امروز یکی از قلههای شعر کردی با ما خداحافظی میکند، اما پیام شعر و شهسوار اصیل کلمات کردی ما را تنها نمیگذارد. امروز یکی از ستارههای تلاش و فعالیت کردها خاموش میشود، اما افق تلاشهای این ملت، پایانناپذیر است، امروز یکی از مدافعان حقوق زنان که با شعر و راهپیمایی همواره در صحنه بود، عرصه را خالی میکند، اما لشکر هواداران برابری و یکسانی رو به افزایش است، امروز یکی از خلاقان بزرگ این ملت؛ عینک و قلمشرا بر زمین میگذارد و سیگارش را خاموش میکند، اما هیچ چیزی نمیتواند، راه انرژی بیپایان خلاقیت را سد کند، امروز پروانهها از زندان آزاد پرواز میکنند و در پارک آزادی از شیرکو بیکس استقبال میکنند.
شیرکو بیکس برای انفالشدگان و پریهای حلبچه پیام بزرگی داشت، چرا نوههایشان گردنبند عشق را به گردن شیرکو بیکس میآویزند؟، کاک شیرکو چرا این قدر زود رفتی، زیرا مردن لایق کسانی نیست که نمیمیرند و جاویدان خواهند ماند، تو میروی و چراغها را روشن نگه میداری، این سرزمین را به عشق میسپاری.
شیرکو بیکس پیام ارزشمندی را برای حکومت اقلیم کردستان بهجای گذاشته است، پیام دفاع از آزادی و حفظ خلاقیت و ابتکار، پیام رشد و توسعه مداوم و انسانیت، این حکومت شما نیز؛ در برابر پیکر مطهر شیرکو بیکس تجدید میثاق مینماید که در جهت تحقق و اجرای این پیام، دلسوزانه کار و تلاش کند.
آن چه در این روز برای شیرکوی عزیزمان انجام شده، افتخاری بس بزرگ است، حضور این جمعیت انبوه به ما یادآور میشود؛ کسانی هستند که از درون، عاشق زیبایی، آزادی، انسانیت و برابری شخصیتهای مطرح و سرشناس خود هستند، ما در برابر کسانی که روزی از روزها در مقابل موفقیتها تبسم هدیه دادند و در زمان شکستها نیز، شریک غم و همدرد بودند، وفاداریم. شیرکو همواره تحقق حقوق مسلم ملتمان، سربلندیهای مبارزه و ایستادگی در برابر دشمن و همچنین نویدبخش مژدگانیهای خوب روزهای دفاع و مقاومت بوده است، همیشه با افزایش غمهای ملتش، خود نیز در اوج ناراحتی بود، شعرهایش تاریخ واقعی ملتش بود، با شکوه و شکستش، با صحنه زخمی شده و خون از آن جاری شده و پیشبینی افقها و آیندهاش، همچنان که خود میگوید: من شاعر نقشهای هستم که با هر ذرهبین دقیق تاریخ به آن نگاه کنم، هیچ جای سالمی در آن نمیتوانی ببینی. شیرکو بدون واهمه و ترس از نقد دفاع میکرد و از مستضعفان سرزمینش و آزادی بیان و برابری دفاع میکرد، بر باد دادن رنج و
ثروت مردمان پرتلاش، فقیر و خواهان پیشرفت را گناه و جرم میدانست.
به عقیده ما دقیقترین تعبیر برای مرگ شیرکو بیکس، عبارت «شُک ملی» است؛ زیرا مرگش به یک شُک بزرگ ملی تبدیل شد و توجه اکثر هموطنان، جناحها و رسانههای گروهی مختلف اقلیم کردستان را به خود جلب کرد و همچنین نزد بیشتر اقشار این سرزمین به یک شُک بزرگ ملی تبدیل شد که تاکنون نیز خیلیها این مرگ باور نمیکنند و معتقدند که هرگز شاعر «دهربهندی پهپوله» (زندان پروانه)، «کورسی» (صندلی)، «کازیوه» (سپیدهدم)، «گورستانی چراکان» (گورستان چراغها)، «ئاسک» (آهو)، «رهنگدان» (رنگدان)و دهها شاهکار دیگر نمیمیرد و همچنان جاودانه خواهد ماند. زیرا شیرکو با عزت زیست، با عزت نوشت، با عزت درگذشت، ضروریست به همان صورت نیز با مرگش تعامل کنیم و بعد از مرگ شیرکو هر قدمی برداشته میشود که مرتبط با مراسم ختم و یاد و بزرگداشت ایشان است؛ بایستی به اندازه بزرگی و شکوه وی باشد.
شیرکو همیشه مخالف سکوت بود، در هر جایی ظلمی میدید، آن جا بود، برای همین تا ادب و شعر کردی وجود داشته باشد، شیرکو جاودان خواهد ماند و ما هم در مقابل این روح زنده، سر تعظیم فرود میآوریم و پیمان میبندیم تا جایی که بتوانیم رؤیاهایش را تحقق بخشیم، برای این که روح وی را شاد و آرام کنیم.