بعد از جنگ جهانی اول و سقوط امپراتوری عثمانی، کردستان که قبلا بین دو قدرت عثمانی و ایران تقسیم شده بود، به چهار بخش تقسیم شد و یکی از این بخشها به کشور جدیدالتاسیس سوریه ملحق شد که متاسفانه حکومت اینکشور، کردها را از تمام حقوقشان محروم کرد. کردها هم بر اساس شرایط و مقاطع مختلف، شروع به مبارزه آزادیخواهانه کردند و البته این مبارزه، بیشتر در حوزههای سیاسی و فرهنگی بود که این مساله تا زمان سقوط رژیم بعث عراق و بروز بهار عربی در منطقه تداوم داشت. مردم کُرد سوریه قبل از تحریم آن کشور، فقط در حوزههای سیاسی و فرهنگی فعالیت داشتند، اما برای حفظ امنیت مناطق و مردم از تهدیداتی که از هر طرف با آن روبهرو بودند و همزمان با تشکیل گروههای اپوزیسیون و ارتش آزاد و جبهه النصره اسلامی و چندینگروه دیگر همچون؛ اخوان و سلفی و فرار بعثیهای سابق عراق به سوریه، کردها فعالیتهای خود را افزایش و به حوزههای دیگر نیز گسترش دادند. در این مرحله بود که فعالیت نظامی نیز آغاز و اتحاد کردها موجب شد که بتوانند مناطق تحت تسلط خود را بهخوبی حفظ کنند و اولین بخش از کشور سوریه باشند که برای دفاع از دموکراسی و حقوق بشر به میدان میآیند.
روزبهروز هم اختلافات و دشمنی میان این گروهها و حکومت بشار اسد بیشتر میشد و در این بین، کردها از فرصت پیشآمده استفاده کرده و مبارزه و قیام خود را تداوم بخشیدند.
آنچه شایسته توضیح است، این نکته است که نیروهای اپوزیسیون سوریه ظاهرا یکنفر از کردها را بهعنوان رهبر خود انتخاب کردند اما در عمل آماده نبودند هیچکدام از حقوق کردها را بهرسمیت بشناسند؛ برای همین کردها در سوریه خود را سازمان دادند و مناطق کردنشین را به شیوه کانتون اداره کردند. حکومت سوریه نیز در قبال بیطرفکردن کردها و عدم اتحاد آنها با نیروهای مخالف دیگر، از در جنگ با کردها درنیامد، البته تا الان نیز حاضر نشد معترف به حقوق کردها شود. بهعلت دخالت کشورهای بیگانه و همسایه و مخالفت آنها با حکومت بشار اسد، چندین نقشه و برنامه و کمک برای ارتش آزاد و جبهه النصره و گروههای دیگر روانه شد. یکی از این نقشهها مخالفت با خواستههای کردها و ایجاد داعش بود که از گروههای تروریستی و بعثیهای سابق، جبهه النصره و القاعده عراق، سوریه، کتائبالعشرین و مجاهدینالانصار، نقشبندیها و... ایجاد شد. در اینجا اینها فقط بهدنبال مخالفت با حکومت بشار اسد نبودند، بلکه بهدنبال اجرای اهداف حامیان خود برای بههمزدن تغییراتی که در شرف انجام بود، بودند؛ از جمله پروسه سیاسی عراق جدید و آینده کردها و مقابله با قدرت تشیع و نفوذ ایران در منطقه. یکی از برنامههای داعش، الحاق ولایت موصل سابق به حوزه تحت تسلط خود بود. مشخصا نیز کوبانی بهعنوان کانتونی کردی تنها شهری بود که در میان منطقهای قرار گرفته بود که تحت تسلط داعش در سوریه بود؛ همچنین با کردستان ترکیه نیز هممرز بود. تنها بخشی از مرزهای کوبانی که داعش در آن حضور نداشتند، مرز شمالی این شهر بود که مرز ترکیه بود، برای همین معتقد بودند حمله به کوبانی آنها را به دو هدف میرساند:
١- فاصله میان مناطق تحت نفوذ خود را پر کنند.
٢-منطقه کردی در مرز ترکیه برداشته شود.
اما مبارزان کُرد در کوبانی از زن و مرد، مقاومتی جانانه از این شهر کردند و کوبانی را از تمام مناطق دیگر متفاوت ساختند، در حالیکه این شهر مورد یورش و هجوم و محاصره بود، نیروهای مدافع خلق و مدافع زنان تبدیل به نماد مقاومت شدند و زنان با سلاح مردانشان و دختر و پسر با سلاح پدران به جنگ تروریستها رفتند و راه آینده را بهروشنی ترسیم کردند. این رویداد تاریخی در کوبانی چنان انعکاسی داشت که کردها از تمام دنیا به حمایت و پشتیبانی از آن پرداختند و بعدا نیز حکومت اقلیم کردستان تمام مرزهای تاریخی را درنوردید و نیروی پشتیبانی پیشمرگه را به کوبانی اعزام کرد که البته این علاوه بر کمکهای انسانیای بود که قبلا نیز صورت گرفته بود. ورود نیروهای پیشمرگه و کمکهای آنها نیرو و توان مقاومت را و تاثیرات خود را نشان داد و کوبانی که به سقوط نزدیک بود، آزاد شد و کاملا به تسلط کردها درآمد. نقشه و برنامهای که داعش در سوریه، عراق و اقلیمکردستان داشت، به سمت شکست همهجانبه میرود و اهدافی که از تشکیل دولت اسلامی عراق و شام و الحاق ولایت موصل داشتند نیز بهسمت شکست رفته که البته هزینه این اقدام به بههمزدن تجربه کردها، پروسه سیاسی جدید عراق و نزدیکشدنشان به مرزهای ایران در منطقه منجر شد. مشخص است که داعش به کردها و عراق آسیب رساند؛ از جمله بهتعویقانداختن آرزوهای کردها در اعلام دولت کردی، اما موجب شد اتحاد کردها را در مقابله با تروریستها و دشمنان به دنیا نشان دهد. همچنین به نظر من حکومتی که الان در عراق با مشارکت تمام عراقیها شکل گرفته است، نتیجه رفتارهای داعش در منطقه بود. همچنین داعش موجب تغییر سیاست در عراق قبل از تصرف موصل و بعد از آن شد؛ عراق منزوی و عراق بدون سنی و کُرد جای خود را به عراق برای تمام عراقیها داد. مسالهای دیگر که در این میان رخ داد، این بود که هجوم داعش به سمت اقلیم کردستان و تهدید این منطقه و نزدیکی آنها به مرز ایران، موجب شد ایران سریعا وارد میدان شود و اولین کشوری بود که به حمایت کردها برخاست که بعدا نیز کشورهای دیگر از جمله آمریکا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و... به حمایت از کردها برخاستند و مهمتر از همه نیز این بود که تهدید داعش اتحاد گفتمانی میان کردها را ایجاد کرد. البته همچنانکه همه مطلع هستند، داعش علاوه بر کوبانی در مناطق دیگر نیز از ربیعه و سنجار گرفته تا مناطق مخمور، کرکوک، سعدیه و جلولا و... با مقاومت دلیرانه فرزندان کردستان روبهرو شد و همچون کوبانی اتحاد نیروهای کردستان و حضور نیروی پیشمرگه توانست این مناطق را از دست داعش در امان بدارد و به این اطمینان برسد که داعش در اجرای نقشههای شومش ناکام خواهد بود. بنابراین لازم است کُرد بیش از پیش از گذشته درس بگیرد، باید بداند با وجود تمام کمکها و حمایتها تنها راه ضمانت و حفظ و تداومش اتحاد و همبستگی صفوف داخلی خود اوست که با گفتمان واحد سیاسی و اتحاد نیروهای مدافع پیشمرگه تحقق مییابد که میتواند آیندهای روشن و منسجم برای خود رقم بزند و بتواند در بازیهای سیاسی برنده باشد و با منطق کردبودن به تحولات بنگرد و از منافع زودگذر حزبی و شخصی بپرهیزد.
روزنامه شرق، شنبه 9 اسفند 1393، سال دوازدهم، شماره 2248، صفحه 11.
خبرگزاری تسنیم: کارشناسان و تحلیلگران مسائل ترکیه و عراق در نشست «بررسی رویکرد ترکیه در قبال عراق و منطقه» بر این باورند که ترکیه بیش از این ظرفیت ندارد تا در مسائل منطقه بازی کند و دوره تنزل ترکیه بعد از تحولات سوریه آغاز شده است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، پس از شروع بحران در سوریه از سال 2011 و سرازیر شدن تروریستها از بیش از 80 کشور دنیا ترکیه با داشتن بیش از 800 کیلومتر مرز زمینی با سوریه بهاعتراف بسیاری از کشورهای دنیا حتی همپیمانان آنکارا محور ترانزیت تروریستها به سوریه بوده است. دبیرخانه گروه موسوم به ائتلاف معارضان خارجنشین سوریه در این کشور قرار دارد. آنکارا در جریان حمله اخیر گروه تروریستی داعش به منطقه کُردنشین عین العرب (کوبانی)، بارها از ورود کمک به سوریه برای این شهر کُردنشین خودداری کرد. ترکیه در حمایت تسلیحاتی، آموزش، مداوا و امدادرسانی به گروههای مسلح مخصوصاً در استان حلب واقع در شمال این کشور نقشی محوری داشته، این کمک تا آنجا رسید که یک جنگنده ارتش سوریه را نیز با شلیک موشک سرنگون کرد. مسئولان ترک همیشه مسئله ایجاد منطقه حائل و پرواز ممنوع را در مرزهای خود با سوریه مطرح کردهاند که کارشناسان آن را تلاشی برای ایجاد حاشیه امن برای آموزش و تحرکات گروههای مسلح مخالف نظام سوریه میدانند. ترکیه اخیراً با آمریکا قراردادی را برای آموزش آنان که معارضان معتدل سوریه میخواند، امضا کرده است.
بر همین اساس، خبرگزاری تسنیمنشستی را با حضور سه تن از کارشناسان مسائل ترکیه و عراق از جمله؛ «ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان در تهران، «جگرخوین» جانشین نمایندگی اقلیم کردستان در ایران و همچنین دکتر «جعفر حقپناه» استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل منطقه در خصوص رویکردهای آنکارا در قبال بغداد برگزار کرد که متن کامل این میزگرد بهصورت پرسش و پاسخ در اختیار کاربران قرار میگیرد.
تسنیم:پس از سقوط صدام ما شاهد بروز مشکلات زیادی در روابط ترکیه و عراق هستیم، شما سیاست آنکارا در قبال بغداد را چگونه ارزیابی میکنید؟
دکتر جعفر حقپناه: در مورد سیاست ترکیه در قبال عراق باید به این نکته اشاره کنم که ترکیه تا سالهای گذشته
سیاست خاورمیانهای خاصی را بهعنوان اولویت خود مدنظر قرار نداده بود. البته رویکرد نگاه به غرب در تمام دولتهای ترکیه وجود دارد، حتی در سالهای نخستین دولت حزب عدالت و توسعه وجود داشت. عراق هم تحت الشعاع سیاستهای کلان ترکیه در قبال غرب قرار داشت. نگاه به خاورمیانه بهخصوص در دوره روی کار آمدن اوغلو تغییر کرد.
ترکیه نگاه عمیقتری به شرق و به اطراف خود پیداکرد، نگاه به عراق هم معنادار شد که این امر با تحولات اقتصادی ترکیه همراه گشت. بهتدریج نگاه به عراق هم جدیتر شد. ترکیه در سالهای نخستین بعد از صدام کنسولگریهای کمی در عراق داشت اما الآن افزایش پیدا کرده است. ترکیه تا سال 2008 مسائل امنیتی را در نگاه به عراق دنبال میکرد اما با خروج نیروهای آمریکایی فضا برای ایفای نقش ترکیه فراهم شد. بعد از خروج نیروهای آمریکایی اهلسنت و افراط گرایان با دولت مرکزی جنگ خود را آغاز کردند. ترکیه بهتدریج که سیاستهای مذهبی را نیز دنبال میکرد، سعی کرد که این گروهها را تحت حمایت خود قرار دهد.
همین طور بهموازات حل شدن مسائل کردی در داخل دولت ترکیه نگاه امنیتی آنکارا به کردستان عراق هم بهتدریج کاهش پیدا کرد، نگاه منفیای که ترکیه به حکومت اقلیم کردستان داشت، رنگ باخت و اینک یک شراکت راهبردی با اقلیم کردستان دارد. حضور چندین هزار شرکت ترکیهای در کردستان عراق، سفرهای دوجانبه و افتتاح کنسولگریهای آنکارا نشان میدهد که نگاه ترکیه تغییر پیدا کرده است.
آنکارا بعد از تحولات خاورمیانه که از آن بهعنوان بهار عربی تعبیر میکند، احساس کرد که موقعیتی برای نقشآفرینی پیدا کرده و دروازههای ورود به عراق و سوریه بازشده است. از آنجایی که جریانهای اسلامگرا در دیگر کشورها به قدرت میرسیدند، ترکیه هم سعی کرد بدیلی در عراق برای آنها پیدا کند لذا اهلتسنن عراق را پیدا کرد. اکنون ماجرای حمایت ترکیه از داعش به اوج خود رسیده و این روند فعلاً ادامه دارد.
تسنیم:بعد از جنگ 1990 که آمریکا صدام را تضعیف کرد، ترکیه کمربند امنیتی در شمال عراق تشکیل داد. زمانی که آمریکا میخواست عراق را اشغال کند، آنکارا پایگاه اینجرلیک خود را در اختیار نظامیان آمریکایی قرار نداد، بعد هم سیاست خصمانهای در قبال عراق اتخاذ کرد که سبب بروز شکاف بزرگی در روابط دو کشور شد. بهرغم سفرهای دوجانبه و سخنان دیپلماتیکی که مقامات آنکارا ــ بغداد مطرح کردهاند، آیا تیرگی روابط دو کشور کاسته خواهد شد؟ سرانجام ترکیه با در نظر گرفتن موضوع سوریه و کردها چه سیاستی در قبال عراق در پیش خواهد گرفت؟
دکتر حقپناه: در مرحله اول یعنی مخالفت آنکارا با آمریکا و همراهی نکردن با اشغال عراق مورد استقبال نخبگان عراقی که برخی از آنها از معارضان صدام بودند، قرار گرفت. با وجود این، ترکیه در آن زمان سیاست خاصی را دنبال نمیکرد. در اینجا باید به این نکته اشاره کنم، روابط بین کشورهای منطقه در قبال عراق صرفاً شامل معادلات دوجانبه نیست. برداشت کلی من این است که خاورمیانه به پیک بحران خود رسیده است و فقط به جنگ نرسیده است. در تئوری بحران گفته میشود که وقتی بحران به اوج رسید باید چارهای اندیشید. همانگونه که عربستان تصمیم به بازگشایی سفارت خود در عراق گرفت، ترکیه نیز بهتدریج همین کار را خواهد کرد. بهنظر من اول باید حمایتهای کشورهای منطقه از داعش کاهش یابد تا بازی برد ــ برد محقق شود، در غیر این صورت بحران عراق میتواند به کشورهای دیگر سرایت پیدا کند. همه کشورها در معرض بحران عراق قرار دارند.
تسنیم: آقای دباغ، یکی از مشکلات عراق رابطه بین دولت مرکزی و اقلیم کردستان است. دولت مرکزی میگوید قراردادهای نفتی که بین اقلیم کردستان عراق و ترکیه منعقد شده است، بدون اطلاع دولت بغداد است؟
دوره تنزل ترکیه بعد از تحولات سوریه آغاز شده
ناظم دباغ: قبل از اینکه پاسخ سؤال شما را بدهم، در رابطه با مسائلی که شما با آقای حقپناه مطرح کردید، باید بگویم نفوذ ترکیه در عراق به بعد از جنگ جهانی دوم بازمیگردد، یعنی بعد از استقرار دولت سکولار در ترکیه؛ آنکارا همواره در این اندیشه بود که یک موقعیتی در اروپا پیدا کند چون راه پیشرفت را اروپا میدانست. آنکارا در این زمینه خیلی تلاش کرد ولی نتیجهای نگرفت، بهخاطر اینکه اروپا میگفت ترکیه باید اصلاحاتی انجام دهد تا بتواند به اتحادیه اروپا بپیوندد. هنگامی که حزب عدالت و توسعه در ترکیه قدرت را به دست گرفت علاوه بر ایجاد تغییراتی در رهبری این کشور، سناریوهای خاصی برای خود مطرح کرد؛ بهویژه بعد از سقوط صدام. در این زمان، نفوذ اهلسنت در منطقه شمال عراق رو به ضعف گذاشت. ترکیه هم برای اینکه موقعیت اقتصادی و سیاسی خود را در منطقه تقویت کند، شروع به اجرای برنامه کرد تا بتواند منفعتش را ببرد.
بهنظر من مسائلی که در منطقه رخ داده بیشترین سود را ترکیه برده است. این کشور بازی خودش را کرد و اکنون دوره تنزلش بهویژه بعد از تحولات سوریه شروع شده است. در زمان بحران سوریه شنیدیم که «احمد داود اوغلو» میگفت نظام «بشار اسد» طی 30 روز سقوط خواهد کرد. اما اکنون 30 روز، وارد چهار سال خود شده است. ترکیه هم خواست از ابزار دیگری استفاده کند که موقعیت اقلیم کردستان عراق بود. وقتی دولت بغداد تشکیل شد، تلاش کردند که موقعیت اهلتسنن و ترکمنها در عراق و کردستان تقویت شود.
ترکیه بهدنبال مهار کردهاست
تسنیم:آیا این درخواست با حمایت ترکیه است؟
ناظم دباغ: بهنظرم اکثریت با ترکیه است. اقلیم کردستان چهار تا موقعیت دارد: کردستان ایران، ترکیه، عراق، سوریه. بهنظر من ترکیه از دولتهایی است که اگر بتواند به مسائل حقیقی کردها اعتراف نمیکند. بنده معتقدم، آنکارا بهدنبال این است که از طریق راهکارهای اقتصادی یکطوری کردها را مهار کند، البته در زمان صدام توانست موافقت رژیم بعث عراق را بگیرد و بهعنوان ایجاد یک مرز امنیتی در داخل عراق وارد شمال این کشور شود.
خوشبختانه با قیام و انتفاضه کردستان تا حدی توانستیم اختیارات ترکیه را که بعد از سقوط صدام به دست گرفته بود، مهار کنیم. با وجود این، ترکها وارد اقتصاد و نفت شمال عراق شدند. این یک تیغ دولبه بود که هم به نفع و هم به ضررشان است. ترکیه از یک لحاظ نفت اقلیم کردستان عراق را تحت کنترل خود قرار داد و ما راه دیگری نداشتیم و اعلام کردند: از 2014.1.1 صادرات نفت را از طریق لوله ترکیه شروع میکنیم. بنده هم گفتم آمریکاییها و ترکها از این وضعیت اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق استفاده کردند و پروژههای نفتی خود را تکمیل ساختند. حفاریها بهعهده شرکتهای آمریکایی و ترکیهای و غربی قرار گرفت.
حال، آیا بیشتر آمریکاییها سرمایه گذاری کردهاند یا ترکها؟ من نمیتوانم دقیق بگویم. شرکتهای ترک، آلمانی، روس، آمریکایی ولی آمریکاییها بیشتر است. در مجموع، ترکیه میخواهد از طریق این لوله نفت با عراق وارد معامله شود زیرا اقلیم کردستان نقطه مشترک بین ترکیه، ایران و سوریه و عراق است. بههرحال، امیدوارم توافقاتی انجام شود که همه موافق باشند.
اما درباره اینکه کردها نیز از ورود ترکیه به اقتصاد و نفت شمال عراق منفعت بردند باید بگویم وقتی که دولت بغداد با شیوه قبلی با کردها برخورد میکند، ما چارهای نداریم جز اینکه براساس منافع خودمان عمل کنیم. این در حالی است که الآن «اردوغان» و «اوغلو» حرفشان این است که تشکیل "دولت کرد" در منطقه تهدیدی علیه آنکاراست. وزیر خارجه عراق در کنفرانس مشترک با وزیر نفت ترکیه گفته است: ما خواهش میکنیم در روابط نفتی خود با اقلیم کردستان عراق تجدید نظر کنید. ترکیه کشوری است که در منطقه اهمیت خود را دارد، بهاندازه ایران، سوریه، بهاندازه خود دولت عراق اهمیت دارد. برخی به آرامی سیاست خود را پی میگیرند برخی هم بهشیوه دیگری دارند.
کردها با سقوط موصل احساس خطر کردند
ناظم دباغ: کردها نمیتوانند بدون رعایت سیاست کشورهای منطقه اقدامات لازم را انجام دهند. کشورهای غربی،
اروپایی و سایر کشورهای جهان هر اقدامی که انجام میدهند برای حفظ منافع خودشان است. من هم بهعنوان یک کُرد، منافع خودم را در نظر میگیرم. وقتی داعش در پاریس عملیات انجام داد بعد فرانسه مبارزه با داعش را آغاز کرد. هنگامی که داعش موصل را اشغال کرد، کردها خطر را احساس کردند اما کسی که از ما کمک خواست با ما صادق نبود، چون کردها نمیپذیرفتند که دولتی سیاهپوش مثل داعش همسایه آنها باشد. اما وقتی که ترکیه سناریوهایی را طراحی میکرد، در این اندیشه بود، از طریق این مسائلی که در عراق وجود دارد، شاید بتواند خلافت عثمانی را باز کند.
هنگامی که این پدیده "داعش" هم پیدا شد، قطر و عربستان کنار کشیدند. اردن هم اعلام آمادگی کرد تا نظامیان خود را برای مبارزه علیه داعش به عراق اعزام کند. اهلسنت عراق هم برای مبارزه با این گروه دست به سلاح بردند. در چنین وضعیتی چه کسی از کردها حمایت خواهد کرد؟ من بهعنوان یک کُرد میگویم در شرایط سیاسی کنونی باید به فکر حفظ منافع خودم در چارچوب جغرافیایی باشم که بتوانم روی پای خویش بایستم و منافع خودم را حفظ کنم. واقعیتش را بخواهید در مسئله داعش رهبری کرد تأکید کرد: ما عراق فدرال و پایبند قانون اساسی میخواهیم. به همین خاطر تنها راه این است که ما در چارچوب سیاستی که پایبند حق تعیین سرنوشت باشد، حرکت کنیم.
ترکیه نگاه ابزاری به کردستان عراق دارد
دکتر حقپناه: در قرن بیست و یکم اینطور نیست که گروه قومی مانند کردها بازنده اصلی در این میدان باشند. در وضعیت کنونی حکومت اقلیم کردستان وضعیتش تثبیت خواهد شد، همان طوری که الآن شده است. پدیده جهانی شدن و سایر عوامل به این وضعیت کمک میکند. شاید در کوتاهمدت درگیریهایی پیش بیاید اما در شرایط جدید، وضعیت منطقه رو به ثبات بیشتری خواهد رفت و ترکیه هم باید این وضعیت را بپذیرد.
ترکیه نگاهی ابزاری به کردستان دارد. حزب عدالت و توسعه اعتقادی به هویت کردی در ترکیه و کردستان عراق ندارد اما بهدلیل ملاحظات جهانی، موازین کپنهاک را رعایت میکند تا به اتحادیه اروپا ملحق شود، بنابراین، نگرانی کمتری نسبت به حکومت اقلیم کردستان دارند. پیوند هویتی بین کردها و ترکیه وجود ندارد. سابقه جنگ و درگیری بین آنها وجود دارد. با همه این احوال، ترکیه نمیتواند صرفاً ابزار فشاری داشته باشد. باید به حکومت اقلیم کردستان که به فدرال تبدیل شده نگاه جدیدی داشته باشد.
ترکیه ظرفیت ایفای نقش بیشتر در منطقه را ندارد
دکتر حقپناه: ترکیه باید این واقعیت را بپذیرد، همه کشورهای منطقه این را خواهند پذیرفت، وقتی عربستان میگوید "باید در اربیل کنسولگری داشته باشیم" نشان دهنده این است که این واقعیت را پذیرفته است. در این شرایط ملتهب با پیشبینی آقای دباغ موافقم که ترکیه بیش از این ظرفیت ندارد تا در مسائل منطقه بازی کند. ترکیه اقتصادش بسیار آسیپ پذیر است، به صادرات و توریسم وابستگی دارد. ترکیه موقعیتهای سالهای 2008 و 2010 را ندارد. با عربستان بهخاطر اخوان المسلمین و مصر درگیر است. قدرت نرم خود را در کشورهای عربی از دست داده است و اختلاف جدی با اروپا و آمریکا دارد. بنابراین، ترکیه نمیتواند در چند جبهه انرژی خود را مصرف کند.
در داخل هم که اختلافات و مسائل داخلی حاد دارد، ترکیه با اقلیت 20 میلیونی علویان مواجه است که نیمی از آنها کُرد هستند و نیمی ترک که اینها مشکل جدی هستند که از بسیاری از حقوق خود محروم هستند. رؤیای جاهطلبانه عثمانی هم که وجود دارد. علویان و شیعیان؛ وضعیتشان را ببیند. مشکل هویتی در ترکیه خیلی وجود دارد. این سیاستهای خارجی تهاجمی ترکیه بهخاطر سرپوش گذاردن بر مسائل داخلی خود است. توریستیترین مناطق ترکیه نزدیک سوریه و مناطق درگیری است. حقیقت این است که ترکیه از ژئوپولیتیک به ایدئولوژیک چرخش پیدا کرده است.
کردستان عراق به ترکیه نگاه مثبتی ندارد
دکتر حقپناه: آنکارا به استفاده از جنگهای نیابتی روی آورده است که توانش را ندارد. این ظرفیت را ایران دارد و عربستان هم دارد اما ترکیه این ظرفیت را ندارد. اما ترکیه معلوم نیست که بتواند این قضیه را جبران کند. دیر یا زود به بنبست خواهد خورد. حکومت اقلیم کردستان یکی از بازیگرانی است که نسبت به سیاستهای ترکیه دیگر نگاه مثبتی ندارد. ترکیه بهخاطر حمایت از داعش مورد سوءظن اقلیم کردستان است.
تسنیم: جناب محمد صدیق (جگرخوین)، یکی از مشکلاتی که در روابط ترکیه و اربیل شاهد آن بودیم این بود که آنکارا اجازه نداد نیروهای کُرد به حمایت از کردهای سوریه وارد عمل شوند و این موضوع سبب شد تا کردها خیلی ناراضی شوند، با در نظر گرفتن این موضوع شما آینده مناسبات اربیل ــ آنکارا را چگونه میبینید؟
محمد صدیق (جگرخوین): اقلیم کردستان موجودیت سیاسی نسبتاً مستقلی است و این امری پذیرفته شده برای کشورهای منطقه و جامعه بینالمللی است. بهمنظور بررسی رابطه این اقلیم با ترکیه باید آن را به چند حوزه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی تقسیم کرد. در بعد سیاسی نزدیکی اقلیم کردستان و ترکیه بهویژه بعد از فروپاشی [نظام] صدام و تحولاتی که در ترکیه به وجود آمد، با شرایط جدیدی همراه شد.
با توجه به نگاه ترکیه به فرصتهای اقتصادی جدید بهوجود آمده در اقلیم کردستان، مناسبات اقتصادی توسعه پیدا کرد، بالطبع این مناسبات برای آنکارا بسیار سودآور بود اما در حوزههای سیاسی و امنیتی موضوع بسیار حساستر میشود. مشکلات دولت ترکیه در مدیریت بحران "مسئله کُرد" به اوج خود رسیده بود و آنکارا در راستای برداشتن گامهای مؤثر برای تسریع پروژه پیوستن به اتحادیه اروپا ناگزیز از اتخاذ نگاهی جدید و روشهای مؤثرتر برای حل مسئله کُرد بوده است. همزمان با این تحولات در ترکیه در عراق نیز سیاستهای انعطاف پذیری در قبال اقلیم کردستان در پیش گرفته شد.
اینها تمام دلایلی بود که روند توسعه روابط همهجانبه را سرعت بخشید، اما با وجود فضای سیاسی نوین، به نظر میرسید که ترکیه به نتایج مطلوب خود نرسیده است. وقوع بهار عربی اوضاع امنیتی غیرقابل پیشبینی برای همه و بالطبع برای ترکیه به وجود آورد؛ بهطوری که آنکارا وادار به اتخاذ تصمیمات آنی در قبال بحران به وجود آمده کرد که دستاوردهای روشنی برای ترکیه بههمراه نداشت. ترکیه علاقمند بود نظام بشار اسد در زمانی کوتاه سقوط کند، البته این خواسته آنها محقق نشد.
آنکارا تسهیلات لازم را برای کمک به مدافعان کوبانی فراهم نکرد
محمد صدیق (جگرخوین): در خصوص پدیده داعش که بهتصور بنده یک تروریسم ارتقایافته است، نمیتوان مشخصاً هیچ کشوری را به حمایت از داعش متهم کرد ولی میتوان گفت طرفهای متعددی وجود دارند که از ظهور داعش سود بردند. پیروزیهای داعش در منطقه، در سوریه و در عراق موجب شد تا ترکیه نیز با شرایط بغرنجی روبهرو شود که بهآسانی نمیتوانست خود را با آن تطبیق دهد. با توجه به این شرایط جدید، آنکارا در زمان مورد انتظار ما، تسهیلاتی برای اعزام نیروی پیشمرگ برای کمک به رزمندگان کُرد مدافع کوبانی در اختیار اقلیم کردستان عراق نگذاشت.
اما در عین حال اگر شما تصمیم گیرنده ترکیهای باشید در چنین وضعیتی تصمیمگیری برای شما سخت خواهد بود؛ از سویی ملاحظات امنیتی خود را دارید، از طرف دیگر انتظارات فزاینده داخلی و نیز جامعه بینالمللی و متحدان خود را. به همین خاطر، ترکیه سعی کرد سیاستی بینابینی با کمترین ریسک را در پیش بگیرد و در این راستا و بهدنبال درخواست ریاست اقلیم کردستان آقای بارزانی و همچنین ائتلاف بینالمللی اجازه داد تا گروه محدودی از پیشمرگها به کوبانی اعزام شوند. بهدنبال این رویداد، میتوان گفت انتقادات ما از ترکیه کمتر شد. همچنین در داخل عراق بعد از تشکیل دولت «حیدر عبادی» شاهد تحولات مثبتی در روابط ترکیه و عراق بودیم، اقلیم کردستان از پیشرفت روابط دو کشور استقبال میکند.
توسعه روابط ترکیه و عراق مادامی که هدف آن رفع مشکلات موجود بهوسیله گفتوگو و در جهت سعادت دو ملت باشد، بههیچوجه خلاف منافع اقلیم کردستان نیست و ما علاقمندیم این روابط تقویت شود. شرایط بهگونهای است که ترکیه و همچنین کشورهای دیگر نمیتوانند موقعیت کنونی کردها را نادیده بگیرند. قبل از فروپاشی [نظام] صدام و چند سال قبل از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در آنکارا ما شاهد دو رژیم اقتدارگرای نظامی در ترکیه و عراق بودیم، این رژیمها همواره مشکلات خود را با تکیه بر نگاه منحصراً امنیتی حل میکردند.
اما نگاه دولت ترکیه به حل مسئله کرد دگرگون شده است. دولت بغداد نیز نگاه متفاوتی نسبت به گذشته دارد. با این همه، تصور میکنم شرایط التهابی منطقه به حد بالای رسیده است. شاید کشورهای درگیر در بحران حس میکنند که بیش از این نتوانند این درجه از التهاب را تحمل کنند. عزم جدی جامعه بینالمللی و کشورهای منطقه بهویژه برای فرونشاندن بحران تروریسم داعش بسیار لازم است.
بههرحال، در شرایط کنونی فکر نمیکنم روابط کردها با آنکارا بهسمت سراشیبی پیش برود. سیاست اقلیم کردستان این است که با مشارکت همسایگانش و متحدانش بتواند شرایطی به وجود آورد که با حفظ منافع مشروع همه طرفها خطر جنگ و تروریسم از منطقه از بین رفته و با استقرار صلح شرایط باثباتی در منطقه به وجود آید.
ناظم دباغ: من تأکید میکنم موقعیت کردها در خاورمیانه موقعیتی مثبت است. ما در چارچوب قانون اساسی عراق بهدنبال حل مسئله خود هستیم. شرایط جدید در منطقه بهوجود آمده است؛ کردها وزنه تعادل شدهاند. کردها در حال جنگ با داعش هستند. از یک طرف، برای خودشان و از طرف دیگر، بهجای دیگران میجنگند، نمیتوان این مسئله را نادیده گرفت.
محمد صدیق (جگرخوین): ما کردها نیز قاعدتاً باید به فکر امنیت مردم خودمان باشیم. بدون شک عراقی باثبات بهنفع همه ماست و عراق سراسر آشوب بهنفع ما و ملت عراق و هیچ کس دیگر نیست. پس باید بهدنبال یافتن راهکارهای مناسب و مسالمتآمیز برای گذار از این شرایط بحرانی بود.
دکتر حقپناه: دوستان به هویت عراقی اشاره کردند، عراق از ابتدا بهخاطر استعمار مشکل هویتی داشت، تأکیدم بر ضعف فرهنگ سیاسی مشارکتی در کل عراق است. این مفهوم در برگیرنده یک تفرقهگرایی، حزبگرایی و شخصیتمداری در رفتار سیاسی عراق است، شیعه و کُرد و سنی نمیشناسد. میان این سه طایفه اصیل کُرد، شیعه و عرب اهلسنت بیشتر یک فرهنگ عشیرهای و حزبگرایی رخ داده که بسیار هم در طول تاریخ نهادینه شده است که مبتنی بر حذف دیگری بوده و در طول تاریخ این امر بهشکلی رخ داده که اینها صرفاً برای مواردی بهصورت مقطعی بهسمت فاصله گرفتن از یکدیگر حرکت میکردند.
البته بهصورت تاریخی همین فرهنگ سیاسی موجب شده که گروههای مظلوم با هم یک دیدگاههای مشترکی داشته باشند، مثل ائتلاف تاریخی که بین کردها و شیعه در عراق شکل گرفت. بهرغم از بین رفتن رژیم دیکتاتوری عراق هنوز بقایای این نگاه است. الآن همه مردم در عراق از این جنگ و خونریزی به ستوه آمدند و میبینند که این بازی هیچ برد و باختی ندارد. الآن هم کردها هم شیعیان هم اهلتسنن از خواستههای خود کوتاه آمدند که دولت ائتلافی عراق را به وجود آورد که جامعه بینالملل هم روابط خوبی با این دولت دارد. بنابراین، دولت عراقی جدید دولتی کم و بیش ملی است و از مقبولیت بیشتر بینالملل برخوردار است، این نقطه خوبی است. دوستان کُرد هم نقاط قوت بیشتری دارند و به آسیب پذیریهای خود واقفند و میتوانند در موضوع قدرت تعامل داشته باشند.
ترکها بالاتر از ظرفیت خود در منطقه وارد عمل شدند
ناظم دباغ: ضمانت حقوق کُرد و شیعه عراق دو چیز است، اول وحدت کُرد ــ کُرد و وحدت شیعه ــ شیعه و دوم وحدت کُرد و شیعه.
محمد صدیق (جگرخوین): البته من معتقد به وحدت کُرد و شیعه و سنیهای معتدل و میانهرو هستم. سخن آخرم در خصوص ترکیه این است که ترکها سعی کردند برای تأثیرگذاری بر رویدادهای منطقه بالاتر از ظرفیتهای خود عمل کنند که موفقیت چندانی برایشان بههمراه نداشت، دولتمردان آنکارا برای حل مشکلات به وجود آمده و گذار از بحران کنونی باید نگاه منطقیتری داشته باشند، ارزشهای اخلاقی فراگیرتری را در نظر بگیرند و سیاستهای مناسبتر و جامعتری را دنبال کنند.
«ناظم عمر دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان در ایران در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی، به مقاومت مردم کوبانی علیه نیروهای داعش پرداخته است.
دیپلماسی ایرانی: ظهور داعش در منطقه، نتیجه مجموعه ای از تغییرات و برنامه های سیاسی و نظامی کشورهای منطقه و قدرت های جهانی بود که منجر به اتخاذ سیاست های متفاوت و متضاد و رقابت های سیاسی، نظامی و اقتصادی در منطقه پرچالش خاورمیانه شد. در واقع تاریخ شکل گیری داعش به بیش از ١٠٠ سال قبل برمی گردد که در مقاطع مختلف و عناوین و اسامی متفاوت در مناطق جغرافیایی گوناگون این منطقه رشد کردند.
بعد از سقوط رژیم بعث و نابودی ساختار قدیمی در عراق و تشکیل سازمان های مختلف در این کشور و استفاده از آنها در معادلات سیاسی، داعش از میان این سازمان ها شکل گرفت و این نام را برای خود برگزید.
این سازمان ها متاسفانه به جای فعالیت در راه آینده دین مقدس اسلام و کمک به آبادانی کشور، وارد بازی ها و منافع سیاسی شدند و بعد از شکل گیری داعش از میان آنها، با حمله به کوبانی، یورش به کردستان و کردها را آغاز کرد که البته در مورد علل و عوامل این سیاست نیز زیاد سخن گفته شده است.
نکته مهم و قابل توجه در مورد کوبانی اینست که بعد از اینکه قسمت عمدۀ این شهر توسط داعش به تصرف درآمد بسیاری افراد و کشورها به این خیال خام رسیدند که آرزویشان محقق خواهد شد و داعش موفقیت نهایی را کسب خواهد کرد، اما مقاومت مثال زدنی کوبانی و مبارزه قهرمانانۀ جنگاوران و نیروهای Y.P.J این پیام را به دشمنان فرستاد که شکست مبارزان و تلاشگرانی که ساختن آینده را هدف خود قرار داده اند، آسان نخواهد بود. کوبانی این پیام را منتشر کرد که هیچ مرزی برای مبارزه و مقاومت وجود ندارد. آزادی کوبانی این پیام را به جهان داد که ایجاد اتحاد و وحدت میان نیروهای ملت بود که ازادی را به ارمغان آورد. اتحاد و هدف مشترک و دست دوستی دوستان و دشمنی با دشمنان در راه اهداف مشروع بود که انجام و نتیجه نهایی را هرچند بلندمدت رقم خواهد زد. کوبانی این پیام را به جهانیان رساند که مبارزۀ مشروع و مقبول برای ملتی که تاریخی سرشار از ژینوساید و مظلومیت با خود دارد، مبارزه ای طولانی است و این مبارزه سرانجامش پیروزی و عبور از موانع بیرونی است و هیچ نیرویی نمی تواند این عزم و انگیزه را با سستی مواجه سازد و آن را از رسیدن به اهدافش بازدارد.
بعد از ١٣٣ روز مقاومت و مبارزه با حضور زنان و مردان و نیروهای مبارز Y.P.G و Y.P.J و حمایت نیروهای پیشمرگه این شهر آزاد شد، آزادسازی کوبانی تنها و تنها آزادسازی یک منطقه و شهر و بازگرداندن آن به صاحبان اصلی و تاریخی آن نیست، بلکه حاوی پیامی است به نیروهای تاریک پرست و ضدبشریت و ضدتمدن و برای تمام حامیان داعش که با تمام توان خود مانع حمایت از کوبانی بودند که شکست برای آنهاست و پیروزی برای درستکاران و مشروعیت مبارزه نزد ملت متحد و دشمنان کفر و تاریکی و تروریسم است.
پیام کوبانی این بود که می توان با حضور زنان و مردان و اتحاد و هماهنگی به جنگ ترور و تاریکی رفت و سربلند و پیروز از میان زبانه های آتش سربرآورد.
کوبانی پیام نقش زنان کرد و رهبری و فرماندهی آنان در جبهه های جنگ علیه ترور و اشغالگران را به جهان مخابره کرد و نشان داد در خاورمیانه تنیده در تبعیض های جنسیتی، عقیدتی و سیاسی زنان کرد با هر عقیده و منش و فکری در کنار مردان و حتی گاه بالاتر از آنان در عرصه حضور دارند و نه تنها خود را، بلکه انسانیت و برابری و زندگی شادمانانه را به اثبات رسانیدند و گلستانی را به منصه ظهور رسانیدند که چهار طرفش را آتش جنگ، نابرابری و ظلم درهم تنیده است.
نیما راد: هنگامی که هیولای «داعش» از میان آتش جنگ سوریه سربرآورد، کمتر کسی تصور میکرد پرچم این گروه تروریستی در عرض چند ماه، بخش عمدهای از خاک سوریه و عراق را سیاه پوش کند. ماشین کشتار داعش اما هر روز وسعت «خلافت خودخوانده» را افزایش میداد و همه منتظر بودند، سیاه پوشان تکفیری به دروازههای بغداد و دمشق برسند.
سایه ترسناک داعشیها روزگار سیاهی را برابر جهان قرار داده بود. هیولاهایی که کمترین جنایتشان هزار سر بریده بود و میراثشان، غارت، تجاوز و فروش برده. اما هیمنه تاریکِ داعش جایی میان مرز سوریه و ترکیه فرو ریخت. در نقطهای سفید میان نقشه سیاه داعش؛ در کوبانی.
محاصره گام به گام کوبانی بیش از یک سال پیش آغاز شد و اوایل پاییز عملا تنها گذرگاهی کوچک با ترکیه تنها راه ارتباط مردم این شهر با دنیای خارج بود. فوج تروریستها و سلاحهای گرانقیمت داعش پشت دروازههای کوبانی زمینگیر شد و آتشباری بی وقفه شهر، روزها و شب ها ادامه یافت اما شهر سقوط نکرد.
جهان، متعجب تر از همیشه به زنان و مردان کردی مینگریست که با سلاحهای سبک و شجاعتی عجیب، یکی از بی سابقهترین نمونههای مقاومت را تصویر کردند. مقاومتی که همه میپرسند چگونه؟ میپرسند کوبانی چگونه توانست؟ چگونه است که هیولای داعش نمی تواند از دیوار این مقاومت عبور کند؟ میپرسند پشت خاکریزهای کوبانی و در رویاهای زنان و مردانش چه می گذرد؟
ناظم دباغ، پاسخی روشن برای این سوال ها دارد. او کوبانی را «حیثیت» کردها میداند و معتقد است مردان و زنان کوبانی اهمیت این حیثیت را به خوبی درک می کنند.
نماینده حکومت اقلیم کردستان در تهران، نزدیک به نیم قرن پیش به مبارزه کردها علیه حکومت بعثی عراق پیوست و چند دهه از عمرش را به جنگ و مقاومت گذراند. شاید همین تجربه طولانی است که او را مجاب میکند بی پروا از آمیخته شدن خانه و خط مقدم جنگ، در کوبانی بگوید . از زنانی بگوید که نه تنها برای مرگ عزیزانشان مویه نمیکنند، بلکه اسلحه به دست میگیرند و برای «حیثیت» میجنگند. از شهری بگوید که برابر سیاهی ایستاده است.
کردهای سوریه از اواخر دهه ۵۰ میلادی در حال مبارزه برای استیفای حقوق خود هستند. آیا مقاومتی که در دو سال اخیر علیه گروههای تکفیری و تروریستی در مناطق کرد نشین سوریه صورت گرفته ادامه و تکامل یک مبارزه تاریخی است یا در واکنش به تحولات سه سال اخیر سوریه صورت گرفته است؟
در مجموع مبارزه و مقاومت کردها در خاورمیانه، در طول تاریخ وجود داشته است. اگر تاریخ را بررسی کنید یکی از مظلومیت کردها این است که قرنها پیش میان دو امپراتوری عباسی و عثمانی تقسیم شد. متاسفانه بعد از فروپاشی دولت عثمانی کردستان به چهار قسمت تقسیم شد و علاوه بر این بسیاری از کردها در کشورهای دیگر آواره شدند. کردستان سوریه بر عکس قسمتهای دیگر کردنشین که از حقوق شهروندی در کشورهای خود برخوردار بودند حتی از حق تبعیت محروم بود. به دلیل محرومیتها و مظلومیت، کردهای سوریه به جز انقلاب و قیام مسلحانه از روشهای دیگر اعتراض و مقاومت استفاده کردند. بسیاری نیز از سوریه مهاجرت کردند. حدود ۳۵ سال پیش پ ک ک در ترکیه تشکیل شد اما این تشکیلات اعتقاد داشت دولت کردی باید در تمام مناطق کردنشین تشکیل شود. کلا حضور پ ک ک همجوار با کردهای سوریه یکی از دلایلی بود که روی رشد مبارزه، مقاومت و تفکر ملی کردی در سوریه اثر گذاشت.
یعنی حضور پ ک ک را نقطه عطفی در مسیر مبارزه کردهای سوریه میدانید؟
نظر شخصی من این است که حضور پادگانهای پ ک ک در مناطق مشترک لبنان و سوریه و ارتباط این گروه با دولت سوریه میتواند یکی از دلایلی باشد که جلوی قیام و شورش کردهای سوریه را گرفته باشد ولی پس از خروج اوجالان از سوریه شرایطی جدید در روابط سوریه و ترکیه شکل گرفت و کردهای سوریه از آزادی عملی نسبی برخوردار شدند و تحرکات سیاسیشان افزایش یافت.
به جز این، در جامعه کرد سوریه تشکلهای متنوعی وجود داشت. پس از فروپاشی حزب بعث در عراق و پس از بیداری اسلامی در منطقه فضایی دیگر در سوریه رقم خورد. لازم به ذکر است که در سوریه حرکت اخوان المسلمین و سلفی سابقهای طولانی در مخالفت با حکومت خاندان اسد داشتهاند اما برخورد دولت سوریه با این گروهها به حدی شدید بود که امکان رشد و توسعه را از این گروهها گرفته بود اما در ۱۵ سال اخیر فضایی به وجود آمده که هم در سوریه و هم در عراق تحرکات جنبشهای سیاسی، اسلامی و بازمانده بعثیهای عراقی افزایش یافت. به نظر من عملکرد بشار اسد در مواجهه با این جریانها اشتباه بود نمیتوان این مساله را مطرح نکرد که نتیجه اشتباه او به نفع کردها بود اما این عملکرد موجب اتحاد گروههایی مانند جبهه النصره، القاعده، سلفیها شد.
مساله دومی که مسیر تحولات سوریه را تغییر داد دخالت خارجی در سوریه بود که بیشتر از سوی برخی کشورهای منطقه صورت گرفت. منافع سیاسی و منطقهای، تلاش برای مهار نظام سوریه، مساله فلسطین و اسرائیل، هم چنین نفوذ ترکیه به عنوان حامی منافع اهل سنت در منطقه و کمک کشورهای دیگر عربی فضایی در سوریه ایجاد شد که در مدتی کوتاه موجب شد شورش علیه بشار اسد ایجاد شود. در این فضا چون جامعه کردهای سوریه آمادگی قبلی برای مبارزه را داشت، پس از سالها قیام کرد و در مدتی کوتاه مناطق کردنشین یا با اکثریت کرد در اختیار جریانهای سیاسی کرد قرار گرفت. از آنجا که در سوریه بین ارتش آزاد و گروههای تندرو تکفیری اختلاف ایجاد شد لذا رهبری کرد در سوریه توانست منافع کردها را تامین کنند.به دلیل شرایطی که در آنجا به وجود آمد، رهبران کرد گفتند ما دخالتی در جنگ با نظام سوریه نداریم و از همکاری با مخالفان سرباز زدند.
دلیل این اقدام چه بود؟
متاسفانه از سال ها پیش، تعصب و شوونیسم عربی اجازه نداد که حتی حق تبعیت را برای بخش بزرگی از کردهای سوریه قائل شوند پس رهبران کرد سوریه میگفتند ما مطالباتی داریم و می پرسیدند حمایت از هر یک از طرفین جنگ چه اثراتی بر زندگی ما خواهد داشت. در اینجا کردهای سوریه آینده کشور را ناروشن دیدند، چه با ادامه حکومت اسد یا پیروز شدن هر یک از بخشهای مخالفان. هنوز هم مشخص نیست که سرانجام سرنوشت سوریه به کدام سمت میرود و حکومت در اختیار چه کسی قرار میگیرد. در این حرکات گروههای تندرو و تکفیری مانند القاعده شام و عراق، جبهه النصره، کتائب الاسلام و... گروههای تکفیری دیگر با هم متحد شدند و با همکاری بعثیهای سابق دولت اسلامی شام و عراق یا همان داعش را ایجاد کردند. ایدئولوژی و تفکر و جهالت داعش برای همه روشن است بنابراین امروز مشخص شده که کردهای سوریه به درستی از همکاری با این گروهها سرباز زدند و آینده کردها با ظهور این تروریستها خطرناکتر از آیندهای است که ممکن است ادامه رژیم کنونی سوریه برای آنان رقم بزند.
من فکر میکنم دولت سوریه از بیطرف ماندن کردها استقبال کرد. تمام مناطقی که کاملا کردنشین بود یا اکثریت کرد داشت تحت کنترل کانتونها و ادارات محلی قرار گرفت.
تشکیل کانتون ها نقطه عطفی در تحولات سوریه بود. اما سوال این جا است که کانتونها تنها به کوبانی محدود نبود و دیگر کانتون ها نیز برابر حملات تروریستها مقاومت میکنند. سوال این است که چرا کوبانی توجه جهانیان را به سوی خود جلب می کند؟
کوبانی جزیرهای است که سه طرف آن در اختیار داعش است و طرف دیگر نیز مرز ترکیه است. سیاست ترکیه برابر کردهای ترکیه و سوریه که مشخص است. آنها داعش را تحریک کردند که چرا باید در قلمرو داعش جزیرهای به نام کوبانی باقی بماند. نکته دوم این است که کوبانی نقطهای حساس برای اقلیم کردستان است.
ببینید پیش از جنگ جهانی اول در مناطق کردنشین یعنی مرز ترکیه، سوریه و عراق تعدادی از ارمنیها سکونت داده شدند. در واقع مرزهای جغرافیایی با این حائل انسانی ترسیم شد. در واقع وقتی مناطق غیر کردنشین در کردستان ایجاد شد هیچ کردی نمیتوانست ادعای یک پارچگی کردستان را مطرح کند چون در این صورت مجبور بود ارمنی ها را آواره کند. بر اساس همین تفکر برخی کشورها میخواستند همین ایده را درباره کوبانی اجرا کنند. یعنی کوبانی از اختیار کردها خارج شود. فراموش نکنید تفکرات داعش به غیر از بعد تکفیری و سلفی، تفکر بعثی را نیز نمایندگی میکند. این بحث را بدین دلیل مطرح میکنم که پس از کودتای جمال عبدالناصر در مصر و همزمان قدرت گرفتن حزب بعث در سوریه و عراق؛ این تفکر ایده عربستان متحد را مطرح کرد. این ایده در سه کشوری که ذکر کردم پیگیری شد حتی اگر ملاحظه کنید سه ستارهای که روی پرچم سوریه و عراق وجود دارد بیان گر همین ایده است. ولی صدام حسین پس از چند سال برای بقا و ادامه حکومت، خود را شخصی معتقد به اسلام معرفی کرد و «الله اکبر» را با دست خط خود به پرچم عراق اضافه کرد. این شیطنت او به قدری دقیق انتخاب شده بود که پس از سقوط صدام هیچ کس جرات نکرد تغییری در پرچم ایجاد کند و تنها نوع نگارش این الله اکبر را تغییر دادند.
سالها پس از قدرت گرفتن تفکر بعثی و شوونیسم عربی، گروهی بر پایه همان ایدهها خود را «دولت اسلامی شام و عراق» مینامد، در دایره نفوذ حزب بعث در سوریه و عراق دست به این جنایات میزند.
اما حملات داعش در عراق از موصل آغاز شد. چرا داعش موصل را به عنوان نخستین محل قدرت نمایی در عراق انتخاب کرد؟
در تاریخ اسلام، سوریه معادل شام است نام عراق نیز سابقهای تاریخی دارد. آنها برای زنده کردن خلافت موصل را انتخاب میکنند. ولایت موصل نیز معنایی تاریخی دارد. منطقهای که در تاریخ خلافت اربیل، کرکوک و سلیمانیه را شامل میشده است.
در این شرایط چرا باید کوبانی برای داعش آن قدر با اهمیت شود که حجم گستردهای از نیروهای خود را در آن جا متمرکز کند و چرا کوبانی در این شرایط به مهم ترین نقطه در مقاومت کردها برابر داعش تبدیل میشود؟
مجموعه مسائلی که مطرح کردم اهمیت کوبانی را برای کردها افزایش میدهد و آن را به «حیثیت کردها» تبدیل میکند. اگر کوبانی سقوط کند مثل این است که رمز مقاومت کردهای سوریه سقوط کرده است. به خاطر همین به غیر از این حیثیت، شجاعت مردم کوبانی قابل اهمیت است. چه مرد، چه زن و چه کهنسالان. این حیثیت، کوبانی را تبدیل به نماد مقاومت میکند. کوبانی تبدیل به حیثیت مقاومت میشود این حیثیت، به رغم اختلافها تمام کردها را در کشورهای مختلف متحد میکند.
من همیشه میگویم داعش زیانها و خسارتهای زیادی ایجاد کرده است با وجود این نباید این موضوع را کتمان کنیم که ظهور این پدیده شوم مسیر کردها را تغییر داد.
پیشتر اشاره کردید کردهای سوریه با عدم اعتمادی تاریخی با گزینههای پیش روی خود مواجه شدند. از ابتدای اوج گرفتن جنگ سوریه، کردها ساختاری به نام «کانتون» در مناطق تحت تسلط خود ایجاد کردند که میتوان آن را یک آلترناتیو برای تمام مناطقی نامید که در ۴ سال اخیر درگیر خیزشهای مردمی و عوارض آن بودهاند. تعریف جدید «جنسیت» در تصمیم گیریهای حکومتی و جنگ در جریان همین آشوب و حملههای سنگین داعش شکل میگیرد. آیا فقط تبدیل شدن کوبانی به حیثیت کردها موجب این مقاومت میشود یا مدل حکومت در مناطق کردنشین و به خصوص کوبانی انگیزه چنین مقاومت و توجه کردها و افکار عمومی جهان میشود. مسلما فاجعهای که در سنجار رخ داد کم اهمیتتر از آنچه در کوبانی رخ داده نیست؟
مساله کوبانی و سنجار در برخی لحاظ به یکدیگر شبیه است. اما تفاوت این است که سنجار بخشی ازاقلیم کردستان و مناطق کردنشین در عراق است اما کوبانی برای کردها همانند اربیل است. به عنوان مثال اگر اگر تمام مناطق دیگر اقلیم کردستان آزاد باشند اما اربیل در معرض سقوط باشد یا سقوط کند آزاد بودن سایر نقاط دیگر اهمیتی ندارد. آن حیثیت که من به آن اشاره کردم تنها حیثیت اخلاقی نیست. حیثت سیاسی، حیثیت اجتماعی، حیثیت فکری مذهبی و ملی و جغرافیایی است. مساله کوبانی یک نماد است. من اعتقاد دارم اگر کوبانی سقوط میکرد یا خدای نکرده در آینده سقوط کند مقاومت ادامه خواهد داشت. مرزهای کانتونها در سوریه مرزهایی متصل به هم نیست. این فاصله به خاطر همین سیاستهایی که پیشتر در عراق اجرا شد و میان کردها، اعراب و سایر قومیتها سکونت داده شدند. در عراق، حضور اعراب در میانه مناطق کردنشین به سقوط برخی از مناطق کمک کرد. همان گونه که در موصل رخ داد. در موصل، تکریت و سامرا بیش از ۱۰۰ هزار نیروی مسلح عراقی وجود داشت اما داعش توانست در عرض چند ساعت بر این مناطق مسلط شود. در کانتون کوبانی نیز همین گونه است. در داخل کوبانی اکثریت کرد هستند اما مقاومت میکند. این را فراموش نکنید اگر کردها اجازه تسلط بر کوبانی را به داعش میدادند این گروه به سادگی میتوانست پشتیبانی لجستیکی خود را در موصل و سایر مناطق افزایش دهد.
شما اشاره کردید خروج اوجالان از سوریه آزادی عمل بیشتری به گروههای کرد سوریه داد. امروز نزدیک به ۱۵ سال از بازداشت اوجالان میگذرد اما با گذشت این سالها نیز هنوز کسی به مساله بیتابعیت بودن دهها هزار کرد و هم چنین فجایعی مانند قامشلی پاسخ نداده است. آیا میتوان گفت روح ملیگرایی که اوجالان آن را تبلیغ میکرد، حالا به شکلی تکامل یافته یا اصلاح شده در مناطق کردنشین سوریه حاکم شده است؟
در مجموع اوجالان شخصیت و سیاستمدار برجسته کرد هست و خواهد بود، چه از لحاظ تفکر و چه از لحاظ پراتیک و عملگرایی. از حرف من این گونه برداشت نکنید که آزادی کردها به خروج اوجالان از سوریه مرتبط است. من به عنوان کرد عراقی مجبور بودم برای مقابله با صدام با دولتهای ایران و ترکیه ارتباط داشته باشم. اوجالان و پ ک ک نیز برای مقابله با دولت ترکیه ناچار به برقراری ارتباط با دولت سوریه بودند. کردهای سوریه به خاطر حفظ اوجالان «سکوت» را رعایت کردند و به فعالیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پرداختند. فراموش نکنید در سیاست برخی رویدادها اجتناب ناپذیر هستند و تنها ممکن است برخی شرایط آنها را به عقب بیندازد. امری که میتوان آن را به خواب زمستانی تشبیه کرد. یعنی زمستان به خواب میروی و آماده بهار میشوی.
بیش از ۱۰۰ سال است که کردها در عراق دست به مبارزه و مقاومت زدهاند. شما در دهه ۶۰ میلادی به همراه جلال طالبانی در شکلها و سطحهای مختلف، مبارزاتی را علیه حکومت عراق ساماندهی میکردید. همان زمان خانمی به نام مارگریت جرجیس، به عنوان یک زن کرد آشوری، نماد مقاومت و مبارزات زن کرد علیه شووینسیم عربی بود. از زمان مارگریت جرجیس تا آسیه عبدالله چه تغییری در مقاومت زنان کرد رخ داده است؟
همیشه زن در مقاومت کردها نقشی موثر داشته و این مساله به چند دلیل بوده است. در مجموع حضور زن در مناطقی که پیشمرگها درگیر جنگ و مقاومت بودند، زیاد بوده. وقتی در روستایی زندگی میکنید، زنها هم حضور دارند. وقتی هواپیمایی آن روستا را بمباران میکند یا توپخانه شلیک میکند، اگر زنها مقاومت نمیکردند، آن شرایط را نمیپذیرفتند و با برادرانشان، پدرانشان و همسرانشان همراهی نمیکردند، شرایط جنگ برای پیشمرگهها بسیار دشوار میشد. در جنگ بسیار پیش میآمد که زنان به مبارزان کمک رسانی میکردند. این حضور به اشکال مختلف تا امروز ادامه پیدا کرده ولی شاید به اندازه امروز این نقش پررنگ نبوده است. خانم هیرو ابراهیم، همسر جلال طالبانی را مثال می زنم. ایشان همه جا با آقای طالبانی همراه بودند. همسر خود من نیز همین طور، زنها و خواهران بسیاری از مبارزان کرد نیز به همین صورت. همیشه در تشکیلات سیاسی کردها زنان حضور داشتهاند. اما کوبانی رویدادی جدید بود که مجموعه زنان وارد صحنه شدند. امروز فرماندهی مقاومت و جنگ با داعش را زنان در اختیار دارند. تا امروز این گونه نبوده که فرماندهان زن در جبهه جنگ حضور داشته باشند. اما امروز در کل کردستان سوریه و عراق، وقتی زنی خبر شهادت پدرش، برادرش یا همسرش را شنیده، سیاه نمی پوشد و مویه نمی کند بلکه لباس رزم بر تن کرده و اسلحه مردان خانواده را در دست گرفته و به جبهه مقاومت می رود.
این روحیه ناشی از چیست؟
ما همیشه میگوییم هر وقتی که ظلم بیشتر میشود، مقاومت نیز قویتر میشود. ما زمانی علاقه نداشتیم در میدان نبردی که بیشتر در کوهها بود، زنان همراه ما باشند و ترجیح میدادیم زنان در شهرها و روستاها بیشتر در تحرکات لجستیکی ما را یاری دهند. امروز کوبانی یک شهر است؛ شهری که تمام زندگی مردمش با جنگ درگیر شده و خانههاشان به خط مقدم جنگ و مقاومت تبدیل شده و مرزی بین خانه و خط مقدم وجود ندارد.
یعنی یکی شدن زندگی و جنگ در کوبانی دلیل این مقاومت بیسابقه است؟
خطر داعش برای کردها این اعتقاد را ایجاد کرده است که اگر برابر این گروه مقاومت نکنند زندگیشان نابود خواهد شد. ببینید مردم کوبانی به سادگی میتوانند به کشورهای دیگر پناهنده شوند ولی وقتی میبینند عزیزانشان در راه مقامت شهید میشوند دیگر زندگی در آوارگی معنایی نخواهد داشت. از سوی دیگر وقتی مرد و زنی در کوبانی به مفهوم شهادت برای مرگ عزیزانشان اعتقاد دارند، خود را وارث روحیه شهیدان میدانند و به مقاومت ادامه میدهند.
فکر میکنید این روحیه به تمام مناطق کردنشینی که در خطر حمله داعش قرار دارند تسری پیدا میکند؟
به نظر من این اتفاق رخ داده اما هنوز خود را علنا نشان نداده است.
بیش از ۵ دهه از آغاز مبارزه شما علیه حکومت بعث میگذرد. آیا در این نیم قرن هیچگاه نگرانیهایی بیشتر از امروز درباره سرنوشت کردها داشتهاید؟
من همیشه نگرانم اما خوشبین هم هستم. نگرانی من از این است که شرایط سیاسی و جغرافیایی کردها در منطقه مانند جنگلی است در محاصره آتش؛ اگر کردها این آتش سهمگین را به دقت رصد نکنند ممکن است یک جرقه آتش تمام جنگل را آتش بزند. مثال من بدین معنا نیست که کشورهایی که مناطق کردنشین در آن قرار دارند مصداق آتش هستند بلکه شرایط سیاسی خاورمیانه مانند آتش است. ما پیشتر تنها در کرکوک نفت داشتیم اما امروز مشخص شده تمام اقلیم کردستان بر روی مخازن نفت قرار دارد. این «بلای نفت» امروز کردها را تهدید میکند چرا که هر نقطهای که نفت دارد محل طمع کشورهایی میشود که نیاز به این انرژی دارند.
ماهنامه ایران فردا، دوره جدید، شماره 8، دوشنبه 15 دی ماه 1393، صفحات 19 و 20.
محمدحسن نجمی: ایرانـ اقلیم کردستان؛ روابطی طولانی و محکم؛ اما بعضا پرفراز و نشیب. دو دوره از روابط این دو سرزمین را میتوان بسیار حایز اهمیت دانست: نخست در طول دوران جنگ تحمیلی که دو طرف یک دشمن مشترک به نام «صدام» داشتند. کردها از بابت نزدیکیشان با ایران در آن زمان و همینطور مبارزاتشان علیه دیکتاتور عراق، هزینههای زیادی پرداخت کردند. دومین دوره مهم در روابط ایران و اقلیم نیز، به پس از آغاز بحران گروه تروریستی «داعش» در عراق بازمیگردد. پس از پیشرویهای داعش، به سمت مرزهای اقلیم، برخی مقامات اربیل متوجه شدند که «نمد» بحران داعش، از جنسی نیست که بتوانند از آن، «کلاه» استقلال را ببافند؛ «کلاهی» که هیچیک از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای با «بافتهشدن» آن موافق نبودند. در آن برهه، ایران و آمریکا نسبت به هرگونه تجزیه عراق هشدار دادند و بر لزوم حفظ عراق متحد تأکید کردند. «علی لاریجانی» رییسمجلس در پایان تور خاورمیانهای خود، به اقلیم کردستان رفت تا بار دیگر، حسننیت ایران را به کردهای عراق، ثابت کند. او در این سفر، پیش از ورود به «اربیل»، مرکز اقلیم، راهی سلیمانیه شد و از «مام جلال» رییسجمهوری سابق عراق عیادت کرد و تابلوفرشی هم به همسر او هدیه داد. اما سفر به سلیمانیه پیش از اربیل به مذاق برخی رسانههای کُرد خوش نیامد و آن را بیاعتبارکردن اربیل خواندند. برای بررسی مناسبات ایران و اقلیم و همچنین بغداد و اربیل و دیگر مسایل، با «ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان در ایران، گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
اخیرا آقای لاریجانی سفری منطقهای داشتند که به اقلیم کردستان هم رفتند. نگاه شما به این سفر چیست؟
ایران ثابت کرده که در شرایط سخت، یاور مردم عراق و اقلیم کردستان بوده و همچنان خواهد بود. آقای لاریجانی هم در این سفر بر تحکیم روابط ایران و اقلیم کردستان تأکید کردند. به همین دلیل ایشان به بغداد و سپس به سلیمانیه و اربیل تشریف بردند تا بر همپیمانی و توسعه روابط فیمابین تأکید شود.
این سفر در نتیجه تحولات اخیر منطقه بود؟
پیش از این، سفری در سطح رییس قوا به اقلیم کردستان نداشتیم ولی شاهد سفر آقای «سعیدلو» معاون رییسجمهوری سابق و همچنین سفر وزیران خارجه ایران (متکی و ظریف) در دو دوره بودهایم. اما سفر آقای لاریجانی به دلیل ریاستش بر مجلس و همچنین شخصیت سیاسی و برجسته ایشان در مدیریت جمهوری اسلامی ایران، معنای دیگری دارد. به علاوه اینکه آقای لاریجانی نخستین مقام مسوول ارشد جمهوری اسلامی بود که از پارلمان اقلیم کردستان دیدار کردند. همه اینها نشاندهنده ایستادگی، همکاری و همیاری ایران در کنار اقلیم کردستان و عراق و همچنین اهمیت بالای آنها برای جمهوری اسلامی است.
کمکهای ایران به حکومت اقلیم کردستان را میتوان نتیجه رفتوآمدهای مقامات دوطرف بین تهران و اربیل دانست؟
شرایط مناسب برای رفتوآمد بین تهران و اربیل همیشه وجود داشته است و وقتی هم که حکومت اقلیم کردستان درخواست کمک داشته، درخواست خود را تقدیم جمهوری اسلامی کرده است. ایران هم همیشه در شرایط مناسب کمکهایش را برای اقلیم ارسال کرده است. به همین دلیل آقای بارزانی، رییس اقلیم کردستان، بارها از آقای روحانی، رییسجمهور ایران تشکر کرده و هنگام سفر آقای ظریف هم رییس اقلیم گفت که ایران اولین کشوری بود که به کمک کردستان آمد.
این کمکها همچنان ادامه دارد یا محدود به همان ابتدای بحران بود؟
در هر شرایطی که احتیاج داشته باشیم، این کمکها در زمینههای لجستیکی و مشورتی انجام میشود و تا این لحظه این کمکها ادامه داشته است. شاهد هستید که نیروهای پیشمرگه «کرد» امروز خالصانه در حال جنگ با داعش هستند که البته با همکاری نیروهای ائتلاف و برخی مواقع ارتش عراق و همچنین دوستانی مانند جمهوری اسلامی این کار انجام میشود. هر روزه ما اعلام میکنیم که پیشمرگهها برای ایستادن روبهروی داعش نیاز به سلاحهای پیشرفته و تجهیزات جدید دارند.
درخواستی از ایران کردهاید؟
از همه کشورهایی که در ارایه کمکهای روزانه حضور دارند، مانند کشورهای اروپایی، آمریکا، جمهوری اسلامی و حکومت مرکزی عراق، درخواست کردهایم.
آقای لاریجانی در سفر اخیرشان گفتند که در این شرایط بهتر است در مورد تجزیه و مسایلی از این دست صحبت نشود. فکر نمیکنید اگر در زمان بحران، چنین سخنانی مطرح نمیشد، کمکی به از بینبردن سریعتر بحران میشد؟
مسوولان اقلیم کردستان اعلام نکردهاند که اقلیم جدا میشود، بلکه میگویند ما پایبند قانون اساسی عراق هستیم. ولی پدیدآمدن داعش، باعث شد تا عراق خودبهخود تقسیم شود. یعنی منطقه جغرافیایی داعش بین بغداد و کردستان قرار گرفت. خود داعش هم بهدلیل مدیریت عراق بود که ایجاد شد. ما گفتیم اگر عراقی متحد بخواهید باید براساس قانون اساسی ایجاد شود. ما همیشه به این نکته اشاره کردهایم که اگر میخواهیم مشکلات حل شود باید به قانون اساسی پایبند باشیم. ولی وقتی دولت مرکزی نپذیرد، ما چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
یعنی ریشه مشکلات را از دولت مرکزی در زمان گذشته میدانید؟
بله، ولی امروز خدا را شکر، از وقتی آقای «حیدر العبادی»، نخستوزیر جدید عراق روی کار آمد، برنامههای جدیدی همراه داشت. الان شاهد هستیم که هم سنیها و هم کردها با قدرت در دولت جدید مشارکت کردند. بهتازگی هم نخستوزیر اقلیم بههمراه هیأتی راهی بغداد شدند و توافقات اولیه برای حل اختلاف بین اقلیم و بغداد به دست آمد که انشالله این توافق نهایی شود.
آیا میتوان گفت که روابط ایران و حکومت اقلیم، پس از حملات داعش، گرمتر از یک دوره قبلش شده است؟
من چنین احساسی ندارم. سردی و دوری روابط را بین ایران و اقلیم کردستان شاهد نبودم، اما خب، در برخی شرایط این روابط فراز و فرود دارد.
در آغاز بحران داعش، سخنانی از داخل اقلیم شنیده میشد مبنیبر ضمیمهشدن برخی مناطق به خاک اقلیم، مثلا بهطور مشخص کرکوک. آیا این موضوع فراموش شده یا فعلا مسکوت مانده است؟
باید دید برخی از مسایلی که مطرح میشوند، حقیقیاند یا حقوقی. بعد اینکه سیاست و شرایط است که باعث حرف و سخنرانی میشود. به نظر من تصمیم اقلیم کردستان برای اجراکردن بند ١٤٠ (شامل مسایل کرکوک) قانون اساسی عراق، تغییری پیدا نکرده و در عراق هم تغییری ایجاد نشده است که به مدت اجراییشدن این بند بستگی دارد. سیاست حکومت اقلیم در شرایط گذشته و الان مشخص است و همچنین جمهوری اسلامی همواره دوست حقیقی اقلیم و عراق بوده است. حتی آقای ظریف هم که به اربیل رفت، گفتند که ما برای قانون اساسی عراق و توافقات بین اربیل و بغداد احترام قایلیم. این مسأله هم جزیی از توافقات ماده ١٤٠ است؛ بنابراین فکر نکنم مشکلی از این بابت باشد.
روزنامه شرق، دوشنبه 8 دی ماه 1393، سال دوازدهم، شماره 2197، صفحه 19 (دیپلماسی).
ایسکانیوز: از آغاز حملات داعش به شمال عراق، ارتش این کشور، شبهنظامیان مردمی شیعه، گروههای مردمی دیگر و نیروهای کردستان عراق برای رویارویی با این گروه تروریستی به پا خاستند و هرکدام نیز در جایگاه و موقعیت خود، پیروزیهای بسیاری کسب کردند، اما آخرین پیروزی متعلق به نیروهای پیشمرگه کُرد در آزادی سنجار است که تأثیر فراوانی بر ادامه مبارزات علیه داعش دارد. با این بهانه در گفتوگویی با «محمد صدیق احمد» (جگرخوین)، جانشین نمایندگی اقلیم کردستان عراق در ایران، شکسته شدن محاصره سنجار و شرایط پس از آن را به بحث و گفتوگو نشستیم.
آرمان ـ فرشاد اعظمی: «محمد جواد ظریف» در ادامه برنامههای سفر به عراق، با مسئولان اقلیم کردستان از جمله «مسعود بارزانی» رئیس اقلیم کردستان دیدار و گفتوگو کرد. «محمد صدیق احمد» (جگرخوین) جانشین نماینده اقلیم کردستان در ایران طی گفتوگو با روزنامه آرمان به دستاوردهای این دیدار و نتایج آن در آینده تحولات عراق پرداخته است.
وی ضمن رد هرگونه مداخله یکطرفه نظامی کشورها در تحولات عراق اعتقاد دارد اکنون عراق نه نیاز به مداخله نظامی از طرف ایران که نیازمند حمایتهای تجهیزاتی است چرا که حمایتهای حامیان پشتپرده داعش و همچنین تسخیر چند پایگاه مجهز عراق از سوی تروریستها باعث تقویت دوباره داعش شده است. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
به نظر شما آقای ظریف بر چه اساسی تصمیم به دیدار با مقامات کردستان عراق گرفتهاند و چه دستاوردهای این دیدار برای منطقه خواهد داشت؟
ایران همسایه بزرگ ماست. پیوندهای گستردهای بین دولت عراق، اقلیم کردستان و ایران وجود دارد. از طرف دیگر ایران بهعنوان یک قدرت منطقه و یک بازیگردان منطقه در صحنه تحولات عراق وجود دارد و میتواند تأثیر بهسزایی ایفا کند. سفر اخیر آقای ظریف نیز از چند بُعد مختلف اهمیت دارد. مهمترین بحث و ویژگی این سفر آن است که عراق شرایط خاصی را پشتسر میگذارد. کمک به اجماع نیروهای عراقی و سیاسی برای تشکیل دولت فراگیر و ایستادگی در برابر تروریسم و مبارزه با گروههای تروریستی یک اصل مهم در شرایط کنونی عراق است. همانطور که آقای بارزانی نیز بارها گفتند و تأکید داشتند، ایران در روزهای سخت حامی و پشتیبان مردم عراق، دولت و اقلیم کردستان بوده است. از این منظر سفر وزیر خارجه کشور ایران به عراق و اقلیم کردستان و اینکه از دولت عراق و اقلیم کردستان و هرگونه توافقی که بین آنان صورت بگیرد، اعلام حمایت میکنند بسیار مهم و قابل تقدیر است. بهویژه آنکه اقلیم کردستان در شرایط کنونی کانون مبارزه با تروریسم و مشخصا داعش است. ایران بهعنوان حامی مهم عراق میتواند کمک به ایستادگی و مقابله با نیرویهای تروریست کند.
اگر چه کشورهای خارجی ادعای دخالت نظامی ایران در تحولات اخیر عراق را دارند ولی به تکرار شاهد آن بودیم که مقامات ایران چنین ادعایی را تکذیب کردهاند. فکر میکنید چرا چنین ادعایی درباره دخالت نظامی ایران وجود دارد؟ و به نظر شما دولت عراق چه نگاهی به حمایتهای ایران دارد؟
دولت عراق یک تفاهمنامه با ایالات متحده دارد که بر اساس همین تفاهمنامه نیز از آمریکا درخواست مداخله کرده است. در مورد ایران من هنوز ندیدهام که چنین درخواستی صورت گرفته باشد. از طرف دیگر نیروهای کردستان اعلام کردهاند که نیاز به مداخله نظامی دیگر کشورها ندارند و تنها نیازمند تسلیحات و تجهیزات نظامی هستند. کما اینکه آقای بارزانی در دیدار با آقای ظریف نیز اعلام کردند که نیاز ما تجهیزات و تسلیحات است و ایران اولین کشوری بود که به ما کمک کرد که نتیجه موثر و مثبت آن را در مقابله با گروههای تروریستی شاهد بودیم.
فکر میکنید حمایتهای ایران از عراق تا کجا خواهد بود و آیا به سطح دخالت نظامی نیز خواهد رسید؟
در اینکه نیروهای داعش مجهز بوده و با توجه به از دست رفتن چند پایگاه نظامی مجهز و پیشرفته دولت عراق در مبارزه با این گروه، تجهیزاتشان بیشتر و قویتر شده، شکی نیست. اما مقابله با داعش بهویژه در شمال کشور و مناطق کردنشین خوب و موفقیتآمیز بوده است. نیروهای اقلیم کردستان با ایستادگی و پیشروی در مبارزه با داعش به نوعی آنان را مجاب به عقبنشینی کردهاند. به همین خاطر است که همچنان تأکید و درخواست ما همان کمکهای تسلیحاتی و تجهیزاتی است و نیازمند مداخله نظامی نیستیم. البته طبیعی است که اگر ادامه درگیریها و تحولات موجب شد تا مواضع ایران به نوعی تهدید شود، نظامیان ایران ورود کنند ولی در کل شرایط کنونی و آنچه شواهد نشانی میدهد ما نیازمند مداخله نظامی کشوری نیستیم.
در روزهای شروع درگیریهای داخلی عراق برخی از سیاستمداران غربی سعی داشتند تا گزینههای نظامی را مانند سوریه برای حل مشکل عراق مطرح کنند. فکر میکنید اگر چنین گزینههایی مطرح میشد چه اتفاقی برای عراق رخ میداد؟
شرایط عراق و سوریه متفاوت است. بحران عراق بیشتر ریشه سیاسی دارد تا امنیتی و نظامی. اگر دولت قبل مرتکب اشتباهات عمده نمیشد چنین شرایطی پیش نمیآمد؛ یعنی اگر دولت گذشته تلاش خوبی برای جذب نکردن نیروهای معترض و منتسب به رژیم گذشته نمیکرد که اکثرا با جریانهای منافق داخلی و خارجی ارتباط داشتند تا به کشور و منافع ملی ضربه بزنند این اتفاقات رخ نمیداد. بسیاری از همین نیروها به داعش پیوستند و باعث شدند تا این اتفاقات رخ بدهد. اما در جواب سوال شما باید بگویم که در حالت کلی تصور نمیکنم دخالت خارجی مشکلی را حل کند. از نظر نیرو چه نیروهای مردمی و چه اقلیم کردستان توانستهاند خود را تجدید کنند. برای حل این بحران راهحلهای دیگر پیشروی مجامع بینالمللی باز است. طبق قطعنامه سازمان ملل و حمایت جامعه جهانی باید منابع مالی، رفتوآمدها، دسترسی به امکانات و تجهیزات بر هر جریان و گروه تروریستی قطع شود. رشد تروریسم یک تهدید جدی برای جهان است که برای حل آن لازم وحدتی جهانی صورت بگیرد.
نظر شما درباره تغییر رویکردهای دولت ایران چیست؟ برخی کشورها سعی بر گسترش ایرانهراسی در منطقه دارند در حالیکه مسئولان کشور در تلاشند تا سیاستهای ایران را در چارچوبهای صلحجویانه دنبال کنند.
این طبیعی است که دولتهای منطقه در بسیاری نقاط رقیب یکدیگر باشند. به تعبیر دیگر خیلی از سیاستهای ایران ممکن است در راستای منافع کشورهای دیگر نباشد که به همین دلیل آنان ایران را ضد خود میدانند. اما نقش ایران در بحران عراق و کمک به حل آن را مثبت میدانیم. هرچند این امکان وجود دارد که بتوانند نوعی توازن ایجاد کنند، تأثیر بیشتری خواهد داشت؛ طبق سیاست رسمی ایران، حکومت منتخب مردم عراق، اقلیم کردستان و هرگونه توافق بین طرفین مورد حمایت ایران است که جای قدردانی و امیدواری دارد.
واحد مرکزی خبر: شنوندگان عزیز، این مصاحبهای است با آقای «محمد صدیق احمد» (جگرخوین)،جانشین نمایندگی اقلیم کردستان عراق در ایران. آقای «محمد صدیق احمد» از اینکه در این گفتوگو با ما شرکت کردید از شما تشکر میکنم. به عنوان اولین سؤال آقای احمد، چندی پیش رهبران گروه تروریستی داعش تهدید کردند که هدف بعدی آنها تصرف بغداد است. به نظر شما چقدر این تهدید به واقعیت نزدیک است و آیا داعش تجهیزات و نفرات داعش برای عملی کردن این تهدید کافی است؟
محمد صدیق احمد: البته تهدید همیشه وجود داشته است، ولی با توجه به درگیریهایی که داعش اخیراً با نیروهای پیشمرگه اقلیم کردستان عراق داشته، از نظر من قدرت نظامی نیروهای داعش تضعیف شده است. این بدین معنا است که این گروه قدرت و تجهیزات کافی برای حمله گسترده به شهری مثل بغداد را ندارد. اشغال بغداد کار آسانی نیست و نیروهای داعش قادر به انجام آن نیستند. علاوه بر آن به غیر از ارتش عراق، نیروهای مردمی نیز حضور دارند. از نظر من تهدید اشغال بغداد یک تهدید واقعی نیست.
واحد مرکزی خبر: شما در خبرها خواندید که ایزدیهای شمال عراق منطقه را بعد از اینکه تعدادی از آنها توسط داعش ربوده شدند؛ رها کردند. بعدها ما شنیدیم که نیروهای پیشمرگه اقدام به شکستن محاصره منطقه سنجار که ایزدیها در آنجا حضور داشتند کردند. لطفا به ما بگوئید که در حال حاضر اوضاع ایزدیها چگونه است؟
محمد صدیق احمد: خوشبختانه بیشتر افرادی که در منطقه کوهستانی سنجار زندگی میکردند به استان دهوک منتقل شدند و در آنجا ساکن شدند. شمار کمی از آنها در کوه ماندند که اقداماتی کمکی برای آنها در حال انجام است. در کوه سنجار گذرگاهها و راهها برای دسترسی ایمن و حفاظت شده وجود دارند که از طریق آنها یاری رساندن به باقی مانده ایزدیها آغاز شده است و از این نظر مشکلی وجود ندارد. طبق گزارشهای رسیده شماری از زنان و بچههای کُرد ایزدی به طور وحشیانهای اسیر شدند. البته گزارشات متفاوت است. به همین دلیل ما نمیتوانیم یک آمار واقعی ارائه دهیم. اما آنچه که مشخص است اینکه بر اساس باورهای غلط و فریبنده داعش، برخی از زنان ایزدی و دختران آنها به آنها خدمت خواهند کرد. حکومت کردستان عراق و متحدان آن از همه امکانات خود برای دفاع از کردهای ایزدی استفاده خواهند کرد تا از کردهای ایزدی دفاع کنند و ما امیدورایم که وضعیت آنها در این مسیر بهبود یابد و آنها انشاءالله به خانوادههای خود باز گردند.
واحد مرکزی خبر: به عنوان آخرین سؤال، اتحادیه اروپا تصویب کرد که اعضاء برای دفع تروریسم در عراق سلاحهایی به این کشور ارسال کنند. کشورهای غربی ماهیت تروریستی داعش را به عنوان تهدیدی برای منطقه و کل جهان پذیرفتند. چه انتظاراتی از جامعه جهانی با ملاحظه به فرایندها و پیشرفتهای اخیر در عراق میتواند وجود داشته باشد؟
محمد صدیق احمد: قاعدتاً مقابله با تروریسم نمیتواند محدود به یک کشور باشد. تروریسم یک تهدید جهانی و بینالمللی است و جامعه بینالمللی باید تلاشهای گستردهای را برای مقابله با آن انجام دهد. اعلامیه اتحادیه اروپا و شورای امنیت برای ایجاد ارتباط و هماهنگیها جهت ایجاد توافق، جنگ علیه تروریسم، مخصوصاً قطع منابع مالی داعش، بستن راههای دسترسی به این منابع و مقابله با رفت و آمدهایی که در این مقیاس داشتند؛ بسیار مفید و مؤثر بود. ما معتقدیم که سازمان ملل، اتحادیه اروپا، جامعه جهانی، کشورهای منطقه و نیروهای مترقی که از دموکراسی پشتیبانی میکنند باید برای ریشهکنی پدیده شیطانی تروریسم در منطقه متحد شوند. این پدیده نه تنها برای مردم عراق و سوریه، بلکه برای کل منطقه یک تهدید به حساب میآید.
به علاوه، خوشبختانه، اتحاد خوبی میان نیروهای منطقه و حتی در درون نیروهای عراقی برای مقابله با تهدید داعش وجود دارد و اینکه آن به عنوان یک تهدیدات مؤثر شناخته شده است. عقب نشینی و شکست نیروهای داعش در روزهای اخیر و مقاومت وفادارنه و محکم نیروهای پیشمرگه با کمک نیروی هوایی آمریکا و همچنین کمکهای متحدان کردها و ملت عراق نتیجه مثبتی در پی داشته و من فکر میکنم تهدید داعش به فرجام نخواهد رسید.
به طور خلاصه با اجماعی که ما انتظار داریم در گروههای سیاسی در عراق به وجود بیاید و رویدادهای اخیر و مشاهده استعفای دولت برای تشکیل کابیتنه جدید به وسیله نخست وزیر، توان لازمه برای حمایت از دمکراسی و قانون در کشور و منطقه بهوجود آمده و اگر خدا بخواهد ما شاهد پس زدن این تهدیدات از عراق، منطقه و جهان خواهیم بود.
مایل هستم که بگویم در هر صورت، تهدید در منطقه وجود دارد و دشمنان نباید در جهان دست کم گرفته شوند. اما با ملاحظه به شکستهای داعش، قاعدتاً استراتژیهای نظامی آنها بر حملاتی جهت محافظت از خودشان متمرکز خواهد شد. بنابراین تهدید علیه بغداد و سایر مناطق در این نگاه ارزیابی میشود. به طور کلی من فکر نمیکنم که تروریستهای داعش چنین توانی داشته باشند.
واحد مرکزی خبر: ممنون از شما که در این مصاحبه شرکت کردید و از توجه شما سپاسگذارم.
آخرین اخبار
- «ناظم دباغ» با «محمود نجفیعرب» رئیس اتاق بازرگانی تهران دیدار کرد
- «ناظم دباغ» با «صفین دزهیی» رئیس اداره روابط خارجی حکومت اقلیم کردستان دیدار کرد
- پروفسور «آلن تورن» جامعهشناس، فیلسوف، متفکر و نظریهپرداز مطرح فرانسوی درگذشت
- «منصور جهانی» منتقد آسیایی سایت معتبر «اندیوایر» بهترین فیلمهای جشنواره کن را انتخاب کرد
- نگاهی به اجرای استاد شهرام ناظری در کنفرانس بینالمللی نسلکشی کُردهای فیلی در اربیل
- در گفتوگو با تلویزیون «فرانس 24» ؛ منصور جهانی: فیلمسازان مطرح ایرانی از جشنواره بینالمللی فیلم کن فرانسه به جهان معرفی شدهاند
- نمایندگی حکومت اقلیم کردستان در همایش بینالمللی هندسه نظم جدید جهانی شرکت کرد
- «ناظم دباغ» با هیئت صادرات و واردات و اتاق بازرگانی حکومت اقلیم کردستان دیدار کرد
- «سلام رشدی» در مراسم استقبال رسمی از رئیس جمهور و وزیر امور خارجه عراق شرکت کرد
- تراژدی انفال در کوهستانِ تنهایی
- ناظم دباغ: اتحادیه میهنی باید بخاطر حفظ امنیت اقلیم کردستان، از تاوان دادن به خاطر مواضع میهنی خود بکاهد
- قدرت نرم از اربیل تا رم
- «سلام رشدی» با «صفین دزهیی» رئیس اداره روابط خارجی حکومت اقلیم کردستان دیدار کرد
- «ناظم دباغ» با خانم «مایرا کوپرز» معاون نماینده «یونامی» در ایران دیدار کرد
- «سلام رشدی» با دانشجویان دختر اقلیم کردستان در تهران دیدار کرد
- عباس غزالی: استاد «محمد ماملی» هنرمندی اصیل و دلسوز ملت و سرزمینش بود
- «سلام رشدی» با دانشجویان اقلیم کردستان در تهران دیدار کرد
- «ناظم دباغ» با مسئول بخش خاورمیانه و میانه عراق در وزارت امور خارجه ایران دیدار کرد
- ناظم دباغ: مهمانان اقليم كردستان عراق نبايد باعث سلب آسايش و امنيت ميزبان شوند
- در گفتوگوی اختصاصی با ایرنا؛ نماینده اقلیم کردستان عراق: درباره گروههای کرد مخالف ایران تصمیم جدی میگیریم/مقرهایشان تخلیه خواهد شد
- مسئول عالیرتبه کُرد، تهدیدهای بسیار بزرگی را فاش میکند
- ایران با کنار گذاشتن جریان صدر در تشکیل دولت جدید عراق ، مخالف است
- «ناظم دباغ» در تهران با ماموستا «علی باپیر» دیدار کرد
- «ناظم دباغ» و «سلام رشدی» با «سایمون شیرکلیف» سفیر انگلستان دیدار کردند
- «ناظم دباغ» با خانم «مایرا کوپرز» معاون نماینده «یونامی» در تهران دیدار کرد
- «ناظم دباغ» با «لوریس رومرو دیاس» کنسول سفارت اسپانیا در تهران دیدار کرد
- ایران در تلاش است تا میان اتحادیه میهنی و حزب دموکرات میانجیگری کند
- نمایشگاه جهانی عکس «کراس» با موضوع «لباس کردی» در موزه ملی ایران برگزار میشود
- مسرور بارزانی درگذشت جمعی از شهروندان ایرانی براثر جاری شدن سیل را تسلیت گفت
- اظهارات ناظم دباغ دربارە میانجیگری ایران میان حزب دمکرات و اتحادیە میهنی کردستان