امروز: چهارشنب 21 آذر 1403 برابر با 11 دسامبر 2024

بعد از جنگ ‌جهانی ‌اول و سقوط امپراتوری عثمانی، کردستان که قبلا بین دو قدرت عثمانی و ایران تقسیم شده بود، به چهار بخش تقسیم شد و یکی از این بخش‌ها به کشور جدیدالتاسیس سوریه ملحق شد که متاسفانه حکومت این‌کشور، کردها را از تمام حقوقشان محروم کرد. کردها هم بر اساس شرایط و مقاطع مختلف، شروع به مبارزه آزادیخواهانه کردند و البته این مبارزه، بیشتر در حوزه‌های سیاسی و فرهنگی بود که این مساله تا زمان سقوط رژیم بعث عراق و بروز بهار عربی در منطقه تداوم داشت. مردم کُرد سوریه قبل از تحریم آن کشور، فقط در حوزه‌های سیاسی و فرهنگی فعالیت داشتند، اما برای حفظ امنیت مناطق و مردم از تهدیداتی که از هر طرف با آن روبه‌رو بودند و همزمان با تشکیل گروه‌های اپوزیسیون و ارتش آزاد و جبهه النصره اسلامی و چندین‌گروه دیگر همچون؛ اخوان و سلفی و فرار بعثی‌های سابق عراق به سوریه، کردها فعالیت‌های خود را افزایش و به حوزه‌های دیگر نیز گسترش دادند. در این مرحله بود که فعالیت نظامی نیز آغاز و اتحاد کردها موجب شد که بتوانند مناطق تحت تسلط خود را به‌خوبی حفظ کنند و اولین بخش از کشور سوریه باشند که برای دفاع از دموکراسی و حقوق بشر به میدان می‌آیند.

روزبه‌روز هم اختلافات و دشمنی میان این گروه‌ها و حکومت بشار اسد بیشتر می‌شد و در این بین، کردها از فرصت پیش‌آمده استفاده کرده و مبارزه و قیام خود را تداوم بخشیدند.

آنچه شایسته توضیح است، این نکته است که نیروهای اپوزیسیون سوریه ظاهرا یک‌نفر از کردها را به‌عنوان رهبر خود انتخاب کردند اما در عمل آماده نبودند هیچ‌کدام از حقوق کردها را به‌رسمیت بشناسند؛ برای همین کردها در سوریه خود را سازمان دادند و مناطق کردنشین را به شیوه کانتون اداره کردند. حکومت سوریه نیز در قبال بی‌طرف‌کردن کردها و عدم اتحاد آنها با نیروهای مخالف دیگر، از در جنگ با کردها درنیامد، البته تا الان نیز حاضر نشد معترف به حقوق کردها شود. به‌علت دخالت کشورهای بیگانه و همسایه و مخالفت آنها با حکومت بشار اسد، چندین‌ نقشه و برنامه و کمک برای ارتش آزاد و جبهه النصره و گروه‌های دیگر روانه شد. یکی از این نقشه‌ها مخالفت با خواسته‌های کردها و ایجاد داعش بود که از گروه‌های تروریستی و بعثی‌های سابق، جبهه النصره و القاعده عراق، سوریه، کتائب‌العشرین و مجاهدین‌الانصار، نقش‌بندی‌ها و... ایجاد شد. در اینجا اینها فقط به‌دنبال مخالفت با حکومت بشار اسد نبودند، بلکه به‌دنبال اجرای اهداف حامیان خود برای به‌هم‌زدن تغییراتی که در شرف انجام بود، بودند؛ از جمله پروسه سیاسی عراق جدید و آینده کردها و مقابله با قدرت تشیع و نفوذ ایران در منطقه. یکی از برنامه‌های داعش، الحاق ولایت موصل سابق به حوزه تحت تسلط خود بود. مشخصا نیز کوبانی به‌عنوان کانتونی کردی تنها شهری بود که در میان منطقه‌ای قرار گرفته بود که تحت تسلط داعش در سوریه بود؛ همچنین با کردستان ترکیه نیز هم‌مرز بود.  تنها بخشی از مرزهای کوبانی که داعش در آن حضور نداشتند، مرز شمالی این شهر بود که مرز ترکیه بود، برای همین معتقد بودند حمله به کوبانی آنها را به دو هدف می‌رساند:

١- فاصله میان مناطق تحت نفوذ خود را پر کنند.

٢-منطقه‌ کردی در مرز ترکیه برداشته ‌شود.

اما مبارزان کُرد در کوبانی از زن و مرد، مقاومتی جانانه از این شهر کردند و کوبانی را از تمام مناطق دیگر متفاوت ساختند، در حالی‌که این شهر مورد یورش و هجوم و محاصره بود، نیروهای مدافع خلق و مدافع زنان تبدیل به نماد مقاومت شدند و زنان با سلاح مردانشان و دختر و پسر با سلاح پدران به جنگ تروریست‌ها رفتند و راه آینده را به‌روشنی ترسیم کردند. این رویداد تاریخی در کوبانی چنان انعکاسی داشت که کردها از تمام دنیا به حمایت و پشتیبانی از آن پرداختند و بعدا نیز حکومت اقلیم کردستان تمام مرزهای تاریخی را درنوردید و نیروی پشتیبانی پیشمرگه را به کوبانی اعزام کرد که البته این علاوه ‌بر کمک‌های انسانی‌ای بود که قبلا نیز صورت گرفته بود. ورود نیروهای پیشمرگه و کمک‌های آنها نیرو و توان مقاومت را و تاثیرات خود را نشان داد و کوبانی که به سقوط نزدیک بود، آزاد شد و کاملا به تسلط کردها درآمد. نقشه و برنامه‌ای که داعش در سوریه، عراق و اقلیم‌کردستان داشت، به سمت شکست همه‌جانبه می‌رود و اهدافی که از تشکیل دولت اسلامی عراق و شام و الحاق ولایت موصل داشتند نیز به‌سمت شکست رفته که البته هزینه این اقدام به به‌هم‌زدن تجربه کردها، پروسه سیاسی جدید عراق و نزدیک‌شدنشان به مرزهای ایران در منطقه منجر شد. مشخص است که داعش به کردها و عراق آسیب رساند؛ از جمله به‌تعویق‌انداختن آرزوهای کردها در اعلام دولت کردی، اما موجب شد اتحاد کردها را در مقابله با تروریست‌ها و دشمنان به دنیا نشان دهد. همچنین به نظر من حکومتی که الان در عراق با مشارکت تمام عراقی‌ها شکل گرفته است، نتیجه رفتارهای داعش در منطقه بود. همچنین داعش موجب تغییر سیاست در عراق قبل از تصرف موصل و بعد از آن شد؛ عراق منزوی و عراق بدون سنی و کُرد جای خود را به عراق برای تمام عراقی‌ها داد. مساله‌ای دیگر که در این میان رخ داد، این بود که هجوم داعش به سمت اقلیم کردستان و تهدید این منطقه و نزدیکی آنها به مرز ایران، موجب شد ایران سریعا وارد میدان شود و اولین کشوری بود که به حمایت کردها برخاست که بعدا نیز کشورهای دیگر از جمله آمریکا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و... به حمایت از کردها برخاستند و مهم‌تر از همه نیز این بود که تهدید داعش اتحاد گفتمانی میان کردها را ایجاد کرد. البته همچنان‌که همه مطلع هستند، داعش علاوه ‌بر کوبانی در مناطق دیگر نیز از ربیعه و سنجار گرفته تا مناطق مخمور، کرکوک، سعدیه و جلولا و... با مقاومت دلیرانه فرزندان کردستان روبه‌رو شد و همچون کوبانی اتحاد نیروهای کردستان و حضور نیروی پیشمرگه توانست این مناطق را از دست داعش در امان بدارد و به این اطمینان برسد که داعش در اجرای نقشه‌های شومش ناکام خواهد بود. بنابراین لازم است کُرد بیش از پیش از گذشته درس بگیرد، باید بداند با وجود تمام کمک‌ها و حمایت‌ها تنها راه ضمانت و حفظ و تداومش اتحاد و همبستگی صفوف داخلی خود اوست که با گفتمان واحد سیاسی و اتحاد نیروهای مدافع پیشمرگه تحقق می‌یابد که می‌تواند آینده‌ای روشن و منسجم برای خود رقم بزند و بتواند در بازی‌های سیاسی برنده باشد و با منطق کردبودن به تحولات بنگرد و از منافع زودگذر حزبی و شخصی بپرهیزد.

 

روزنامه شرق، شنبه 9 اسفند 1393، سال دوازدهم، شماره 2248، صفحه 11.

محمدحسن نجمی: ایرانـ اقلیم کردستان؛ روابطی طولانی و محکم؛ اما بعضا پرفراز و نشیب. دو دوره از روابط این دو سرزمین را می‌توان بسیار حایز اهمیت دانست: نخست در طول دوران جنگ تحمیلی که دو طرف یک دشمن مشترک به نام «صدام» داشتند. کردها از بابت نزدیکی‌شان با ایران در آن زمان و همینطور مبارزاتشان علیه دیکتاتور عراق، هزینه‌های زیادی پرداخت کردند. دومین دوره مهم در روابط ایران و اقلیم نیز، به پس از آغاز بحران گروه تروریستی «داعش» در عراق بازمی‌گردد. پس از پیشروی‌های داعش، به سمت مرزهای اقلیم، برخی مقامات اربیل متوجه شدند که «نمد» بحران داعش، از جنسی نیست که بتوانند از آن، «کلاه» استقلال را ببافند؛ «کلاهی» که هیچ‌یک از بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای با «بافته‌شدن» آن موافق نبودند. در آن برهه، ایران و آمریکا نسبت به هرگونه تجزیه عراق هشدار دادند و بر لزوم حفظ عراق متحد تأکید کردند. «علی لاریجانی» رییس‌مجلس در پایان تور خاورمیانه‌ای خود، به اقلیم کردستان رفت تا بار دیگر، حسن‌نیت ایران را به کردهای عراق، ثابت کند. او در این سفر، پیش از ورود به «اربیل»، مرکز اقلیم، راهی سلیمانیه شد و از «مام جلال» رییس‌جمهوری سابق عراق عیادت کرد و تابلوفرشی هم به همسر او هدیه داد. اما سفر به سلیمانیه پیش از اربیل به مذاق برخی رسانه‌های کُرد خوش نیامد و آن را بی‌اعتبارکردن اربیل خواندند. برای بررسی مناسبات ایران و اقلیم و همچنین بغداد و اربیل و دیگر مسایل، با «ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان در ایران، گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

 

اخیرا آقای لاریجانی سفری منطقه‌ای داشتند که به اقلیم کردستان هم رفتند. نگاه شما به این سفر چیست؟

 

ایران ثابت کرده که در شرایط سخت، یاور مردم عراق و اقلیم کردستان بوده و همچنان خواهد بود. آقای لاریجانی هم در این سفر بر تحکیم روابط ایران و اقلیم کردستان تأکید کردند. به همین دلیل ایشان به بغداد و سپس به سلیمانیه و اربیل تشریف بردند تا بر هم‌پیمانی و توسعه روابط فی‌مابین تأکید شود.

 

این سفر در نتیجه تحولات اخیر منطقه بود؟

 

پیش از این، سفری در سطح رییس قوا به اقلیم کردستان نداشتیم ولی شاهد سفر آقای «سعیدلو» معاون رییس‌جمهوری سابق و همچنین سفر وزیران خارجه ایران (متکی و ظریف) در دو دوره بوده‌ایم. اما سفر آقای لاریجانی به دلیل ریاستش بر مجلس و همچنین شخصیت سیاسی و برجسته ایشان در مدیریت جمهوری اسلامی ایران، معنای دیگری دارد. به علاوه اینکه آقای لاریجانی نخستین مقام مسوول ارشد جمهوری اسلامی بود که از پارلمان اقلیم کردستان دیدار کردند. همه اینها نشان‌دهنده ایستادگی، همکاری و همیاری ایران در کنار اقلیم کردستان و عراق و همچنین اهمیت بالای آنها برای جمهوری اسلامی است.

 

کمک‌های ایران به حکومت اقلیم کردستان را می‌توان نتیجه رفت‌وآمدهای مقامات دوطرف بین تهران و اربیل دانست؟

 

شرایط مناسب برای رفت‌وآمد بین تهران و اربیل همیشه وجود داشته است و وقتی هم که حکومت اقلیم کردستان درخواست کمک داشته، درخواست خود را تقدیم جمهوری اسلامی کرده است. ایران هم همیشه در شرایط مناسب کمک‌هایش را برای اقلیم ارسال کرده است. به همین دلیل آقای بارزانی، رییس اقلیم کردستان، بارها از آقای روحانی، رییس‌جمهور ایران تشکر کرده و هنگام سفر آقای ظریف هم رییس اقلیم گفت که ایران اولین کشوری بود که به کمک کردستان آمد.

 

این کمک‌ها همچنان ادامه دارد یا محدود به همان ابتدای بحران بود؟

 

در هر شرایطی که احتیاج داشته باشیم، این کمک‌ها در زمینه‌های لجستیکی و مشورتی انجام می‌شود و تا این لحظه این کمک‌ها ادامه داشته است. شاهد هستید که نیروهای پیشمرگه «کرد» امروز خالصانه در حال جنگ با داعش هستند که البته با همکاری نیروهای ائتلاف و برخی مواقع ارتش عراق و همچنین دوستانی مانند جمهوری اسلامی این کار انجام می‌شود. هر روزه ما اعلام می‌کنیم که پیشمرگه‌ها برای ایستادن روبه‌روی داعش نیاز به سلاح‌های پیشرفته و تجهیزات جدید دارند.

 

درخواستی از ایران کرده‌اید؟

 

از همه کشورهایی که در ارایه کمک‌های روزانه حضور دارند، مانند کشورهای اروپایی، آمریکا، جمهوری اسلامی و حکومت مرکزی عراق، درخواست کرده‌ایم.

 

آقای لاریجانی در سفر اخیرشان گفتند که در این شرایط بهتر است در مورد تجزیه و مسایلی از این دست صحبت نشود. فکر نمی‌کنید اگر در زمان بحران، چنین سخنانی مطرح نمی‌شد، کمکی به از ‌بین‌بردن سریع‌تر بحران می‌شد؟

 

مسوولان اقلیم کردستان اعلام نکرده‌اند که اقلیم جدا می‌شود، بلکه می‌گویند ما پایبند قانون اساسی عراق هستیم. ولی پدیدآمدن داعش، باعث شد تا عراق خودبه‌خود تقسیم شود. یعنی منطقه جغرافیایی داعش بین بغداد و کردستان قرار گرفت. خود داعش هم به‌دلیل مدیریت عراق بود که ایجاد شد. ما گفتیم اگر عراقی متحد بخواهید باید براساس قانون اساسی ایجاد شود. ما همیشه به این نکته اشاره کرده‌ایم که اگر می‌خواهیم مشکلات حل شود باید به قانون اساسی پایبند باشیم. ولی وقتی دولت مرکزی نپذیرد، ما چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟

 

یعنی ریشه مشکلات را از دولت مرکزی در زمان گذشته می‌دانید؟

 

بله، ولی امروز خدا را شکر، از وقتی آقای «حیدر العبادی»، نخست‌وزیر جدید عراق روی کار آمد، برنامه‌های جدیدی همراه داشت. الان شاهد هستیم که هم سنی‌ها و هم کردها با قدرت در دولت جدید مشارکت کردند. به‌تازگی هم نخست‌وزیر اقلیم به‌همراه هیأتی راهی بغداد شدند و توافقات اولیه برای حل اختلاف بین اقلیم و بغداد به دست آمد که انشالله این توافق نهایی شود.

 

آیا می‌توان گفت که روابط ایران و حکومت اقلیم، پس از حملات داعش، گرم‌تر از یک دوره قبلش شده است؟

 

من چنین احساسی ندارم. سردی و دوری روابط را بین ایران و اقلیم کردستان شاهد نبودم، اما خب، در برخی شرایط این روابط فراز و فرود دارد.

 

در آغاز بحران داعش، سخنانی از داخل اقلیم شنیده می‌شد مبنی‌بر ضمیمه‌شدن برخی مناطق به خاک اقلیم، مثلا به‌طور مشخص کرکوک. آیا این موضوع فراموش شده یا فعلا مسکوت مانده است؟

 

باید دید برخی از مسایلی که مطرح می‌شوند، حقیقی‌اند یا حقوقی. بعد اینکه سیاست و شرایط است که باعث حرف و سخنرانی می‌شود. به نظر من تصمیم اقلیم کردستان برای اجراکردن بند ١٤٠ (شامل مسایل کرکوک) قانون اساسی عراق، تغییری پیدا نکرده و در عراق هم تغییری ایجاد نشده است که به مدت اجرایی‌شدن این بند بستگی دارد. سیاست حکومت اقلیم در شرایط گذشته و الان مشخص است و همچنین جمهوری اسلامی همواره دوست حقیقی اقلیم و عراق بوده است. حتی آقای ظریف هم که به اربیل رفت، گفتند که ما برای قانون اساسی عراق و توافقات بین اربیل و بغداد احترام قایلیم. این مسأله هم جزیی از توافقات ماده ١٤٠ است؛ بنابراین فکر نکنم مشکلی از این بابت باشد.

 

 

 

روزنامه شرق، دوشنبه 8 دی ماه 1393، سال دوازدهم، شماره 2197، صفحه 19 (دیپلماسی).

 

 

 

 

 

 

آرمان محمودیان ـ مشخص نیست حسادت نهفته در خاک است یا نفرینی تاریخی، اما هرچه که هست، ظاهرا عراق خوش ندارد کشوری در صدر اخباربودن از آن سبقت گیرد؛ عراق با عجایبش از صدام‌حسین گرفته تا ظهور سهمگین داعش جایگاه در صدر اخباربودن را در انحصار خود گرفته است؛ ظهوری که باعث شد خبرنگار روزنامه «شرق»، با حضور در دفتر نمایندگی اقلیم کردستان در شهرک غرب، با آقای دکتر «محمد صدیق» (جگرخوین)، جانشین نمایندگی اقلیم کردستان و عضو ارشد حزب دموکرات کردستان عراق، درباره تحولات اخیر این کشور گفت‌وگو کند.

‌چندی پیش شهر موصل به دست داعش افتاد؛ سقوطی که به گفته برخی از منابع خبری، پاره‌ای از عشایر سنی نیز در آن بی‌نقش نبودند. شما ریشه این بحران را چگونه تحلیل می‌کنید؟
برای درک بهتر این بحران، به شناسایی عوامل زمینه‌ساز نیاز داریم. می‌دانید یکی از مهم‌ترین و شاید مهم‌ترین مشخصه دموکراسی مدرن، تکثرگرایی یا پلورالیسم سیاسی است که همزیستی مسالمت‌آمیز عقاید گوناگون جامعه را به‌دنبال دارد. اما متأسفانه طی چنددهه، مدیریت سیاسی تمرکزگرا در عراق حاکم بود که جهانیان نتایج فاجعه‌بار آن را دیدند؛ تا اینکه پس از سقوط رژیم بعث در سال 2003 بسیاری این امید را داشتند که ساختار حاکمیتی عراق به سوی تکثرگرایی حرکت کند ولی پس از خروج نیروهای آمریکایی، دولت پیشین با وجود برخورداری از منابع و امکانات قابل ملاحظه، نتوانست شرایط عمومی و امنیتی کشور را به درجه‌ قابل‌ قبولی برساند و اهداف کلان جامعه متکثر عراق را محقق کند؛ ادعایی که در مورد بحران اخیر عراق مطرح است، عدم التزام به توافقات سیاسی موجود و قانون‌ اساسی از سوی دولت فدرال است که موجب شده نه ‌تنها بحران‌های داخلی در عراق حل‌وفصل نشوند، بلکه بحران‌های جدید نیز ظهور پیدا کنند.
در واقع عدم التفات به خواسته‌های معقول جریان‌های سیاسی از سوی دولت پیشین، از دلایل مهمی است که موجب شده تا حلقه‌ها و نیروهایی که مخالف پیشرفت ملت عراق هستند، ناراضی‌ها را به‌ویژه در مناطق مرکزی و غربی جذب کرده و در نتیجه چنین وضعیت بغرنجی پدید‌ آید.


عده‌ای در مقابل، این استدلال را دارند که تا قبل از 2003 عراق توسط یک اقلیت بر اکثریت شیعه اداره شده و حال بعد از سقوط صدام، این اقلیت از قدرت حذف نشده‌اند بلکه جایگاه متناسب جمعیت و کثرتشان به آنان داده شد، آیا می‌توان اینطور برداشت کرد که پاره‌ای از رهبران سنی، حاضر به قبول جایگاه خود  نیستند؟
زیاده‌خواهی‌ها همیشه وجود داشته است، اما عراق امروز، عراق گذشته نیست، بعد از 80 یا 90 سال، تلاش شده است حاکمیتی که نماینده همه اقشار مردم باشد به وجود‌ آید، قاعدتا باید نگاه این نظام نوین، دموکراتیک و ابزارهای آن برای حل مشکلات، گفت‌وگو و سایر ابزارهای قانونی و ‌مسالمت‌آمیز باشد، در حالی که زمامداران تفاوت اساسی در روش‌هایشان برای اداره جامعه نداشتند. البته قانون‌ اساسی جدید عراق، سازوکارهای مناسبی برای‌گذار این کشور از بحران‌های گذشته و جریان صلح‌آمیز امور تدارک دیده که اگر با حسن‌نیت، بدون ملاحظه‌کاری سیاسی و انگیزه‌های شخصی اجرا می‌شد، شاید عراق در حال حاضر با این معضلات روبه‌رو نبود.

 

فرای ریشه‌شناسی بحران فعلی، مسأله این است که نیروهای داعش چگونه موفق شدند با نفراتی حدود 800 الی هزار شبه‌نظامی شهر موصل را اشغال کنند، مشخص است ستون پنجمی داشته‌اند، شما به‌عنوان نماینده حزب دموکرات کردستان عراق و در حقیقت حزب حاکم بر اقلیم هستید، از دید جناح سیاسی مظنون اصلی و مهم‌ترین همکار داعش در این فتح شوم کیست؟


البته بنده در اینجا به‌عنوان جانشین نمایند اقلیم کردستان در ایران با شما سخن می‌گویم؛ در نگاهی کلی می‌توان گفت نارضایتی مردم محلی از سیاست‌های دولت آقای ‌مالکی، باعث شد آنها انگیزه‌ای برای دفاع نداشته باشند حتی برخی از عشایر نه‌تنها مقاومت نکردند بلکه به حمایت از داعش پرداختند. از سوی دیگر ارتشی که آقای ‌مالکی تشکیل داده بود با وجود در اختیار داشتن سلاح‌ها و تجهیزات پیشرفته نظامی فراوان، یک ارتش توانمند و مبتنی بر باورهای ریشه‌دار نبود، نفوذ اطلاعاتی تروریست‌ها نیز در داخل نیروهای ارتش به اذعان بسیاری از آگاهان بسیار محتمل است. به همه اینها، روش‌های وحشیانه داعش در ایجاد رعب و وحشت و جنگ روانی، در کنار عدم توجه دولت مرکزی به هشدارهای مقامات کردستان را باید اضافه کرد. اینها از جمله عواملی بودند که دست‌به‌دست هم دادند تا داعش اینگونه در موصل بحران‌آفرینی کند.

 

یکی از مسایلی که بعد از سقوط موصل مطرح شد و عده‌ای از آن به‌عنوان «بازی بد اقلیم» یاد کردند، تبدیل‌شدن اقلیم به محلی برای گردآوری عشایر سنی بود، آنها هم بعد از اولین جلسه خود در اربیل از داعش و همکارانش با عنوان «جبهه انقلابیون» یاد کردند، چرا اقلیم چنین فضایی به آنان داد و در حقیقت چرا وارد این بازی عربی ـ عربی شد؟


ملت کُرد بزرگ‌ترین قربانی پدیده شوم تروریسم در منطقه است. درست به همین دلیل اکنون نیروهای پیشمرگه کردستان عمده‌ترین و مؤثرترین نیروی مقابله با دولت تروریستی داعش هستند. ما وارد هیچ بازی‌ای نشدیم، اقلیم کردستان با دیگر بخش‌های عراق خیلی متفاوت است و با توجه به شاخص‌های موجود، ما می‌توانیم بحق مدعی باشیم یک جامعه آزاد و پویا در اقلیم کردستان پدید آورده‌ایم اما به این معنا نیست که نقش خود را در کل عراق فراموش کنیم، بلکه سعی می‌کنیم بر اساس باورهای دموکراسی‌خواهانه خود سیاست‌هایمان را دنبال کنیم تا نقشی مثبت در ایجاد همگرایی بین جریان‌های سیاسی عراق ایفا شود. ما اعتقاد داریم برخی از روش‌های دولت مرکزی در برخورد با مخالفان سیاسی‌اش نامناسب بوده است. این منحصر به سنی‌ها و کردها نیست و حتی گاه، شیعیان را هم شامل شده و در مقاطعی که بعضی از مخالفان سیاسی آقای ‌مالکی که در بغداد فضایی برای اظهارنظر پیدا نکردند. در سفرهایشان به اقلیم کردستان نظراتشان را بیان کرده‌اند. البته به هیچ‌کس یا گروهی اجازه داده نشده فعالیتی علیه دولت بغداد داشته باشد. اما بدیهی است دولت ما برای همه جریان‌های قانونمدار حاضر در عرصه سیاسی عراق حق اظهارنظر یا اعلام مواضع را قایل است، همان‌گونه که ما این حق را برای مخالفان سرسخت خود نیز قایلیم و این نه‌تنها یک فاکتور منفی نیست، بلکه نقطه قوت جامعه کردستان است.

 

در نخستین ایامی که داعش به عراق یورش بود، عده‌ای بر این تحلیل بودند بزرگ‌ترین برنده این نبرد کردستان عراق است و شاهدش هم مناطقی بود که پیشمرگه‌های کُرد در آن روزها تصرف کردند، آن پیشروی‌های اولیه به درخواست دولت مرکزی بود یا از سوی اهالی برای ورود پیشمرگه‌های امدادخواهی شد یا اینکه اقلیم از آن به‌عنوان فرصتی تکرارنشدنی استفاده کرد؟


مناطقی که نیروهای نظامی پیشمرگه به آن وارد شدند، مناطق کردنشین و منطقه کردستان خارج از حوزه اقلیم بود. وقتی ارتش عراق شتابزده این مناطق را تخلیه کرد، نیروهای تروریستی این مناطق را هم به قصد تصرف مورد تهاجم قرار دادند و شروع به پیشروی در این نواحی کردند، عکس‌العمل سریع نیروهای پیشمرگه برای دفاع از مردم محلی در مقابل تهاجم وحشیانه تروریست‌های داعش بود و مشخصا پیشروی‌های آنها را متوقف کرد. بسیار روشن است اگر نیروهای داعش به این سرعت این مناطق را هم تصرف می‌کردند، هیچ‌گونه تضمیمی برای حفظ دیگر مناطق و مشخصا بغداد که تروریست‌ها تا 30 کیلومتر آن پیش رفته بودند، وجود نداشت اما مقاومت نیروهای پیشمرگه، روحیه سربازان دولت مرکزی را هم دوچندان کرد، بنابراین نگاه ما نه‌تنها فرصت‌طلبانه نبود، بلکه حق‌طلبانه و حرکتی مشروع برای دفاع از مردم خودمان و کل عراق بود.

 

یکی از مسایلی که در آن ایام ناظران را نسبت به امنیت اقلیم بیمناک می‌کرد، چندصدایی بود که از اقلیم بروز پیدا کرده بود، به‌طوری که مواضع برخی جریان‌ها با موضع حکومت اقلیم، تفاوت داشت، این مسأله چه تأثیری بر ادامه مبارزات گذاشت؟


چندصدایی، اصلی راهنما در دموکراسی‌ها و در جوامع متکثر است، اما با شما موافقم که گاه اظهارنظرهای غیرمسوولانه بعضی از اشخاص یا گروه‌ها وجود دارد که آگاهانه یا ناآگاهانه منافع خود را بر منافع ملی ترجیح می‌دهند. اینگونه اظهارنظرها در داخل و خارج از اقلیم کردستان از دید مردم و مسوولان از اعتبار چندانی برخوردار نیستند. خوشبختانه دولت ما تقریبا نماینده همه مردم کردستان است، چراکه تقریبا همه احزاب و جریان‌های سیاسی شرکت‌کننده در انتخابات در آن حضور دارند.
سیاست‌های رسمی اقلیم کردستان نیز همواره به شکلی بسیار روشن و شفاف از سوی ریاست اقلیم کردستان، ریاست هیأت وزیران و سخنگوی رسمی دولت کردستان اعلام می‌شود و به‌ویژه در عرصه روابط خارجی، متولی و مرجع اعلام سیاست‌های اقلیم کردستان، مسوول روابط خارجه اقلیم کردستان است. خوشبختانه همه مقامات دولت اقلیم کردستان متعهدانه، به شکلی کاملا منسجم و متحد عمل کرده و در چارچوب منافع ملی سخن می‌گویند.


‌پس از پیشروی‌های اولیه نیروهای پیشمرگه ناگهان ورق برگشت و داعش موفق شد مناطقی را از کردها بگیرد و حتی وارد جاده اربیل شود، این وارونگی ناشی از چه بود؟


البته پیشرفت داعش در اقلیم در مقایسه با پیشروی‌هایی که در سایر نقاط عراق کردند، جزیی بود و هم‌اکنون با حملات پی‌درپی پیشمرگه‌ها که با پشتیبانی هوایی همراه است. تقریبا از تمام این مناطق عقب‌نشینی کرده‌اند. اما اینکه چرا آنها موفق شدند به پیشروی‌های محدودی در اقلیم دست یابند، دلایل متعددی می‌تواند داشته باشد که عمده‌ترین آنها، مجهزبودن این نیروهای تروریستی به سلاح‌های مدرن سنگین و پیشرفته بود که در مقابل نیروهای پیشمرگه دارای تسلیحات عمدتا سبک بودند، بخشی از عقب‌نشینی‌ها هم قاعدتا می‌تواند براساس تاکتیک‌های نظامی و در جهت تقویت مواضع دفاعی و خارج‌کردن غیرنظامیان از منطقه جنگی باشد. البته احتمالا اشکالاتی هم در سازماندهی نیروهای پیشمرگه وجود داشت و آقای ‌بارزانی هم در بیانات خود به این احتمال اشاره کردند هر کم‌کاری و سهل‌انگاری که رخ داده بررسی شده و مسببان آن مجازات خواهند شد. البته این جنگ است با همه واقعیت‌هایش هیچ‌گاه در جنگ‌ها شرایط یکنواخت و کاملا قابل پیش‌بینی نیست، گاهی عقب‌نشینی گاهی هم پیشروی می‌کنید.

 

فرای کم‌وکیف تحولات نظامی، اقلیم از کشورهای خارجی درخواست کمک کرده و بنابر اظهارات آقای ‌بارزانی اولین کشوری که این درخواست را اجابت کرده ایران بود، چه شد که از ایران کمک خواستید؟


قبل از هر چیز باید بگویم نگاه اقلیم به ایران نگاهی تاریخی و عمیق است. ما در یک حوزه تمدنی باستانی قرار داریم، زبان، تاریخ و فرهنگ ما دارای ریشه‌های مشترک فراوان است و در تاریخ سیاسی معاصر، کردها با وجود جدایی از ایران و تقسیم‌شدن و قرارگرفتن در حوزه مرزهای سیاسی کشورهای ترکیه، سوریه و عراق، همچنان با ایران پیوندهای ناگسستنی دارند. بعد از انقلاب اسلامی هم با وجود دشمن مشترکی با نام صدام ‌حسین و حزب بعث، ایران از مبارزات ملت کُرد در عراق پشتیبانی کرد و برای سال‌ها صدها هزار آواره کُرد را پناه داد. از سوی دیگر اقلیم کردستان هیچ‌گاه اجازه نداده منافع ایران مورد تهدید واقع شود و رفتار سیاسی اقلیم نیز نشان داده تمام تلاش‌های خود را انجام داده که روابط گسترده‌ای با جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. تروریسم داعش تهدید مشترک علیه همه ماست و شکی نبود که ایران در جنگ با این پدیده ضدبشری به ما کمک خواهد کرد؛ همان‌گونه که در هنگام فاجعه حلبچه ما را تنها نگذاشت. در نهایت باید بگویم کمک‌های ایران بسیار ارزنده و به‌موقع بود، قدردانی بسیار ویژه آقای‌ بارزانی نیز از ایران نشان از اهمیت قابل‌توجه این کمک‌ها دارد.

 

پس از صحبت‌های آقای ‌بارزانی، یکی از تحلیل‌هایی که شکل گرفت، این بود که سیاست خارجی اقلیم در حال تغییر است و بار دیگر حضور ایران در اقلیم از رقیب منطقه‌ای خود یعنی ترکیه سبقت خواهد گرفت. شما فکر می‌کنید با توجه به کمک فوری ایران و تعلل و در نهایت عدم کمک از سوی آنکارا، این تحلیل قریب‌الوقوع است؟

تصور نمی‌کنم تغییری در رابطه اقلیم با ترکیه رخ دهد. ما همواره سعی کردیم توازن را در سیاست خارجی خود رعایت کنیم و تلاشمان این است که عاملی برای همگرایی در منطقه باشیم. این را هم باید گفت رابطه دولت اقلیم کردستان با یک کشور به این معنی نیست که رابطه‌اش لزوما با کشور دیگری نوسان پیدا کند. ایران و ترکیه دو همسایه مهم ما هستند. طبیعی است هر کشور سیاست خاص خود را دنبال و براساس اصول و برنامه‌های خود رفتار می‌کند. جمهوری ‌اسلامی ‌ایران به‌عنوان کشوری مهم و بسیار تأثیر‌گذار در منطقه، جهان و در همسایگی ما و عراق، منافع زیادی در این بین دارد، اکثریت جامعه عراق شیعه هستند و ایران، مرکز تشیع در جهان اسلام است. این برای ما کاملا قابل درک و احترام است. اما در عین حال، این نقد حتی گاه از سوی کارشناسان و پژوهشگران سیاسی در داخل ایران نیز به سیاست خارجی ایران وارد می‌شود که حضور فعالی در اقلیم کردستان نداشته و بیشتر این حضور در بغداد بوده است، هر چند روابط سیاسی در سطوح عالی همواره برقرار بوده، اما در حوزه دیپلماسی عمومی، روابط اقتصادی و فرهنگی مناسبات فی‌مابین در سطح مناسبی نیست، اینها بخشی از عواملی هستند که موجب شده شرایط برای کشورهای دیگر با مشترکات به ‌مراتب کمتر با مردم کُرد مهیاتر باشد.

 

یکی از بن‌بست‌ها که تا چندی‌پیش سایه‌اش بر بحران عراق سنگینی می‌کرد، مسأله تشکیل دولت و اصرار مالکی بر ماندن و رقبای او بر رفتن بود تا اینکه ناگهان آقای‌ حیدر العبادی از داخل حزب الدعوه ظهور پیدا کرد و پس از مدتی قدرت به او منتقل شد. کم‌وکیف این پروسه انتقال قدرت چگونه بود؟


پروسه سیاسی عراق به یک بن‌بست رسیده بود و تصور نمی‌شد با حضور آقای ‌مالکی تغییر شگرفی در این بن‌بست به وجود آید. در عین‌ حال، تهدید داعش روزبه‌روز گسترش پیدا می‌کرد و شرایطی را به وجود آورد که لازم شد برای مقابله با گسترش آن برخوردی همه‌جانبه و بین‌المللی صورت گیرد. لازمه برخورد با بحران موجود قبل از هر چیز، تغییر و اصلاح رفتار حاکمیت در بغداد بود؛ بالاخص که آقای ‌مالکی نگاهی انعطاف‌ناپذیر و سخت به حل مسایل سیاسی داشتند و راهکارهای جامع و مناسبی را جست‌وجو نمی‌کردند. در نهایت، تقریبا همه کسانی که از شخص آقای ‌مالکی حمایت می‌کردند، متوجه شدند نارضایتی از مالکی حتی در داخل خود حزب او هم رو به‌افزایش است و در ادامه شرایطی به وجود آمد که حتی مرجعیت هم در خصوص ضرورت تغییر بیانیه دادند.


‌به ‌سراغ حیدر العبادی نخست‌وزیر فعلی برویم، عملکرد او را تاکنون چطور ارزیابی می‌کنید؟


آقای‌ بارزانی اعلام کرده‌اند همچنان پشتیبان تلاش‌های موجود برای پیشرفت روند سیاسی در عراق هستند. اما اقلیم کردستان همچنان در شرایط سختی به‌سر می‌برد. الان مهم‌ترین جبهه جنگ علیه داعش را جبهه‌های اقلیم کردستان تشکیل می‌دهد. دولت بغداد اما حدود 9 ماه است کل بودجه اقلیم کردستان را قطع کرده است. اقلیم کردستان همچنان خویشتندارانه و با درک مسوولیت سنگین اخلاقی و برای اثبات حسن‌نیت خود، در فرآیند تشکیل دولت جدید شرکت کرد، در حالی که هنوز مشکلات بدون حل باقی مانده‌اند. اظهارات آقای ‌عبادی در مقام نخست‌ وزیری تاکنون مثبت ارزیابی می‌شود، اما پیداست هنوز برای اقدام عملی و پشت‌سرگذاشتن مشکلات، راه زیادی را باید پیمود. رهبر سیاسی کردستان مدت‌ زمان سه ‌ماهه‌ای را برای اقدام عملی دولت جدید در مسیر حل مشکلات در نظر گرفته است. اما توقع بجایی از سوی مردم و رهبران در کردستان وجود دارد که آقای ‌عبادی اراده و حسن‌نیت خود برای مرتفع‌کردن مسایل فی‌مابین نشان دهد.

 

آمریکا با ائتلاف نزدیک به 50 کشور و همکاری پنج‌کشور عربی، مواضع داعش را مجددا در هم کوبید. این حملات تا چه حد به مبارزات پیشمرگه‌های شما یاری رساند؟


این بمباران‌ها بسیار مؤثر بوده و توانسته بسیاری از مراکز مهم دولت خلافت خودخوانده داعش را منهدم کند. ملت کردستان عراق به نمایندگی از جهان آزاد با این تهدید خطرناک تروریستی جهانی مقابله می‌کند. رهبر اقلیم کردستان از همه دولت‌ها و ملت‌هایی که در این رویارویی سخت، پشتیبان مردم کردستان و عراق بوده‌اند، صمیمانه قدردانی کرده است. بدون‌ شک برای ریشه‌کن‌کردن تروریسم داعش کمک‌ها و حمایت‌های بیشتری نیاز است.

 

عراق همچنان جامعه‌ای است که اشخاص کاریزماتیک در آن کارایی بیشتری نسبت به تشکل‌ها دارند، برای همین می‌خواهم اسم تعدادی از چهره‌هایی را بیاورم تا شما مختصر در مورد نقش‌آفرینی آنان بگویید؟ «جلال طالبانی» رییس‌جمهوری سابق عراق و تأثیر فقدان حضورش؟


رهبری مبارز و رییس‌جمهور شایسته کُرد عراق در این شرایط سخت. غیبت ایشان به‌دلیل بیماری برای کردستان و عراق بسیار ناگوار بود.

 

«مسعود بارزانی» رییس اقلیم کردستان عراق؟


نماد آزادیخواهی، صلح‌طلبی و دموکراسی‌خواهی ملت کردستان.

 

آیت‌الله ‌سیستانی، مرجع عالیقدر شیعیان؟


شخصیتی بسیار قابل احترام و تأثیر‌گذار در جهان اسلام.

 

«عمار حکیم» رییس مجلس اعلای اسلامی عراق؟


 این نام برای ما کردها همواره یادآور رهبری معتدل تشیع در عراق و فتوای معروف آیت‌الله‌ سیدمحسن حکیم در حمایت از ملت کُرد و روابط صمیمانه‌شان با رهبر بزرگ ملت کُرد ملامصطفی بارزانی است.

 

«فواد معصوم» رییس‌جمهوری کنونی عراق؟


سیاستمداری انقلابی و باتجربه و جانشینی مناسب برای آقای‌ طالبانی.


«قاسم سلیمانی» سردار ایرانی؟


شخصیتی بسیار توانمند و تأثیرگذار در سیاست خارجی و منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران. نقش ایشان بسیار برجسته و قابل‌توجه در نزدیکی جریان‌های سیاسی عراق با یکدیگر و اقلیم کردستان با ایران بسیار قابل‌توجه است.

 

به‌عنوان آخرین سؤال، برآوردتان از آینده بحران داعش چیست؟


با وجود خطر تروریسم، به‌طور شگفت‌انگیزی در فضای سیاسی عراق اجماع ایجاد شده و با توجه به مقاومتی که پیشمرگه‌ها و ارتش با همراهی نیروهای مردمی از خود و با حمایت جامعه جهانی نشان می‌دهند، مبارزه با تروریسم و گروه تروریستی داعش تداوم می‌یابد و به یاری پروردگار توانا در آینده‌ای نزدیک شاهد محو این پدیده تروریستی منفور و استقرار ثبات و آرامش در منطقه خواهیم بود.

روزنامه شرق، سه‌شنبه 15 مهرماه 1393، سال دوازدهم، شماره 2132، صفحه 8.

 

 

 

 

سفر آقای دکتر ظریف به بغداد، نجف و اقلیم کردستان عراق، در تداوم روابط استراتژیک ایران و عراق صورت گرفته است. این نخستین ‌بار نیست که وزیر خارجه ایران، راهی اقلیم کردستان شده و در قبل هم وزیر خارجه وقت و معاون دولت، به این خطه سفر کرده و با مقامات اقلیم کردستان، دیدارهایی داشتند.

به‌طور طبیعی جمهوری ‌اسلامی ایران به عراق و اقلیم کردستان به عنوان شریک با اهمیت می‌نگرد که روابط دوستانه و برادرانه‌ای میان ملت‌ها ایجاد کرده و تداوم خواهد داشت. این یک همراهی تاریخی براساس منافع و امنیت مشترک تعبیر می‌شود. ایران در زمان مبارزه سخت گروه‌های مختلف عراقی بر علیه دیکتاتور وقت و حزب بعث، بیشترین همراهی را داشت و از هیچ تلاشی برای یاری ‌رساندن به شیعیان، اهل تسنن و کردها فروگذار نکرد.

امروز که خطر گروه تکفیری و تروریستی داعش، بیش از گذشته احساس می‌شود و امنیت منطقه و تمامیت ارضی برخی کشورها را نشانه رفته است، کمک‌های جمهوری اسلامی نیز افزایش یافته و به کمک‌های نظامی نیز تبدیل شد. در شرایط جدید که نیروهای پیشمرگه کُرد در کنار ارتش و سایر نیروهای عراقی با تروریست‌ها در حال مبارزه هستند، نوع ارتباطات، اهمیت مضاعفی می‌یابد.

در نشست مشترک روز گذشته آقای بارزانی و دکتر ظریف، رییس اقلیم کردستان تأکید کرد؛ ایران از نخستین کشورهایی بود که در شرایط حساس جنگ با تروریست‌های داعش، به یاری اقلیم شتافت و هفته قبل هم در نامه ویژه‌ای از رییس ‌جمهوری ‌اسلامی ‌ایران به‌واسطه کمک‌های این کشور مهم منطقه، قدردانی کرد. منافع مشترک و پیوندهای تاریخی و قومی میان ایران و اقلیم کردستان عراق، بی‌شک بر تحکیم روابط فعلی و آینده اثرگذار بوده و خواهد بود.

نکته‌ای که در این میان نباید فراموش شود این است که در گفت‌وگوهای خود با رسانه‌های ایرانی و خارجی تأکید کرده‌ام، حکومت اقلیم بی‌شک به حفظ تمامیت ارضی و امنیت ملی عراق، خود را متعهد می‌داند اما این یک‌ رابطه دوسویه است و انتظار این است که همه مسوولان رسمی و قوا در این کشور، با محوریت قانون ‌اساسی به مشارکت فراگیر اقلیم در فرآیندهای مختلف، پایبند باشند. وزیر خارجه ایران نیز در نشست خبری روز گذشته، بر پشتیبانی ایران از اجرایی‌شدن توافقات بین دولت مرکزی و اقلیم کردستان عراق، صحه گذاشت.

امروز که در سطح ملی، تغییراتی در مسوولان رخ داده، تغییر تفکر مدیریت ملی عراق نیز انتظار همه گروه‌هاست. پس از سقوط صدام، ایاد علاوی، ابراهیم جعفری، نوری مالکی و حالا حیدر عبادی، مسوولیت نخست‌وزیری را برعهده داشته‌اند؛ پس رفت‌وآمد در مسوولیت‌ها، امری طبیعی است. آنچه از ورای این مساله دارای اهمیت است، اصلاح سیاست‌های نادرست در بازیگران سیاسی و تقویت نقاط‌ضعف است. بارها توسط کارشناسان تأکید شده که ظهور پدیده‌ای چون تروریسم تکفیری داعش، نتیجه برخی تبعیض‌ها و تنگ‌نظری‌ها در استفاده از همه نیروهای ملی فارغ از قوم و نژاد و مذهب در مسوولیت‌های اجرایی است.

این مساله حتی سبب شد برخی جریانات محترم و مورد وثوق شیعیان، از نوع تعامل دولت گذشته و نیروهای دیگر، ناراضی باشند. حال انتظار داریم با همکاری‌های جدید، تفکرات جدید قایل به اجرای قانون اساسی حول محور وحدت ملی، به تشکیل حکومتی فراگیر و منسجم بینجامد که تروریسم را از ریشه بخشکاند. اخیرا جلسات نمایندگان کردستان با ائتلاف شیعه و شخص نخست‌وزیر برگزار شده و نسبت به آینده عراق خوشبین هستیم. نقش سازنده و تأثیر‌گذار ایران در انسجام‌بخشی به نیروهای عراقی، بی‌شک، به تسریع فرآیند بازسازی عراق خواهد انجامید.

 

روزنامه شرق، سرمقاله، چهارشنبه 5 شهریورماه 1393، سال دوازدهم، شماره 2098، صفحه اول.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اخبار مختلفی پیرامون حملات دولت اسلامی شام و عراق موسوم به «داعش» به مناطق مختلف عراق مخابره می‌شود؛ از تهدید «کرکوک» و عدم امکان تسلط به این منطقه مهم به‌واسطه مقاومت نیروهای کرد و نیروهای امنیتی و پلیس تا تسلط بر موصل، تکریت و تلاش برای اشغال سامرا.

اگرچه نیروهای نظامی، پلیس، امنیتی و پیشمرگان کُرد به‌همراه برخی قبایل در تلاش برای مقابله با این تهدید ویرانگر هستند اما پیشروی‌های «داعش» با وجود این میزان نیروی نظامی و امنیتی، بسیار سوال‌برانگیز به نظر می‌رسد. در کل، مساله «داعش» پدیده جدیدی نیست و بعد از سقوط صدام و حضور القاعده در عراق، برخی نیروهای سابق وفادار به صدام در کنار شاخه‌هایی از القاعده، به فعالیت‌های تروریستی دست زدند.

پس از بحران سوریه، شواهد قوی از اتحاد میان این نیروها با برخی نیروهای خارجی حاضر در سوریه که علیه حکومت این کشور می‌جنگیدند، به دست آمد و پس از مدتی تشکیلاتی با عنوان «دولت اسلامی عراق و شام» اعلام موجودیت کرد. تهدیدات «داعش» در «انبار» و «فلوجه» پررنگ‌تر بود و مدتی در مناطق دیگر حضور داشتند. اما اینکه چطور و چگونه در این مدت کوتاه توانستند بر برخی مناطق مهم عراق تسلط یابند موضوع را پیچیده‌تر می‌کند.

به نظر می‌رسد روحیه نیروهای نظامی و امنیتی پایین آمده است که حدود صدهزار نیروی حاضر در موصل نتوانسته‌اند مانع سقوط این شهر شوند. سیاست‌های نادرست در کنار نوع تعامل میان گروه‌های سیاسی و حکومت عراق، فضای سیاسی را به سمتی سوق داده که تهدیدات اینچنین، امکان عرض‌اندام می‌یابد. در عین حال برخی نگرانی‌ها نیز از وجود برخی ارتباطات میان عناصر این گروه با برخی نیروهای عراقی ابراز شده است و دلیل آن، چرایی پیش‌بینی‌نشدن حمله‌ای در این سطح از سوی «داعش»، توسط ارتش عراق است.

به نظر می‌رسد با توجه به سنی‌نشین‌بودن مناطقی چون انبار، فلوجه و نینوا و همجواری با سوریه، «داعش» به‌دنبال ایجاد منطقه مستقلی باشد. بزرگ‌ترین شهر عراق پس از بغداد، نینواست و تسلط بر آن به مفهوم حمایت داخلی و خارجی از «داعش» است.

نگارنده شخصا اعتقاد دارم اگر بتوانند منطقه مستقل ایجاد کرده و آن را حفظ کنند، حتما حملات خود را به سایر نقاط عراق گسترش خواهند داد. تنها راه موجود، تقویت وحدت بین نیروهای عراقی است. همچنین ترمیم نیروهای امنیتی، حل مشکلات سیاسی و اداری، بازبینی در عملکرد دولت قانون و تلاش برای دستیابی به راه‌حل برای مشکلات اهل تسنن با حکومت مرکزی است. ایجاد همکاری مشترک برای مقاومت در برابر «داعش»، باید از سوی همه نیروهای علاقه‌مند به یکپارچگی عراق جدی گرفته شود چون این گروهک برای کل منطقه، خطرآفرین خواهد شد.

حکومت اقلیم کردستان عراق نیز مواضع نیروهای خود را در مناطق مرزی تقویت کرده و آنهایی که از این حکومت درخواست کمک کرده‌اند با همراهی این نیروها مواجه شده‌اند. تصمیم بر حفاظت از منطقه کردی است و پس از آن، نیروهای اقلیم همانند زمانی که علیه صدام در مناطق مختلف می‌جنگیدند آمادگی دارند برای حمایت از کل وحدت عراق با نیروهای پیشمرگ کُرد در مناطقی که لازم است حضور یابند. این نیازمند همراهی حکومت مرکزی و درخواست از حکومت خودمختار اقلیم کردستان عراق است.

 

روزنامه شرق، سرمقاله، پنجشنبه 22 خردادماه 1393، سال یازدهم، شماره 2037، صفحات 1 و 2

 

 

 

 

 

 

 

هنوز نتایج انتخابات پارلمانی عراق مشخص نشده است و ائتلاف شیعیان عراق نیز نظر واحدی در مورد کاندیدای خود ندارد. اما بر اساس توافقی که از زمان سقوط «صدام‌حسین» دیکتاتور سابق عراق، صورت گرفته است، به دلیل شرایط ترکیبی عراق سه ‌مسوولیت اساسی این کشور میان سه ‌گروه تشیع، تسنن و کردها تقسیم شده است. بر اساس این توافق، نخست‌وزیری به شیعیان، ریاست‌جمهوری به کردها و ریاست پارلمان به اهل تسنن واگذار می‌شود؛ اما در تقسیمات حاکمیتی فقط ریاست‌جمهوری برای کردهاست و باقی پست‌ها میان دو گروه دیگر تقسیم می‌شود. با این وجود گروه‌های کردی به این توافقات پایبند هستند و امیدواریم همه گروه‌ها و تشکیلات سیاسی عراق به این توافق وفادار باشند. به خاطر حفظ وحدت ملی عراق، همه گروه‌ها باید پایبند قانون اساسی و توافقات صورت‌گرفته باشند. با این حال باید منتظر نتایج نهایی انتخابات بود و از حالا نمی‌توان پیروزی «نوری المالکی» نخست‌وزیر عراق را قطعی حساب کرد. حق مسلم همه احزاب و تشکیلات سیاسی عراق است که حکومتی مشارکتی داشته باشند و انتظار ما این است که شراکتی حقیقی صورت گیرد. ما تابع شراکتی حقیقی هستیم و نه شراکت‌هایی که مانند گذشته مشکلات بسیاری را برای عراق به وجود آورده است. با این حال ما جامعه کردهای عراق به قانون اساسی احترام می‌گذاریم و اگر تشکیلات شیعیان کرسی‌های بیشتری را در پارلمان به‌دست آورد، حق آنهاست که نخست‌وزیر از آن طیف باشد.

 

روزنامه شرق، نگاه درون، یکشنبه 21 اردیبهشت ماه 1393، سال یازدهم، شماره 2013، صفحه 15.

 

 

 

 

 

 

 

روابط جمهوری اسلامی ایران با کردهای عراق، پیشینه‌ای طولانی دارد. اما از سال 1992با استقرار حکومت منطقه‌ای کردستان، روابط دوطرف وارد فضای جدیدی شده است. از این‌رو زمینه برای طراحی و اجرایی‌شدن روابط ساختارمند و باثبات میان طرفین فراهم آمده است. روشن است روابط تهران و اربیل در ابعاد اقتصادی و فرهنگی به اندازه ابعاد سیاسی و امنیتی توسعه نیافته است. به نظر می‌رسد عوامل چندی در حدوث آن تاثیرگذار بوده‌اند. اگر از رویکرد سیاسی به این مقوله نظر کنیم می‌توان مهم‌ترین مولفه در وجود چنین سطحی از روابط را عدم توجه سیاستمداران به توسعه روابط در سایر حوزه‌ها دانست. به‌ویژه به نظر می‌رسد نگرش تهران به اقلیم کردستان، ملهم از رویکردی امنیتی- رئالیستی است. مقامات ارشد حکومت اقلیم کردستان عراق بارها از ایران دیدار داشته‌اند و با مقامات ارشد ایرانی ملاقات کرده‌اند. اما مراودات رسمی ایران بیشتر با دولت مرکزی عراق انجام می‌شود. چندی پیش آقای مسعود بارزانی، رییس اقلیم کردستان عراق، به ایران آمد و با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کرد. در این دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران همه اقوام و مذاهب عراق را برادران نزدیک ایران و دارای روابط ریشه‌دار تاریخی با مردم ایران دانستند. جناب آقای بارزانی نیز ایران را کشور دوست و بسیار نزدیک مردم عراق خواندند و گفتند ما هیچ‌گاه لطف و کمک‌های دولت و مردم ایران را در روزهای سخت فراموش نخواهیم کرد. همچنین آقای نیچیروان بارزانی نخست‌وزیر حکومت اقلیم، در مراسم تحلیف آقای دکترروحانی شرکت داشته‌اند. این موارد گواه روشنی از تداوم دیدارها در سطوح عالی دوطرف است. اما چیزی که همچنان مبهم مانده است اینکه چرا این دیدارها موجب افزایش سطح روابط در سایر عرصه‌ها نشده است، بدون شک برای درک این موضوع نیازمند بررسی آسیب‌شناسانه وضعیت روابط ایران و اقلیم هستیم. اربیل تمایل داشته که روابط خود را با تهران در همه زمینه‌ها توسعه دهد؛ اما گاه در مقابلِ دیدگاه صرفا سیاسی ایران، موضعی مشابه در پیش گرفته است. در چنین شرایطی در اذهان دولتمردان دو طرف همواره ملاحظات ویژه‌ای شکل گرفته است که توسعه روابط شاید به جای ایجاد شرایطی بهتر و سودمند، نتایج معکوس و غیرقابل پیش‌بینی به وجود آورد. ایران به‌عنوان پشتیبانی بزرگ و خاستگاه تاریخی کردها، اصولا نباید از به‌وجودآمدن شرایط نوین برای کردها در سایر کشورهای همسایه احساس نگرانی داشته باشد. چراکه در ایران ظرفیت‌های بالایی برای اثرگذاری بر بخش‌هایی از کردستان وجود دارد که مشخصا دیگر کشورهای همسایه اقلیم کردستان از آنها بی‌بهره‌اند و از سوی دیگر کردها نیز به‌خوبی می‌دانند که در طول تاریخ، بزرگ‌ترین کمک‌ها را ایران به آنها رسانده است و نباید حضور تهران را با نگرانی ارزیابی کنند. تهران نشان داده است که به شکلی عملی از ثبات در عراق حمایت می‌کند. برجسته‌ترین و بارزترین نمونه آن، نقش ایران در ایجاد ائتلاف سیاسی میان شیعیان و کردها به‌عنوان عنصری ضروری برای استقرار ثبات در عراق است.
آشکار است که چنانچه ایران متمایل به حمایت از یک گروه خاص باشد، این رویداد تبعاتی را بر توازن قومی و متعاقبا اوضاع امنیتی عراق بر جای خواهد گذاشت. بنا بر دلایل عدیده، توسعه روابط طرفین برای دو ملت، ثمرات ارزنده‌ای خواهد داشت بنابراین منطقی است راهکارهایی را برای تحقق آن جست‌وجو کرد. نفوذ رقبای منطقه‌ای و بازیگران فرامنطقه‌ای در اقلیم کردستان، چندان به‌نفع تهران نیست. متقابلا حکومت اقلیم کردستان عراق نیز در چنین شرایطی و به‌ویژه با فقدان حضور موثر ایران چندان منتفع نخواهد شد؛ چراکه عدم حضور ایران در اقلیم، گزینه‌های استراتژیک آن را محدود و دسترسی‌های آن را در سیاست توازن راهبردی در روابط با بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای کمتر می‌کند. بنا بر موقعیت راهبردی و جایگاه اقلیم کردستان در ساختار سیاسی عراق، پیشبرد هرگونه سیاستی در این کشور بدون مراوده با حکومت اقلیم دشوار خواهد بود. در حوزه اقتصادی نیز دو طرف فرصت‌های مناسبی برای یکدیگر پدید خواهند آورد. علاوه بر اینکه، شاید در هیچ حوزه‌ای به اندازه حوزه فرهنگی، زمینه همکاری وجود نداشته باشد. وجود تشابهات و اشتراکات تاریخی و تمدنی بین طرفین بر کسی پوشیده نیست. یقینا توسعه مناسبات در این حوزه می‌تواند به رشد و بالندگی دو ملت یاری رساند. الگوی جاری از توسعه مناسبات ملت‌ها، به‌گونه‌ای است که حوزه سیاست پیش می‌رود تا زمینه را برای توسعه مناسبات در سایر حوزه‌ها فراهم کند؛ به عبارت رساتر، این دولت‌ها هستند که از طریق برقراری تماس‌ها و نشست‌ها با یکدیگر زمینه همکاری در حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی را فراهم می‌کنند. اما در شرایطی که دولت‌ها چندان به این سازوکار اهتمامی نمی‌ورزند، می‌توان از راهبرد معکوسی نیز بهره برد. مخصوصا در فضای نوین ارتباطات و تحولات شگرف اجتماعی و فرهنگی در جامعه جهانی، زمینه روابط خارج از سازوکار‌های سنتی ِدولتی فراهم آمده است. بنابراین توسعه روابط بیش از آنکه منتظر حوزه سیاست باشد می‌تواند از سوی گروه‌های غیردولتی و مدنی، با توجه ویژه به ملاحظات و حساسیت‌های دولت‌ها، شکل گیرد و مدیریت شود؛ تا جایی که حوزه سیاست را برای تحرک بیشتر بینگیزد. با عنایت به وجود پیوندها و اشتراک‌های فرهنگی، زمینه مناسبی برای گسترش روابط دو طرف از سوی خواص دانشگاهی، نخبگان،
دانشجویان و پژوهشگران وجود دارد. تاسیس برخی شعب دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی ایرانی در اقلیم، تبادل استاد و دانشجو، تاسیس کرسی زبان کردی در دانشگاه‌های ایرانی و توجه بیشتر به گسترش رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه‌های اقلیم کردستان و مراودات میان شعرا و ادبا و هنرمندان دوطرف و نیز اهتمام به حوزه نشر، از جمله راهکارهای مورد نظر در این زمینه است. همکاری در زمینه گردشگری، مناسبات فرهنگی همچون جشن‌های نوروز یا اعیاد مذهبی مشترک، برگزاری مسابقات ورزشی، همکاری میان خبرگزاری‌ها و از جمله تاسیس دفاتر خبرگزاری‌ها در خاک طرفین برای پوشش و انعکاس مطلوب اخبار و رویدادهای گوناگون به شکلی صحیح راهکارهای مناسبی تصور می‌شود. برای تاکید بر ضرورت حضور رسانه‌های دو طرف می‌توان از انعکاس گاه نامطلوب اخبار جمهوری اسلامی ایران و استفاده از منابع دست‌دوم و غیرمعتبر در برخی رسانه‌های کردستان اشاره کرد.
در نقطه مقابل، فقدان رسانه‌های اقلیم در ایران و همچنین پوشش خبری اندک و کمرنگ رویدادهای اقلیم کردستان در رسانه‌های ایران، چنین می‌نمایاند که گویی این سرزمین هزاران کیلومتر از ایران فاصله دارد. در صورت تحکیم چارچوب‌های روابط فرهنگی در زمینه‌های موضوعی یادشده، بستر لازم برای ورود همکاری‌ها به حوزه‌های اقتصادی فراهم خواهد آمد. در این چارچوب، همکاری‌های اقتصادی نیز می‌تواند با توجه ویژه دنبال شود و به سطح کلان توسعه یابد. همچنین می‌توان زمینه‌های دیگری را برای گسترش روابط و مناسبات دوجانبه پیدا کرد. یقینا غلبه رویکرد مبتنی بر خوش‌بینی، فرصت‌شناسی و بلندهمتی، احترام و اعتماد متقابل بیش‌ازپیش در اربیل و تهران، سطوح کنونی روابط را به سطوح مطلوب‌تر و سودمندتری هدایت خواهد کرد.

 

روزنامه شرق ـ پنجشنبه 18 اردیبهشت ماه 1393، سال یازدهم، شماره 2011، صفحات 1 و 2.

 

 

 

 

 

 

 

آرمان محمودیان ـ نتایج انتخابات کردستان عراق و افزایش نقش‌آفرینی کردستان عراق در معادلات سیاسی عراق و حتی در بحران سوریه و جایگاه میانجیگرانه اربیل در حل منازعات ترکیه با «پ‌ک‌ک» نشان‌دهنده این است که کردهای عراق دیگر بیشتر از اینکه یک کارت در دست بازیگران منطقه باشند، خود به بازیگران اصلی منطقه بدل شده‌اند. از این‌رو به گفت‌وگو با «جگرخوین» جانشین «دباغ» در دفتر نمایندگی اقلیم کردستان در ایران رفتیم، علاوه بر قائم‌مقامی نمایندگی اقلیم کردستان در تهران، او از اعضای ارشد حزب دموکرات کردستان عراق، حزب پیشتاز و پیروز انتخابات اخیر اقلیم نیز است. جگرخوین دانش‌آموخته رشته اقتصاد و روابط بین‌الملل است و هم‌اکنون دانشجوی دکترای رشته روابط بین‌الملل در دانشگاه تهران است.

آخرین اخبار

گزارشات پر بازدید

حالت های رنگی