امروز: چهارشنب 02 خرداد 1403 برابر با 22 می 2024

«ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران،با «پال فولی» سفیر کشور استرالیا در ایران دیدار کرد.

«ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران،قبل از ظهر امروز چهارشنبه 25 تیرماه جاری (16جولای 2014) در دفتر نمایندگی اقلیم کردستان عراق در تهران از «پال فولی» سفیر کشور استرالیا در جمهوری اسلامی ایران استقبال کرد.

در این دیدار،دو طرف در موردوضعیت کنونی عراق و منطقه به بحث و تبادل نظر پرداختند و «پال فولی» سفیر استرالیا در تهران معتقد بود که اقلیم کردستان در برابر تروریستها و داعش به نحو احسن مقاومت کردند و به خوبی از منطقه خود پاسداری و مواظبت نمودند.

 

«ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در تهران نیز در مورد اوضاع منطقه، به نکات کلیدی و مهمی اشاره نمودند.

 

 

 

 

مهدی قدیمی ـ «ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران است، گرچه خودش در اواسط گفت­وگو می­گوید شان و جایگاهش به لحاظ حقوقی مشخص نیست. اما به هر حال او یکی از در دست­رس­ترین دیپلمات­های عراقی در ایران است. صریح سخن می­گوید اما در عین صراحت، نگران آینده کشورش هم هست. بخش زیادی از مشکلات امروز عراق را ناشی از بی­تدبیری دولت مالکی می­داند، اتهامات متوجه ایران را بی­اساس می­داند و ضمن اذعان به پیچیدگی اوضاع، به حل منازعه هم امیدوار است. می­گوید تنها راه نجات، اتحاد همانند اتحادی است که صدام را سرنگون کرد.

 

در ابتدای گفت­وگو می­خواستم درباره اظهارات اخیر شما که گفته بودید از مدت­ها قبل تحرکات داعش را به اطلاع دولت عراق رسانده بودید ولی به اطلاعات شما توجهی نشده بود، توضیح دهید. شما چه اطلاعاتی از تحرکات داعش داشتید و چه مطالبی را به اطلاع دولت عراق رسانده بودید؟

درباره این مسائل، بیشتر از آن چیزهایی که در مصاحبه­های قبلی گفته­ام قابل بیان کردن نیست. اما به طور کلی روزی که ما با دولت مالکی اختلاف پیدا کردیم، اختلافات ما بر سر مسائلی بود که به نظرم الان هم باید آن مسائل را تکرار کنیم. چون از همان ابتدا تا کنون به این مسائل توجه نکردند. مالکی به نظرات دیگران توجه نکرد و خودخواهانه نظرات خودش را اجرا کرد. مشکلی که ما داریم، نیروهای سابق بعثی هستند. الان نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و نظامی سابق عراق که همه بعثی بودند، در ساختار نظامی و امنیتی عراق باقی مانده­اند، از رده­های بالا تا پایین همه­شان مانده­اند. ما آن وقت تذکر دادیم که نباید بعثی­ها و افسرهای ارشد سابق عراقی در تشکیلات عراق جدید باقی بمانند. ما می­گفتیم بر اساس قانون، باید بعثی­ها از سیستم اداری کنار گذاشته شوند و مردم شیعه و سنی و کرد عراقی به کار گرفته شوند. خود آقای بارزانی در جلساتی که با آقای مالکی داشت به ایشان گفت که اگر در دولت اتحادی بغداد به شراکت اهل تسنن و دولت اقلیم کردستان توجه نکنی مطمئن باش که اتفاقات بدی رخ می­دهد و دیدیم که همین­طور هم شد. این مسائلی که الان شما درباره­اش سوال می­کنید را ما نه تنها در ماه­های اخیر که قبلا هم تذکر و هشدار داده بودیم و فقط هم ما نبودیم که این تذکرات را می­دادیم، بلکه بعضی از دوستان شیعه هم می­گفتند. واقعا تحرکات مشهود گروه­های سلفی و نقشبندی و داعش را قبل از حمله به موصل اعلام کردیم و گفتیم که تحرکاتی هست که به نفع عراق نیست.

 

این تحرکات بعد از فروکش­کردن درگیری­های سوریه آغاز شد یا سابقه طولانی­تری داشت؟

داعش هم­زمان با سوریه، در عراق هم فعال بود. همان زمان که با نام «نصره الاسلام» و القاعده و نام­های دیگر در سوریه فعال بودند، در عراق هم فعالیت می­کردند. گام دومشان این بود که توسط بعثی­های سابق، اعضای القاعده و نصره الاسلام، اقدام به تاسیس یک تشکیلات سیاسی به نام داعش در سوریه کردند. داعش برگرفته از فلسفه سیاسی حزب بعث است. یعنی وحدت بین سوریه و عراق که قبلا در چهارچوب ایدئولوژی حزب بعث بود و امروز تحت عنوان «الدولت الاسلامیه العراقیه و الشام» همان ایدئولوژی را پی­گیری می­کنند. وقتی هم عنوان دولت اسلامی عراق و شام را برای خودشان انتخاب می­کنند مسلم است که عراق را هم جزء این نقشه می­دانند و به محض اینکه فرصتی داشته باشند، در عراق نفوذ می­کنند.

 

فقط اشتراک ایدئولوژی دارند یا نیروهای حزب بعث عراق در داعش فعال­اند؟

توافقاتی بین جیش­الاسلامی عراقی، نقشبندی­های عراقی، بعثی­های سابق، مجموعه حارث­الضاری، گردان­های انتفاضه سال 1920 عرب­های سنی در منطقه مشهور به کتایب­العشرون و ... صورت گرفت. در کل حدود 13 گروه با هم متحد شدند و موصل را تصرف کردند. این درست است که این­ها اسامی مختلفی دارند ولی اکثریت فرماندهان این گروه­ها، افسران ارشد ارتش سابق عراق و همگی بعثی هستند.

 

بعثی­ها در دولت مالکی پست­های حساس نظامی دارند؟

بله، البته در مناطق موصل و تکریت و سامرا که همگی از ارتش جدا شدند و به داعش پیوستند و قبل از آن هم تعدادی از منطقه انبار و فلوجه به داعش پیوسته بودند. تقریبا می­شود گفت در کل این مناطق از بدو ورود داعش به عراق تا کنون بیش از صد هزار نفر از نیروهای ارتش عراق به آن­ها پیوسته­اند و در مناطقی که نام بردم، ارتش عراق فروپاشیده است. یک عده به داعش پیوستند، یک عده فرار کردند و یک عده هم اسلحه­ها را زمین گذاشتند و رفتند در خانه­هایشان نشستند.

 

شما در مصاحبه­ای گفته بودید که داعش با 3 هزار نیرو به سمت موصل حرکت کرد. اینکه ظرف چند روز بتواند بیش از 100 هزار نیرو جذب کند، خیلی عجیب به نظر می­رسد.

الان شواهد نشان می­دهد که حتی کمتر از سه هزار نفر بوده­اند. کل نیروهای تشکیلات داعش در سوریه و  عراق نزدیک به هفت هزار نفر است. نزدیک به سه هزار نفر از آن­ها برای گرفتن موصل از سوریه به عراق آمدند. اما هسته خوابیده­ای در عراق داشتند که بدون اسم داعش و تحت پوشش همان 13 گروهی که گفتم، فعال بودند. غیر از این­ها برخی نارضایتی­ها هم باعث می­شود که مردم با نیروهای مهاجم درگیر نشوند. یعنی اگر به داعش کمک نکنند، حداقل برای این دولت دعوا هم نمی­کنند و می­گویند ما در خانه­های خود می­مانیم تا هر اتفاقی می­خواهد بیفتد. این­طور بود که دومین شهر عراق با بیش از دو میلیون نفر جمعیت، در مدت 6 ساعت کاملا در اختیار داعش قرار گرفت.

 

ساختار سیاسی عراق امروز چگونه است و قدرت به چه نسبتی میان گروه­های قدرتمند تقسیم شده که این سطح از نارضایتی را شاهدیم؟

کلا در عراق سه تشکیلات اصلی وجود دارد؛ یکی شیعه است که خودش تقسیم به سه گروه می­شود. سه گروه سیاسی اصلی شیعیان عبارتند از مجموعه آقای «نوری المالکی»، مجموعه آقای «عمار حکیم» و مجلس اعلای عراق و مجموعه آقای «مقتدی صدر». تشکیلات اهل تسنن هم زیاد هستند اما سه فراکسیون اصلی دارند که یکی تحت ریاست «اسامه النجیفی» است، دومی تحت ریاست «ایاد العلاوی» و سومی «صالح مطلق». سومین تشکیلات سیاسی اصلی عراق هم کردها هستند. کردها صاحب حکومت اقلیم کردستان هستند ولی وحدت ایده و نظر و عمل درباره شرایط عراق داریم. الان تقسیم­بندی نیروهای عراق به این شکل است و دولت عراق نباید کار را به جایی می­رساند که سنی­ها و کردها و شیعه­ها از هم جدا شوند.

 

با وجود تهدید داعش هم سه ضلع قدرت حاضر به وحدت نیستند؟

واقعیت اوضاع امروز عراق خیلی با زمان قبل از تصرف موصل تفاوت دارد. آن زمان کسی نمی­گفت شیعه و سنی و کرد. ولی الان آشکار و صریح درباره این صحبت می­شود که عراق یا به سه منطقه مستقل کرد و شیعه و سنی تقسیم می­شود و یا به شکل سه فدرال دربیاید. این هم بستگی به تصمیمات رهبران کردها، شیعه­ها و اهل تسنن درباره آینده عراق دارد. به نظر من الان سه منطقه در عراق به وجود آمده و خاک عراق به سه منطقه نفوذ تجزیه شده است. البته در هر یک از این مناطق، از دیگر اقوام هم حضور دارند ولی اکثریت، تحت نفوذ یک گرایش است. الان ما در کردستان ترکمان و آشوری و عرب داریم ولی همه در منطقه جغرافیایی کردستان هستند و تا الان هم ما اختلافی احساس نکردیم.

 

تاثیر اقدامات داعش در منطقه اقلیم کردستان چه بوده است؟

اتفاقی که افتاد، تا الان به نفع کردستان بوده و البته برای آینده باید ببینیم چه می­شود. ماجرا از این قرار است که یکی از اختلافات اساسی ما با دولت عراق بر سر ماده 140 بود. ماده 140 به مناطقی مربوط بود که ما و دولت عراق درباره آن اختلاف داشتیم و دولت نام آن­ها را مناطق متنازعه گذاشته بود. ما به عنوان کرد معتقد بودیم که این مناطق جزء اقلیم کردستان است و از آن جدا شده. حالا در جریان هجوم داعش، بعد از اینکه ارتش عراق دچار فروپاشی شد، پیش­مرگه­های کرد اقدام کردند و رفتند مناطق را کنترل کردند و پادگان­ها را در اختیار گرفتند تا اجازه ندهند که داعشی­ها بر این مناطق مسلط شوند. فعلا نگذاشته­ایم این مناطق به دست داعشی­ها بیفتند و درگیری­هایی که با داعش داشته­ایم در همین مناطق متنازعه است که الان به عنوان مرز بین ما و داعش محسوب می­شود. مناطقی مثل «تازه خرماتو»، «ملا عبدالل»ه، «بشیر» و همین منطقه «تل عفر» که متأسفانه دیروز (روز دوم تیرماه) داعش آن را تصرف کرد.

 

یکی از مسائلی که این روزها مورد توجه قرار دارد. منابع انرژی عراق است. نفع بردن یا نبردن اقوام و مناطق مختلف از منافع نفت و گاز عراق چقدر در بروز این اختلافات نقش داشته و فکر می­کنید حرکت داعش با هدف به دست آوردن این منافع است یا واقعا همان اهداف ایدئولوژی حزب بعث منشاء حرکت آن­هاست؟

مسلم است که مسائل نفت و درآمدهای نفتی اثر گذار بوده، هست و خواهد بود. دولت عراق در روز اول فکر می­کرد اگر کرکوک به اقلیم کردستان برگردد باعث رونق اقتصاد کردستان خواهد شد و به همین دلیل این منطقه را جزء مناطق متنازعه اعلام کردند تا از نیروهای کرد خالی شود و در اختیار ارتش عراق باشد. اما اخیرا ثابت شد که ما به نفت کرکوک نیاز نداریم و مسئله ما نفت نیست، مسئله ما سرزمین است. در کرکوک مناطقی هست که نفتی ندارد و خود این سرزمین برای ما مهم است. من همیشه می­گویم ما برای اثبات ادعاهای خود باید به اسناد و مدارک تاریخی برگردیم. الان در موضوع خلیج­فارس عرب­ها می‌گویند خلیج عربی و ایران می­گوید خلیج فارس. ایران برای اثبات ادعای خود به مدارک و نقشه­ها و اسناد تاریخی استناد می­کند که در آن­ها نام «خلیج فارس» آمده است. من هم می­گویم بر اساس همان اسنادی که در آن نوشته شدهPersian gulf بررسی کنید و ببینید اقلیم کردستان شامل چه محدوده­ای می­شود. چون عراق بعد از جنگ­جهانی اول و فروپاشی دولت عثمانی تشکیل شد و تا قبل از آن بر اساس اسناد تاریخی محدوده کردستان مشخص است. حالا از این مسئله که بگذریم، موضوعی که شما گفتید قطعا اثر دارد. به همین خاطر هم می­گویم که اگر دولت عراق نتواند نیروهای داعش و بعثی و سلفی­هایی را که مناطق موصل و تکریت را تصرف کرده­اند مهار کند، مطمئن باشد گام بعدی آن­ها حمله به بغداد خواهد بود. چون از بغداد می­توانند تکلیف ماجرا را معلوم کنند.

 

با نیروی فعلی قادر به تصرف بغداد هستند؟

نه، ولی اگر نیروهای ارتش عراق در بغداد مثل همین ارتشی­های موصل باشند، می­تواند. مگر موصل ارتش نداشت؟ برای این ارتش عراق 27 میلیارد دلار هزینه شده و نتیجه­اش شده این ارتشی که می­بینید. این بودجه برای این بوده که ارتش حداقل در منطقه خودش اگر نمی­تواند منطقه را در مقابل تجاوز خارجی حفظ کند، لااقل 4 ساعت بتواند مقاومت کند تا نیروی امدادی برسد. اما نتوانست این کار را بکند و باید دید دلیل این ناتوانی چیست. آیا ترسیده بودند؟ آیا به جنگی که زمانی برای دفاع از عراق می­کردند هنوز هم اعتقاد دارند؟ بالاخره درست است که این ارتش در مقابل ایران شکست خورد، ولی 8 سال مقاومت کرد و جنگید. یا در جنگ کویت بالاخره این ارتش جنگید و بعد شکست خورد. داعش نه ایران است و نه آمریکا که ارتش در مقابل آن شکست بخورد. سه هزار نفر با کلاشینکف و آرپی­جی آمدند و این ارتش فرو پاشید. علت این است که مردم از دولت راضی نیستند و از ارتش حمایت نمی­کنند و ارتش هم اعتقادی به دولت ندارد و معتقد است که ارتش این دولت نیست و یک ارتش طایفه­ای است. آیا با وضعیتی که الان دولت عراق و نیروهای مسلح دولت دارند، می­توانند از عراق محافظت کنند؟

 

در واقع شما سقوط بغداد را هم محتمل می­دانید و احتمال نمی­دهید که باقی­مانده ارتش بتواند داعش را شکست دهد.

الان بیشتر از هشت ماه است که انبار و فلوجه در اختیار داعش است و این­ها قبل از انتخابات دو شهر را تصرف کردند. ارتش عراق در این مدت چه کاری کرد؟ حالا امروز تکریت و موصل و سامرا هم به تصرفات داعش اضافه شده است. تازه وقتی که داعش در انبار و فلوجه بود، هنوز این صدهزار نیروی عراقی از داعش جدا نشده بودند و جزء ارتش عراق به حساب می­آمدند. الان که ارتش دچار فروپاشی شده چه کاری می­تواند انجام دهد؟ اگر به عقبه این اتفاق و گذشته آن برگردند، متوجه می­شوند که توان اداره این موقعیت را ندارند. اما اگر در اداره کشور از دیگران استفاده شود و دوباره به توافقات اولیه برگردیم و مصالحه کنیم و دولت حقوق دیگران را رعایت و هویت عراقی را احیا کند، مسلم است که می­شود کاری کرد.

 

به مسئله نفت عراق برگردیم. شما فکر می­کنید داعش به دنبال تسلط بر ذخایر انرژی در عراق است یا فقط برای تصرف سرزمین تلاش می­کند؟

الان فارغ از اینکه داعش می­تواند بغداد را بگبرد یا نمی­تواند، مسئله مهم این است که آیا ارتش دولت عراق می­تواند آن­ها را از موصل بیرون کند یا نه؟ اگر بتواند این کار را بکند که خیلی خوب است. ولی اگر این­ها را بیرون نکند، مسلما این مجموعه برای اداره کردن خودشان و منطقه­ای که تصرف کرده­اند نیاز به درآمد دارند. درست است که از طرف خارجی­ها به آن­ها کمک­هایی می­رسد، اما بالاخره برای مدیریت نزدیک به سه میلیون نفردر مناطق تحت تصرف داعش هستند نیاز به درآمد دارند. الان فقط موصل دو میلیون نفر جمعیت دارد. انبار و فلوجه را هم که قبلا تصرف کرده بودند و الان خبر می­رسد که مناطق مرز اردن را هم دارند به کنترل خود در می­آورند و مرز سوریه را هم که در اختیار دارند. قسمتی که الان از خاک عراق تحت کنترل داعش قرار دارد، به لحاظ مساحت از اقلیم کردستان بزرگتر است. حتی از مساحت سرزمین­هایی که الان در اختیار دولت عراق هست هم وسیع­تر است. خب، برای اداره این سرزمین به درآمد نیاز دارند و مسلما به فکر کنترل کردن منابع نفتی خواهند بود. یکی از منابعی که خیلی به داعشی­ها نزدیک است و تنها چند کیلومتر با آن­ها فاصله دارد، کرکوک است. بعد از آن هم بیجی است که بیشتر پالایشگاه دارد. این اتفاقات را باید پیش­بینی کرد و همان­طور که شما هم اشاره کردید مسئله کنترل منابع نفتی مورد نظر این­ها هم خواهد بود.

 

می­گویید دولت عراق با مشکل نارضایتی عمومی روبه­روست و به علت نداشتن سرمایه اجتماعی، از مقابله با این تهدیدها عاجز است. اما بالاخره همین مردم در انتخابات شرکت و این پارلمان را انتخاب کردند. دولت هم در اختیار گروهی است که اکثریت آرا را کسب کرده. مشکل کجاست؟

اگر در جواب سوال شما بخواهم یک کلمه پاسخ دهم می­گویم به علت روش غیردموکراتیک دولت این اتفاق افتاده است. حالا چرا می­گویم غیردموکراتیک؟ چون وقتی شما به دموکراسی اعتقاد داشته باشید، باید به نظرات مردم و تعداد آرای آن­ها احترام بگذارید. در شرایط کنونی عراق این امکان­پذیر نیست که شما هیچ­یک از گروه­ها و تشکیلات اصلی سیاسی را نادیده بگیرید. هیچ گروهی هم نمی­تواند شرایط خودش را بر دیگران تحمیل کند. انتخاباتی که برگزار شده، هر گروهی به اندازه خودش رای آورده است. تشکیلات و گروه «نوری المالکی» هم نتوانسته 50 درصد به اضافه یک رای را بیاورد. بنابراین باید ائتلاف کند و گروه­های سیاسی که حاضر می­شوند با او ائتلاف کنند، قرار نیست به او ملحق شوند. بلکه می­خواهند که شریک قدرت شوند. یعنی به اندازه کرسی­هایی که دارند و حتی به اندازه نقش و تأثیری که در جامعه دارند، باید احترام داشته باشند و نظراتشان مورد توجه قرار گیرد. وقتی من که کرد هستم با دولت بغداد شریک می­شوم و هیچ­یک از نظرات من مورد قبول قرار نمی­گیرد، معلوم است که این را قبول نمی­کنم.

 

وضعیت اهل تسنن هم مشابه وضعیت کردهاست؟

من در اینجا یک نکته را درباره قدرت سنی­ها اضافه کنم و آن اینکه سه گروهی که از اهل تسنن نام بردم الان در دولت عراق حضور دارند ولی شراکت حقیقی در امور ندارند. بقیه گروه­ها مثل بعثی­ها و داعشی­ها هم سنی هستند و الان که به هم پیوسته­اند به یک قدرت تبدیل شده­اند. الان این مجموعه­ای که موصل را در اختیار دارند از آن سه گروه سنی به لحاظ نظامی قوی­ترند. ولی اگر ما بخواهیم به عراق واقعی برگردیم باید همان سه گروه سنی در کنار شیعه­ها و کردها در قدرت شراکت داشته باشند. چون در غیر این صورت جنگ بین شیعه و سنی درمی­گیرد و سیاست ما هم این است که درصورت وقوع چنین جنگی، ما کردها نه به نفع سنی­ها با شیعه­ها می­جنگیم و نه به نفع شیعیان با اهل تسنن وارد جنگ خواهیم شد. ما در این شرایط مناطق خودمان را حفظ می­کنیم و به جنگ مذهبی و طایفه­ای دامن نخواهیم زد. ما منطقه خود را از تسلط خارجی­ها و از ترور حفظ خواهیم کرد.

 

اختلافات اصلی شما با دولت مرکزی عراق بر سر چه مواردی است؟

ما از ابتدا گفتیم قانون اساسی عراق باید معیار و ملاک و مرجع حل اختلافات باشد. قانون اساسی با توافق گروه­های سیاسی و با تصویب پارلمان رسمیت پیدا کرده و باید همه به آن پای­بند باشیم. مورد بعدی اختلاف هم توافقاتی است که ما با هم داشتیم و بر اساس آن توافقات قرار بود قوانینی در پارلمان تصویب شود. اما می­بینیم که سنگ­اندازی­هایی می­شود تا آن توافقات اجرایی نشود و آن قوانین به تصویب نرسد. وقتی که رهبری سیاسی گروه­های مختلف این وضعیت را می­بینند، موضوع را برای مردم توضیح می­دهند. مثلا ما باید به مردم بگوییم که چرا با دولت بغداد شریک نمی­شویم یا موضع­گیری می­کنیم. خوب مردم هم این­ها را می­شنوند و نسبت به دولت ناراضی می­­شوند.

 

درباره توافقاتی که با دولت مالکی داشتید و معتقدید به آن­ها عمل نشده، توضیح دهید.

دولت دوم مالکی اصلا در اربیل تشکیل شد و بعد از آن طی توافق­نامه­ای که به توافق اربیل معروف شد، مالکی رای گرفت و نخست­وزیر شد. آن توافق بین آقای بارزانی و مالکی منعقد شده بود، اما همین که مالکی به بغداد رفت و رای گرفت و نخست­وزیر شد، به همه آن توافق پشت پا زد و هیچ­یک از مواد آن را اجرا نکرد. این توافق 12 بند داشت و الان من مایلم که مالکی بگوید کدام­یک از آن مواد را اجرایی کرده است؟ یک بند از این توافق مربوط به همان ماده 140 بود. بند دیگر مربوط به تصویب شدن قانون پیشمرگه­های کرد بود. این قانون آماده است و فقط باید به پارلمان فرستاده شود تا تصویب شود. مورد دیگر مربوط به روابط اقلیم کردستان به عنوان یک فدرال با دولت عراق بود. قرار بود یک قانون نوشته شود و بر اساس آن مشخص شود که دولت کردستان و دولت عراق چگونه با هم ارتباط داشته باشند. مثلا همین دفتر نمایندگی اقلیم کردستان که من الان به عنوان نماینده اقلیم کردستان در ایران در خدمتتان هستم، در قانون به این صورت آمده که بعد از تشکیل اقلیم کردستان، این اقلیم دفتر نمایندگی در کشورهای دیگر داشته باشد. اما در قانون مشخص نشده که این نمایندگی در چه سطحی است؟ آیا من الان در رده یک رایزن بازرگانی هستم؟ رایزن فرهنگی­ام؟ من مستقل از سفارتم یا زیر مجموعه سفیر هستم؟ ما مستقل هستیم یا نه؟ این­ها باید معلوم می­شد. بند دیگر توافق مربوط به قانون نفت بود. این قانون هم نوشته شده و باید به پارلمان فرستاده و تصویب شود. اگر هم در جزئیات آن اختلافی هست باید در پارلمان بحث شود ولی اصلا این قانون را به پارلمان نمی­برند.

 

قانون نفت شامل چه مسائلی است؟

قانون نفت اختیاراتی را به مناطق نفت­خیز عراق می­دهد که البته فقط مختص کردها هم نیست و همه مناطق نفت­خیز از آن بهره­مند می­شوند. اما این­ها بعدا احساس کردند که کردستان به غیر از کرکوک خیلی مناطق نفت­خیز دیگر هم دارد و بنابراین از تصویب آن پشیمان شدند، چون فکر می­کنند که با اجرای این قانون، اقلیم کردستان خیلی قدرتمند می­شود.

 

به جز کردها بقیه مردم عراق چرا ناراضی­اند و از دولت و ارتش حمایت نمی­کنند؟ مثلا موصل که شهری سنی­نشین است چرا به این وضعیت دچار شد؟

بسیاری از مردم عراق مستقل تصمیم نمی­گیرند و نظرشان به نظر گروه­ها و تشکیلاتی که به آن وابسته­اند بستگی دارد و طبیعتا وقتی احترام و حقوق آن گروه­ها از سوی دولت نادیده گرفته شود، نارضایتی از سطح رهبران سیاسی به مردم منتقل می­شود. مورد بعدی اینکه مردم انتظار خدمات و رفاه دارند. وقتی مردم در زمینه راه­ها، مدارس، امکانات شهری، امکانات بهداشتی و خیلی از این موارد مشکل دارند و نارسایی­ها را می­بینند، معترض می­شوند. خوب بالاخره همین مردم دارند می­بینند که ما در اقلیم کردستان قبل از این فرودگاه نداشتیم ولی الان دو فرودگاه بین­المللی داریم. یا زمانی که ما مستقل شدیم کلا در کردستان 115 مگاوات برق در شبانه روز تولید می­شد یعنی چند ساعت بیشتر برق نداشتیم. اما امروز بیش از 3 هزار مگاوات برق تولید می­کنیم و در 24 ساعت، ما 20 ساعت برق دولتی و 4 ساعت برق خصوصی داریم. ما الان روزانه بین صد تا صدو بیست هزار بشکه نفت صادر می­کنیم و تا دو سال آینده این رقم را تا 450 هزار بشکه افزایش خواهیم داد. ما برای نیروگاه برقمان چیزی نداشتیم ولی الان گازهای موجود در کردستان را استخراج کرده­ایم و این گازی را که به مردم تعلق دارد، به رایگان در اختیار نیروگاه­ها قرار می­دهیم تا برای مردم برق تولید کنند. الان شما به بغداد که پایتخت عراق است بروید و خدمات آنجا را با خدمات اربیل مقایسه کنید. مردم این­ها را می­فهمند و می­خواهند بدانند که بودجه هشتاد تا نود میلیارد دلاری عراق چگونه هزینه می­شود.

 

با این همه مردم چند ماه قبل به تشکیلات نوری مالکی که چنین کارنامه­ای دارد رای داده­اند.

گفتم که بخشی از مردم تحت­تاثیر گروه­های سیاسی رای می­دهند. اما با همه این احوال تشکیلات «نوری مالکی» در انتخابات اخیر 12 کرسی را به دست آورد و 92 کرسی متعلق به ائتلاف است. این ائتلاف از چندین گروه تشکیل شده و یکی از دلایلی که رای آوردند این است که در کنار استفاده از رای گروه­هایی که با آن­ها ائتلاف کرده اند، از تاثیر همین بعثی­هایی که باقی مانده­اند هم استفاده کردند. یعنی در حلقه اطرافیان خود مالکی هم احتمالا از باقی­مانده­های بعثی حضور دارند و باعث می­شوند که مالکی این طور رفتار کند.

 

این­که تشکیلات مالکی ارتباط نزدیکی با نیروهای حزب بعث دارد، با نظر برخی از مخالفان دولت و چهره­هایی نظیر خانم کلینتون که معتقدند دولت مالکی تحت تاثیر جمهوری اسلامی ایران است، تناقض دارد. درباره مطالبی که درباره تاثیر جمهوری اسلامی در دولت مالکی بیان می­شود چه نظری دارید؟

اصلا این­طور نیست که بگوییم دولت مالکی تحت نفوذ دولت ایران است. خانم کلینتون درحالی این حرف­ها را می­زند که تا الان هم ایران و هم آمریکا هر دو از مالکی حمایت کرده­اند و این­طور نیست که فقط ایران حمایت کرده باشد. مسئله­ای که وجود دارد این است که برخی­ها حمایت­های ایران را به عنوان حمایت یک دولت شیعه از دولت شیعه عراق تحلیل می­کنند. اما باید از مسئولان جمهوری اسلامی سوال کنید که آیا سیاست­های مالکی را قبول دارند یا نه. چون اگر صرف روابط دوستانه را در نظر بگیریم، کردها و مجلس اعلا و مقتدی صدر و حتی بسیاری از تشکل­های اهل تسنن عراق هم رابطه دوستانه و خوبی با جمهوری اسلامی ایران دارند. پس مسئله این نیست که دولت مالکی تحت حمایت ایران است. اما نکته مهمی که می­خواهم روی آن تاکید کنم و به نظرم خیلی مهم است که مطرح شود این است که تجربه ده سال گذشته، ثابت کرد که تشکیلات شیعه عراق با مسئولیت آقای مالکی در اداره عراق موفق نبود و نتوانسته به عنوان دولت شیعه در عراق حکمرانی کند. من به عنوان یک کرد تاکید می­کنم که عراق جدید از راه هم­پیمانی کرد و شیعه به وجود آمده و تاکید می­کنیم که باید هم­پیمانی کرد و شیعه و اهل تسنن حفظ شود و اگر این هم­پیمانی حفظ نشود، مطمئن باشید عراق تجزیه خواهد شد. اینکه بعد از تجزیه عراق چه اتفاقاتی خواهد افتاد، بحثی دیگر را می­طلبد.

 

بعد از تجربه این همه سال مبارزه با رژیم صدام، چرا عراق فاقد چهره­های ملی است که بتوانند هم­گرایی ایجاد کنند و مانع افزایش تفرقه­ها بشوند؟

من متأسفم که شما چنین چیزی را می­گویید چون واقعا این حرف را قبول ندارم. اولا اینجا خلاء کسانی مثل آقای طالبانی خودش را نشان می­دهد. چون آقای طالبانی با وجود اینکه یک کرد بود، ولی به عنوان یک چهره ملی و عراقی با کفایت خودش توانست رئیس­جمهور عراق شود و موقعیت رئیس­جمهوری را هم ایشان تقویت کرد. در همین کردستان هم آقای «مسعود بارزانی» با اینکه کرد است اما در سطح ملی هم نقشی مثبت داشته و خواهد داشت و به همین دلیل است که الان شما می­بینید در خارج از کشور و داخل عراق همه به غیر از آقای مالکی با ایشان مشورت می­کنند. اما بر اساس قانون ایشان رئیس اقلیم کردستان است و نمی­تواند به عنوان رئیس­جمهور یا نخست­وزیر یا رئیس پارلمان عراق کار کند. ایشان یک چتر حمایتی برای اقلیم کردستان است. ولی گذشته­اش نشان می­دهد که با سیاست آقای طالبانی و سیاست حفظ وحدت عراق همسو بوده است. اما وقتی شرایط تغییر می­کند و ما را قبول ندارند و به قرارها پای­بند نیستند کاری نمی­شود کرد. این رابطه باید دوطرفه باشد و اگر یک طرف قبول نداشته باشد نمی­شود.

 

اگر عراق هنوز چهره­های ملی تاثیرگذار دارد، چرا این افراد برای نجات کشور از اوضاع فعلی حرکتی نمی­کنند؟

من قبلا هم گفته­ام که عراق امروز یک گاندی می­خواهد. گاندی وقتی بحث جدایی پاکستان مطرح شد، هرکاری که به مصلحت هندوستان بود انجام داد تا پاکستان جدا نشود. آخرش هم به آن­ها گفت همه شرایط شما را قبول می­کنم فقط به این شرط که جدا نشوید. ولی قبول نکردند و از هندوستان جدا شدند. شما اگر بخواهید بهانه­گیری کنید کار درست نمی­شود. الان آقای مالکی 8 سال نخست­وزیر بوده و امروز همه معتقدند که دلیل مشکلات عراق شخص مالکی است. حالا باید خودش این را درک کند و کنار برود. من نمی­گویم کسی از گروه­های دیگر جانشین او شود. بلکه می­گویم یک نفر دیگر از حزب او نخست­وزیر شود و بعد از چهارسال او به عنوان مسئول حزب دوباره برگردد. ولی در وضعیت عراق امروز باید احساس مسئولیت بیشتری داشته باشیم و به همان هم­پیمانی گذشته برای ساقط کردن صدام برگردیم. امروز خطر داعش و بعثی­های سابق به همان اندازه است و باید به همان سیاست هم­پیمانی قبلی برگردیم.

 

به عبارتی می­گویید اگر دولت مرکزی اراده کند، ممکن است که عراق را نجات دهد؟

 متاسفانه الان دولت عراق شرایطی را درست کرده که شما تصور می­کنید ما چهره­های ملی نداریم. اگر ما فاقد این چهره­ها بودیم چگونه چندین سال با دولت صدام مبارزه کردیم؟ اگر چهره نداشتیم چگونه این تشکیلات تا امروز حفظ شده و حالا به حاکمیت عراق و کردستان رسیده­اند؟ اگر بخواهیم، چهره­های مطلوب هستند و می­شود آن­ها را یافت. حتی اگر در داخل این گروه­ها الان چهره­ای نباشد که گروه­های دیگر قبولش داشته باشند می­شود همان کاری را انجام دهیم که در افغانستان انجام دادند. در آن­جا هم گروه­ها بین خودشان اختلاف داشتند. ولی بعد از طالبان رفتند کرزای را با هواپیما آوردند و دیدیم که شد. در همین عراق هم زمانی که دولت پادشاهی تاسیس شد، رفتند از خاندان بنی­هاشم یکی را آوردند و پادشاه عراق کردند. معنای این کار این نبود که ما کسی را نداشتیم. بلکه همین نوع اختلافاتی که امروز هست، آن زمان هم بود. الان هم از بین این همه متفکر و اندیشمند و سیاستمداری که در طول تاریخ تاکنون مبارزه کرده­اند هستند و می­شود از آن­ها استفاده کرد. به شرط اینکه بخواهیم عراق واحد حفظ شود.

 

 

ماهنامه نسیم بیداری، سال پنجم، شماره 49، تیرماه 1393، صفحات 36 تا 39.

 

 

 

 

 

شفقنا ـ «ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران به صراحت، اصلی‌ترین مشکل امروز عراق را «نوری مالکی» می‌داند و معتقد است اگر امروز آقای مالکی برود؛ فردا شیعه، کُرد و سنی در عراق متحد می‌شوند.

محمد صدیق احمد (جگرخوین) جانشین نمایندگی اقلیم کردستان در جوابیه روزنامه رسالت ذکر کرده است: به باور ما پایبندی به قانون اساسی و به تبع آن اعمال روش‌های دموکراتیک در اداره امور کشور، مهم‌ترین شرط وحدت در عراق بوده و هست. در مقدمه قانون اساسی عراق تصریح شده،پايبندي به اين قانون اساسي، می‌تواند اتحاد، آزادي ملت، سرزمين و حاكميت عراق را براي آن حفظ ‌كند.

 

محمد صدیق احمد (جگرخوین) جانشین نمایندگی اقلیم کردستان در جمهوری اسلامی ایران جوابیه‌ای به مطلب روزنامه رسالت جهت روشن‌کردن اذهان عمومی و آگاهی آن روزنامه و خوانندگان، نوشته‌اند که در زیر می‌آید:

 

جناب آقای سید مرتضی نبوی

مدیر مسؤل محترم روزنامه وزین رسالت

با سلام

با عنایت به  انتشار مطلبیدر صفحه اولشماره 8143 مورخ  16 تیر ماه آن روزنامه، با عنوان «بازی بارزانی در زمین صهیونیست‌ها» و عدم سازگاری آن واقعیات موجود، جوابیه ذیل برای روشن کردن اذهان عمومی و آگاهی آن روزنامه و خوانندگان محترم آن به حضور ارسال می‌گردد. مستدعی است طبق قانون مطبوعات در اولین شماره و در همان صفحه و ستون عیناً درج فرمایید.

 

1 ـ با تأسف زیاد و علی‌رغم رابطه بسیار دوستانه و نزدیک ج .ا.ایران با اقلیم کردستان و در حالیکه مقامات محترم ایرانی از جناب آقای بارزانی بعنوان رهبر برجسته عراقی و برادر عزیز یاد می کنند، در این نوشته با استفاده از الفاظ غیر اخلاقی و غیرحرفه‌ای که در ادبیات مرسوم رسانه‌ای جایگاهی ندارد، رییس اقلیم کردستان مورد خطاب واقع شده، بدون اینکه تحلیلی واقعی و منصفانه از شرایط کنونی عراق ارایه  شود. اظهارات جناب آقای مسعود بارزانی در موضع ریاست منطقه کردستانعراق در چهارچوب خواسته ملت کرد در عراق است که به درازای یک قرن برای برقراری آزادی، صلح و عدالت، صدها هزار قربانی داده و مورد شنیع‌ترین رفتارهای غیر بشری واقع شده‌اند. بزرگ‌ترین حمله شیمیایی در تاریخ بشری در سرزمین آنان و در مورد آنان انجام گرفته و شاید بزرگ‌ترین تراژدی ناپدید کردن دسته‌جمعی بشری تاریخ نیز سهم آنان بوده است. بیانات ریاست محترم اقلیم کردستان عراق عموماً در برخی رسانه‌های ایران به شکل ناقص و گزینشی و با استفاده از منابع غیر معتبر و دست دوم و سوم انعکاس پیدا می‌کند که سخنان ایشان را معمولاً واژگون و نامفهوم جلوه می‌دهند.

 

2 ـدر طول یک قرن گذشته رژیم‌های حاکم بر عراق یکی پس از دیگری یا با مردم خود در جنگ بوده‌اند و یا به همسایگان خود حمله کرده‌اند. تاریخ سیاسی حداقل سه دهه اخیر گواه این واقعیت تلخ است که در عراق، کشوری که بسترهای بروز دیکتاتوری در آن هنوز از بین نرفته، کردها در عراق اما هرگاه فرصت حضور مؤثر در مدیریت سیاسی و اداری  داشته‌اند، آرامش و امنیت و ثبات را برای کشور و منطقه به ارمغان آورده‌اند و هر گاه تفکرات تمامیت‌خواهانه و ناسیونالیسم افراطی عربی حاکم بوده، نتیجه‌ای جز ویرانگری و کشتار صدها هزار بلکه میلیون‌ها تن از مردم عادی و غیر نظامی به همراه نداشته است. بدین جهت با توجه به پیچیدگی‌های خاص تحولات اخیر در عراق، این بحران نیازمند بررسی دقیق در سطوح و زوایای مختلف است. مشخصا هیچ کدام از جریان‌های سیاسی و ترکیب‌های جمعیتی عراق به اندازه کردها بر اجرای قانون و برقرای دموکراسی راستین در عراق اصرار نداشته‌اند.از همین رو، تلاش‌های دولت و رهبران اقلیم کردستان، ازسوی ناظران  آگاه و بی‌طرف، همواره به عنوان عنصری اساسی در برقراری و حمایت  از دموکراسی نوپای عراق تعبیر شده است.

 

3 ـ بحران‌های سیاسی به طور ناگهانی رخ نمی‌دهند و علل و عواملی بر بروز آنان اثرگذار است و همواره ترکیبی از تهدیدها و فرصت‌ها هستند. عدم توجه به ریشه‌های پیدایش بحران سیاسی و نیز عدم توجه به فرایند سیاسی حل و مدیریت بحرانبعنوان گزینه مطلوب، کشور را به این درجه از التهاب سیاسی دچار نموده است. در بحران اخیر در مناطق گسترده‌ای از عراق، با از هم پاشیدن ارتش عراق که با میلیاردها دلار سلاح‌های امریکایی تسلیح شده بود، این نیروهای منظم  پیشمرگ بودند که جلوی پیشرفت داعش را گرفتند و خلاء ارتش عراق را در کم‌ترین زمان ممکن پرکردند و علاوه بر ایجاد سدی محکم در مقابل گسترش تروریسم، به مردم رنج‌دیده این مناطق با تمام توان یاری رساندند و امنیت و آرامش را در این مناطق به‌وجود آوردند و همزمان پذیرای بیش از نیم میلیون آواره شدند. باید یادآور شد بیش‌تر این مناطق از جمله کرکوک، مناطقی هستند که با مصوبات شورای عالی فرماندهی حزب بعث از کردستان جدا شده بودند؛ مصوباتی که هنوز هم در عراق جدید به قوت خود باقی است.

 

4 ـ به باور ما پایبندی به قانون اساسی و به تبع آن اعمال روش‌های دموکراتیک در اداره امور کشور، مهم‌ترین شرط وحدت در عراق بوده و هست. در مقدمه قانون اساسی عراق تصریح شده،پايبندي به اين قانون اساسي، می‌تواند اتحاد، آزادي ملت، سرزمين و حاكميت عراق را براي آن حفظ ‌كند. بسیار روشن است اگر دولت بغداد به اجرای قانون اساسی پایبندی واقعی نداشته باشد، اتحاد، معنای خود را از دست خواهد داد.اعلام مواضع اقلیم کردستان از سوی جناب بارزانی برخواسته از اراده مردمی است. در نهایت نیز این مردم رنج‌دیده اقلیم کردستان عراق هستند که شایسته‌ترین مرجع برای تصمیم‌گیری در خصوص آینده‌ خود هستند. از سوی دیگر دولت اقلیم کردستان مسئول اظهارات و اعلام مواضع دیگران نیست. بدیهی است سیاست‌های همسو و مقطعی دو بازیگر سیاسی در دو سوی دنیا لزوما به معنای هماهنگی آن‌ها نیست؛ بویژه هنگامی‌که هیچ مستندی برای آن وجود نداشته باشد. امکان ندارد که ملت و دولت ما جزیی از هرگونه طرح و یا برنامه‌ای بر ضد همسایگان خود بویژه ج.ا.ایران باشد.

 

5 ـ شایان ذکر است، حتی یک مورد تاریخی نمی‌توان یافت که کردها به ایران و اسلام پشت کرده باشند. بلکه برای خدمات کردها به تمدن ایرانی و اسلامی مثال‌های بی‌شمار وجود دارد.از منظر سیاسی نیز دولت اقلیم کردستان از بدو تاسیس در سال 1992 نقش برجسته‌ای در استقرار امنیت در منطقه و بویژه در مرزهای ایران داشته است و دارای مناسبات بسیار خوب با جمهوری اسلامی ایران بوده است. مردم و رهبری سیاسی اقلیم کردستان همواره قدردان کمک‌های ج.ا. ایران و ملت بزرگ ایران، در زمان مبارزه با نظام صدام، بمباران شیمیایی حلبچه، آوارگی میلیونی مردم کرد در سال 1991 و ... بوده و خواهند بود. در حال حاضر پیش‌بینی آینده عراق بسیار دشوار است. چنین به نظر می‌رسد که شرایط بازگشت به گذشته وجود ندارد. اقلیم کردستان اما تحت هر شرایطی همان‌گونه که در طول تاریخ نگاهبان تمدن مشترک با شکوه آریایی و اسلامی بوده، در آینده نیز وفادارانه مدافع این روابط عمیق تاریخی، دینی و فرهنگی خواهند بود.

 

 

 

 

 

 

«ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در تهرانبا «هاجیمه اوئه دا» مشاور سیاسی سفارت کشور ژاپن در ایران دیدار کرد.

«هاجیمه اوئه دا» مشاور سیاسی سفارت کشور ژاپن در ایران، قبل از ظهر امروز دوشنبه 16 تیرماه جاری (7 جولای 2014) از دفتر نمایندگی اقلیم کردستان عراق در تهران بازدید کرد و مورد استقبال «ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در تهران قرار گرفت.

«هاجیمه اوئه دا» به مناسبت شروع به کارشان به‌ عنوان مشاور جدید سفارت کشور ژاپن در تهران و آشنایی بیشتر و معرفی خود، از دفتر نمایندگی اقلیم کردستان عراق در تهران بازدید نمود و با «ناظم دباغ» در مورد روابط فی‌مابین دو طرف و همچنین وضعیت کنونی و آینده عراق به بحث و تبادل نظر پرداختند. 

مشاور سیاسی سفارتخانه ژاپن در تهران در این دیدار، با تقدیر از زحمات «مسعود بارزانی» رئیس اقلیم کردستان و حکومت اقلیم کردستان که در سفر اخیر معاون وزیر امور خارجه ژاپن به اقلیم کردستان در مورد همکاری‌های این اقلیم با آواره‌های سوریه به گفت‌وگو پرداخته بودند و همچنین در مورد همکاری‌های اقلیم کردستان با آواره‌های سوریه تأکید نمودند.

در این دیدار، نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در تهران، با تأکید بر همکاری‌های خوب اقلیم کردستان با آواره‌های سوریه، اعلام کردند که تعداد زیادی از آواره‌های شهرهای مرکزی عراق نیز در این مدت به اقلیم کردستان پناه آورده‌اند.

 

 «ناظم دباغ» برای رفع مشکلات کنونی عراق و آینده‌ای بهتر برای این کشور، بر این نکته تأکید کردند که حکومت آینده عراق؛ بایستی حکومت همه گروه‌ها، احزاب، قومیت‌ها و مذاهب مختلف این کشور باشد.

 

 

 

 

با حضور نمایندگی اقلیم کردستان در تهران و با قرائت پیام تسلیت رئیس اقلیم کردستان، بزرگداشت خواننده کُرد «عباس کمندی» در تهران برگزار شد.

 

با حضور دکتر «جگرخوین» (محمد صدیق احمد) جانشین نمایندگی اقلیم کردستان در تهران، چندین شخصیت سیاسی، فرهنگی و هنری کردستان و ایران، از جمله؛ «شهرام ناظری» خواننده سرشناس کُرد، خانواده خواننده کُرد «عباس کمندی»، تعدادی از اعضای هیئت مدیره جامعه کردهای مقیم مرکز، دکتر «قطب‌الدین صادقی» استاد دانشگاه، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر، دکتر «جلال جلالی‌زاده» استاد دانشگاه تهران و نماینده مردم سنندج در دور ششم مجلس شورای اسلامی، دکتر «اسعد اردلان» استاد دانشگاه و کارشناس مسائل حقوق بین‌الملل، «بهرام ولدبیگی» رئیس انستیتو فرهنگی کردستان در تهران، تعدادی از کارمندان دفتر نمایندگی اقلیم کردستان در ایران، به همت مؤسسه فرهنگی و هنری «سیما گستر زاگرس» به مدیریت «محمد فریدونی» دوبلور سرشناس کُرد و با مجری‌گری «پرویز حبیبی»، ساعت 30/6 بعد از ظهر روز دوشنبه 12 خرداد ماه جاری (2 ژوئن 2014) مراسم ختم و بزرگداشت خواننده کُرد «عباس کمندی» در مسجد ابوالفضل در تهران برگزار شد.

 

در ابتدای این مراسم دکتر «اسعد اردلان» در مورد شخصیت هنری «عباس کمندی» گفت: عباس کمندی هنرمند بی‌بدیل کردستان بود و یکی از سرمایه‌های فرهنگی جامعه ماست، استعدادی ذاتی در وجودشان بود. زندگی این هنرمند و آثاری که برای ما برجای گذاشته نشاندهنده این است که این استعداد همراه با پشتکار بلندمدتی است و تا آخرین لحظات زندگی‌شان هم در ادامه دادن به هنر باز نایستاد.

 

وی همچنین گفت: از دوره جوانی خاطرات زیادی با عباس کمندی دارم، 4 سال از ایشان کوچکتر بودم و در یک محله زندگی می‌کردیم و با همدیگر در یک دبیرستان درس می‌خواندیم و با پسر عموهای من هم، خیلی روابط نزدیکی داشتند و دوست بودند، همان زمان هم احساس این را می‌کردم که ایشان به شعر و موسیقی علاقه دارند و این توان را در خود ایجاد کرد که امروز ما برای از دست این سرمایه فرهنگی متأسف باشیم.

 

در ادامه این برنامه، دکتر «جگرخوین» جانشین نمایندگی اقلیم کردستان در تهران، پیام تسلیت «مسعود بارزانی» رئیس اقلیم کردستان، به مناسبت درگذشت «عباس کمندی» را قرائت کردند، در بخشی از این پیام آمده است: با شنیدن خبر درگذشت هنرمند نامدار کُرد عباس کمندی دل‌نگران شدم. عباس کمندی در زمینه هنرهای خوانندگی، آواز، نقاشی، شعر و نمایشنامه‌نویسی سالهای زیادی به هنر و فرهنگ کُردی خدمات ارزنده‌ای را ارائه داده‌اند و اثرگذاری ایشان در این زمینه‌ها، ملموس و مورد احترام است.

 

در ادامه این پیام آمده است: فقدان این هنرمند، خسران بزرگی برای هنر کُردی است، به خانواده عباس کمندی و هنرمندان کردستان تسلیت می‌گویم و شریک این غم جانکاه هستم، از خداوند بزرگ خواستارم که این مرحوم را مورد مهربانی خود قرار دهد و به همه آرامی و دلنوانی ارزانی دارد.

 

در بخش دیگری از مراسم بزرگداشت عباس کمندی، پیام مهندس سید «عزت الله ضرغامی» رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به مناسبت درگذشت این خواننده کُرد قرائت شد، در بخشی از این پیام آمده است: درگذشت هنرمند نامدار کُرد جناب آقای عباس کمندی که عمر شریف خود را وقف فرهنگ و هنر و تعالی فرهنگ مقدس ایرانی ـ اسلامی نموده، به خانواده محترم ایشان تسلیت و تعزیت عرض می‌نمایم و برای شادی روح آن مرحوم از درگاه خداوند متعال دعا می‌کنیم.

 

در ادامه برنامه، «اسعد خوشگوار» مجری کُرد، زندگینامه عباس کمندی را قرائت نمودند که در آن به تمام مراحل زندگی هنری این هنرمند اشاره شده بود و در ادامه شعری از «شهره کمندی» دختر عباس کمندی را که به بهانه فوت پدرشان سروده بودند را برای حاضران قرائت نمود.

 در بخش دیگری از این بزرگداشت، «بهروز توکلی» خواننده کُرد شعری از سروده‌های عباس کمندی را با صدای دل‌انگیز خود به شیوه مقام خواند و در ادامه، دکتر «قطب‌الدین صادقی» در مورد شخصیت عباس کمندی گفت: کمندی عشق بزرگی به کردستان داشت، مردی بود که به تنهایی خودش را ساخت و هر چیزی که یاد گرفت نزد خود یاد گرفت، وقتی از فرانسه برگشتم مدت زمان زیادی به دیدنم می‌آمد. در مورد فرهنگ کردستان، تحقیقات گسترده‌ای را انجام داده بود و همه آنها در پرونده‌ای بزرگ گردآوری کرده بود، می‌خواست آنها را به شیوه مرتبی منتشر نماید.

 

وی همچنین گفت: اطلاعات زیادی در مورد فرهنگ و آداب و رسوم کردها داشت، به خوبی با تکنولوژی آشنا نبود؛ چونکه در هیچ دانشگاهی درس نخوانده بود. هر چیزی که یاد گرفته بود با همت و تلاش خود فراگرفته بود. در عرصه‌های زیادی کار کرده بود، در هیچ عرصه‌ای همچون موسیقی موفق نشد و بر روی موسیقی کردی نیز تأثیرگذار بود. کارهای هنری دیگرش نیز جای تأمل دارد ولی تأثیر آنها به اندازه تأثیر ایشان بر روی موسیقی کُردی نبود.

 نمایشنامه‌نویس و کارگردان باتجربه تئاتر ایران، در ادامه اظهار داشت: عباس وضعیت اجتماعی بسیار خوبی نداشت، آن زمانی که شروع به خوانندگی و تحقیقاتش نمود، هر کسی دیگر به جای وی بود؛ شاید سرنوشت دیگری می‌داشت. ولی به باور بنده چیزی در ذاتش بود، گوهری در طبیعتش بود که باعث این شد که عباس، بزرگترین پیشرفت را به‌دست آورد، که این خود نشانه سربلندی و افتخار است.        

 

 استاد دانشگاه‌های تهران در ادامه تأکید کرد: من از کودکی ایشان را می‌شناسم، آن وضعیت اجتماعی که در کودکی داشت در حقیقت می‌توانست هر کسی را از پای دربیارود، ولی کسی بود که با غیرت خود و آن استعدادی که در ذاتش بود و اطلاعاتی که یواش یواش از راه هنر به‌دست آورده بود؛ توانست از جایگاه خیلی پایین به جایگاه و مرتبه بالایی برسد. هیچ کسی همچون عباس پیشرفت نکرد و من این را افتخار می‌دانم. هیچ کسی همچون عباس، مراحل موفقیت را روی پاهای خود طی نکرد و برای رسیدن به این موفقیت، به کسی تکیه نکرد.

 

وی همچنین گفت: شاید از این مسئله خبر نداشته باشید؛ برای اولین بار که شروع به کار فرهنگی و هنری نمود، یک راهنمای ساده بود. آن زمانی که «محمدرضا لطفی» آهنگساز و نوازنده سرشناس تار ایران در سنندج سپاه دانش بود، ما جمعی بودیم که کار هنری می‌کردیم، کمندی هم همراه ما بود. تصمیم گرفتیم که به اورامان برویم؛ عباس همراه ما آمد و راهنمایمان بود. سرآغاز کار فرهنگی و هنری عباس، تنها همین کار بود، که هیچ کسی از این اطلاع ندارد. با کسانی همراه بود که هنرمندان بزرگ و اندیشمندی بودند؛ یواش یواش بر وی تأثیر گذاشتند از آن جمله می‌توان از کامکارها و افراد دیگری نام برد.            

 دکتر «قطب‌الدین صادقی» در پایان سخنانش خاطرنشان ساخت: عباس به شیوه‌ای پیشرفت کرده و موفقیت کسب کرده است؛ بزرگتر و چشمگیرتر از تمام هنرمندانی که در کردستان هستند. که این خود، برای همه ما جای افتخار است. از کودکی ایشان را می‌شناسم و تا آن زمانی که بدرود حیات گفت؛ با توجه به اینکه وضعیت نامناسبی که داشت و هیچ کسی دستش را نگرفت ولی با همه این احوال، عباس از تلاش و فعالیت متوقف نشد. به عقیده بنده در زمینه هنر دهها سال است که توانسته بر روی پای خود چیزی خلق کند که امروز بسی جای افتخار و سربلندی است. و نمونه برجسته از کسانی است که یواش یواش وضعیت اجتماعی خود را با غیرت، پشتکار و بهره‌گیری از استعداد خود، تغییر دادند و چیزی به فرهنگ و هنر ما اضافه کردند. این اشخاص در حقیقت سرمایه فرهنگی و هنری اجتماعی ما محسوب می‌شوند.

 

در بخش دیگری از این بزرگداشت، چندین پیام به مناسبت درگذشت «عباس کمندی» قرائت شد، از جمله؛ جامعه کردهای مقیم مرکز، انستیتو فرهنگی کردستان در تهران، هنرمندان مؤسسه فرهنگی و هنری «سیما گستر زاگرس»، هنرمندان بخش سیمای کُردی شبکه جهانی سحر، مجریان و کارمندان رادیو کُردی تهران، هنرمندان و کارکنان رادیو و تلویزیون‌های سنندج و مهاباد، جامعه وکلای کُرد مقیم مرکز، جامعه کردهای اورامانی ساکن تهران، هیئت کشتی استان کردستان، هنرمندان شهرهای مختلف کردستان، جامعه کرمانشاهیان ساکن تهران، مهندس سید «احسن علوی» نماینده مردم سنندج در مجلس شورای اسلامی، مجله مهاباد، جامعه آذری‌ها و لُرهای ساکن تهران و چندین مرکز و نهاد دیگر.

 

در پایان این مراسم، دکتر «جلال جلالی‌زاده» استاد دانشگاه تهران و نماینده مردم سنندج در دور ششم مجلس شورای اسلامی گفت: متأسفانه قدر هنرمندان خود را در زمانی که در قید حیات هستند نمی‌دانیم و مرده‌پرست هستیم. بایستی ما وفادار باشیم و از هنرمندان خود در زمان حیاتشان تقدیر کنیم و هنر آنها را پاس بداریم.

وی همچنین گفت: با سپاس از جناب آقای «مسعود بارزانی» رئیس اقلیم کردستان، که برای درگذشت «عباس کمندی» با فرستادن پیام تسلیت ابراز همدری نموده‌اند، ایشان همیشه از فرهنگ و هنر بخش‌های مختلف کردستان حمایت می‌نمایند.

دکتر جلالی‌زاده در ادامه شعری را با لهجه هورامی در ستایش صدا، هنر و شخصیت «عباس کمندی» قرائت نمودند.

 

 

در مراسم  بزرگداشت «عباس کمندی» تعدادی از شخصیت‌های سیاسی، محققین، هنرمندان و نویسندگان حضور داشتند، از جمله؛ سید «معروف صمدی» نماینده مردم سنندج در دوره های چهارم و پنجم مجلس شورای اسلامی، «جعفر آیین‌پرست» نماینده مهاباد در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، مهندس «علیرضا شهبازی» استاندار سابق استان کردستان، «احمد بحری» سردبیر مجله مهاباد، «حمیدرضا عاطفی» پژوهشگر و تحلیلگر موسیقی ایران، «هاشم سلیمی» محقق و نویسنده کُرد، «سیامک کاکه‌یی» تحلیلگر مسائل بین‌الملل و امور خاورمیانه، «اردشیر زابلی‌زاده» رئیس شبکه خبر، «عطا قادری» رئیس پیشین سیمای کُردی شبکه سحر، «احسان هوشمند» محقق، نویسنده و تحلیلگر اجتماعی و مسائل اقوام، «هاشم هدایتی» استاد دانشگاه و فعال سیاسی، «محمد هادیفر» رئیس خبرگزاری کُرد پرس، «ایوب گازرانی» محقق و زبانشناس کُرد، «فرشید غریب‌نژاد» سرپرست گروه موسیقی چهل دف، تعدادی از بانوان فعال امور اجتماعی کردستان، «آزاد میرزاپور» نوازنده تار، «ابراهیم عبدالله‌زاده» روزنامه‌نگار کُرد، «پیام علوی» بازیگر سنندجی، «شاهو رستمی» شاعر کردستانی و تعدادی از علاقمندان به فرهنگ، هنر و موسیقی کردستان و چندین شخصیت دیگر.

 

 

 

 

با حضور نمایندگی اقلیم کردستان در ایران و شخصیت‌های برجسته و سرشناس کُرد، بزرگداشت خواننده کُرد «علاءالدین باباشهابی» در تهران برگزار شد.

 

با حضور دکتر «جگرخوین» (محمد صدیق احمد) جانشین نمایندگی اقلیم کردستان در تهران، دکتر «اسعد اردلان» استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل حقوق بین‌الملل، «هوشنگ کامکار» آهنگساز سرشناس کُرد، «پشنگ کامکار» نوازنده باتجربه سنتور و از اعضای گروه موسیقی کامکارها، تعدادی از اعضای هیئت مدیرهجامعه کردهای مقیم مرکز، دکتر «قطب‌الدین صادقی» نمایشنامه‌نویس و کارگردان سرشناس تئاتر، «محمد صالح نیکبخت» حقوقدان و وکیل باتجربه کُرد، دکتر «محمد علی سلطانی» محقق و نویسنده سرشناس کرمانشاهی، «بهرام ولدبیگی» رئیس انستیتو فرهنگی کردستان در تهران، «محمد کمانگر» روزنامه‌نگار پیشکسوت کُرد و همکار پیشین رادیو کرمانشاه و رادیو کُردی تهران، «صدیق تعریف» خواننده کردستانی، تعدادی از نمایندگان کُرد دوره‌های گذشته مجلس شورای اسلامی ایران، تعدادی از محققین، هنرمندان و نویسندگان کُرد و علاقمندان به فرهنگ، هنر و موسیقی کردستان، با همت مؤسسه فرهنگی و هنری «سیما گستر زاگرس» به مدیریت «محمد فریدونی» دوبلور کُرد و همچنین خانواده مرحوم باباشهابی و با مجری‌گری «پرویز حبیبی»، مراسم هفتم و بزرگداشت خواننده سرشناس کُرد «علاءالدین باباشهابی» در مسجد جامع شهرک غرب تهران برگزار شد.

 

در این مراسم، با سخنرانی چندین شخصیت‌ برجسته کُرد و همچنین خواندن پیام، یاد و خاطره خواننده کُرد «علاءالدین باباشهابی» زنده نگه داشته شد. در ابتدای این برنامه، «پرویز مجیدی» از دوستان دیرین «علاءالدین باباشهابی» در مورد خصوصیات شخصیت هنری این خواننده کُرد سخنانی ایراد کرد و در ادامه، به خاطرات مشترک خود با این هنرمند فقید اشاره نمود.

 

در بخش دیگری از این مراسم، دکتر «اسعد اردلان» استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل حقوق بین‌الملل، در مورد شخصیت «علاءالدین باباشهابی» گفت: این هنرمند قبل از اینکه به کار خوانندگی روی بیارود؛ ورزشکار و معلم بود، بنابراین اخلاق ورزشی و اخلاق معلمی را نیز وارد هنرش کرد و همیشه این اخلاق والای هنری همراه وی بود و آن را حفظ کرد؛ به همین دلیل شخصیت برجسته‌ای بود. در سالهای زیادی که از نزدیک ایشان را به خوبی می‌شناختم، اخلاق مداری را در سرلوحه کارهای خودشان قرار داده بودند و طبیعتاً اخلاق اجتماعی را نیز به خوبی و کامل رعایت می‌نمود.   

 

وی همچنین گفت: از دیگر خصوصیات این خواننده که همیشه هم همراه ایشان بود این نکته است که بارها و بارها که از وی می‌خواستم که آوازهای مرحوم سید «علی اصغر کردستانی» را بخواند؛ ایشان نمی‌خواند. هر با که این را به ایشان می‌گفتم، می‌گفت: کسی اجازه ندارد که این کار را بکند. با توجه به اینکه صدای خوبی داشت و در فضای آزاد که برای ما می‌خواند صدای حزین، دلنیشن و بی‌مانندی داشت، ولی مقام‌های این هنرمند بزرگ را اجرا نمی‌کرد.     

 

در بخش دیگری از این برنامه، پیام «مهدی مجتهد» رئیس شبکه جهانی سحر به مناسبت درگذشت «علاءالدین باباشهابی» قرائت شد، در بخشی از این پیام آمده است:  هنر گنجینه هدایت کمال است و از همین روست میراثداران این ودیعه خداوندی در میان هر ملت، همواره ارجمند و شایسته احترامند. لذا شایسته می‌دانم ضمن ابراز تأسف از فقدان برادر گرامی و هنرمند فرهیخته شادروان «علاءالدین باباشهابی» این ضایعه اسفناک را به خانواده محترم ایشان و جامعه هنری ایران، بلاخص هموطنان و هنرمندان کُرد تسلیت عرض کنم و یاد و خاطره آن عزیز فقید و همراه همیشگی سیمای کُردی شبکه جهانی سحر را گرامی می‌دارم و از خداوند متعال از آغازین روزهای ماه رحمت و مهربانی‌اش، غفران رحمت واسع برای این هنرمند وارسته مسألت دارم.    

 

در ادامه، پیام رادیو کردی تهران به مناسبت درگذشت «علاءالدین باباشهابی» به زبان کُردی قرائت شد، در بخشی از این پیام آمده است: بازگشت همه از آن اوست، خواننده محبوب و هنرمند ارجمند «علاءالدین باباشهابی» نوه سید «علی اصغر کردستانی» دیگر ترانه نمی‌خواند. از طرف رادیو کردی تهران به خانواده و علاقمندان هنرمند فقید کُرد «علاءالدین باباشهابی» تسلیت و تهنیت می‌گوییم؛ کسی که تا ابد در دلها جاودانه خواهد ماند. خود را در این غم جانگداز سهیم و همدل مردم می‌دانیم.

 

در بخش دیگری از این برنامه، «محمد فریدونی» رئیس مؤسسه هنری «سیما گستر زاگرس» دوست و یار دیرین سید «علاءالدین باباشهابی» گفت: به عنوان دوست 40 ساله این هنرمند کُرد، از طرف خود و تمام دوستانم، به خانواده آن مرحوم و تمام مردم کردستان و علاقمندان به موسیقی کردستان تسلیت می‌گویم.

 در ادامه این مراسم، «صدیق تعریف» خواننده کردستانی، در مورد شخصیت «علاءالدین باباشهابی» گفت: همانطور که همه اطلاع دارند این هنرمند، نوه سید «علی اصغر کردستانی» است که یکی از بزرگترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران و کردستان به شمار می‌رود. واقعاً به اعتبار بسیاری از دلایل و شواهد؛ سید «علی اصغر کردستانی» را می‌توان یکی از پرچمداران بزرگ تاریخ موسیقی نه تنها کردستان، بلکه ایران و حتی فراتر از ایران برشمرد. اگر نگوییم سید «علی اصغر کردستانی» یکی از بزرگترین خوانندگان موسیقی تاریخ معاصر ایران است، در واقع بایستی به این اشاره کنیم که یکی از بزرگترین خوانندگان چند قرن اخیر موسیقی ایران به‌شمار می‌رود.   

 

وی همچنین گفت: چون اساساً در جغرافیای هنری و فرهنگی ما مرز نداریم و آن جغرافیای سیاسی است که مرزها را از هم جدا می‌کند. ولی سید «علی اصغر کردستانی» بزرگ، یکی از شاخصترین هنرمندان بزرگ تاریخ موسیقی کشور و منطقه است و «علاءالدین باباشهابی» نوه ایشان بود.

 این خواننده سرشناس کُرد در ادامه تأکید کرد: بنده افتخار دوستی بسیار نزدیکی با این بزرگوار نداشتم؛ ولی هر بار که ایشان را می‌دیدم واقعاً سرشار از مهر خالصانه بود و با همین خصوصیت با کسی که روبرو می‌شد، ابراز محبت می‌کرد.    

 

تعریف در پایان سخنانش اظهار داشت: به مناسبت درگذشت سید «علاءالدین باباشهابی» ابراز همدردی خود را به جامعه فرهنگی و هنری کشور و بخصوص کردستان و تمام کسانی که صاحبدل هستند تقدیم می‌دارم و همچنین از طرف جامعه موسیقی سراسر کشور، جامعه آهنگسازان و صدابرداران ایران و تمام کسی که داغدار این ضایعه هستند به خانواده محترم آن مرحوم تسلیت می‌گویم.   

در مراسم  بزرگداشت «علاءالدین باباشهابی» تعدادی از شخصیت‌های سیاسی، محققین، هنرمندان و نویسندگان کُرد حضور داشتند، از جمله؛ «محمد کریمیان» نماینده سردشت و پیرانشهر در سه دوره مجلس شورای اسلامی ایران، «حسن دادشکر» بازیگر سرشناس کُرد، «جعفر آیین‌پرست» نماینده مهاباد در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، «محمد رئوف مرادی» محقق و نیسنده کُرد، دکتر «علی شمس برهان» فعال مدنی، «سیامک کاکه‌یی» تحلیلگر امور خاورمیانه، دکتر «فریدون نوری» استاد دانشگاه و محقق تاریخ‌، «مصطفی محمودی» خوانند کُرد، «عطا قادری» رئیس پیشین شبکه جهانی سحر، «فرشید غریب‌نژاد» سرپرست گروه موسیقی چهل دف، «جمشید عزیزخانی» خواننده کرمانشاهی، «ایوب گازرانی» محقق و زبانشناس کُرد، «اسعد خوشگوار» محقق و نویسنده کُرد، «آزاد میرزاپور» نوازنده تار، «هادی محمدی» رئیس پیشین سیمای کُردی شبکه سحر، «فردین لاهورپور» نوازنده نی، تعدادی از کرهای مقیم مرکز، «شهرام باباشهابی»، «آرش باباشهابی» و «شاهین باباشهابی» فرزندان مرحوم باباشهابی و تعدادی از علاقمندان به فرهنگ، هنر و موسیقی کردستان و چندین شخصیت دیگر.

 

سید «علاءالدین باباشهابی» سال ١٣١٨ خورشیدی در شهر سنندج به دنیا آمده است، از سن هفت سالگی همزمان با ورود به دبستان، در سنندجیواش یواش با موسیقی آشنا شد. در سال ١٣٣٥ با خواندن سرود «ای وطن» در رادیو سنندج رسماً کار خوانندگی را آغاز نمود و سال ١٣46 به تهران رفت و دوره کوتاه سلفژ را نزد استاد «فرهاد فخرالدینی» و همچنین دوره آواز را نزد زنده‌یاد استاد «محمود کریمی» فرا گرفت.

 این خواننده کُرد در ادامه با ارکستر کردی، ارکستر رامتین، ارکستر لشکری، ارکستر باربد، ارکستر نکیسا و ارکسترهای فرهنگ و هنر ایران کار کرد و نزدیک به 50 سال نیز با رادیو و تلویزیون ایران به‌عنوان خواننده و دوبلور فیلم‌های سینمایی و سریال‌های مختلف همکاری نمود.

 

بابا شهابی در مدت 60 سال کار و خدمت هنری، نزدیک به شصت ترانه را با همکاری ارکسترهای سرشناس ایران و کردستان ضبط نمود و آثارش به صورت سی.دی و کاست در سراسر ایران، اقلیم کردستان و منطقه، از جمله؛ «هاورازی دل» در لندن، کاست و سی.دی «شنه‌ی به‌ربه‌یان» در سوئد و کاست و سی.دی «باده گویا» و «پاییزه» در تهران منتشر شده است.

 این نوه زنده‌یاد استاد سید «علی اصغر کردستانی» خواننده نامدار کُرد، در کشورهای سوئد، انگلستان، آلمان، بلژیک ، اتریش و اقلیم کردستان عراق کنسرت موسیقی کُردی برگزار نموده است.

 سید «علاءالدین باباشهابی» در زمان حیاتش به طور مداوم از طرف همسر، فرزندان و همچنین دوستانش برای هنر خوانندگی تشویق شده است و بخصوص هنرمندان فقید کُرد، از جمله؛ «حسن یوسف زمانی»، «حسین یوسف زمانی»، سید «محمد عبدالصمدی» نوازنده چیره‌دست کلارینت و «سهیل ایوانی» آهنگساز و نوازنده سرشناس سنتور از مشوقین این خواننده کُرد بودند. 

 

«جی ژوانی جاران»، «ئاوات»، «جیلوه‌ی دیدار»، «سروه‌ی ئاوات»، «ئاوینه‌ی دلبه‌ری»، «ای وطن»، «نم نم بارانه»، «گول بانه»، «مه‌گری» و «ویله‌ن» هر کدام یکی از آن آهنگهایی هستند که با صدای «علاءالدین باباشهابی» در فکر و خاطره علاقمندان به موزیک و ترانه‌های کُردی تا ابد جاودانه خواهند ماند.

 این هنرمند کُرد، ساعت 4 صبح روز پنجشنبه 5 تیرماه جاری به علت ایست قلبی در منزل فرزندش در تهران دار فانی را وداع گفت و همان روز پیکرش به سنندج منتقل شد و ساعت 10 قبل از ظهر روز جمعه 6 تیرماه 1393 طی مراسمی با حضور اعضای خانواده، مردم «صلوات آوا» روستای آباء و اجدادی این هنرمند، نمایندگان مردم کردستان در مجلس شورای اسلامی، هنرمندان و مسئولان شهر سنندج و در میان ازدحام گسترده اقشار مختلف مردم هنردوست این شهر و دیگر شهرهای کردستان، پیکر مرحوم سید «علاءالدین باباشهابی» از مسجد ملا ویسی سنندج به سمت بهشت محمدی این شهر منتقل شد و در قطعه هنرمندان سنندج به خاک سپرده شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همایش بیست و هفتمین سالگرد فاجعه بمباران شیمیایی سردشتبا سخنان و مطالب حجت‌الاسلام و المسلمین«علی یونسی» دستیاری ویژه ریاست جمهوری اسلامی ایران در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی، «جگرخوین» (محمد صدیق احمد) جانشین نمایندگی اقلیم کردستان در ایران، دکتر «اسعد اردلان» استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل حقوق بین‌الملل، «احسان هوشمند» محقق، نویسنده و تحلیلگر اجتماعی و مسائل اقوام، «عثمان مزین» دبیر کمیته حقوقی انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت، «امیرحسینی» مشاور رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران ایران و رئیس مرکز ارتباطات بنیاد شهید در سالن دفتر دستیاری ویژه رئیس جمهور در تهران برگزار شد.

در این همایش، «جگرخوین» (محمد صدیق احمد) جانشین نمایندگی اقلیم کردستان در تهران هم مطلبی را ارائه داد که بسیار زیاد مورد توجه و عنایت ویژه آقای «علی یونسی» دستیاری ویژه ریاست جمهوری اسلامی ایران در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی، قرار گرفت، متن این سخنرانی در زیر می‌آید:

 

جنگ عراق و ایران طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم بعد از جنگ ویتنام بود. این جنگ در سپتامبر 1980 میلادی (شهریور 1359) آغاز گردید و هشت سال به طول انجامید؛ جنگی ناعادلانه که دولت و مردم ایران انقلابی را غافلگیر کرد. این جنگ فرسایشی به ملت‌های دو کشور تحمیل شد و همه ابعاد زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داد.

اساساً جنگ‌ها آثار بسیار نامطلوبی بر جای می‌گذارند. چه بسیار دولت‌هایی که در تاریخ به واسطه جنگ‌ها از بین رفتند، اما مهم‌تر از آن هزینه‌هایی است که ملت‌ها می‌پردازند. در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران حوادث تلخی روی داد که همگی از آثار نامطلوب جنگ بر ابعاد گوناگون حیات شهروندان دو کشور حکایت دارد. یکی از این حوادث حمله شیمیایی ارتش بعثی به سردشت است. 

متأسفانه، هرچقدر دانش بشر بیش‌تر رشد کرده فناوری نظامی نیز بیشتر توسعه یافته است. از این رو، ارتش‌ها دائماً امکان ساخت و به‌کارگیری سلاح‌های جدیدی را کسب می‌کنند که قدرت کشندگی، انهدام و تخریب بیش‌تری دارند. اوج این فرایند، تولید سلاح‌های هسته‌ای، شیمیایی و میکروبی است. اگرچه وجدان بشری آشکارا مخالف تولید و به‌کارگیری این گونه از سلاح‌ها است، اما طی قرن بیستم بارها و بارها در جنگ‌ها از سلاح‌های کشتار جمعی علیه اهداف نظامی و غیر نظامی استفاده شد. به لحاظ تاریخی اولین مورد استفاده از سلاح شیمیایی به جنگ اول جهانی باز می‌گردد، اما در جنگ عراق علیه ایران بهره‌گیری از این سلاح در سطح گسترده در دستور کار ارتش بعثی قرار گرفت و طی آن بسیاری از نظامیان ایران و از آن مهم‌تر شهروندان دو کشور آسیب جدی دیده‌اند. صدام از این سلاح نه تنها علیه شهروندان ایرانی، بلکه علیه شهروندان خود نیز استفاده کرده است.

بی تردید رژیم بعثی صدام رژیمی اقتدارگرا و خودکامه و در همان حال نژاد‌پرست و توسعه‌طلب بوده است. صدام همه مخالفان خود را دشمن تلقی می‌کرد؛ چه عراقی باشد و چه نباشد و همه آنها را با هر روش و ابزاری، متعارف و یا غیر‌متعارف، سرکوب می‌کرد. بازبینی رفتارهای صدام با ملتهای دو کشور هر شخص بی‌طرفی را به این نتیجه اجتناب‌ناپذیر می‌رساند که این دیکتاتور حتی به ابتدایی‌ترین حقوق شهروندان عادی وقعی نمی‌نهاد.

استفاده از سلاح شیمیایی توسط رژیم بعثی در شرایطی انجام شد که معاهدات و کنوانسیون‌های بین‌المللی متعددی تولید، به‌کارگیری و توسعه و حتی صادرات آن‌را ممنوع نموده بود. از جمله این موارد می‌توان به پروتکل ژنو در سال 1925 اشاره کرد. جالب آنکه عراق خود در سال 1931 به این پروتکل پیوسته بود. اقدام صدام به طور آشکاری در مغایرت با اصول و مواد معاهدات و کنوانسیون‌های یادشده بوده است. استفاده رژیم صدام از سلاح‌های شیمیایی طی دهه 80 در جنگ علیه ایران به قدری وسیع بود که به جامعه جهانی انگیزه لازم برای تدوین معاهده بین‌المللی سلاح‌های شیمیایی را در اوایل دهه 90 داده است. این معاهده در سال 1993 در پاریس به امضا رسید و در سال 1997 لازم‌الاجرا شد. 

بسیاری از شهرهای مرزی ایران و عراق مورد حمله شیمیایی ارتش نژاد‌پرست بعثی قرار گرفته است. از جمله در 7 تیرماه 1366 ارتش بعثی این سلاح را علیه سردشت به‌کار گرفت. این حمله بیش از هر چیز با هدف کشتار مردم عادی ساکن شهر انجام شد و لذا به واسطه فقدان آمادگی لازم شهروندان عادی برای مواجهه با چنین اقدام شنیعی آسیب جدی به آنها وارد شد. طبق اطلاعات موجود، در این حمله 130 نفر جان خود را از دست دادند و 8000 نفر نیز مجروح شدند. این اقدام ظلمی آشکار از سوی یک رژیم متجاوز علیه شهروندان عادی ایرانی بوده است؛ اقدامی که وجدان هر انسان آزاده‌ای را می‌آزارد و او را به واکنش وا می‌دارد.

ما، دولت و مردم اقلیم کردستان عراق عمیقاً با مردم ایران و مخصوصاً مردم سردشت و آسیب‌دیدگان و بازماندگان این فاجعه احساس همدردی می‌کنیم و خود را در غم این عزیزان شریک می‌دانیم؛ چه اینکه ما خود نیز قربانی این رفتار غیر انسانی ارتش بعثی در فاجعه بمباران شیمیایی شهر حلبچه که در جریان آن بیش از 5000 انسان بی‌دفاع و بی‌گناه جان خود را از دست دادند، بوده‌ایم. البته در این مجال لازم می‌دانم به کمک‌های سخاوتمندانه و انسان‌دوستانه دولت و مردم ایران به آسیب‌دیدگان کشورم که تا زمان کنونی نیز ادامه دارد، اشاره کنم و قدردانی نمایم، چراکه این کمک‌ها تا حد زیادی از آلام و اندوه مردم مظلوم و رنج‌دیده ما کاسته است. نکته قابل توجه در بمباران‌های شیمیایی ارتش عراق بر علیه مناطق مسکونی شهرها و روستاهای ایران و عراق این بود که بیش‌تر آنها مناطق کردنشین بودند، گویی دیکتاتور بغداد در آرزوی نابودی کامل کردها به‌عنوان سپرهای نفوذناپذیر و مدافعان تاریخی تمدن  بزرگ و باشکوه آریاییان این سرزمین بود.

جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سال‌ها پیش به پایان رسید، اما ضروری است تلاش کنیم تا آنچه در این رویداداهای دهشتناک بر ملتهای دو کشور گذشته برای ملت‌هایمان و برای جامعه جهانی بیشتر تشریح و تحلیل شود. غیر از کثیری که از این جنایت‌ها آگاهی ندارند، بسیاری نیز صرفاً می‌دانند که به حلبچه و سردشت حمله شیمیایی شده و در مورد ابعاد گسترده این موضوع آگاهی زیادی ندارند. ضروری است که اقدامات نهادهای دخیل در اقلیم کردستان عراق و ج.ا.ایران و حتی شهروندان علاقه‌مند به این موضوع دامنه یابد و همکاری‌های لازمه برای رسیدن به اهداف یادشده زمینه‌سازی و مدیریت شود.

تردیدی نیست که با نهادینه کردن نگرشی نوع‌دوستانه، باید در جهت مقابله با سلاح‌های کشتار جمعی، به طور عام و سلاح‌های شیمیایی به طور خاص قدم‌های اساسی برداشت و این تلاش‌ها را برای اهداف متعالی چون حفظ صلح در منطقه و جهان وسعت داد. جمهوری اسلامی ایران و اقلیم کردستان عراق دارای اشتراکات دینی، فرهنگی و تمدنی  فراوانی هستند که نشان از ظرفیت‌های بسیار و بسترهای مناسبی برای رسیدن به آرمان‌های والای اخلاقی  و انسانی یاد شده دارد.

نکته پایانی و بسیار حایز اهمیت اینکه برای دفاع از حقوق قربانیان فجایع دردناک سردشت و فاجعه حلبچه و برای جلوگیری از تکرار کاربرد سلاح‌های شیمیایی باید با همه توان به پیگیری قضایی پرونده‌های کشورها، اشخاص و کمپانی‌هایی که چنین سلاح‌های مرگباری را در اختیار نظام بعث عراق قرار دادند و یا به تولید آن در عراق کمک کردند، یاری رساند. باشد که با محکومیت و رسوایی و معرفی‌ آن‌ها به جامعه بین‌المللی دیگر شاهد نقض گسترده حقوق بشر و قتل عام انسان‌های بی‌دفاع و بی‌گناه در هیچ کجای جهان نباشیم و همه با هم  برای گسترش دموکراسی و   جامعه مدنی جهانی، ارزش‌های اخلاقی و حقوق بشر و بویژه صلح و آزادی که پیام برجسته ادیان الهی بویژه دین رحمانی اسلام وتمدن باستانی‌مان است، بکوشیم.

 

توجه: این مطلب در روزنامه شهروند؛ روز دوشنبه 9 تیرماه 1393، سال دوم، شماره 318، صفحه 11 هم منتشر شده است.

 

 

 

 

 

 

آخرین اخبار

گزارشات پر بازدید

حالت های رنگی