نخستین پروژه ایرانی در هفتاد و سومين دوره جشنواره بینالمللی فیلم کن؛
جدیدترین پروژه کیوان کریمی جزو 10 پروژه نهایی جشنواره بینالمللی فیلم کن 2020
منصور جهانی ـ جدیدترین پروژه سینمایی کیوان کریمی از کشور ایران؛ جزو 10 پروژه برتر جهان در هفتاد و سومين دوره جشنواره بينالمللي فیلم کن در سال 2020 انتخاب شد.
«آیا شما چیزی درباره امید میدانید؟» Omid? Do you know anything about جدیدترین و دومین پروژه سینمایی کیوان کریمی کارگردان مستقل سینمای ایران؛ جزو 10 پروژه نهایی در بخش «سینمای جهان در کن» Cinema du Monde در هفتاد و سومين دوره جشنواره بينالمللی فیلم کن در سال 2020 انتخاب شد و کارگردانان این 10 پروژه، در روزهای برگزاری این رویداد معتبر سینمای جهان در آنجا حضور خواهند داشت و در جلسات تخصصی آنجا شرکت میکنند، به تماشای فیلمها مینشینند و با جهان حرفهای سینما آشنا میشوند.
«سینمای جهان در کن» تحت عنوان اصلی Cinema du Monde بخشی از سازمان سینمایی فرانسه CNC به شمار میرود که از پروژههایی حمایت میکند که در خارج از اروپا تولید میشوند و هدف از برگزاری این بخش هم، برقراری پلی بین پروژهها و تهیهکنندگان، پخشکنندگان و همچنین مراکز تولیدات سینمایی است تا هر سال، 10 پروژه برتر جهان به مرحله تولید برسند و به سینمای جهان اضافه شوند.
این آثار، به صورت مداوم، مورد حمایت اداری سازمان سینمایی فرانسه قرار میگیرند و در حدود هفتاد درصد این پروژهها، به مرحله نهایی و اکران میرسند و در بخشهای مختلف جشنوارههای معتبری همچون جشنواره بينالمللي فیلم کن و دیگر جشنوارههای معتبر جهانی به نمایش در میآیند.
سازمان سینمایی فرانسه با حمایت سازمانی و اداری خود تا مرحله نهایی تولید این پروژهها در کنار کارگردان آنان خواهد بود؛ تا تهیهکننده و پخشکننده خود را پیدا کنند و با این حرکت، آینده این پروژهها را تضمین میکند.
بخش «سینمای جهان در کن» که به بخش کشف پروژههای جهان مشهور است؛ هر سال 10 سناریو و 10 کارگردان برتر دنیا را شناسایی میکند که امسال در میان فیلمنامههای زیادی از کارگردانان کشور مختلف جهان، 10 پروژه برتر انتخاب شدهاند که اسم پروژه جدید کیوان کریمی با نام «آیا شما چیزی درباره امید میدانید؟» از ایران، در کنار فیلمنامه و کارگردانان کشورهای مصر، موزامبیک، سنگال، برزیل، جمهوری دومنیکن، قزاقستان، تایلند، ویتنام و مونتهنگر به چشم میخورد. این پروژههای سینمای داستانی و مستند، در مراحل مختلف تولید قرار دارند؛ که در واقع، آثار اول یا دوم کارگردانهایشان به شمار میروند.
این 10 کارگردان را «رشید بوشارب» Rachid Bouchareb کارگردان، بازیگر و تهیهکننده الجزایری تبار و سرشناس سینمای جهان و مقیم کشور فرانسه همراهی خواهد کرد. این 10 کارگردان انتخاب شده برای بخش «سینمای جهان در کن» در روزهای برگزاری هفتاد و سومين دوره جشنواره بينالمللی فیلم کن در کشور فرانسه حضور خواهند داشت تا جرقه تولید 10 پروژه انتخابی و ورود به سینمای جهان زده شود.
کیوان کریمی کارگردان 35 ساله مستقل سینمایی؛ فیلمهای کوتاه «مرز شکسته»، «ماجراهای زن و شوهر کارگر»، مستند بلند «نوشتن بر شهر»، چندین فیلم کوتاه مستند و داستانی دیگر و همچنین فيلم سینمایی «طبل» Drum را در کارنامه هنری خود دارد و با این آثار، در جشنوارههای مختلفی در سطح جهان حضور داشته و جوایز معتبری را نیز از آن خود کرده است.
فيلم سینمایی «طبل» نخستین ساخته بلند کیوان کریمی در نخستین نمایش بینالمللی خود در سال 2016 در بخش رقابتی «هفته منتقدان» در هفتاد و سومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم «ونیز» در کشور ایتالیا به نمایش درآمد و مورد استقبال تماشاگران، روزنامهنگاران، سینماگران و منتقدان سینمایی حاضر در جشنواره قرار گرفت و در ادامه، در جشنوارههای مختلفی در دنیا و همچنین مجامع فرهنگی و هنری روی پرده رفت و در همان سال، از نگاه تعدادی از منتقدان و روزنامهنگاران مطرح سینمای جهان از جمله؛ «ژان میشل فرودون»، «جولیانو وچیلینی»، «جونا نازارو»، «رافائل میل»، «فدریکو روسین» و ... در میان 10 فیلم برتر سینمای جهان در سال 2016 قرار گرفت.
هفتاد و سومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم «کن» به ریاست «پیر لسکیور» Pierre Lescure و با مدیر هنری «تیری فرمو» Thierry Frémaux به دلیل شیوع بیماری کشنده ویروس کرونا تا این لحظه، مشخص نیست که در چه زمان و به چه شکلی برگزار خواهد شد؛ ولی بخش بازار آنلاین جشنواره بینالمللی فیلم «کن» با عنوان اصلی Marché du Film در روزهای ۲۲ تا ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰ (۲ تا ۶ تیر ماه سال جاری) به شکل آنلاین برگزار میشود.
قرار است بخش رقابتی اصلی، بخش رقابتی «نوعی نگاه» Un Certain Regard، بخش رقابتی «سینه فونداسیون» The Cinéfondation، بخش رقابتی فیلم کوتاه و ... هفتاد و سومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم «کن» با آثاری از کارگردانان کشورهای مختلف جهان در یک زمان مناسب در شهر ساحلی کن در کشور فرانسه برگزار شود؛ ولی امسال، بخش «دو هفته کارگردانها» و بخش «هفته منتقدان» این رویداد معتبر سینمایی برگزار نمیشوند.
برای اطلاع بیشتر:
https://www.lescinemasdumonde.com/en/la-fabrique/2020/projet/do-you-know-anything-about-omid
https://www.lescinemasdumonde.com/en
https://www.if.institutfrancais.com/fr/actualite/la-fabrique-cinema-2020-et-son-parrain
مدیریت روابط عمومی پروژه سینمایی «آیا شما چیزی درباره امید میدانید؟».
ناظم دباغ: هیچ سندی وجود ندارد که نشان دهد «مصطفی سلیمی» به اقلیم کردستان آمده باشد
«ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در تهران در گفتوگو با تلویزیون «بی.بی.سی» BBC فارسی گفت: هیچ سندی وجود ندارد که نشان دهد؛ «مصطفی سلیمی» به اقلیم کردستان آمده باشد.
«ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران در گفتوگو با تلویزیون «بی.بی.سی» BBC فارسی با تکذیب دستگیری «مصطفی سلیمی» زندانی زندان سقز در داخل خاک اقلیم کردستان عراق گفت: هیچ سندی وجود ندارد که نشان دهد «مصطفی سلیمی» به اقلیم کردستان آمده باشد؛ برعکس، مدارک نشان میدهد که او در محدوده شهر بانه در استان کردستان ایران دستگیر شده است.
وی همچنین گفت: کسانی با طرح این اتهامات، به دنبال کاهش اعتبار اقلیم کردستان، مردم و همچنین اتحادیه میهنی اقلیم کردستان عراق هستند که موفق هم نخواهند شد.
ناظم دباغ در گفتگو با آنا: حمایتهای ایران نبود شاید نسلکشی صدام فراموش میشد/ لزوم محاکمه مسببان فاجعه انفال
نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران با بیان اینکه اگر حمایتهای ایران از کردها نبود شاید نسلکشی صدام فراموش میشد، گفت: این انتظار وجود دارد جنایت صدام در محافل و دادگاههای داخلی و بینالمللی محکوم شود و مسببان فاجعه محاکمه شوند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، رژیم بعث عراق از سال ۱۹۸۸ به دستور مستقیم صدام دیکتاتور و در چند مرحله عملیات نسلکشی موسوم به «انفال» را کلید زد؛ عملیات گستردهای که با هدف نسلکشی کردها انجام شد.
در این جنایت ضدبشری بیش از ۱۸۲ هزار نفر در مناطق کردنشین با وحشیانهترین روشها قتلعام، در گورهای جمعی مدفون شدند و همچنان از سرنوشت دهها هزار نفر از قربانیان نسلکشی اطلاعی در دست نیست. علاوه بر این، هزاران روستای کردنشین با خاک یکسان و از نقشه جغرافیایی منطقه محو شدند و تاکنون گورهای جمعی بسیاری در نقاط مختلف عراق و اقلیم حاوی بقایای اجساد انفال شدگان کشف شده است.
ناظم دباغ، نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران در گفتگو با خبرنگار حوزه غرب آسیا و محور مقاومت گروه بینالملل خبرگزاری آنا گفت: حدود ۳۲ سال از نسلکشی کردها بهوسیله رژیم بعث صدام گذشته است و این انتظار وجود دارد جنایت رژیم صدام ابتدا در محافل و دادگاههای داخلی و بینالمللی محکوم شود و سپس عوامل و مسببان فاجعه تحت پیگرد قانونی قرار بگیرند و محاکمه شوند.
وی با بیان اینکه تاکنون هیچ غرامتی از سوی دولت عراق به کردها پرداخت نشده است و دولتهای مختلف تنها وعده پیگیری غرامتها و پرونده نسلکشی را به مردم کرد میدهند، افزود: یادآوری جنایت بزرگی که صدام علیه کردها انجام داد، بسیار دردناک است، ولی مقامهای عراقی بارها بر احقاق حقوق کردهای عراق بهویژه در موضوع انفال تأکید کردهاند.
ناظم دباغ عنوان کرد: کردها بهدنبال دریافت غرامت مادی نیستند و پول برایشان اهمیتی ندارد. موضوع برای کردها از جنبه حیثیتی اهمیت دارد و بغداد باید به خانوادههای داغدیده رسیدگی کند.
نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران با بیان اینکه در جنایت انفال ۱۸۵ هزار زن و کودک قتلعام و در بمباران شیمیایی حلبچه حدود ۵ هزار نفر شهید و ۱۰ هزار نفر مجروح شدند، گفت: جمهوری اسلامی ایران چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی کمکهای فراوانی به کردها کرد و از هیچ کمکی دریغ نکرد. ایران در حالی که کردها آواره شده بودند به آنها پناه داد و حمایتشان کرد.
وی افزود: جمهوری اسلامی ایران در حوزه رسانهای ابعاد فاجعه نسلکشی انفال را افشا کرد و اگر حمایتهای رسانهای نبود شاید نسلکشی صدام فراموش میشد و صدای کردها به گوش جهانیان نمیرسید.
https://ana.ir/fa/news/33/483510/
ناظم دباغ در گفتگو با ایران اینترنشنال : ناظم دباغ: کمیسیون بررسی و تحقیق مسأله «مصطفی سلیمی» در اقلیم کردستان تشکیل شد
«ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران گفت: به دستور حکومت اقلیم کردستان؛ کمیسیون بررسی و تحقیق مسأله «مصطفی سلیمی» تشکیل شده است و نتیجه آن نیز در آینده اعلام خواهد شد.
«ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران در گفتوگو با تلویزیون «ایران اینترنشنال» در مورد «مصطفی سلیمی» زندانی زندان سقز گفت: امروز شاهد بازی زشت بعضیها هستیم که برای ضربهزدن به شکوه و شهرت حکومت اقلیم کردستان عراق و اتحادیه میهنی اقلیم کردستان انجام میدهند و برای رسیدن به هدفشان شروع به اتهامزدن کردهاند. به همین دلیل، نخست وزیر و معاون نخست وزیر حکومت اقلیم کردستان عراق؛ تصمیم گرفتند برای برطرف کردن این اتهامزنی یک کمیسیون بررسی و تحقیق در این زمینه تشکیل بدهند و نتیجه آن نیز در آینده اعلام خواهد شد.
وی همچنین گفت: در این کمیسیون، افرادی موجه و شخصیتهایی حضور خواهند داشت که کار اصلیشان در این زمینه است و امیدواریم که انشاءالله حقیقت این قضیه مشخص شود و نتایج آن به اطلاع عموم مردم برسد.
نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در تهران در مورد تشکیل کمیسیون بررسی و تحقیق مسأله «مصطفی سلیمی» گفت: این کمیسیون به دستور «قباد طالبانی» معاون نخست وزیر حکومت اقلیم کردستان اعلام شد و شخص نخست وزیر حکومت اقلیم کردستان نیز در جریان امور قرار دارند و منتظر هستند که این کمیسیون، نتایج بررسی و تحقیق خود را به حکومت اقلیم کردستان اعلام کند و وقتی هم که نتایج اعلام شد کلیه کسانی که شاکی هستند از این مسأله و جریان، مطلع خواهند شد.
وی افزود: از یک طرف متأسفانه در روزهای اخیر، بازیهای کثیف سیاسی توسط بعضی گروهها و افراد با نیتهای شومی که دارند؛ شروع شده است و میخواهند از آب گلآلوب ماهی بگیرند و قضیه را پیچیده بکنند. هر کسی هم بر اساس منفعت و اهداف خود، نسبت به انتشار اخبار این رویداد اقدام میکند. از طرف دیگر، بعضی از گروهها، مؤسسهها و انجمنهای حمایت از حقوق بشر از حکومت اقلیم کردستان درخواست کردند که این کمیسیون بررسی و تحقیق تشکیل شود و دیدیم که این کمیسیون، توسط حکومت اقلیم کردستان تشکیل شد.
«ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران در پایان سخنانش اظهار داشت: در اینجا تأکید میکنم برای مسأله اعدام «مصطفی سلیمی» متأسفم؛ چون جان یک انسان از دست رفته است، ولی بهتر بود رسانهها به دنبال کشف حقیقت این شخص بگردند که 15 سال در زندان بود و به اعدام محکوم شده بود؛ نه اینکه آن را در ردیف و همسو با شخصیتهای برجسته، سیاستمداران کُرد، فعالان حقوق بشر و همچنین فعالان اجتماعی قرار دهند و به گونهای وانمود کننند که کُردها غیر از «مصطفی سلیمی» هیچ کسی را در این راه از دست نداده است.
«ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان استرداد «مصطفی سلیمی» را تکذیب کرد
تهران / ایرناپلاس ـ «ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان در ایران، درباره «مصطفی سلیمی»، زندانی فراری زندان سقز گفت: او اصلا به اقلیم کردستان وارد نشده است که اقلیم بخواهد او را مستردد کند.
«ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران، ضمن تکذیب خبر استرداد «مصطفی سلیمی» زندانی زندان سقز که صبح امروز در این زندان اعدام شد، به خبرنگار «ایرناپلاس» میگوید: اساسا این فرد به خاک اقلیم کردستان وارد نشده بود که حکومت اقلیم کردستان بخواهد او را بازگرداند. این فرد، در خاک ایران و در محدوده شهر بانه بازداشت شده است.
لینک خبر:
https://plus.irna.ir/news/83746930/نماینده-اقلیم-کردستان-هم-استرداد-مصطفی-سلیمی-را-تکذیب-کرد
نامه جمعی از هنرمندان ایرانی به هنرمندان جهان
جمعی از هنرمندان ایرانی در نامهای به هنرمندان جهان، نوشتند: مردم ایران امروز با دو بحران مواجهاند؛ بحران مشترکی بهنام "کرونا" که شما میشناسید؛ و بحران "تحریم" که کاش هرگز نشناسید. برای ما هنرمندان ایرانی، اکنون مهم است که بدانیم شما- هنرمندان جهان- درمورد وضعیت بیماران کرونایی، کودکان و سالخوردگان در آستانه ابتلا و کمبودهای خسارتبار جامعه پزشکی ایران در این بحران، چه فکر میکنید، چه میگویید و چه میکنید.
در متن این نامه که به امضای هنرمندان شاخصی از رشتههای مختلف هنری رسیده و امضاهای آن ادامه دارد، آمده است: همه ما از هر ملت و مملکتی که باشیم، دارای تابعیت سرزمینی بی مرز و آرمانی بنام "هنر" در جهانی بنام "فرهنگ" نیز هستیم؛ و هیچ قدرتی نمی تواند ما را از داشتن این تابعیت منع کند.
در این سرزمین مشترک رویایی، چه آسیایی یا اروپایی باشیم و چه امریکایی یا افریقایی، از ژن فهمِ فرهنگی، استعداد تاثیرگذاری بر افکار مردم و توان تحلیل و تغییر شرایط برخورداریم.
همه ما، با آثارمان ایمان و کفر، عشق و نفرت، صلح و جنگ، دانش و جهل، نیکی و پلیدی و نجات و رستگاری را - با ذائقه و شاخصههای فرهنگی خود- روایت و مجسم کردهایم؛ و جامعهای بزرگتر از کشوری که در آن زندگی میکنیم، به مدد آثار یکدیگر شناخته و شناساندهایم؛
هرچه قدرتها و سیاستها، بهخاطر عداوتهایشان، بین ما فاصله انداخته و ممنوعیت ایجاد کردهاند، ما در انتقال و بیان پیامهای مشترک و انسانی به کل جهان، مصممتر، جسورتر، تواناتر و تاثیرگذارتر شدهایم.
اکنون، همه ما- در هر موقعیت جغرافیایی و سیاسی که هستیم- با دشمن مهلک و مشترکی مواجه شدهایم که مهم نیست از کجا آمده، اما مهم است که دارد آزاد و با شتاب، به همه جا میرود؛ و ما در برابر این دشمن ذرهبینی، همه به یک اندازه آسیبپذیر شدهایم و نجات هریک از ما، جز با نجات دیگری امکانپذیر نیست.
"کرونا" تنها یک ویروس نیست، یک سئوال ساده و تاریخی است که در حال دریافت پاسخهای پیچیده از ملتها و دولتهای جهان است.
آیا پاسخ ملت ایران به این پرسش تاریخی - در شرایطی که راه تنفساش در چنگ یک تحریم جهانی بسته شده- میتواند شبیه به پاسخ ملتهای دیگر باشد؟
آیا این یک توقع منطقی نیست که پاسخ هنرمندان آزاده جهان به پرسش "کرونا" نیز -در شرایطی که این خطر تا پشت در خانههایشان آمده- پاسخی متفاوت و تاثیرگذارتر از پاسخ سیاستمداران و قدرتمندان باشد؟
این بحران، با تلفات کم و زیاد میگذرد، اما قصههای مشترک و متفاوتش میماند. قصه پرستاران خستهای که برای تقویت روحیه بیماران و همکارانشان در فضای آلوده بیمارستانها رقصیدند و نگرانی خود از کمبود تجهیزات و دارو را پشت این نشاط پنهان کردند، میماند؛ قصه پزشکانی که هفتهها به خانه نرفته و بدون ماسک و دستکش و گان، لابلای بیمارانی گشتند که برخی از آنها در راهروهای بیمارستان و روی زمین بستری شده بودند هم میماند؛
اینها همه در حافظه تاریخی جهان میماند و دیر یا زود روایت خواهد شد؛ توسط شما یا ما.
کاش آنقدر دیر نشود که هنرمندان متعهد و تاثیرگذار بر افکار عمومی جهان و قدرتمندان، پیش از آنکه قصه ظلمی را که بر مردم ایران در این بحران میرود، به گوش قدرتمندان و سیاستمداران برسانند، نفس خودشان از ابتلا به این بلا، به شماره افتاده باشد.
مردم ایران امروز با دو بحران مواجهاند؛ بحران مشترکی بهنام "کرونا" که شما میشناسید؛ و بحران "تحریم" که کاش هرگز نشناسید.
برای ما هنرمندان ایرانی، اکنون مهم است که بدانیم شما- هنرمندان جهان- درمورد وضعیت بیماران کرونایی، کودکان و سالخوردگان در آستانه ابتلا و کمبودهای خسارتبار جامعه پزشکی ایران در این بحران، چه فکر میکنید، چه میگویید و چه میکنید.
اسامی امضاکنندگان نامه «هنرمندان ایران به هنرمندان جهان» تا این لحظه به ترتیب الفبا:
آناهید آباد
نرگس آبیار
مرتضی آتشزمزم
سعید آرمند
اکبر آزاد
علی آزاد
پویان آزاده
نگار آذربایجانی
محمدصادق آذین
علی آشتیانیپور
محمد آفریده
سعید آقاخانی
حسن آقاکریمی
امیر اثنیعشری
سامان احتشامی
حبیب احمدزاده
سیدعلی احمدی
محمد احمدی
مصطفی احمدی
حمید احیا
پوریا اخواص
برزو ارجمند
پیروز ارجمند
بهمن اردلان
علیرضا اسحاقی
همایون اسعدیان
نگار اسکندرفر
ستاره اسکندری
حبیب اسماعیلی
مرجان اشرفیزاده
فرح اصولی
مهناز افضلی
جواد افشار
بهاره افشاری
نوید افقه
بونا الخاص
گلی امامی
حمید امجد
کمند امیرسلیمانی
داود امیری
مزدا انصاری
ستار اورکی
ابراهیم ایرجزاد
شایسته ایرانی
بهداد بابایی
کورش بابایی
رضا بابک
جمشید بایرامی
تینا بخشی
بهرام بدخشانی
روحالله برادری
بابک برزویه
احترام برومند
مرضیه برومند
رخشان بنیاعتماد
علی بوستان
مسعود بهبهانینیا
حسین بهروزینیا
بهزاد بهزادپور
بهنام بهزادی
سید محمد بهشتی
غوغا بیات
نازنین بیاتی
حسین پاکدل
الهام پاوه نژاد
پرویز پرستویی
پانتهآ پناهیها
کیومرث پوراحمد
حسن پورشیرازی
شادی پورمهدی
تهمورس پورناظری
سهراب پورناظری
کیخسرو پورناظری
اصغر پورهاجریان
کیارش پوزشی
داریوش پیرنیاکان
محمد پیرهادی
افشین پیرهاشمی
امین تارخ
ایرج تقیپور
پرویز تناولی
فرهاد توحیدی
کورش تهامی
سیما تیرانداز
تینا جامه گرمی
نیما جاویدی
بهناز جعفری
مهدی جعفری
اردوان جعفریان
علی جعفری پویان
علی جلیلوند
وحید جلیلوند
حامد جوادزاده
روحالله حجازی
هادی حجازیفر
فرشاد حسامی
حسن حسندوست
محمدعلی حسیننژاد
علی حضرتی
ابراهیم حقیقی
سیاوش حقیقی
محمد حسین حقیقی
شهاب حسینی
اکبر خامین
محمد خزایی
سپیده خسروجاه
هومن خلعتبری
علیرضا خمسه
محمدمهدی دادگو
محسن دامادی
امیرعلی دانایی
رضا دادویی
علیرضا داودنژاد
ابوالحسن داودی
محمد درمنش
محمدرضا دلپاک
مهدی دلخواسته
مسعود دلخواه
خسرو دهقان
بهرام رادان
شادمهر راستین
مجتبی راعی
مهران رسام
امیرحسین رستمی
کامران رسولزاده
لیلی رشیدی
کریستف رضاعی
پناهبرخدا رضایی
حبیب رضایی
غلامرضا رضایی
عاطفه رضوی
امیر شهاب رضویان
سعید رفیعی منفرد
جابر رمضانی
غلامرضا رمضانی
علی رهبری
حسن ریاحی
علیرضا رئیسیان
لیلا زارع
علی زرنگار
علیرضا زریندست
سالار زمانیان
علی ژکان
جلیل سامان
امیرعباس ستایشگر
عباس سجادی
فرید سجادی حسینی
کامران سحرخیز
پویا سرایی
محمد سریر
سعید سعدی
مهدی سعدی
مسعود سلامی
کورش سلیمانی
سیروس سلیمی
ساعد سهیلی
هومن سیدی
پریزاد سیف
رحمان سیفی آزاد
غزل شاکری
علی شاکری شمیرانی
محسن شاه ابراهیمی
منوچهر شاهسواری
علیرضا شجاعنوری
همایون شجریان
حسین شریفی
محسن شریفیان
مسعود شعاری
جلیل شعبانی
حامد شکیبانیا
مهدی شیرزاد
عبدالوهاب شهیدی
احد صادقی
مجید صالحی
ژاله صامتی
جعفر صانعیمقدم
سحر صباغسرشت
رسول صدرعاملی
رامین صدیقی
بهروز صفاریان
فرشته طائرپور
طناز طباطبایی
مهیار طریحی
آیدین ظریف
گلاره عباسی
محمد عباسیفرد
محمد عبدالهی
بهزاد عبدی
محمد عرب
احمد عربانی
مجتبی عسکری
محمدمهدی عسگرپور
علیرضا عصار
رضا عطاران
آریا عظیمینژاد
سعید عقیقی
سحاب علم
سینا علم
علیرضا علویان
حسین علیزاده
هاتف علیمردانی
بهروز غریبپور
فواد غفاری (ایوان بند)
همایون غنیزاده
حسین غیاثی
مجتبی فرآورده
مونا فرجاد
مدیا فرجنژاد
مهرداد فرید
مهران فرهادی
آرش فرهنگفر
بایرام فضلی
مهران فلسفی
جابر قاسمعلی
علیاکبر قاضینظام
کامران قدکچیان
سارا قرچهداغی
قاسم قلیپور
آرش قنادی
امیر قنادی
رهبر قنبری
سروش قهرمانلو
فرزانه کابلی
بهرام کاظمی
مسیح کاظمی
عبدالجبار کاکایی
اردشیر کامکار
هوشنگ کامکار
مهتاب کرامتی
احسان کرمی
علی کریم
محمد هادی کریمی
نیکی کریمی
بابک کریمی
کیهان کلهر
اشکان کمانگری
حامد کمیلی
باران کوثری
جهانگیر کوثری
بردیا کیارس
رضا کیانیان
مصطفی کیایی
میلاد کیایی
میلاد کی مرام
مسعود کیمیایی
سهیلا گلستانی
هوشنگ گلمکانی
داوود گنجهای
محمدرضا گوهری
مجید لیلاجی
حسین ماهر
حمید متبسم
محمد متوسلانی
کورش متین
مجید مجیدی
نوید محمدزاده
میلاد محمدی
جمشید محمودی
نوید محمودی
امیر مردانه
هادی مرزبان
مجید مدرسی
شبنم مقدمی
حسن مصطفوی
امیررضا معتمدی
مجید مطلبی
حمیدرضا منبتی
سید غلامرضا موسوی
میثم مولایی
امین مهدوی
رضا مهدوی
محمدحسین مهدویان
حسین مهکام
بیژن میرباقری
مجتبا میرتهماسب
مازیار میری
اسماعیل میهندوست
محمود ناظری
شهین نجف زاده
حسن نجفی
مهرداد نصرتی
امید نعمتی
حمیدرضا نوربخش
جواد نوروزبیگی
رویا نونهالی
افشین هاشمی
جواد هاشمی
پرواز همای
کارن همایونفر
محمدرضا هنرمند
علی وزیریان
حسین یاری
عباس یاری
رضا یزدانی
و...همه کسانی که به امضاکنندگان این نامه خواهند پیوست.
رئیس دفتر اقلیم کردستان عراق در تهران در گفتگو با آنا: کردها برای سفر نوروزی به اقلیم کردستان مشکلی ندارند/اهداف مغرضانه برای برهم زدن روابط تهران و اربیل
رئیس دفتر اقلیم کردستان عراق در تهران با بیان اینکه از جانب ایران و اقلیم کردستان هیچ مشکلی برای تردد زمینی و هوایی کردها وجود ندارد، گفت: جریانها و عواملی وجود دارند که موافق همکاری اقلیم کردستان و ایران نیستند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، ایران و اقلیم کردستان عراق در یک سال اخیر روابط پرنوسانی داشتهاند. از سویی در مقطعی از اوضاع نامساعد و بیثبات عراق، این اقلیم به تعبیر آمریکاییها مرکز رصد فعالیتهای ایران شد و از سوی دیگر ایران با حملات موشکی خود مواضع تروریستهای آمریکایی را در کرکوک هدف قرار داد تا دست تروریستها را قطع کند.
با وجود این، دو طرف همواره بر لزوم حفظ ثبات و امنیت منطقه بهویژه در عراق و حفظ حاکمیت ملی ایران کشور تأکید کردهاند. یکی از عواملی که موجب افزایش و استحکام روابط میان تهران و اربیل شده، شخص ناظم دباغ، رئیس دفتر اقلیم کردستان عراق در ایران است.
دباغ در گفتگو با خبرنگار حوزه غرب آسیا و محور مقاومت گروه بینالملل خبرگزاری آنا درباره گزارشات مغرضانهای که برخی رسانهها منتشر و وی را بیشتر حامی سیاستهای ایران خواندهاند تا اقلیم کردستان، گفت: جریانها و عواملی وجود دارند که موافق همکاری اقلیم کردستان و ایران نیستند و نمیخواهند ما واقعیت روابط خود را به ایران منتقل کنیم. من در تهران نماینده حکومت اقلیم کردستان هستم و نه نماینده ایران. بهشخصه به جغرافیای سیاسیای اعتقاد ندارم که در آن روابط مستحکم با جمهوری اسلامی ایران محکوم شود.
ناظم دباغ، رئیس دفتر اقلیم کردستان عراق
وی افزود: در تاریخ ثابت شده است هرگاه در مواقع فشار و نیاز کُردها از کسی کمک بخواهند، جمهوری اسلامی ایران به یاری آنها خواهد شتافت؛ به همین دلیل کسانی که اینگونه شایعات را مطرح میکنند؛ درک سیاسی درستی ندارند و در چارچوب بسیار محدودی فکر میکنند.
رئیس دفتر اقلیم کردستان عراق در تهران تصریح کرد: من از سال ۲۰۰۷ تاکنون نماینده اقلیم کردستان در ایران هستند و به این موضوع افتخار میکنم، طبعاً اگر مواضع من برخلاف سیاستهای اقلیم کردستان عراق باشد، باید تاکنون من را برکنار میکردند؛ به همین دلیل کسانی که اینگونه شایعات را مطرح میکنند افرادی کوتهبین هستند. من به این موضوع افتخار میکنم که در مدتی که در ایران حضور دارم توانستهام وضعیت روابط میان ایران و اقلیم کردستان را به سطح خوبی برسانم و این روابط خوب همچنان ادامه دارد.
دباغ در پاسخ به این سؤال که با توجه به ترددهایش میان ایران و اربیل، منزل مسکونیاش در کجا قرار دارد، گفت: خانه و زندگی من در تهران است، ولی فرزندانم در اربیل سکونت دارند. علاوه بر این، همه ترددهای من میان تهران و اربیل با اهداف کاری انجام میشود.
وی انتشار برخی شایعات درباره احتمال انتخاب فرد دیگری به جای وی به سمت نمایندگی دفتر اقلیم کردستان عراق در ایران را رد و تصریح کرد: تاکنون چنین موضوعی از سوی اربیل مطرح نشده است، ولی امیدوارم این اتفاق بیفتد، زیرا من به دلیل کهولت سن بسیار خسته شدهام. من باید سن ۶۶ سالگی از کار بازنشسته میشدم، ولی همچنان به فعالیت دیپلماتیک مشغول هستم. به اقلیم کردستان اطلاع دادهام که اگر فرد مناسبی به جای من پیدا کردند به این سمت منصوب کنند.
دباغ درباره روابط میان ایران و اقلیم کردستان گفت: ما خاطرات خوبی از روابط میان ایران و اقلیم کردستان داریم، ولی نوسان در هر نوع رابطه وجود دارد. با وجود این، خوشبختانه به این دلیل که هر دو طرف معتقدند باید روابط دوجانبه برقرار باشد، مشکل خاصی در نوع روابط دو طرف به وجود نیامده است و هرگونه مشکل جزئی به راحتی حل میشد.
ناظم دباغ درباره سفرهای نوروزی کُردهای مقیم ایران به کردستان عنوان کرد: نه از جانب ایران و نه از طرف اقلیم کردستان هیچ مشکلی برای تردد زمینی و هوایی کردها وجود ندارد. ما مدتها پیش موضوع ایجاد گذرگاههای جدید را در نواحی مرزی میان اقلیم کردستان و ایران مطرح کردیم که تا کنون دولت عراق دستوری در این زمینه صادر نکرده است.
نماینده اقلیم کردستان در ایران: طرح ادعای جبران خسارت ناشی از شیمیایی کردن حلبچه مسئله حیثتی کُردها است/ اختلاف نظر شیعیان عراقی منجر به طولانی شدن معرفی نخست وزیر شد
نماینده اقلیم کردستان در ایران ضمن تایید رفتار رهبر حزب دموکرات کردستان عراق در طرح مجدد این موضوعات گفت: اگر مسئله شیمیایی کردن حلبچه پیگیری حقوقی نشود، این قضیه دوباره تکرار میشود.
«ناظم دباغ»، نماینده اقلیم کردستان در ایران، در واکنش به درخواست مسعود بارزانی از دولت عراق مبنی بر جبران خسارت حمله شیمیایی حلبچه به خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا گفت: وظیفه مسئولین کرد این است که به دولتهای عراق یادآوری کنند در حکومتهای قبلی و به ویژه در زمان صدام حسین چه آسیبهایی به کُردها وارد شد.
او ضمن تایید رفتار رهبر حزب دموکرات کردستان عراق در طرح مجدد این موضوعات خاطرنشان کرد: اگر مسئله شیمیایی کردن حلبچه پیگیری حقوقی نشود، این قضیه دوباره تکرار میشود.
دباغ ادامه داد: در روابط کشورها مسائل سیاسی و تاریخی وجود دارد به عنوان مثال مسائل زیادی در روابط ایران و عراق و یا سایر کشورها با یکدیگر وجود دارد که این مسائل و مشکلات باید در مناسبات مطرح شوند. بنابراین پرداخت خسارت شیمیایی کردن حلبچه، جریمهای است که همیشه باید یادآوری شود مانند کشتار ارمنیها در ترکیه، که مسئله حیثتی است.
نماینده اقلیم کردستان در ایران در رابطه با علت طولانی شدن معرفی نخست وزیر جدید در عراق تصریح کرد: با توجه به اینکه طبق قانون اساسی عراق نخست وزیر باید از میان شیعیان این کشور انتخاب شود، این جریان هنوز به توافق نرسیدند و تا امروز که آخرین فرصت است هیچ تمهیدی در این مورد دیده نشده است. در واقع نبودن هماهنگی، توافق و همنظری میان گروههای شیعه در عراق باعث طولانی شدن معرفی نخست وزیر جدید در عراق شده است.
دباغ در خصوص موضع کردها در برابر نخست وزیر جدید اظهار کرد: یکی از شرایطی که فراکسیون کُرد به عنوان جزئی از تشکیلات پارلمان عراق برای نخست وزیر آینده در نظر دارد این است که هر کسی نخست وزیر شود باید در چارچوب قانون اساسی عراق پایبند به مطالبات و حقوق کُردها باشد.
نماینده اقلیم کردستان در ایران در ارزیابی امکان ائتلاف شیعیان با کُردها برای معرفی نخست وزیر جدید یادآور شد: این ائتلاف باید بهوجود بیاید و امیدوار به شکلگیری آن هستیم اما تا این لحظه نشانهای از شکلگیری این ائتلاف وجود ندارد.
تهران-ایرنا- بمباران شیمیایی منطقه کُردنشین حلبچه از وحشتناکترین و در زمره غیرانسانیترین جنایتها به شمار میرود که رژیم بعث عراق در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ خورشیدی و در حالی که تنها ۲ روز از عملیات والفجر ۱۰ میگذشت، علیه ملت خودش مرتکب شد و تعجب جامعه جهانی را برانگیخت.
یکی از بزرگ ترین جنایت های رژیم بعث عراق حمله به سردشت بود که در این حمله بسیاری از ساکنان غیرنظامی این شهر شهید شدند و هشت هزار تن دیگر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند. سکوت مجامع بین المللی پس از این رویداد سبب شد تا این رژیم به استفاده از سلاح های کشتار جمعی ادامه و از آن پس به صورت مستمر نواحی گوناگون ایران و منطقه های کردنشین عراق را مورد هجوم سلاح های شیمیایی قرار دهد. آیتالله هاشمیرفسنجانی رییس مجلس شورای اسلامی وقت در این خصوص گفته بود: بمباران شیمیایی حلبچه به خاطر استقبالی که از مردم این شهر از نیروهای ایرانی به عمل آورند، انجام شد و این عمل صدام محکمه ای خواهد شد که قدرتمندان جهان را به محاکمه بکشد. اگر در ماجرای بمباران شیمیایی سال قبل که توسط کارشناسان سازمان ملل نیز تایید، تنبیهی برای صدام در نظر گرفته شده بود. فاجعه حاضر به وجود نمیآمد.
صدام در ابتدا پسرعموی خود به نام علی حسن المجید معروف به علی شیمیایی را برای این حمله انتخاب کرد، او پیش از حملات شیمیایی، شهر را بهمدت ۲ روز با بمبهای متعارف بمباران کرد. در واقع حسن المجید با این کار میخواست تا شیشه ساختمانهای شهر را بشکند تا امکان مقاومت در مقابل گازهای سمی به حداقل برسد. سطح وسیع و حجم گسترده حمله رژیم بعث عراق در استفاده از تسلیحات شیمیایی علیه مردم کُرد و بیپناه حلبچه چنان بود که پروفسور اوبن هندریکس رییس آزمایشگاه سمشناسی بیمارستان گان فلاندر بلژیک گفت: رژیم بعث عراق از ۳ نوع گاز مختلف علیه حلبچه استفاده کرده است. این گازها شامل گاز خردل (ایپریت)، گازهای اعصاب (تابون، سارین یا سومان)، VX و گاز سیانوژن هستند. بنابراین باید گفت مرگ مردمان کُرد حلبچه مرگی با طعم خردل و با چاشنی تاولزای گاز اعصاب تابون و سارین و بوی مرگآور سیانوژن بود.
کشتار حلبچه و انتقام شکست والفجر ۱۰
حادثه حلبچه از وحشتناک ترین جنایت های انسانی است که رژیم بعث عراق در ساعت ۲ بعدازظهر ۲۵ اسفند ۱۳۶۶خورشیدی و در حالی که تنها ۲ روز از آزادی حلبچه در جریان عملیات والفجر ۱۰ میگذشت، مرتکب شد. جریان از این قرار بود که رزمندگان غیور ایرانی با یاری نیروهای کُرد عراقی موفق شدند تا در عمق خاک این کشور پیشروی کنند و با رشادت های بسیار توانستند، برخی از شهرهای کُردنشین از جمله حلبچه را از دست نیروهای بعثی آزاد کنند و این گونه خسارت سنگینی را به ماشین نظامی و جنگی عراق وارد آوردند. پس از ورود نیروهای ایرانی به این شهر، مردم شهرها و روستاهای اطراف به استقبال از آنان شتافتند. در حقیقت صدام حسین در واقع می خواست، ساکنان کَرد حلبچه را مجازات کند زیرا به گفته یکی از سخنگویان دولت بغداد این مردم نه تنها در برابر اشغال شهر، توسط نیروهای ایرانی مقاومت نکردند بلکه از اشغالگران با هلهله و شادی استقبال کردند و البته این همدلی مردم حلبچه با ایرانیان تعجبی ندارد زیرا نیروهای ایرانی و رزمندگان کُرد با مقاومت توانستند که ساکنان حلبچه را از شر آن حاکم منفور عراق آزاد کردند. بدین ترتیب این مساله چنان برای حزب بعث غیرقابل باور بود که در یک اقدام غیرانسانی و به قصد انتقام گیری از این شکست در عملیاتی به نام انفال با ۵۰ فروند هواپیمای ویژه ارتش عراق که هر یک به چهار عدد بمب شیمیایی ۵۰۰ کیلویی مجهز بودند در آسمان حلبچه ظاهر شد و با ریختن ۲۰۰ بمب حاوی مواد شیمیایی به کشتار مردم این منطقه کُردنشین پرداخت و جنایت بی سابقه ای را در تاریخ جنگ تحمیلی رقم زد. در این رویداد تلخ هزاران زن، مرد، کودک، پیر و جوان به شهادت رسیدند. امام خمینی(ره) در خصوص کشتار حلبچه توسط صدام گفت: او حیوان درندهای است که حتی ملت خودش را هم بمباران شیمیایی میکند. روزنامهگاردین چاپ لندن گزارش این جنایت فجیع را همراه با عکسهایی به چاپ رساند و نوشت: هیچ جراحتی و خونی و اثری، از انفجار روی اجساد دیده نمیشود. اجساد ده ها مرد، زن، کودک و حیوانات دستآموز در سطح منازل و خیابانهای این بخش دورافتاده در کردستان عراق تحت اشغال ایران را پوشانیدهاند. پوست این اجساد به طرز عجیبی تغییر رنگ داده و چشمهایشان باز و خیره، چرک خاکستری رنگی از دهانشان بیرون زده و انگشتان دست آنها به طرز عجیبی کج و کوله است. این طرف مادری بچه اش را برای آخرین بار در آغوش فشرده و آن طرف پدری خود را سپر نوزادی، از آنچه نمی دانستند چیست، کرده است. همچنین خبرگزاری فرانسه نوشت: حلبچه شهری از کردستان عراق ...گویی شهری منجمد شده است و ساکنان در خوابی عمیق فرو رفتهاند.
سرپیچی خلبان عراقی از دستور صدام برای بمباران حلبچه
این جنایت تا اندازه ای غیرانسانی بود که ایدن مصطفی خطیب زاده یکی از خلبانان عراقی از دستور صدام مبنی بر بمباران حلبچه سرپیچی می کند. او که علاقه بسیاری به کشور و خصوصاً مردم کشورش داشت و این صفت او زبانزد دوستان، همکاران و آشنایانش شده بود و با اینکه در ارتش بعث کار میکرد اما حاضر نبود بر علیه مردم بیگناه اقدامی کند. صدام پس از شنیدن این موضوع دستور میدهد تا این خلبان را اعدام کنند. سرانجام او در همان سال اعدام میشود و حتی اجازه برگزاری مراسم تشییع پیکر و مراسم یادبود به خانواده او را نمی دهند.
نقش ایرانیان در بازتاب کشتار مردم حلبچه به جهانیان
منفورترین چهره صدام در جریان جنگ ایران و عراق، زمانی آشکار شد که او حلبچه را که شهری متعلق به کشور خودش بود به بدترین شکل ممکن مورد هدف بمباران شیمیایی قرار داد و تعجب جامعه جهانی را برانگیخت. پس از این بمباران گسترده، نیروهای ایرانی به یاری آوارگان بی پناه و مجروحان شتافتند اما شدت بمباران های شیمیایی به اندازه ای بود که بیش از پنج هزار کشته و صدها تَن دیگر نیز بر اثر عواقب بیماریها و نقص عضو در هنگام تولد در سالهای پس از حمله کشته شدند. کشتار حلبچه یا جمعه خونین به صورت رسمی بهعنوان نسلکشی مردم کُرد عراق شناخته شد و هنوز بهعنوان بزرگترین حمله شیمیایی مستقیم به یک منطقه شهرنشین در حافظه تاریخ باقی مانده است.
دیپلماسی فعال ایران برای رسانهای ساختن این جنایت، واکنشهای بسیاری را در عرصه بینالمللی برانگیخت، بنابراین باید به نقش مهم ایران در بازتاب این جنایت اشاره کرد. انتشار عکسهای قربانیان حلبچه توسط عکاسان ایرانی بهدلیل آنکه در لحظه مرگ آنان گرفته شد، بسیار تکاندهنده بود و بازتاب و تأثیر فراوانی بر افکار عمومی جهانی گذاشت. از میان این همه تصویر عکس عمر خاور، مرد کُردی که کودک یک سالهاش را در آستانه در خانهاش در آغوش داشت بهعنوان نماد فاجعه حلبچه شناخته شده است.
تصویر عکس عمر خاور، مرد کُردی که کودک یک سالهاش را در آستانه در خانهاش در آغوش داشت بهعنوان نماد فاجعه حلبچه شناخته شده است.
بنابراین ایرانیان با انتشار عکس های قربانیان حلبچه صحنه های بسیار تکان دهنده و تاثیرگذار از این جنایت غیرانسانی به نمایش گذاشتند که اثر فراوانی بر افکار عمومی جهان گذاشت. اگرچه در روزهای نخست بمباران شیمیایی حلبچه نیز این رویداد مانند رخداد سردشت با سکوت معنادار جامعه جهانی همراه شد اما ابعاد وسیع این فاجعه انسانی سرانجام واکنش های گسترده بین المللی را به همراه داشت و چهره رژیم بعث عراق را در عرصه بین المللی مخدوش ساخت به گونه ای که پس از این بمباران و بازتاب صحنههای دلخراش این رویداد در سراسر جهان؛ جایگاه بینالمللی رژیم بعث عراق و حامیان وی بسیار تضعیف شد و با حضور خبرنگاران خارجی در ایران و بازدید از منطقه حلبچه به تدریج ابعاد این جنایت وحشتناک آشکار شد که این امر واکنشهای بسیاری را علیه سیاست های رژیم بعث برانگیخت. آیتالله خامنهای رییس جمهوری وقت در واکنش به این جنایت غیرانسانی گفت که رژیم بعثی عراق بقدری ظالم و سفاک است که مردم کشور خود را که حتی در میان آنها تعدادی از نظامیان فراری ارتش شکست خورده عراق هم مخفی شدهاند. بمباران شیمیایی میکند. دنیا نباید در مقابل این عمل فجیع ساکت بماند و چنانچه سازمانهای بینالمللی در مقابل مساله عکسالعمل نشان ندهند. آبروی خود را در مقابل ملت عراق از بین میبرند.
به دنبال اقدامات سیاسی جمهوری اسلامی ایران، کارشناسان سازمان ملل و پزشکان بدون مرز وارد ایران میشوند و ضمن دیدار از مجروحان شیمیایی، استفاده عراق از سلاح شیمیایی را محکوم میکند. خاویرپرز دکوئیار دبیر کل سازمان ملل پیرامون استفاده از سلاح های شیمیایی گفت: موضع سازمان ملل کاملاً روشن و قاطع است و با استفاده از این نوع سلاحها توسط هر فردی در هر کجایی و تحت هر شرایطی به شدت مخالف است. به دنبال این اظهارات وی هیاتی را به درخواست ایران برای بررسی کاربرد سلاح شیمیایی عراق به منطقه اعزام میکند. با بالا رفتن آمار شهدای حلبچه، تعداد دیگری از کارشناسان و روزنامهنگاران وارد ایران میشوند و از این جنایت هولناک گزارش تهیه میکنند.
در پایان باید گفت که اگرچه حمله شیمیایی حلبچه نخستین حمله از این نوع از آغاز جنگ هشت ساله محسوب نمیشود اما نخستین بار است که این حملات شیمیایی نه علیه نیروهای نظامی و غیرنظامیان ایرانی ساکن دهکدهها و شهرهای مرزی ایران بلکه علیه شهروندان عراقی و در داخل قلمرو این کشور انجام شد.
https://www.irna.ir/news/83713159/کشتار-حلبچه-خشن-ترین-نسل-کشی-تاریخ
یادداشت «ناظم دباغ» در روزنامه «کوردستان نوی» / برنامه انتفاضه و آزادسازی شهر دهوک
بنده با تصمیم دفتر سیاسی اتحادیه میهنی کردستان برای شرکت در فعالیتهای خارج، بر علیه استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی در فروردین ماه سال 1990 به همراه هیئتی عازم پاریس شدیم، بنا به دلایلی به مدت چند ماه در پاریس ماندم.
برای ثبت در تاریخ، لازم است ذکر شود که روانشاد جناب آقای مام جلال، در آن موقع در دیدارهای خارجشان در لندن و در پاریس هم که بنده، همراهشان بودم، درباره این صحبت میکردند که صدام، به کویت حمله خواهد کرد و آن را اشغال میکند و آنچه جای حیرت داشت؛ این بود که فرانسویها فکر میکردند این یک خواب است، که آقای دکتر «احمد بامرنی» نماینده اتحادیه میهنی کردستان هم در آنجا حضور داشت.
در نامه مام جلال به شورای رهبری چه چیزی ذکر شده بود؟
دیدیم که صدام در تاریخ 2/8/1990 به کویت حمله و آن را اشغال کرد. کارهای من تمام شد، تصمیم گرفتم که به کردستان برگردم، جناب مام جلال، صلاح دیدند که در سوریه به دیدارشان بروم و از آنجا به کردستان برگردم.
در روز 5/8/1990 از طریق فرودگاه پاریس به سوریه رفتم و به مدت یک هفته در آنجا ماندم؛ در این مدت، چند بار، خدمت مام جلال رسیدم و تصمیم گرفتند که نامهای به دفتر سیاسی و روانشاد کاک نوشیروان بنویسند. این نامه حاوی دو نکته مهم بود: نخست اینکه در مورد تعدادی از موضوعات و همچنین حرف و حدیثهایی از بطن شورای رهبری و دفتر سیاسی نکاتی را مدنظر داشتند و دوم اینکه در مورد ابراز خوشحالی خود درآینده، بعد از گرفتن کویت نکاتی را ذکر کرده بودند، و معتقد بودند که صدام را به حال خود رها نمیکنند تا در کویت بماند و مطمئناً به او حمله خواهند کرد و او را اخراج میکنند؛ به همین دلیل ضروری است که اتحادیه میهنی نیز خود را برای اخراج عراق از کویت و شکست نیروهایش آماده کند، ملت کُرد و نیروهای پیشمرگه هم برای رهبری مقاومت و همکاری تمام و کمال با اعضای جبهه کردستانی خود را آماده کنند. همچنین نوشته بود که او هم در خارج از کشور، برای این مهم تلاش میکند و جبهه کردستانی هم بر روی روشی به اتفاق نظر برسند که جناب مام جلال در بیرون، آن را رهبری کند و اگر انتفاضه (مقاومت) شد، جناب کاک مسعود هم در داخل، آن را رهبری کند.
واضح است در 12/8/1990 که از راه دمشق به تهران برگشتم و در تهران با کاک «قادر حاجی علی» دیدار کردم و بعدها به اتفاق همدیگر به شورای رهبری اتحادیه میهنی در قاسمهرهش برگشتیم.
نشست شورای رهبری تصمیم گرفت
نشست اتحادیه میهنی و شورای رهبری برگزار شد و در مورد نکاتی که مام جلال در نامهاش ذکر کرده بود؛ بحث و گفتوگو شد، تعدادی نظر متفاوت هم وجود داشت، بخصوص در مورد شیوه گفتوگو با صدام حسین که همه آنها به غیر از بنده و «ماموستا چهتو»، معتقد به بازنگری این نظرات بودیم.
در مورد انتفاضه و آمادهسازی، همه همرأی بودیم و تصمیم گرفته شد که کاک نوشیروان سرپرستی برنامهریزی برای انتفاضه، به همراه تنظیم فرماندهی عمومی نیروهای پیشمرگه را برعهده داشته باشد؛ که آن زمان با مدیریت جناب کاک «ملازم عمر» و اعضای دوستان کاک «شیردل حهویزی»، «نقیب خلیل»، کاک «شیخ جعفر»، «مام رستم»، کاک «حامد حاجی خالد» و چند عضو و فرمانده توانمند از نیروهای پیشمرگه و مرکز فرماندهی همکار بودند، همچنین تنظیمات داخل شهر هم برای تأسیس شانههای مسلح فعال شود.
اتحادیه میهنی کردستان شروع به برقراری ارتباط کرد و با گروههای سیاسی کردستان بخصوص با حزب دمکرات کردستان چندین جلسه برگزار کرد.
در ماه 9/1990 به پاریس سفر کردم، در آن زمان جناب کاک سعود به همراه هیئتی عالی رتبه به قاسمهرهش آمده بود و میهمان دفتر سیاسی اتحادیه میهنی بودند و در آنجا برنامه کلی نحوه تقسیم محورهای مقاومت مشخص شد.
انتفاضه بدین شیوه برنامهریزی شده بود
بر اساس برنامهایکه زندهیاد کاک نوشیروان تنظیم کرده بود؛ تصمیم گرفته شد که برای همه محورها براساس اینکه چه کسی بیشترین نیرو را در اختیار دارد، مسئولی تعیین شود. مسئولیت آغازین، بر عهده آنها باشد و طرف دیگر هم جانشین خواهد بود و همچنین گروههای دیگر هم لحاظ شوند.
آنچه که در اینجا حائز اهمیت است در جلسات جبهه کردستانی بنا به پیشنهاد مام جلال و اتحادیه میهنی، تصمیم گرفته شد بهجای منتشرکردن بیانیه عفو عمومی، فراخوان آشتی عمومی اعلام شود، به همین دلیل، در آغاز افراد مسلح وابسته به حکومت بعث، اعتماد و حس بیشتری نسبت به این اطمینان کردند و در کنار این، اتحادیه میهنی متضرر اصلی رفتار افراد مسلح وابسته به حکومت بعث در گذشته بود که صدها شهید پیشمرگه و فرمانده و تنظیمات خود را بهدست آنها از دست داده بود.
وقتیکه در ماه 10/1990 به شورای رهبری برگشتم، صحبت در مورد این بود که برای همه محورها مسئول تعیین شود و هر یک از اعضای دفتر سیاسی نیز به عنوان مسئول یک استان انتخاب شد؛ به غیر از دهوک که برای آن هیچ کسی تعیین نشد.
واضح است که در آن زمان، جناب کاک «کوسرهت» عضو دفتر سیاسی نبود، ولی همچون عضو شورای رهبری با شایستگی، شهامت و توانمندی در رهبری شهر اربیل، این مسئولیت به ایشان سپرده شد.
کاک «ملازم عمر» برای استان سلیمانیه کاک «فریدون عبدالقادر» برای استان کرکوک و همانطور که اشاره کردم کاک «کوسرهت» نیز برای استان اربیل و جناب کاک نوشیروان هم به همراه کاک «مسعود بارزانی» به عنوان فرمانده کل نیروهای پیشمرگه کردستان انتخاب شدند.
من هم در تعجب بودم که برای بنده جایی تعیین نشده بود؛ نزد کاک نوشیروان رفتم، منتظر جلسه بودم، گفتم به چه دلیل برای بنده هیچ جایی و کاری در برنامه مقاومت تعیین نشده است؟
در جواب گفت: نمیدانستم که به این زودی برمیگردی؛ من هم در ادامه گفتم: کاک نوشیروان شما میدانستید مهلت من یک ماه بود و دیدید که برگشتم، (مشخص بود که ایشان پیش خودش حساب کرده بود که من هم مثل دیگر دوستان که به سفر خارج میرفتند، دیر برمیگردند، من هم دیر برگردم).
نخواستم در این سربلندی بینصیب باشم
گفت: خیلی خُب فقط دهوک مانده، آیا به آنجا میروی؟ من هم گفتم با افتخار من پیشمرگهام، هر جایی باشد میروم و نمیخواهم در این سربلندی بینصیب باشم. گفت: خیلی خُب.
در آن زمان جناب «ملازم عمر» و فرمانده «دارا توفیق»، در منزلش بودند. گفتم: در دهوک چه کاری انجام دهم، من در آنجا کسی را نمیشناسم و نه نیروی آنچنانی پیشمرگه باقی مانده است که به همراه خود به آنجا ببرم، به همکاری شما و دفتر نظامی نیاز دارم.
کاک نوشیروان جواب امیدوارکنندهای به من نداد، ولی جناب کاک «ملازم عمر» گفت: ناظم نگران نباش، اگر به آنجا بروی من همکاری میکنم، در اینجا لازم است که یک بار دیگر از کاک «ملازم عمر» تشکر کنم.
در همانجا تصمیم گرفته شد که با زندهیاد «نقیب خلیل»، همه پیشمرگههای منطقه بادینان را جمع کنیم، کاک «نقیب خلیل» به عنوان فرمانده کل نیروهای پیشمرگه منطقه بادینان و بنده هم به عنوان مسئول و سرپرست شروع به کار کردیم.
درخواست یک نیروی ویژه کردم که همراهمان باشند، این بود که با دستور کاک «ملازم عمر» و با حضور کاک «عثمان شارستینی» با نیروهای خود در حدود 50 پیشمرگه که همراهشان بودند؛ همراه ما باشند. مشغول ارتباطات و آمادهسازی بودیم، در کل توانستیم نیروی 180 نفری از پشمرگههای قهرمان منطقه بادینان را آماده کنیم که نزد ما در اردوگاه زیویه و در ایران بودند.
تنها برادران کومله در بادینان بودند
این چند ماه، در سطح بالا مشغول برنامهریزی بودیم، همچنین در منطقه بادینان مشغول اطلاعرسانی تنظیمات اتحادیه میهنی کردستان و گردان پارتیزانی اتحادیه بودیم که با سرپرستی شهید «حسن سلیم» و تعدادی از دوستان در آنجا بودند.
بدون شک، بایستی به این اشاره کنیم که آن زمان، فقط تنظیمات برادران کومله در آنجا بودند و دست بالایی داشتند.
در ارتباط با برادران پارتی
یکی از آخرین روزهای بهمن ماه سال 1991 جناب کاک کوسرهت که منزلشان در مهاباد بود و در خانه دو طبقهای که فقط یک دیوار مشترک داشیتم و با همدیگر زندگی میکردیم، گفت: بیا به مهاباد برویم، در آنجا هم سری به راژان و جناب کاک مسعود بارزانی بزنیم، برای چند روز به اتفاق هم به مهاباد رفتیم، فکر کنم اواخر ماه شوبات (بهمن) بود، اواخر شب، کاک کوسرهت به درب میان خانه ما و خودش زد و گفت: اگر خبر خوبی بهت بدهم چیکار برایم میکنی؟ گفتم: مطمئن باش هر آنچه شایسته شما و درخواست خودتان باشد.
گفت: هپیمانی به کویت حمله کرد، باید فردا به کاک مسعود سری بزنیم و به قاسمهرهش برگردیم و خودمان را آماده کنیم.
به اتفاق همدیگر، صبح زود به راژان رفتیم و در آنجا با کاک مسعود و تعدادی از اعضای دفتر سیاسی حزب دمکرات دیدار کردیم. در مورد وضعیت پیش آمده صحبت کردیم و کاک کوسرهت از جناب کاک مسعود درخواست کرد و گفت: بر اساس توافق، بایستی شما به قاسمهرهش تشریف بیاورید و رهبری ما را برعهده بگیرید، همانطور که مام جلال هم در خارج، جبهه کردستانی را رهبری میکنند.
در همانجا از طریق پیرانشهر به قاسمهرهش برگشتیم و مشغول آمادهسازی، تشکیل جلسات و ارتباط با پارتیزانهایی شدیم که در سطوح پایینتری از ما بودند، از همه آنها نزدیکتر به شورای رهبری که همچون دروازه ارتباط و انتفاضه هم بود، گردان پارتیزانی کاک «عمر بگ» و پسرش کورده بود.
در برنامههای پارتیزانی جناب کاک نوشیروان درخواست کرد که کاک «عزیز بگ» در منطقه رانیه فعالیت کند؛ چون مردی متخصص و دلسوز بود و اسم او را «پیره ههلو» (عقاب پیر) گذاشت و از طریق دستگاه بیسیم که همراهشان بود؛ ارتباط برقرار شد و گفتند که آمادهاند و با شانههای مسلح و رهبری در ارتباط هستند.
صبح روز 5/3/1991 خبر آمد که در رانیه انتفاضه شده و شهر رانیه پاکسازی شده است، ولی متأسفانه کاک «کلی نبی» و تعدای از افراد شهید شدهاند.
در دفتر سیاسی جلسه برگزار شد و تصمیم گرفته شد نیروهای قاسمهرهش در سریعترین زمان ممکن راه بیافتند و به کاک مسعود هم خبر داده شد که انتفاضه شروع شده است و منتظر شما هستیم.
روز 6/3/1991 تصمیم گرفته شد نیروهای بنده به همراه آنهایی که میخواهند به سمت پایین حرکت کنند که در میان آنها خواهر محترم «هیرو خان» که در آن زمان در قاسمهرهش بود، به همراه نیروی رهبری آماده بودند و همگی به سمت رانیه حرکت کردیم و توسط کاک «عزیز بگ» مورد استقبال قرار گرفتیم.
دستور آزادسازی مناطق دیگر صادر شد
صبح همان روز، جناب کاک نوشیروان به رانیه آمد که کاک کوسرهت و شهید «حسن کویستانی» و کاک «شیردل حهویزی» و تعدادی از اعضاء و فرمانده نیروهای پیشمرگه هم همراهشان بودند.
در روزهای 7، 8، 9 و 10/ 3/1391 همه مناطق چهارقورنه، سرچاوه و تا کوی سنجق و سلیمانیه آزاد شدند.
بعد از آمدن جناب کاک مسعود و آزادسازی بیتواته، کاک نوشیروان و کاک مسعود مقرشان را به بیتواته بردند و روز 10/3 بنده به کویه رفتم. در آن زمان، نامهای از جناب کاک مسعود به دستمان رسید که آمادهایم و میخواهیم به سمت بادینان حرکت کنیم، چونکه قرار است 11/3 شهر اربیل آزاد شود و از آنجا به سمت دهوک برویم.
خیلی سریع به رانیه و بیتواته برگشتم و پیش کاک مسعود رفتیم، کاک نوشیروان به ما اطلاع داد که منطقه حریر و باتاس و رواندز هم آزاد شدهاند، به همین دلیل به حریر برویم و از آنجا به همراه شهید «حسن کویستانی»، شهید «دلشاد حسن» و شهید «تحسین کاوانی» خودمان را برای رفتن به بادینان و دهوک آماده کنیم؛ که هر سه نفر جان پاکشان را به کُرد و پیشمرگه تقدیم کردند و شهید شدند.
روز 11/3 از حریر با من تماس گرفتند و شب 12/ 3 به دنبال کاک «عبدلموهیمن» میگشتم، چون مسئول نیروی پیشمرگه حزب دمکرات در منطقه بادینان بود، تا مطلع شوم که برنامه آنها برای رفتن به چه شکلی خواهد بود.
شب در منزل «حسین آقای سرچیا» چشمم به یک مسئول ایرانی افتاد که همراهش بود، او را میشناختم. خواستم او را به اسم خودش صدا بزنم، دهنم را باز نکرده بود، گفت: حاجی علی! با تبسم احوالش را پرسیدم و به حاجی علی خیرمقدم گفتم.
واضح است که در مورد اوضاع بیخمه صحبت شد و من هم گفتم: «من خودم را با آن مشغول نمیکنم، به عنوان نماینده اتحادیه میهنی نامهای را به کاک «عمر آقای سورچی» دادم، مشخص است که از این کار هدفی داشتم، پیامی هم به شهید حسن و شهید دلشاد فرستادم که با عجله، نمایندهشان را برای تحویل وسایل به بیخمه بفرستند.»
همانطور که در مورد آن صحبت شد؛ بایستی منتظر باشیم تا اربیل و راه فاییده کنترل شود، آنوقت به همراه نیروی برادران پارتی به سمت دهوک حرکت کنیم.
یاد این افتادم که اگر اینطوری شود، بایستی اتحادیه میهنی همچون دنبالهرو؛ به همراه نیروهای پارتی به دهوک برود، نیروی آنها نزدیک به 1500 تا 1600 پیشمرگه بود.
بدین شیوه از پل قندیل عبور کردیم
خداحافظی کردم و برای دیدن شهید «تحسین کاوانی» به حریر رفتم و به ایشان گفتم: کاک تحسین نمیتوانیم کاری انجام دهیم تا ما زودتر از راه آکری برویم؟ ، گفت: بله، ولی تو آمادهای بروی؟ گفتم به اطمینان خاطر میروم. گفت: امشب تماس میگیرم و فردا به شما خبر میدهم.
این بود که با تنظیمات آکری تماس گرفت که در آنزمان کسی به نام «نقیب فیصل» که افسر پولیس بود؛ سرپرستی شانههای مسلح و تنظیمات را برعهده داشت، گفت: همین کار را میکنیم، بامداد 13/3 شروع میکنیم و با اطمینان موفق میشویم.
در هنگام ظهر، ماشین را بر سر جاده در منطقه پل قندیل میآوریم و آنها را به آن طرف میبریم. در حقیقت، خیلی راستگویانه این کار را کردند و در ابتدا «نقیب خلیل» و یکی پس از دیگری همه ما از آنجا عبور کردیم. برای غروب هم در آکری غذا خوردیم و استراحت کردیم.
در اینجا ضروری است که در مورد شانههای مسلح نیروی کاک «سواره عباس آقا» صحبت کنم، که در آنزمان از طرف حکومت عراق، حفاظت منطقه شیخان به آنها سپرده شده بود. تا متوجه حضور ما شدند همگی از منطقه، دور شدند و کار ما را آسان کردند و در واقع با ما همکاری کردند.
برای روز بعد، از راه شیخان با ماشین به سمت دهوک حرکت کردیم. واضح است که همان شب از راه بیسیم به ما اطلاع داده بودند که دهوک هم آماده است و فردای روز 14/3/1991 وقتیکه به همراه نیرو به دهوک رسیدیم، شهر دهوک کاملا آزاد شده بود، برادران تنظیمات شهری و پارتیزانها بر دهوک مسلط شده بودند. آنهایی که به یاد دارم همچون مسئول تنظیمات اتحادیه میهنی عبارت بودند از؛ کاک «عارف روشدی»، کاک حسین برادر شهید «نقیب خلیل»، برادر «صدیق آمدی»، «صادق عمر سندی»، «علی شعبان» و چند کادر دیگر.
نامه نهایی برای کاک نوشیروان فرستاده شد
از اداره آتشنشانی دهوک که همچون مقر تعیین شده بود، در همانجا کاک سهرکهوت که کادر باسوادی بود و مسئول دستگاه بیسیم ما را برعهده داشت، خیلی سریع بیسیم را راه انداخت و پیامی برای کاک نوشیروان فرستاد که در آن زمان، اسم کاک نوشیروان «مولود» و اسم بنده هم «سهند» بود. از سهند به مولود، به او اطلاع داد که ساعت 2:35 بعدازظهر امروز 14/3 ما به دهوک رسیدیم و شهر بهطور کلی آزاد شد.
به غیر از نیروهای اتحادیه میهنی با مسئولیت «حسن سلیم» که مسئول نیروهای پارتیزانی آنجا بود، نیروهای برادران حزب دموکرات در آنزمان با سرپرستی کاک دکتر «کمال کرکوکی» به همراه «پارتی گهل» (حزب ملت) در آزادسازی دهوک مشارکت داشتند.
وقتیکه پیام مورد نظر به دست کاک نوشیروان میرسد؛ به همراه کاک مسعود هر کدام در یک اتاق و در کنار یکدیگر بودند (این حرفهای کاک «حسین سنجاری» است که در آن موقع، همراه کاک نوشیروان بود)، بلند میشود و به سمت کاک مسعود میرود و همچون یک مژدگانی میگوید کاک مسعود این نابلد ماست که به تنهایی مثل اتحادیه میهنی به دهوک رسیده است، کاک مسعود هم بهجای تقدیر میگوید: قرار بود که همگی به اتفاق هم به دهوک بروند، شاید به برادران ما کلک زده است، نباید بدون آنها میرفتند.
فردای آن روز، نیروهای برادران حزب دمکرات همگی به دهوک رسیدند و در آنجا همدیگر را دیدیم که عبارت بودند از: کاک «عبدالموهیمن»، «زعیم علی»، کاک «بابکر زیباری» و تعدادی از فرماندهان و کادرهای دیگر که اسامی همه آنها را به یاد ندارم و به توافق رسیدیم که از این به بعد، با یکدیگر همکاری کنیم.
برگشتن مام جلال و حملات دشمن
در روز 16/3 حکومت عراق در منطقه فاییده شروع به حملات و هجوم به نیروهای پیشمرگه و همچنین شهر دهوک کرد، شهید «حسن سلیم» در این جنگها با چندین پیشمرگه شهید شدند، پیام هم آمد که جناب مام جلال از سوریه به همراه تعدادی کادر و فرمانده از راه فیشخاپور به کردستان برمیگردند، از جمله؛ زندهیاد «جبار فرمان»، کاک «احمد بامرنی» و از دفتر ریاست اتحادیه میهنی هم نیروی ریاست با سرپرستی دکتر «کریم» به زاخو آمدند، همگی برای استقبال جناب مام جلال به زاخو رفتیم.
جناب مام جلال روز 25/3 از راه فیشخاپور به کردستان برگشت؛ که رسیدند در آغاز به زاخو رفتند و جلوی درب فرمانداری این شهر، با حضور جمعیت کثیری از مردم، مطالب مهم و باارزشی را قرائت کردند، بعداً با تعدادی از شخصیتها و گروههای سیاسی هم دیدار کردند.
فردای همان روز، به سمت دهوک حرکت کردند و در همان زمان، کاک «جبار فرمان» را به سمت جنگهای فاییده فرستاد که وضعیت نامناسبی داشت، بنده هم به همراه نیرو برای انجامدادن کارهایی در زاخو ماندیم و با کُردهای سلوپی دیدار و گفتوگو کردم و فردای آن روز، بعد از عقبنشینی پیشمرگه در فاییده، وضعیت خیلی وخیم شد. مردم شروع به کوچ کردند و بحران ناخوشایندی رویداد و بناچار مام جلال بعد از برگزاری چندین جلسه در دهوک، بعد از اجبار زیاد اکثر شخصیتها، دهوک را ترک کرد و به سمت سلیمانیه حرکت کرد و بنده هم از راه باتوفه و آمیدی (که قبلتر آنجا را بلد بودم) به سمت بارزان و بعدها به سمت رواندز حرکت کردم.
لینک یادداشت «ناظم دباغ» در روزنامه «کوردستانی نوی» روز پنجشنبه 10/3/2020:
بیشتر...
آخرین اخبار
- اقلیم کردستان عراق و ایران بر گسترش و تقویت روابط تأکید کردند
- ناظم دباغ در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا: دکتر «مسعود پزشکیان» به اقلیم کردستان عراق میرود
- ناظم دباغ در گفتوگو با ایرنا: ترور اسماعیل هنیه به تنش بیشتر جهان اسلام با رژیم اسرائیل منجر میشود
- نیچیروان بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق با دکتر مسعود پزشکیان رئیس جمهور ایران دیدار کرد
- «نیچیروان بارزانی» جهت شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهور ایران وارد تهران شد
- نیچیروان بارزانی رئیس اقلیم کردستان برای شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهور به تهران میآید
- «سلام رشدی» با «صفین دزهیی» رئیس اداره روابط خارجی حکومت اقلیم کردستان دیدار کرد
- ناظم دباغ در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا: تلاش میکنیم مشکلات گذشته میان ایران و اقلیم بوجود نیاید
- سفر نیچیروان بارزانی به تهران؛ گامی مثبت برای اصلاح روابط
- ارزیابی نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران از سفر نیچیروان بارزانی به تهران
- ناظم دباغ در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم: در سفر بارزانی درباره هماهنگیهای امنیتی رایزنی شد
- «ناظم دباغ» با «محمود نجفیعرب» رئیس اتاق بازرگانی تهران دیدار کرد
- «ناظم دباغ» با «صفین دزهیی» رئیس اداره روابط خارجی حکومت اقلیم کردستان دیدار کرد
- پروفسور «آلن تورن» جامعهشناس، فیلسوف، متفکر و نظریهپرداز مطرح فرانسوی درگذشت
- «منصور جهانی» منتقد آسیایی سایت معتبر «اندیوایر» بهترین فیلمهای جشنواره کن را انتخاب کرد
- نگاهی به اجرای استاد شهرام ناظری در کنفرانس بینالمللی نسلکشی کُردهای فیلی در اربیل
- در گفتوگو با تلویزیون «فرانس 24» ؛ منصور جهانی: فیلمسازان مطرح ایرانی از جشنواره بینالمللی فیلم کن فرانسه به جهان معرفی شدهاند
- نمایندگی حکومت اقلیم کردستان در همایش بینالمللی هندسه نظم جدید جهانی شرکت کرد
- «ناظم دباغ» با هیئت صادرات و واردات و اتاق بازرگانی حکومت اقلیم کردستان دیدار کرد
- «سلام رشدی» در مراسم استقبال رسمی از رئیس جمهور و وزیر امور خارجه عراق شرکت کرد
- تراژدی انفال در کوهستانِ تنهایی
- ناظم دباغ: اتحادیه میهنی باید بخاطر حفظ امنیت اقلیم کردستان، از تاوان دادن به خاطر مواضع میهنی خود بکاهد
- قدرت نرم از اربیل تا رم
- «سلام رشدی» با «صفین دزهیی» رئیس اداره روابط خارجی حکومت اقلیم کردستان دیدار کرد
- «ناظم دباغ» با خانم «مایرا کوپرز» معاون نماینده «یونامی» در ایران دیدار کرد
- «سلام رشدی» با دانشجویان دختر اقلیم کردستان در تهران دیدار کرد
- عباس غزالی: استاد «محمد ماملی» هنرمندی اصیل و دلسوز ملت و سرزمینش بود
- «سلام رشدی» با دانشجویان اقلیم کردستان در تهران دیدار کرد
- «ناظم دباغ» با مسئول بخش خاورمیانه و میانه عراق در وزارت امور خارجه ایران دیدار کرد
- ناظم دباغ: مهمانان اقليم كردستان عراق نبايد باعث سلب آسايش و امنيت ميزبان شوند