» در سال ١٩٨٦ در دمشق در مصاحبه‌ای، از احتمالات و اتفاقات آینده سخن می‌گوید و بر این امر تأکید می‌کند که تغییرات و تحولات عمده‌ای در راه است. بر اساس تحلیل ایشان، تغییرات عمده آینده، با اتمام جنگ ایران و عراق منطقه را دچار تحول و زندگی مردم کُرد را نیز متحول خواهد کرد و فرصت‌های جدیدی را رقم خواهد زد. بعد از آتش‌بس ایران و عراق، در تابستان سال١٩٩٠ در پاریس که همراهشان بودم در جلسه وزارت خارجه فرانسه و در جلسه دیگری با «برنارد کوشنر» و همچنین در مرکز مطالعات استراتژیک بریتانیا در لندن در سخنرانی‌ای گفتند که صدام به کویت حمله می‌کند و همگان می‌گفتند چنین امری غیرممکن است. وزارت خارجه فرانسه اعلام کرد این احتمال به خواب و خیال می‌ماند چون عراق به‌ تازگی از جنگ ایران خلاصی یافته و برای بار دیگر خود را درگیر جنگی بزرگ نمی‌کند درحالی‌که کویت هم مثل ایران نیست و تمام دنیا از آن دفاع خواهد کرد.
اما او گفت از نظر منطقی چنین است، اما تفکر صدام با شناختی که من از او دارم به شکل دیگری است. بعد از حمله صدام به کویت در ٢/٨/١٩٩٢ وزارت خارجه فرانسه از کاک «احمد بامرنی» خواستند که اینجانب پیامی از طرف آنها برای «مام جلال» ببرم که در ٥/٨/٩٢ از پاریس عازم دمشق بودم. در این پیام گفته بودند: ضمن عذرخواهی از اینکه به «مام جلال» گفتیم این (پیش‌بینی ایشان) خواب و خیال است درحالی‌که واقعی از آب درآمد، می‌خواهیم «مام جلال» به ما بگوید بعدا چه اتفاقی می‌افتد؟

 

به دمشق که رسیدم، نزد او رفتم و پیام را دادم. در جواب گفتند به آنها بگو یک‌بار دیگر می‌خوابم و اگر خواب دیدم برایشان می‌گویم ... او همان زمان معتقد بود غرب این مسأله را نخواهد پذیرفت و صدام را از کویت بیرون خواهد کرد؛ برای همین ارتش عراق حتما با شکست سنگینی روبه‌رو خواهد شد و گفت من نامه‌ای برای دفتر سیاسی و کاک «نوشیروان مصطفی» می‌نویسم که خود را آماده کنند زمانی که به ارتش عراق حمله می‌شود و عراق شکست می‌خورد ما باید برای تمام احتمالات آماده باشیم، از جمله قیام و آزادسازی تمام شهرهای کردستان و خواستند با تمام جناح‌ها و سازمان‌های کردی و همچنین ایران نیز برای آماده‌کردن تمام احتمالات از جمله قیام صحبت کنیم و بار دیگر پیشنهاد آشتی همگانی را برای تمام کردستان و عراق جهت پیروزی در این مسأله مطرح کردند.
واضح است در نتیجه حمله صدام به کویت، در آن شرایط عراق تلاش می‌کرد جناح‌ها و احزاب مختلف عرصه سیاسی کردستان را به مذاکره دعوت کند و از راه «مکرم طالبانی» و افراد دیگر جهت مذاکره برای تمام گروه‌های سیاسی از جمله پارت‌ دموکرات و اتحادیه میهنی و سوسیالیست و حزب شیوعی پیغام ارسال می‌کرد. در آن زمان بسیاری از دوستان در اتحادیه میهنی معتقد بودند به‌جای آوارگی و ترک وطن باید قبر ما روی خاک کردستان باشد و نباید به غربت در کشورهای دیگر پناه ببریم، برای همین این مسأله مطرح بود که اگر حکومت عراق اجازه بدهد به مناطق سونه و شینه راضی شویم، اما بعد از این نامه «مام جلال» برنامه کاملا عوض شد، بعد از رساندن این پیام برای دفتر سیاسی و کاک نوشیروان، به جمع‌آوری و تنظیم برنامه هسته‌های مسلح تشکیلات داخل شهرها و نیروهای نظامی پیشمرگه و دسته‌های پارتیزانی و آماده‌سازی نقشه قیام و تقسیم نیروها و مسوولان برای مدیریت قیام به شکل زیر اقدام کردیم:

 

1- «مام جلال» به‌عنوان نماینده کُرد و جبهه کردستانی در بیرون کشور تعیین شد.
2- «مسعود بارزانی» به‌عنوان مسوول و ریاست داخل کردستان تعیین شد.
3- نیروهای رهبری به ریاست «نوشیروان مصطفی» برنامه را چنین تعیین کردند:
الف: جناب «ملازم عمر» و دسته‌ای از رهبری و فرماندهان پیشمرگه برای استان سلیمانیه.
ب: «فریدون عبدالقادر» و دسته‌ای از فرماندهان برای استان کرکوک.
ج: «کوسرت رسول» و دسته‌ای از فرماندهان برای استان اربیل.
د: اینجانب «ناظم عمر» همراه شهید «خلیل دوسکی» و دسته‌ای از پیشمرگه‌ها برای استان دهوک.

 

در پایان این نوشته به خاطره‌ای از یکی از سفرهای ایشان به ایران اشاره می‌کنم، در این سفر که مصادف شده بود با برگزاری نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، خود ایشان به علت فشردگی برنامه‌های کاری، امکان بازدید از نمایشگاه را نداشتند، از من خواستند که اسامی کتاب‌ها و انتشارات نمایشگاه را برایشان ببرم، من نیز برای راحتی کار بعد از تحویل لیست، اسامی کتاب‌ها و انتشارات حوزه‌های تاریخ و زندگینامه شخصیت‌های سیاسی را جدا کردم و نزدشان بردم، از من سؤال کردند که این چیست؟ منم گفتم برای راحتی کار شما من این موضوعات را جدا کرده‌ام، برگشتند و با لبخند همیشگی‌شان به من گفتند: فکر کردید من استاد تاریخ و جغرافیا هستم؟ لیست کامل کتاب‌ها را به من بدهید چون به تمام حوزه‌ها علاقه دارم و نمی‌خواهم در انتخاب کتاب‌های مفید خودم را محدود به حوزه خاصی بکنم. باید اشاره کنم که «مام جلال» همواره همراهش کتاب داشت و در تمام طول روز از کوچک‌ترین فرصتی برای مطالعه استفاده می‌کرد و حتی مابین جلسات سیاسی نیز به مطالعه کتاب‌های مورد علاقه‌اش می‌پرداختند.

 

 

 

روزنامه شرق، ویژه‌نامه «جلال طالبانی»، سه‌شنبه 11 شهریورماه 1393، سال دوازدهم، شماره 2103، صفحه 9.

 

شرح عکس: «جلال طالبانی» و «ناظم دباغ» در سال 1358 در دره «ناوزه‌نگ».

 

 

 

 

 

جرس: مژگان مدرس‌علوم ـ «ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران در گفت‌وگوی اختصاصی با جرس معتقد است که داعش یک خطر بین‌المللی و منطقه‌ای است که همه کشورهای منطقه و جهان باید علیه آن متحد شوند اما این ائتلاف و اتحاد، نباید مقطعی باشد زیرا در آن صورت داعش امروز از بین می‌رود اما یک داعش جدید بوجود می‌آید.

متن کامل گفت‌وگو را بخوانید:

 

آقای دباغ، اخباری از درگیری نیروهای نظامی ایران و داعش در مناطق غربی ایران منتشر شده است، این اخبار تا چه حد صحت دارد؟

هیچ اطلاعی در این زمینه در دست ما نیست.

 

خطر بین‌المللی گروه داعش را تا چه اندازه باید جدی گرفت؟

ظهور داعش در منطقه، خطر بسیار بزرگ و جدی بر علیه تمدن و بشریت در کل کشورهاست. داعش یک گروه متشکل از اقوام و اجناس مختلفی است که کشور ندارند و به همین دلیل جز کشتار و خرابکاری چیزی از خود به‌جای نمی‌گذارند.

 

جدای از پایگاه نظامی نیروی داعش که بیشتر رزمی هستند، آیا از پایگاه حمایتی سنی‌ها در عراق برخوردار هستند؟ آیا در سوریه هم چنین ساختار مشابهی دارند؟

باید توجه داشت که رشد این گروه‌ها دارای دلایلی است که یکی از آن دلایل وجود زمینه در منطقه است و عملکرد دولت‌ها و سوء مدیریت، فضا و زمینه را برای فعالیت این‌ گونه گروهک‌های تندرو در داخل کشور‌ها به‌ویژه کشورهای اسلامی ایجاد می‌کند. از سوی دیگر خیلی از داعشی‌ها ساکن کشورهای اروپایی هستند و مسلم است که از سوی برخی کشور‌ها و قدرت‌های بزرگ حمایت می‌شوند و این باعث پیشروی آن‌ها شده است در غیر این صورت چطور می‌توانستند از کشورهای اروپایی به عراق و سوریه سفر و رفت و آمد کنند؟

بنابراین، همانطور که گفتم سیاست داعش ایجاد ناامنی، ترس و کارهای تروریستی است و خطر داعش تنها محدود به خاورمیانه و عراق و سوریه نمی‌شود و در همه جای دنیا این گروه‌های تروریستی و سلفی ریشه دوانده‌اند و به طور کلی برای همه تهدید محسوب می‌شوند. داعش یک خطر بین‌المللی است که به سرعت باید جلوی آن گرفته شود. در مورد کرد‌ها هم باید بگویم مناطق کُرد تنها مناطقی هستند که صادقانه با داعش جنگیده و در حال جنگ هستند.

 

طی هفته‌های گذشته آمریکا حملات نظامی خود را برای مقابله با داعش افزایش داده اما از طرفی اعلام کرده که مقابله با داعش نیازمند یک ائتلاف جهانی است آیا شکل‌گیری چنین ائتلافی با توجه به معادلات منطقه وجود دارد؟

آمریکا زمانی حملات خود را آغاز کرد که خطر واقعی داعش را حس کردند. در هر حال حمله به داعش و تروریست‌ها باید در مبدأ صورت بگیرد زیرا زمانی‌که در سوریه این گروهک گسترش یافت آن‌ها فکر کردند فرصت خوبی به دستشان آمده تا علیه نظام بشار اسد اقدام کنند اما وقتی در سوریه موفق نشدند به عراق آمدند. همانطور که می‌دانید داعش متشکل از بعثی‌های سابق و القاعده است که هدفشان طرح دوباره شعار سابق بعثی هاست که می‌گفتند آمده‌اند تا عراق، سوریه و مصر را متحد کنند و امروز داعش با این تشکیلات عراق و سوریه را هدف قرار داده است. بنابراین باید این مسائل را ریشه‌ای بررسی کرد تا بتوان آن را ریشه‌ای حل کرد نه اینکه موردی و مقطعی حل شود. تمام کشور‌ها مانند ترکیه و عربستان و آمریکا که گوش و چشم خود را بر خطر داعش می‌بستند الان باید بدانند که اگر داعش در عراق پیروز شود به سوی کشورهای دیگر پیشروی خواهند کرد همانطور که در برنامه‌های خود این موضوع را پنهان نکرده‌اند. بنابراین اقدام آمریکا خوب بود اما نباید مقطعی باشد همانگونه که متأسفانه اقداماتشان در افغانستان و عراق بدلیل اینکه به فکر منافع خود بودند باعث ایجاد و گسترش داعش شد. اگر با داعش هم مانند طالبانی‌ها برخورد کنند گروه افراطی و تروریستی دیگری بوجود خواهد آمد. بنابراین ائتلاف و همپیمانی نباید مقطعی باشد.

 

برخی از تحلیلگران تشکیل اتحاد بزرگ با حضور ایران و آمریکا و سوریه و روسیه را برای مقابله با داعش مؤثر می‌دانند، نظر شما چیست؟

جنگ با داعش نیازمند اتحاد قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است و اگر این اتحاد صورت نگیرد، در آینده این گروهک‌ها بر علیه خود آمریکا یا روسیه در این کشور‌ها گسترش پیدا می‌کنند اما اگر تمام قدرت‌ها حضور فعالی داشته باشند قطعا می‌توانند داعش را نابود کنند. داعش مانند یک نیروی سرطانی در حال رشد است که اگر نیروی قوی و محکمی در مقابل آن شکل نگیرد به همین راحتی از بین نخواهد رفت.

 

اخیرا صحبتهای پیدا و پنهانی از همکاری اطلاعاتی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی برای مقابله با داعش در داخل سوریه به گوش می‌رسد. ارزیابی شما از رویکرد اتحادیه اروپا در قبال تحولات عراق و مقابله با داعش چیست؟

هر رویکرد و تصمیمی که قدرت‌های دنیا در قبال تحولات اخیر و مقابله با داعش می‌گیرند نباید به گونه‌ای باشد که داعش امروز از بین برود و داعش فردا جایگزین آن شود، یعنی یک داعش را از بین برود و یک داعش جدید بوجود بیاید. اگر آرامش و ثبات و امنیت را در منطقه و جهان بخواهیم باید قاطعانه و ریشه‌ای با مسائل برخورد کرد و باز تکرار می‌کنم مشکلات منطقه را باید ریشه‌ای حل کرد و نه مقطعی.

 

ایران در این تحولات چه نقشی دارد و چگونه باید برای مقابله با داعش وارد عمل شود؟

مواضع ایران بیانگر وجود اراده برای کمک به عراق جهت مقابله با تهدیدات داعش بوده است. در هر حال هیچ فرقی هم نمی‌کند چه ایران، چه آمریکا و چه کشورهای اروپایی باید همگی یک نقش را ایفا کنند و آن نقش، وحدت قدرت‌ها جهت مبارزه با داعش و نابودی آن است.

 

 

 

 

 

 

 

 

آخرین اخبار

گزارشات پر بازدید

حالت های رنگی