«بنده در تمام سفرهای مقامات کردستان عراق به ایران، همراه آنان بودهام، همراه آقای نخست وزیر، ریاست اقلیم آقای مسعود بارزانی و دیگران. ما در این سفرها از آقای هاشمی رفسنجانی برای سفر به کردستان عراق دعوت کردیم که ایشان هم پذیرفتند؛ اما به بغداد که آمدند متاسفانه به کردستان نیامدند. چند بار از سوی آقای مسعود بارزانی و نخست وزیر اقیلم کردستان از آقای احمدینژاد برای سفر به کردستان دعوت به عمل آمد، آنها به عراق آمدند اما به کردستان نیامدند. از آقای صالحی وزیر خارجه سابق و دیگران هم به صورت رسمی دعوت شد، اما نیامدند. اگر میآمدند بهترین استقبال از آنها به عمل میآمد.» این بخشی از سخنان «عبدالله صالح» مدیرکل روابط حکومت اقلیم کردستان عراق با ایران است که در گفت وگویی که با وی در شهر اربیل در اقلیم کردستان عراق انجام شده مطرح کرد. آقای صالح سالهای طولانی است در مسند مدیریت روابط اقلیم کردستان با ایران است و جالب آنجاست که او پیوند تاریخی مردم دو سرزمین را مستحکم تر از روابط حکومتها می داند. این گفت و گو در حالی انجام می شود که در سالهای گذشته برخی شایعات پیرامون روابط اقلیم با ایران مطرح شده بود اما خواندن سخنان آقای عبدالله صالح نشان می دهد که روابط تاریخی در هم تنیده دو سرزمین آمادگی گسترش روابط در همه زمینه ها اعم از سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی را دارد . در ادامه مشروح این گفت و گو را میخوانید ...
لطفا در ابتدا خود را برای خواننده ایرانی معرفی کنید، سپس ارزیابیتان را از رابطه کنونی کردهای عراق با ایران، با توجه به پیشینه روابط تاریخی میان دو ملت، بیان کنید.
در ابتدا ورود شما را به اقلیم کردستان خیرمقدم میگویم. بنده عبدالله صالح، مدیرکل روابط حکومت اقلیم کردستان با جمهوری اسلامی ایران هستم. همانگونه که اطلاع دارید ما از گذشتههای بسیار دور تاکنون دارای روابط بسیار خوب با ایران بودهایم. این بازمیگردد به دوران انقلاب اسلامی در ایران. میتوانم بگویم ما هم در پیروزی انقلاب نقش داشتیم و از آن زمان تاکنون این روابط شکلی دوستانه داشته و همواره تمرکز روی بهتر شدن روابط بوده است. در حال حاضر نیز روابط خوبی با دولت ایران داریم. بنده نمیخواهم بار دیگر تکرار کنم که ایران یکی از بهترین دوستان ما بوده و هست؛ یعنی هنگامی که ما هیچ دوستی نداشتیم، ایران از بهترین دوستان ما بود. در مقاطع زمانی که کردها دچار مشکلات و حوادث شدهاند، ایران همیشه پناه ما بوده و دروازههایش را روی مردم ما گشوده است. بهعنوان مثال میتوان به حوادث دوره دیکتاتوری رژیم بعث صدام اشاره کرد که ایران درهای خود را باز کرد. در حقیقت ایران وطن دوم ماست و ما از ایران متشکریم.
در گذشته روابط سیاسی ایران با کردها در سطح روابط با احزاب و گروههای معارض رژیم صدام بود؛ آیا پس از تحولات اخیر یعنی از هنگامی که وضع اقلیم کردستان عراق در قانون اساسی این کشور به رسمیت شناخته شد، روابط تغییر یافته است و اکنون در وضع مناسبی قرار دارد؟
قبلا روابط از راه دفاتری بود که دو طرف در کشورهای هم داشتند. بهطور مثال نهادهای ایرانی همچون سپاه، قرارگاه رمضان و ... در کردستان دفاتری داشتند و مشغول فعالیت بودند. ما نیز در شهرهایی مانند تهران، نقده، کرمانشاه، مریوان و جاهای دیگر برای انجام و تسهیل در کارهای مردم دفاتری داشتیم. همانگونه که اطلاع دارید تعداد زیادی از کردهای عراق به مدت طولانی 20 و 25 سال در ایران پناهنده بودند و به رفتوآمد نیاز داشتند. بسیاری از این افراد در ایران تحصیل کردند و تا مقاطع دانشگاهی آموزش دیدهاند. این دفاتر برای ارتباطات و تسهیل در کارها موردنیاز بودند. به واقع این ارتباطات در سطح رابطه با احزاب بود. ایران با همه احزاب کرد عراقی همچون حزب دموکرات کردستان، اتحادیه میهنی، کومله اسلامی، حرکت اسلامی، احزاب سوسیالیست و دیگر احزاب ارتباط داشت.
پس از سقوط حکومت صدام در سال 2003، ایران اولین کشوری بود که 2دفتر کنسولگری خود را در شهرهای اربیل و سلیمانیه باز کرد. در این دوره روابط ما شکل دیپلماتیک یافت. در همین مقطع حکومت اقلیم نیز با راهاندازی دفتر اداره روابط خارجی که زیرمجموعه نخستوزیری است، خود را برای روابط جدید آماده کرد. در این اداره 2مدیریت بزرگ شروع به کار کردند؛ یکی دفتر مدیریت ارتباط با ایران بود که بنده مدیرکل آن هستم و دیگری دفتر ترکیه است که فرد دیگری مسئولیت آن را برعهده دارد. هدف از ایجاد این دو مدیریت اهمیت دادن به روابط است. ما به غیر از روابط تاریخی با ایران، دارای حدود 600 کیلومتر مرز مشترک، سه دروازه رسمی و چندین دروازه غیررسمی با ایران هستیم، از اینرو، باید یک اداره قوی بتواند امور را پیش ببرد. این ارتباطات برای ما حایز اهمیت است. این نکته را هم یادآور شوم که اولویت ما در روابط در وهله نخست، ارتباط با ایران، سپس ترکیه و بعد کشور سوریه است. به این دلایل، دفتر فعالیت خود را آغاز کرد و بنده 25 سال مسئولیت ارتباط با ایران را عهدهدار هستم. پیش از آن هم در شهرهای تهران و کرمانشاه مدیریت دفاتر مرکزی حزب دموکرات کردستان را برعهده داشتم. اکنون روابط ما با ایران یک حالت رسمی و دیپلماتیک دارد.
آیا روابط اقتصادی و فرهنگی نیز هم سطح با روابط سیاسی پیش رفتهاند؟
ما تلاش کردهایم با برگزاری جلسهها و کنفرانسهایی مشترک با جمهوری اسلامی ایران زمینه را برای حضور و فعالیت تجار ایرانی مهیا کنیم.جلسههایی برای آشنایی تجار دوطرف برگزار شده است. در سال 2008 هنگامی که شرکتهای دیگر کشورها در عراق نبودند، نخستوزیر دستور داد که ایرانیها بدون گرفتن ویزا به مدت 15 روز، به سادگی و بدون انجام تشریفات چه از راه زمینی و هوایی، در کردستان حضور یابند. این نخستین اقدام ما با این هدف بود که زمینه برای حضور شرکتهای ایرانی مهیا شود و تجار در این حوزه مشکلی برای ورود و کار نداشته باشند.
پس در حوزه اقتصادی فضا مهیاست، مشروط بر این که ایرانیها وارد شوند.
این زمینه از روز اول مهیا بود، اما طرفهای ایرانی نتوانستند به صورت خوبی از آن استفاده کنند. بنده نه ایران و نه حکومت اقلیم را متهم نمیکنم؛ اما برنامهریزی درستی انجام نشد. اگر از روز اول شرکتهای معتبر و بزرگ بخش خصوصی ایرانی ورود پیدا میکردند، زمینه برای کار آماده بود و اکنون به جای ترکیه، کشور ایران حرف نخست را در بازار اقلیم کردستان میزد. باید اذعان کرد که اشکالاتی وجود دارد اما من نمیخواهم به تفصیل وارد آن شوم، وجود این اشکالات موجب شکلگیری حالت فعلی شد، که ما از آن رضایت نداریم.
اکنون نیروهای حکومت اقلیم کردستان در مرزها با آمادگی کامل و به صورت شبانهروزی مشغول فعالیت هستند. ما سطح وضع مرزهای حاج عمران، باشماق و پرویزخان را تقریبا به سطح مرزهای ترکیه رساندهایم و نیروهای خبره را به کار گماشتهایم؛ این کار مهمی در جهت تسهیل کارهای مردم، گردشگران و تجار است. علاوه بر اینکه در مرزها رستوران و قهوهخانهها و حتی مکان برگزاری جلسات احداث کردهایم. هدف از انجام این کارها چه بود؟ ما این کار را نکردهایم که اینک شاهد این مقدار تجارت با ایران باشیم. هدف از این تسهیلات ارتقای سطح بازرگانی، گردشگری و فرهنگی با ایران بوده است. متاسفانه از سوی ایران، کارها به کندی انجام شد. شما بهعنوان روزنامهنگار میتوانید از 3 مرز رسمی مشترک با ایران بازدید کنید و سطح کارها و آمادگی را مشاهده کنید.
در حوزه فرهنگی چطور؟ تا چه حد از فرصتها به خوبی استفاده شده است؛ مانند رفتوآمد دانشگاهیان، هنرمندان، موسیقیدانها و ....
تمام این موارد و روابط وجود دارد، اما نه به آن گونهای که مطلوب ماست.نمیدانم دلیل آن را باید در کجا جست؛ درحالیکه طرفین مدعی داشتن بهترین روابط هستند. برای شما مثالی میزنم؛ در سال1971 هنگامی که به همراه ملا مصطفی مشغول مبارزه بودیم و شاه هم به ما کمک میکرد، خبرنگاری از روزنامه اطلاعات برای انجام مصاحبه به مقر ملا مصطفی بارزانی در حاج عمران آمد و از وی درباره همکاریهای شاه از بارزانی پرسش کرد. مرحوم ملامصطفی بارزانی پاسخ دادند کسی که به انقلاب ما کمک میکند، شاه نیست، بلکه مردم ایران هستند که به این انقلاب کمک میکنند. وی ادامه داد: امروز شاه در ایران حکومت میکند. این پاسخ بدان معنی است که روابط دو ملت بسیار نزدیک است و ریشهها با هم پیوند دارند، به نوعی که حکومتها به دلیل وجود این پیوندها، نمیتوانند این دو را از هم جدا کنند.
ما از اهمیت کمکها و گشودن دروازههای ایران، زمانی که به آن نیاز داشتیم، آگاه هستیم و این اقدامی بسیار بزرگ بود. اما نکته مهمتری از این مسأله وجود دارد و آن استقبال ملت ایران از کردها بود. اگر ملت استقبال نمیکرد ما نمیتوانستیم برای کار وارد نهادها و کارخانهها شویم. هیچگاه مردم ایران به ما بهعنوان یک خارجی و بیگانه نگاه نکردند و ما این موضوع را فراموش نخواهیم کرد. به این دلایل، نه حکومت ایران و نه حکومت کردستان عراق نمیتوانند این 2ملت را از هم جدا کنند. این نکته بسیار مهمی است و باید از این زاویه به موضوع نگاه شود.
اینک باید مسئولان دوطرف با برگزاری جلسهها و از راه گفتوگو، نگاه امنیتی را که بر روابط حاکم است، مرتفع کنند. بنده چه تهدیدی میتوانم برای ایران داشته باشم؟ ایران چرا از ما هراس دارد؟ یا ما چرا باید از ایران واهمه داشته باشیم؟ این درحالی است که عنوان میشود ما دوست همدیگر هستیم. ما اکنون با ایران مرز طولانی داریم. باور کنید اگر یک تیر در مرز شلیک شود، نخست امنیت ما را مورد هدف قرار میدهد، نه امنیت ایران را. حکومت اقلیم کردستان عراق به هیچ عنوانی و به هیچ حکومتی اجازه نمیدهد از مرزهای ما حتی یک سنگ به خاک ایران پرتاب شود.
نهتنها به احزاب، بلکه اگر در توان ما باشد به دولتهای دیگر هم اجازه چنین کاری را نخواهیم داد. امنیت ایران، امنیت ماست. پرسش من از طرف ایرانی این است که این دیدگاه امنیتی به سود چه کسی است؟
شما شاهد هستید در عید نوروز ایرانیهایی که به اینجا سفر میکنند، مورد استقبال مردم ما قرار میگیرند. درحالیکه چنین استقبالی از سایر خارجیهایی که در اینجا حضور مییابند وجود ندارد. بهطور مثال کردها در روزهای نوروز برای گردش به دامن طبیعت میروند، هنگامی که متوجه حضور خانواده ایرانی میشوند، آنها را بر سر سفره خود میهمان میکنند و خاطرات خود را از ایران باز میگویند. این نوع اختلاط هیچگاه با مردم سایر کشورها وجود ندارد. از طرف دیگر، درحالیکه راه برای رفتن به سایر کشورهای اروپایی یا ترکیه و غیره برای مردم کردستان عراق باز است، اما اولویت آنها برای سفر چه برای درمان بیماری یا برای گردشگری، کشور ایران است. آنها ایران را با عنوان بهشت توصیف میکنند. حتی آنهایی که به اروپا سفر کردهاند، باز میگویند ایران بهشت است. بنده به یک نکته اشاره کنم، کنسولگری ایران در اربیل در تابستان سال گذشته روزانه 1500 تا 2000 ویزا صادر کرد، در سلیمانیه هم تقریبا 1000 ویزا صادر شد.
تقریبا 70 درصد از این افراد بهعنوان گردشگر به ایران سفر کردند. اگر از آنها درباره ایران سوال شود، این افراد از ایران بهعنوان بهشت و دارای مردمان نیک یاد میکنند. اما درعینحال یک گلایه هم دارند و آن اینکه در مرز ایران اذیت شدهاند. چرا باید این مسأله رخ دهد؟ این درحالی است که تاکنون دولت ایران ما را به دلیل رفتار هیچکدام از مسافرانی که به ایران رفتهاند، مورد بازخواست قرار نداده است. هیچکدام از آنها کار خلافی انجام ندادهاند یا بازداشت نشدهاند. حتی تا قبل از صدور پاسپورت، افراد را تنها با دادن یک برگه به ایران میفرستادیم. در آن مدت برخی از روزها 500 تا 600 نفر را با یک نامه به ایران میفرستادیم. امروز هم آماده هستیم که بگویند یک نفر از آنها فرد مطلوبی نبوده است. مردم ما مایل نیستند از حکومت و ملت ایران فاصله بگیرند و البته از آنها هم فاصله نخواهیم گرفت. ما ایران را از خود و خود را از ایران میدانیم؛ بنابراین انتظار هم داریم که دولت جمهوری اسلامی ایران ما را بهعنوان حکومت اقلیم کردستان عراق حساب کند و با این دیدگاه به ما نگاه شود. اکنون سطح روابط از رابطه یک دولت با احزابی همانند حزب دموکرات، اتحادیه میهنی و... فراتر رفته است. برداشتن این نگاه و اینکه ما را بهعنوان حکومت اقلیم کردستان عراق قبول کنند، مهم است.
بنده در تمام سفرهای مقامات کردستان عراق به ایران، همراه آنان بودهام، همراه آقای نخستوزیر، ریاست اقلیم آقای مسعود بارزانی و دیگران. ما در این سفرها از آقای هاشمیرفسنجانی برای سفر به کردستان عراق دعوت کردیم که ایشان هم پذیرفتند؛ اما به بغداد که آمدند متاسفانه به کردستان نیامدند. چند بار از سوی آقای مسعود بارزانی و نخستوزیر اقلیم کردستان از آقای احمدینژاد برای سفر به کردستان دعوت به عمل آمد، آنها به عراق آمدند اما به کردستان نیامدند. از آقای صالحی وزیر خارجه سابق و دیگران هم به صورت رسمی دعوت شد، اما نیامدند. اگر میآمدند بهترین استقبال از آنها به عمل میآمد.
امیدوارم تیم آقای روحانی به این دعوتها پاسخ دهند.
بنده مطمئن هستم در سفرهایی که جناب نخستوزیر به ایران خواهند داشت، از مقامات ایرانی دعوت خواهند کرد. ما از رئیسجمهوری ایران، که آن را جمهوریت خود میدانیم، توقع داریم در برابر انظار همه کشورها به کردستان سفر کنند. ما بدان مفتخر خواهیم بود. افتخار هم میکردیم اگر آقای احمدینژاد یا آقای صالحی به کردستان سفر میکردند که البته استقبال شایستهای از آنها صورت میگرفت. چرا نخستوزیر یا وزیر امور خارجه دیگر کشورها به کردستان سفر میکنند؟ درحالیکه ما مدعی روابط بسیار خوب با ایران به ویژه در 30، 35 سال اخیر هستیم و با آنها رابطه استراتژیک داریم، چرا به اینجا سفر نمیکنند؟ آیا این خواستهای بزرگ است؟
بله، این خواسته کاملا طبیعی است.
هرگاه از رئیس اقلیم یا نخستوزیر ما دعوت شده است، آنها به ایران سفر کردهاند یا در صورت لزوم خود به ایران رفتهاند. شما چه کسی را بهعنوان دوست، بهتر و نزدیکتر از کردها به ایران سراغ دارید؟ هرکس ادعای دوستی بهتری داشته باشد، بنده به او اعتراض خواهم کرد. ما این را مخفی نمیکنیم که با سایر کشورها رابطه داریم، اما هنگامی که هیچ کشوری با ما دوستی و رابطه نداشت، ایران یاور و پناهگاه ما بود.
به عنوان پرسش پایانی، چنانچه مطلب یا خاطرهای دارید یا اینکه موانعی بر سر راه ارتقای ارتباط میان دو طرف وجود دارد، بیان کنید.
هنگامی که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید، ملامصطفی بارزانی نخستین کسی بود که به جمهوری اسلامی ایران، تهنیت و تبریک گفت. ما آماده بودیم هر کاری که در توانمان باشد برای انقلاب ایران انجام دهیم. همانگونه که میدانید این انقلاب به نفع مردم مستضعف منطقه است. ما افتخار میکنیم که روابط با ایران با وجود دشواریهای موجود، پا برجاست؛ دلیل آن هم وجود روابط دوستانه بوده که توانستهایم مشکلات را حل کنیم. حتی اگر در آینده هم مشکلی به وجود آید، با گفتوگو و برگزاری نشستهای مشترک بین مسئولان دوطرف قابل حل خواهد بود. البته بنده این اطمینان را دارم که مشکلی به وجود نخواهد آمد و این دوستی و روابط هرچه بیشتر تقویت خواهد شد. ما امیدوار به ارتقای سطح روابط هستیم و کارهایی را که به این هدف کمک کند، انجام خواهیم داد.
روزنامه شهروند، احسان هوشمند، پنجشنبه 21 فروردین 1393، شماره 253، صفحه 3.