امروز: یکشنبه 09 ارديبهشت 1403 برابر با 28 آوریل 2024

جلال برزگر ـ کبری آکیش: جغرافیای سیاسی منطقه خاورمیانه، همواره در معرض تهدیدها و مداخلات مختلف بوده است. گاه سرزمین‌های اشغالی، گاه دامنه‌های هندوکش در خط‌الرأس افغانستان و پاکستان ، گاه جلگه‌های وسیع قفقاز و گاهی هم منطقه عراق و سوریه، جولانگاه طرح‌ها و تدبیرهای خارجی یا داخلی برای تغییر در نقشه سیاسی خاورمیانه بوده است.

 ظرف یکی دو ماه گذشته، تحرک برخی گروه‌های تندرو در مناطقی از عراق، شتاب گرفته است. «داعش» که نام اختصاری «دولت اسلامی عراق و شام» است پس از آن که مدتی در کوچه پس‌کوچه‌های حلب و ادلب در سوریه نمایشی از ترور به راه انداخته بود اینک پیکان دهشت‌افکنی‌های خود را به سمت سرزمین عراق متمایل کرده است و به رغم مقاومت دولت، نیروهای مردمی و عشایر عراق، هنوز بخش‌هایی از عراق را  تحت اشغال دارد. اما داعش چیست؟ از کدام عقبه تئوریک تغذیه می‌کند؟ به کدام کانون مالی و تبلیغاتی متصل است؟ و داعیه اصلی و اولیه‌اش در منازعات پرخونی که به راه می‌اندازد چیست؟ اخباری که این روزها روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار می‌گیرد و تصاویر دل‌آزار و خشونت‌باری که رسانه‌ها مخابره می‌کنند همگی از فرقه‌ای خشن با روحیه تکفیرگرا خبر می‌دهند که چه بسا شکل تغلیظ‌شده‌ای از تفکر طالبانی باشد.

روزنامه «ایران» در گیر و دار منازعات عراق، به قصد رمزگشایی از پیشینه اعتقادی داعش و نقشه‌خوانی حرکات این فرقه افراط‌گرا، میزگردی ترتیب داد.

«مسعود اسداللهی»‌کارشناس و صاحبنظر در مسائل جهان عرب، «حجت‌الله جودکی» پژوهشگر و متخصص مسائل خاورمیانه و جهان اسلام و «ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران در اجابت دعوت «ایران» ، به موضوع داعش پرداختند. آنچه هر یک از مهمانان گفتند، طبیعی است که الزاماً موضع «ایران» و چه بسا جمهوری اسلامی ایران نباشد. سخن مهمانان، صریح است شاید به خاطر آن که خطر برهنه داعش اکنون عراق را به سختی و صراحت تهدید می‌کند.

 

آقای جودکی! بحث را از زمینه‌های پیدایش جریان تکفیری در منطقه و خصوصاً جریان داعش شروع کنید.

حجت‌الله جودکی: وقتی می‌گوییم جریان تکفیری، خودش جزئی از یک جریان بزرگ‌تر است. داعش جزئی از این مجموعه محسوب می‌شود. جریانات مختلفی دست به دست هم داده‌اند تا عراق به اینجا رسیده است. بعد از جنگ جهانی اول و دوم یک موج بیداری کلی جهان را فرا گرفت و بخشی از آن هم نصیب مسلمانان شد. مسلمان‌هایی که در آن دوره زندگی می‌کردند بویژه آنهایی که به کشورهای غربی سفر کرده بودند، عقب‌ماندگی خود را با پیشرفت‌های جهان غرب مقایسه می‌کردند. این دسته از روشنفکران مسلمان تصمیم گرفتند عقب‌ماندگی مسلمانان را تحلیل کنند. دستاورد بخشی از این افراد این بود که اختلافات و برداشت‌های نسنجیده و نادرستی که از اسلام وجود دارد، باعث شده مسلمانان عقب بیفتند. اینها کم کم گروه‌های مختلفی تشکیل دادند که یکی از این گروه‌ها در مصر شکل گرفت، گروهی بود که دارالتقریب مذاهب اسلامی را در مصر به وجود آورد. این افراد طرفدار نزدیک کردن افراد به هم و جذب مسلمانان بودند. آنها به جای این که به سراغ حاکمان سیاسی بروند، به سراغ اندیشمندان رفتند. عنوانی که به اینها داده شد، این بود که «این گروه گفتمان تقریب را پیگیری کرده‌اند.» گفتمان تقریب درست نقطه مقابل گفتمان تکفیر قرار دارد. گفتمان تقریب تقریباً چند دهه بر افکار و اذهان مسلمانان حاکم بود تا این که چند اتفاق مهم در جهان افتاد، یکی از این اتفاق‌ها، فروپاشی شوروی و اتفاق دیگر وقوع انقلاب اسلامی ایران بود، بعد اشغال افغانستان توسط شوروی. همچنین حمله صهیونیست‌ها به لبنان. در افغانستان گروه‌های مجاهد شکل گرفتند. کم کم اختلافاتی به وجود آمد و افراد و گروه‌هایی که سر کار آمدند، دیگر اندیشمند نبودند. در ابتدا سیاسی بودند اما سیاسیون هم از افراد دیگر کمک گرفتند. افرادی که دیگر خلوص اندیشمندان سابق را نداشتند، به عنوان مثال، زمانی آقای ابوالاعلی مودود، سلفی بود اما افکار بسیار روشنی داشت و دیگران را تحمل می‌کرد، حتی آقای سیدقطب با این که تندرو بود اما افکار قابل قبولی را مطرح می‌کرد به طوری که در ایران اکثر کتاب‌های سیدقطب چاپ شد. اما کم‌کم به جای گفتمان تقریب، گفتمان دیگری سر کار آمد. بسیاری از افراد که در این گفتمان جدید بودند، حدیث‌گرا بودند و بیش از اندازه به حدیث اهمیت می‌دادند. به عنوان مثال حدیثی منتسب به پیامبر(ص) وجود دارد در مورد فرقه «ناجیه منصوره» که می‌گوید: «امت من بعد از من به 73 فرقه تقسیم می‌شود و از میان آنها یک فرقه پیروز هستند و نجات می‌یابند و بقیه جهنمی هستند.» کسانی که به گفتمان جدید معتقد بودند، در وهله اول خودشان را فرقه ناجیه حساب می‌کردند و بقیه را جهنمی می‌دانستند. این گفتمان بسیار خطرناک بود چون کسانی که به این گفتمان اعتقاد داشتند، همه را رد می‌کردند. کم کم بر اثر این نوع فکر دامنه گفتمان تقریب کوچک و به انزوا کشیده شد و گفتمان جدید (تکفیر) سر کار آمد. این مسأله اختصاص به اهل سنت نداشت در میان شیعیان هم بودند کسانی که این گونه فکر می‌کردند. کتاب‌هایی که تندروهای شیعه و سنی نوشتند، همه به این مسأله دامن زدند. به نظر من، هم شیعه و هم سنی در دام این قضیه افتادند.

 

 آقای ناظم دباغ! نشانه‌های ظهور و بروز گفتمان تکفیر در عراق را از چه تاریخی به خاطر دارید؟

ناظم دباغ: در این زمینه نگاه من بیشتر یک نگاه سیاسی است. در کل به نظر من مسأله ظهور گروه‌های اسلامی به عنوان فعالیت‌های سیاسی زیر پوشش دینی بعد از جنگ جهانی اول و حضور بلوک شرق و غرب در منطقه صورت گرفت و غرب به خاطر ایجاد یک گروه رقیب کمونیسم در منطقه، در جهان سوم آمد از مسائل دینی استفاده کرد. اگر برگردیم به مسأله فلسطین و همچنین اشغال افغانستان به دست روسیه، غربی‌ها به کمک‌ سعودی‌ها خودشان اسامه بن لادن را به افغانستان فرستادند و این تشکیلاتی را که امروز هم درگیرش هستیم، با حمایت مالی، فکری و نیروهای غرب و سعودی شکل گرفت.

این مسأله ماند تا زمان 11 سپتامبر. بعد از آن اروپا و غرب بیشتر نسبت به افزایش تندروی احساس خطر کردند. اتفاقات افغانستان، مصر و بیداری عربی و عراق همه زنجیروار به هم متصل هستند. در عراق هم اگر به زمان جنگ ایران و عراق برگردیم، می‌بینیم که صدام وارد مسائل دینی شد و یکی از کارهایی که در این زمینه کرد، اضافه کردن عبارت «الله اکبر» به پرچم عراق بود. او می‌خواست خود را به عنوان یک فرد مسلمان نشان دهد و بگوید که به نام اسلام با یک طرفی می‌جنگد و آن طرف هم شیعه است. بالاخره حزب بعث شروع کرد به پرورش این ایده اسلامی در تشکیلات خود، تا این که حزب بعث دچار فروپاشی شد و یک سری اتهاماتی به صدام زده شد که یکی از آنها، این بود که صدام از القاعده و طالبان حمایت می‌کرد، هر چند شخصاً به حمایت صدام از القاعده و طالبان عقیده ندارم زیرا در اصل امریکا و غرب حامی القاعده و طالبان بودند، اما حزب بعث و سعودی‌ها عامل یا وسیله این حمایت بودند. پس از فروپاشی رژیم صدام، نیروهای بعثی سابق در تشکیلات مختلف که نام‌های اسلامی و دینی داشتند، نفوذ کردند و هر کدام از آنها در یک جا برای خود موقعیت کسب کردند. اگر خوب و دقیق بررسی کنیم، می‌بینیم که داعش در سوریه حضور خود را علنی کرد و برخی از کشورها مانند ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس هم از آنها به بهانه حمایت از «اپوزیسیون دولت سوریه» پشتیبانی کردند. اپوزیسیون دولت سوریه شامل «ارتش آزاد سوریه»، «جبهه النصره»، «نصره الاسلام»، «القاعده»، «بعثیین» و دیگر گروه‌ها، نخستین کاری که کردند، این بود که با هم متحد شدند و تحت عنوان «دولت اسلامی عراق و شام» کار کردند.

ما باید امروز به اصل مسأله و مشکل برگردیم و داعش را کنار بگذاریم. اصل مسأله این است که مجموعه‌ای از بعثی‌های سابق متشکل از بیش از 13 گروه با عناوین مختلف آمده‌اند و متحد شده‌اند و اکثر مسئولان این 13 گروه از بعثی‌های سابق هستند. به همین خاطر فعالیت داعش و این مجموعه برمی‌گردد به ظهور اپوزیسیون در سوریه و سپس باز می‌گردد به شرایطی که دولت قانون در عراق فراهم کرد برای بعثی‌ها که رشد کنند و بزرگ شوند. در فروپاشی صدام کردها همکاری‌های زیادی برای تحقق این فروپاشی انجام دادند. در این زمینه همه اعتبار متوجه و متعلق به نیروهای ائتلاف جهانی نیست.

 

 آقای اسداللهی! در کنار مسائلی که دوستان اشاره کردند، بحث رقابت با اسلام سیاسی که جمهوری اسلامی ایران در منطقه معرفی کرد هم مطرح بوده است. نظر شما درباره نحوه و مسیر رشد جریان تکفیر در منطقه چیست؟

مسعود اسداللهی: عمر مذهب تکفیر تقریباً به اندازه عمر اسلام است و سابقه آن به پس از رحلت پیامبر(ص) برمی‌گردد. پس از رحلت پیامبر(ص) دیدیم که در جامعه اسلامی نحله‌های فکری و مذاهب مختلف شکل گرفت. بعدها دو شاخه اصلی تشیع و تسنن ولی در درون هر کدام از این دو شاخه اصلی، شاخه‌های مختلف بود. یکی از این شاخه‌هایی که از همان ابتدا شکل گرفت، گروه‌هایی بودند که ما به آنها تکفیر می‌گوییم و در آن زمان به خوارج معروف شدند. اینها یک برداشت بسیار سطحی از اسلام داشتند. تلقی‌شان از معارف اسلامی، تلقی ظاهر آیات و احادیث است و هیچ اجازه پرداختن به عمق نمی‌دهند که احادیث و آیات این گونه تفسیر شوند یا به شأن نزول آیات توجهی نمی‌کنند. این افراد بسیار خشک و غیرقابل انعطاف بوده و به ظاهر آیات و احادیث می‌چسبند و برداشت خودشان را حق مطلق می‌دانند. این مسأله در زمان حضرت علی(ع) نمود داشت و اینها اتفاقاً در سپاه حضرت علی(ع) هم بودند؛ چون بشدت متدین، نماز شب‌خوان و حافظ قرآن بودند، قطعاً نمی‌توانستند در لشکر معاویه باشند، چون معاویه اصلاً متدین نبود. اما در جنگ صفین، خوارج خط خود را از خط حضرت علی(ع) جدا کردند. حضرت، خوارج را در این جنگ قلع و قمع کرد، اما تعداد کمی از آنها ماندند و تفکر تکفیری از میان نرفت و اینها به صورت یک تفکر ضعیف به حیات خود ادامه دادند. در جریان مختار هم اینها بودند، زمانی آمدند کنار مختار و علیه عبدالله ابن زبیر جنگیدند، بعد علیه مختار موضعگیری کردند.

این افراد به دلیل تفکر بسیار قشری و سطحی که داشتند، همواره دچار گمراهی و افراط می‌شدند اما کم کم این جریان تضعیف شد مخصوصاً زمانی که اموی‌ها حاکم شدند و بعد عباسی‌ها، ما تحرک آنچنانی از خوارج نمی‌بینیم اما تفکر تکفیری از خوارج باقی ماند تا این که 4 امام اهل سنت مذاهب اربعه را پایه‌گذاری کردند یعنی مذهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی. اگر ما بخواهیم تقرب 4 مذهب اهل سنت را به شیعه لحاظ کنیم، شافعی‌ها از همه بیشتر به شیعیان نزدیک‌ هستند، بعد مالکی‌ها، بعد حنفی‌ها و از همه دورتر حنبلی‌ها هستند. چند قرن گذشت یک عالم دیگری به نام ابن تیمیه پیدا شد و این تفکر فقهی را تئوریزه کرد و بسیار گسترش داد و وارد تمام صحنه‌های زندگی، فقهی، سیاسی، اجتماعی و... کرد. او معتقد بود که خرافات وارد دین اسلام شده و زیارت کردن، تبرک جستن و شفاعت طلبیدن همه شرک است و از خارج از اسلام آمده و ما باید به سلف صالح برگردیم یعنی به مذهبی که اصحاب صدر اسلام داشتند، همین‌ها معروف شدند به سلفی‌ها. در زمان ابن تیمیه سرکوب شیعیان بسیار شدیدتر از سابق شد، قبلاً سرکوب شیعیان سیاسی بود یعنی امویان و عباسی‌ها از ترس قیام شیعیان آنها را سرکوب می‌کردند اما ابن تیمیه آمد سرکوب را شرعی کرد و گفت شیعیان از دین خارج، کافر، مرتد و مشرک هستند. چند قرن گذشت محمد ابن عبدالوهاب پیدا شد که تفکر ابن تیمیه را گرفت و آن را به یک تفکر سیاسی تبدیل کرد و ما دیدیم آرام آرام پیوندی بین یک تفکر دینی و یک قطب سیاسی به وجود آمد.

بعدها آل سعود توانستند به قدرت برسند و برای نخستین بار در تاریخ تفکری که از خوارج شروع شده بود، در دوران آل سعود تبدیل به یک نظام سیاسی شد که برای خود کشور و دولت داشت. الان تکفیری‌ها به عنوان یک مذهب رسمی در دارالافتاء فتوا دارند، مفتی دارند و اینها که قبلاً خوارج بودند، الان خود را خوارج نمی‌دانند بلکه دیگران را خارج از دین حساب می‌کنند. نشانه‌های عینی این مسأله هم تخریب و نابودی قبرستان بقیع و آرامگاه‌های ائمه معصومین(ع) بلافاصله پس از حاکم شدن آل سعود است. این روند ادامه داشت تا دوران انقلاب اسلامی ایران. انقلاب اسلامی یک شوک بزرگ به جریان تکفیری وارد کرد. پیامد شوک انقلاب اسلامی این بود که تکفیری‌ها و جوان‌های تکفیری حساب خود را از آن تفکر سنتی تکفیری جدا کردند و گفتند علت عقب ماندن ما از شیعیان، ‌این است که ما حاکم اسلامی نداریم (نه ملک عبدالله اسلامی است نه بقیه سران عرب چه پادشاهان و چه رؤسای جمهوری) پس ما باید قیام کنیم و این نظام‌ها را سرنگون کنیم. نخستین نشانه‌ها را هم در مصر دیدیم. درست است که در ترور سادات، آقای خالد اسلامبولی آمد اما وقتی به ریشه خالد اسلامبولی می‌نگریم، می‌بینیم که آنها جریانی بودند که از جماعت اسلامی جدا شدند و جریان الهجرئ والتکفیر را درست کردند، یعنی هجرت کردند برای جهاد و تکفیر کردن هر کسی که به عقیده آنها مسلمان نیست و در رأسشان هم آقای سادات را ترور کردند. این جریان پس از ترور سادات سرکوب شد و به زندان افتاد. هر جا اینها حرکت کردند به علت این‌که دولت‌های عرب از نظر امنیتی قوی و سرکوبگر بودند، نتوانستند به برنامه‌های خود ادامه دهند و سرکوب شدند. اینها دنبال یک جایی بودند که بتوانند رشد کنند. تنها فرصتی که برای اینها ایجاد شد، افغانستان بود. در افغانستان ارتش شوروی آمد و افغانستان را اشغال کرد و دولتی که سر کار آمد، ضعیف بود و ارتش شوروی هم ارتش اشغالگر بود. خوب اینجا بود که افغانستان به بهشت گروه‌های تکفیری تبدیل شد بعد از آن شبکه القاعده درست شد و عملیات‌هایی که القاعده انجام داد و با حادثه 11 سپتامبر هم اینها شهرت جهانی پیدا کردند و بعد حوادث دیگری که حالا از سودان شروع می‌شود به حوادث عراق و سقوط صدام می‌رسد، بعد موج بیداری اسلامی که یکدفعه چندین حاکم عربی را سرنگون کرد و فرصت بسیار تاریخی برای این جریان‌ها به وجود آمد، چون جریان‌های تکفیری معمولاً در جوامعی رشد می‌کنند که چند خصوصیت داشته باشد: 1- دولت مرکزی ضعیف باشد 2- فقر زیاد باشد 3- بی‌سوادی شایع باشد 4- جامعه از نظر اجتماعی عقب‌مانده باشد 5- جامعه بیشتر خصوصیت عشایری داشته باشد. اتفاقاً موج بیداری اسلامی را همین حرکت‌های افراطی منحرف کردند. در حال حاضر در لیبی از دولت مرکزی فقط اسمش مانده و عملاً شهرها در دست گروه‌های افراطی است، در یمن القاعده در جنوب این کشور بشدت قدرت پیدا کرده است، در تونس هستند و مشکلات زیادی درست کردند و اخیراً می‌خواستند وزیر کشور تونس را ترور کنند، در مالی بودند که فرانسوی‌ها وارد عمل شدند، در نیجریه گروه بوکو حرام، در صحرای سینا گروه انصار بیت‌المقدس درست شد که الان از صحرای سینا هم گذشته و وارد قاهره شدند. اینها شاخه‌های مختلف تفکر تکفیری هستند. اما اوج حرکت اینها در سوریه بود. از همه جای دنیا تکفیری‌ها به سوریه آمدند و یک تحول مهم در جریان تکفیری به وجود آمد و تکفیری‌ها یک سازماندهی جدید و شبکه‌های ارتباطی خیلی قوی‌تر و منابع مالی جدید پیدا کردند. بر‌خلاف تصوری که ما در ایران داریم و سعی می‌کنیم بگوییم دولت‌ها از تکفیری‌ها حمایت می‌کنند، عامل اصلی درآمد مالی دولت‌ها نیستند، بلکه ثروتمندان عرب هستند، هرچند دولت‌ها هم تا حدودی نقش دارند. این تجار و ثروتمندان عرب قسمت عمده نیازهای مالی تکفیری‌ها را به علت تعصب فکری که دارند، تأمین می‌کنند. متأسفانه سیستم بانکی کویت نقش بسیار زیادی در انتقال این اموال چه از طریق بانکی و چه به شکل چمدانی دارد. در عراق هم آمدن ابومصب زرقاوی بعد از سقوط صدام، تشکیل گروه‌های مختلف را شاهد بودیم تا این‌که ادعای تشکیل دولت اسلامی کردند. در آن زمان آنها می‌گفتند دولت اسلامی در عراق، هنوز شام به آن اضافه نشده بود. پس از کشته شدن ابومصعب زرقاوی، ابوبکر بغدادی آمد و دولت اسلامی عراق را هم اعلام رسمی کرد. در نتیجه خاستگاه داعش عراق است و اینها در عراق شکل گرفتند. در واقع سقوط صدام اصل اول دولت مرکزی ضعیف را که برای ظهور تکفیری‌ها لازم بود، فراهم کرد.

امریکایی‌ها هم چون بدون برنامه به عراق حمله کردند و شناختی از منطقه نداشتند، در منطقه خلأ قدرت ایجاد کردند و این خلأ قدرت با القاعده پر شد. القاعده در منطقه اهل سنت عرب عراق این خلأ قدرت را پر کرد. از فلوجه تا شمال تا موصل تا غرب الانبار و الرمادی و... یک منطقه بسیار وسیع هم منابع آبی فراوان دارد هم منابع نفت و گاز و هم منطقه صحرایی است و به راحتی تکفیری‌ها می‌توانند در آن پنهان شوند، در آنجا القاعده شروع کرد به رشد کردن. حزب بعث هم بسیار مرموزانه وارد جریان تکفیری شد. حزب بعث جریان تکفیری را ایجاد نکرد، بلکه روی موج این جریان سوار شد تا به اهداف خود برسد. جریان تکفیری چند حسن برای حزب بعث داشت، اول، می‌توانست جوانانی را که تعصب مذهبی دارند جذب کنند، چون حزب بعث یک حزب لائیک است و نمی‌تواند شعارهای مذهبی بدهد، دوم این گروه‌ها چون بسیار جنایتکار هستند و از جنایت ابایی ندارند، می‌توانند جنایت‌هایی را بکنند که حزب بعث اگر انجام دهد، نمی‌تواند بعدها در معادلات سیاسی عراق وارد شود و بدنام می‌شود. بسیاری از افسران حزب بعث همان‌طور که آقای دباغ به درستی اشاره کرد، ریش‌های بلند گذاشتند حتی امام جماعت شدند و خود را وارد جریان تکفیری کردند. در آن زمان هنوز دولت اسلامی عراق (داعش کنونی) درست نشده بود و جریان‌های تکفیری در هر جا یک نام داشتند. مثل انصارالاسلام، احرار و... بعثی‌ها وارد جریان تکفیری و تأثیرگذار شدند. ما باید در تحلیل‌های خود دقت کنیم تکفیری‌ها ساخته حزب بعث نیستند، بلکه حزب بعث از آنها به عنوان یک فرصت استفاده کرد.

 

 اما چرا داعش تا این حد جنایت‌بار عمل می‌کند؟

مسعود اسداللهی: برای این‌که داعشی‌ها جنایت‌های خود را توجیه مذهبی و دینی می‌کنند. در عربی به تروریسم می‌گویند ارهاب، ارهاب یک کلمه عربی است و از ایجاد رعب و وحشت می‌آید. ما در قرآن از این کلمه داریم و در آیه معروف: «و أعدو لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم».

اینها به این آیه شریفه چسبیدند و گفتند: ببینید خداوند گفته سلاح جمع کنید تا دشمنان خدا و دشمنان خودتان را به وحشت بیندازید و مرعوبشان کنید. بنابراین ارهاب نه تنها چیز بدی نیست، بلکه قرآن گفته است و در قرآن کلمه ترهبون وجود دارد. اینها استفاده بسیار سطحی از این آیه قرآن کردند. ارهابی که الان در سطح بین‌المللی انجام می‌شود، با آن کلمه‌ای که در اصل عربی بوده متفاوت است. ارهاب یک اصطلاح سیاسی است و به گروه‌هایی گفته می‌شود که اعمال تروریستی انجام می‌دهند اما اینها می‌گویند نخیر ما در قرآن داریم و قرآن مجوز شرعی کارهای ماست و ما با سر بریدن و... در دل دشمنان خود رعب و وحشت ایجاد می‌کنیم. به قول خودشان می‌گویند «النصر بالرعب» پیروزی از طریق رعب و وحشت.

 

ناظم دباغ: سعودی‌ها اخیراً آمدند به جای داعش، از بعثی‌های سابق یک گروه جدید با یک اسم جدید ساخته‌اند «شورای انقلابی عشایری» به خاطر این‌که هر کاری که داعش انجام بدهد از این‌پس بگویند یک حرکت انقلابی و عشایری است و ربطی به داعش ندارد. تفسیر این مسأله این است که سقوط منطقه موصل و تکریت و سامرا ربطی به داعش ندارد و این یک حرکت در راستای بیداری مردم و قیام مردم عشایری منطقه است.

 

 آقای اسداللهی در ایران دو نظریه درباره داعش وجود دارد، یکی این‌که داعش کاملاً در مشت امریکاست و دوم این‌که داعش منافع امریکا را تهدید می‌کند و منافع ایران و امریکا هر دو در معرض تهدید مشترک قرار دارد، نظر شما چیست؟

مسعود اسداللهی: هر دو نظریه با واقعیت تطبیق کامل ندارد. داعش در مشت امریکا نیست، اما امریکایی‌ها همواره سعی کرده‌اند بر موج این جریان‌ها سوار شوند. تحلیل امریکایی‌ها درباره بحران سوریه این بود که اگر بحران سوریه تبدیل به یک بحران فرسایشی شود، به نفع امریکا است، چون معتقد بودند دو گروه مقابل هم صف‌بندی کرده‌اند، یکی گروه محور مقاومت مثل ایران، سوریه، حزب‌الله و عراق، گروه دوم همین گروه‌های تکفیری امریکا معتقد بود این دو گروه در سوریه هرقدر با هم بجنگند، به نفع امریکا و اسرائیل است، چون دو طرف همدیگر را می‌کشند، تضعیف می‌شوند و بستر برای بهره‌برداری امریکا و اسرائیل فراهم می‌شود. اما مشکل امریکا این بود که این جنگ قابل کنترل نبود و از مرزهای سوریه خارج می‌شد. هیچ‌کس نمی‌توانست به امریکا تضمین دهد که جنگ از مرزهای سوریه خارج نمی‌شود. بنابراین امریکایی‌ها از یک طرف می‌خواستند روی موج سوار شوند، از یک‌طرف هم نگران گسترش جنگ به خارج از مرزهای منطقه‌ای بودند. در زمان رونالد ریگان همین تکفیری‌ها با ریش‌های بلندشان به کاخ سفید برده شدند و عکس یادگاری با ریگان گرفتند و ریگان گفت اینها قهرمانان آزادی هستند. امریکا در یک تحلیل اشتباه تصور می‌کرد از طریق تکفیری‌ها می‌تواند ارتش شوروی را از بین ببرد و به نتیجه برسد تا حدودی هم این تحلیل درست بود و امریکا از طریق تکفیری‌ها به پیروزی‌هایی مقابل ارتش شوروی رسید، اما بعد همین تکفیری‌ها علیه خود امریکا اقداماتی کردند و امریکا قسمت دوم ماجرا را پیش‌بینی نکرده بود. در جریان سوریه هم به این خاطر امریکا متزلزل اقدام می‌کرد. داعش به هیچ‌وجه در مشت امریکا نیست، اما امریکا تلاش می‌کند از این جریان‌ها به نفع خود بهره‌برداری کند، ولی چون بهره‌برداری کردن از یک گروه افراطی بسیار کار دشواری است و اصولاً افراط را می‌توان ایجاد کرد، اما نمی‌شود کنترل کرد، بنابراین الان امریکا گیر افتاده است، از یک‌طرف می‌خواهد عراق را حفظ کند، چون عراق هم از باب نفت، هم از باب استقرار منطقه‌ای برای امریکا بسیار مهم است، اما از طرف دیگر می‌بیند که وقایع به نفع ایران تمام شده و در عراق همواره طرفداران ایران در انتخابات برنده می‌شوند. از یک طرف می‌خواهند دولت عراق را تضعیف کنند، از یک طرف می‌بینند جایگزین دولت یک گروه بسیار خطرناک (داعش) خواهد شد، امریکایی‌ها بشدت دچار سردرگمی شده‌اند. الان در امریکا جریان محافظه‌کاران جدید وجود دارد که بشدت طرفدار سرنگونی نوری مالکی و بشار اسد هستند و جان مک‌کین و دیک‌چینی از حامیان سرسخت سرنگونی مالکی و اسد هستند. اوباما را به خاطر حمله نکردن به سوریه و بیرون رفتن از عراق به انجام اشتباهات بزرگ و تاریخی متهم می‌کنند. خود اوباما معتقد است که باید به مالکی فشار بیاورد و از مالکی امتیاز بگیرد.

 

در سناریوی تضعیف نوری‌مالکی، گفته می‌شود کردها هم به تحقق این سناریو کمک می‌کنند، نشانه‌اش هم صحبت‌های اخیر مسعود بارزانی است. آقای دباغ نظر شما در این‌باره چیست؟

ناظم دباغ: یک سری مسائل وجود دارد که ما باید در تحلیل آنها بسیار دقیق باشیم. در تحولات اخیر سوریه و عراق باید توجه کرد که شرایط سوریه با عراق متفاوت است، زیرا در سوریه یک نظام خانوادگی از گذشته‌های دور تاکنون در قدرت بود و این نظام برای مقابله با اپوزیسیون یک ارتش قوی داشت. جمهوری اسلامی ایران هم به صراحت از دولت سوریه پشتیبانی کرد. روسیه هم برای این‌که به صحنه قدرت جهانی برگردد، با سوریه همکاری کرد. پوتین حتی پس از آن‌که امریکا گفت ما در عراق حضور نظامی نخواهیم داشت، با مالکی تماس گرفت و گفت حاضر است به جای امریکا در عراق حضور نظامی داشته باشد. شرایط کنونی عراق با سوریه خیلی مغایر است. ارتش عراق همین است که می‌بینید (ضعیف است)، حکومت عراق نه تنها تک حزبی بلکه در داخل حزب هم تک‌شخصی است، زیرا در انتخابات عراق حزب مالکی پیروز نشد، ائتلاف مالکی پیروز شد. ائتلاف مالکی هم 1+50 رأی نیاورد تشکیلات مالکی 12کرسی در مجلس دارد یعنی از اتحادیه میهنی کردستان که 21 کرسی در پارلمان دارد هم کمتر. شرایطی که اکنون در عراق به وجود آمده، نتیجه شیوه اداره و حکمرانی شخص مالکی و دولت قانون بود. وقتی این شرایط به وجود آمده است، آقای بارزانی حرفی مغایر این نزده است. اگر واقع‌بینانه نگاه کنیم، بعد از تصرف موصل و نینوا یک واقعیتی در عراق به وجود آمده و آن این است که جغرافیای عراق به 3 قسمت کُرد، شیعه و سنی تقسیم شده است.

در این شرایط و وضعیتی که به وجود آمده، طوری از جدایی کردها حرف می‌زنید که انگار کردها خواستار جدایی و انفصال بوده‌اند. تأکید ما از گذشته بر این مسأله بوده و خواهد بود که در چارچوب عراقی فدرالی پایبند به قانون اساسی که در مجلس عراق تصویب شده، کشور اداره شود. حرف اصلی آقای بارزانی این است. بر‌اساس تقسیمات منطقه‌ای و ماده 140 مناطقی که در طول تاریخ ما مدعی بودیم این مناطق مال ماست، در قانون اساسی عراق هم تأیید شده که این مناطق مال ماست. خوب مناطقی در عراق وجود دارد به اسم مناطق متنازع، در این مناطق آمده‌اند تمام جاهایی را که حکومت بعث سابق در آن تغییر ژئوپولتیک ایجاد کرده بود اعم از مناطق شیعه و کرد که شامل انبار، نجف، کربلا، موصل، سامرا، تکریت و کردستان عراق است را از مناطق سنی جدا کرده‌اند. حالا ارتش عراق دچار فروپاشی شده است. قبل از این‌که وضعیت موصل پیش بیاید، ما دو بار به مالکی تذکر دادیم و گفتیم اگر به این سیاست خود ادامه دهد، باید پیش‌بینی بکند که روزی می‌رسد که حداقل جمع زیادی از سنی‌ها از مالکی جدا می‌شوند و ارتش فرو می‌پاشد چون در ارتش، سنی‌ها هم وجود دارند. دو ماه قبل هم بعد از جلسه اردن گفتیم تحرکاتی مشکوک در عراق در حال رخ دادن است. ما این هشدارها را دادیم، اما چون ما کردها این ادعاها را کردیم، مالکی حرف ما را قبول نکرد، ولی اگر افسران اطلاعاتی عراق که سابقه بعثی دارند، به خاطر این‌که توطئه‌شان لو نرود، گزارش می‌دهند به آقای مالکی که همه چیز تحت کنترل است و نگرانی وجود ندارد و خطری موصل را تهدید نمی‌کند، مالکی می‌پذیرد و اتفاق موصل رخ می‌دهد. وقتی ارتش عراق فروپاشید، آیا ما باید اجازه می‌دادیم داعشی‌ها و نیروهای بعث سابق وارد کرکوک می‌شدند، خب ما وارد کرکوک شدیم و مانع پیشروی داعش در این منطقه شدیم. آقای مسعود بارزانی حرف اصلی‌اش این است: مناطق ماده 140 افتاده دست ما، ما این مناطق را با حمله نگرفته‌ایم، بلکه خالی شد، ما رفتیم آنجا، مثل این‌که این خانه مال من بوده شما خالی کردی و ما رفتیم داخل خانه خودمان. اگر می‌خواهی برو دادگاه شکایت کن مدرک نشان بده و بیا تحویل بگیر. نکته دوم به مستقل یا متحد بودن مناطق بستگی دارد به تفکرات سیاسی آینده حکومت جدید عراق. اگر همین سیاست مالکی ادامه یابد، مسلم است عواقب آن بر عهده حکومت است. این 3 منطقه شیعه و سنی و کُرد چه بخواهید و چه نخواهید در نتیجه تصرفات داعش و نحوه کشورداری دولت مرکزی به وجود آمد، اگر بخواهید این 3 منطقه را متحد کنید، باید برگردید به تشکیل یک حکومت دموکراتیک با مشارکت حقیقی همه گروه‌ها، همچنین برگشت به قانون اساسی عراقی که مرجع حل اختلاف ماست. یا این‌که به‌عنوان 3 منطقه مستقل در چارچوب تشکیل کنفدراسیون متحد شویم یعنی 3 دولت مستقل و متحد با اختیارات خودشان. یا اینکه به‌عنوان یک دولت فدرالی اتحادی متحد می‌شویم اما اینجا یک عنصر جدید اضافه شده چون قبلاً موضوع کُرد و بقیه عراق بود، اما امروز موضوع کُرد و سنی و بقیه عراق شده است؛ البته این شرایط را ما درست نکردیم. نکته دیگر، این‌که ما می‌گوییم طرف هیچ جنگ و دعوایی نمی‌شویم و زیر چتر ترور با یک مذهب نمی‌جنگیم، وارد جنگ شیعه و سنی نمی‌شویم. حتی کمک می‌کنیم که این جنگ رخ ندهد. اگر ملاحظه کنید فتوای آیت‌الله سیستانی بعداً تصحیح شد و آن این بود که اگر عراق بخواهد علیه داعش بجنگد و آن‌ها را بیرون کند باید اهل تسنن هم دخیل باشند، اگر اهل سنت نباشند بین شیعه و سنی دعوا می‌شود. طبق همین فتوا اگر اهل سنت حضور داشته باشند کُردها هم می‌توانند در جنگ علیه داعش باشند.

 

 اما نقدی که الآن به کردها می‌شود این است که کردها وسط جنگ و دعوا می‌خواهند امتیاز بگیرند؟

ناظم دباغ: من یک سؤالی می‌پرسم. ایران به این بزرگی، قدرت و عظمت که چندین سال است دارد با قدرتمندترین کشور دنیا هماوردی می‌کند، وقتی شرایط اینچنینی به‌وجود می‌آید دنبال این نیست که امتیازاتی که حقش است را بگیرد؟ به‌عنوان مثال: قرارداد الجزایر کاملاً‌ علیه کردهاست حالا هر مسأله‌ای پیش می‌آید ایران می‌گوید بیایید طبق قرارداد الجزایر عمل کنیم.

طبق قرارداد الجزایر ایران نباید به کردها پناه داده یا با آن‌ها همکاری کند، در حالی که خیلی از امور را ما در این سال‌ها به صورت دوستانه و با درک متقابل حل و فصل کرده‌ایم. اما در مورد سؤال شما ببینید در دنیا و در سیاست مسأله منافع مشترک و حفظ منافع وجود دارد.

ما فرصت‌طلب نبودیم ما نیامدیم منطقه خودمان را با جنگ از عراق بگیریم. ارتش عراق منطقه و زمین ما را خالی کرده من هم اگر آن را خالی بگذارم دشمن فعلی من که بعثی‌های سابق هستند و داعش می‌روند منطقه من را تصرف می‌کنند. من نمی‌توانم دست روی دست بگذارم تا ارتش عراق برگردد، من از منطقه‌ام دفاع می‌کنم. حالا اگر من ایران باشم ضمانت، حمایت و منافع مشترک بیشتر اقتضا می‌کند که همسایه ایران کُرد و شیعه باشد. همین سیاستی که اکنون ما به فکرش هستیم ولی شما از آن انتقاد می‌کنید.

در سال 2003 میلادی یک نوزاد کُرد دختر اسمش کردستان بود وقتی وارد فرودگاه استانبول شد ترکیه اجازه ورود نداد و گفتند باید اسمش را عوض کند بعد بیاید تا کامپیوتر اسمش را قبول کند، اما امروز همین ترکیه می‌گوید کردها حق تعیین سرنوشت خود را دارند. ترکیه برای تشکیل مجدد کابینه هشتم کردستان برای مسعود بارزانی پیام تبریک فرستاد و در این پیام نوشته بود ما به توافق‌های خود با اقلیم کردستان عراق پایبند هستیم.

 

مسعود اسداللهی: این پیام تبریک ترکیه به بارزانی از بغض و کینه نوری المالکی است.

ناظم دباغ: خوب باشد ما این را هم درک می‌کنیم به همین دلیل هم است که می‌گویم کُرد و ایرانی بیشتر همپیمان هستند تا کُرد و ترکیه. من تقریباً 2 سال پیش در یک مصاحبه گفتم کُرد باید مواظب باشد که دیگر تغییر نکند. کُرد یک بار بین صفاریون و عثمانیون تقسیم شد و عثمانی‌ها پیروز شدند، اما هیچ کاری برای کردها نکردند به جز یک کار و آن هم این که گفتند بروید توافق کنید چه کسی امیر شما می‌شود بعد ما تصمیم می‌گیریم که چه کاری برایتان بکنیم.

در طول تاریخ و بویژه در دوران جمهوری اسلامی به این اندازه که ایران به کردها اهمیت داد و کمک کرد هم از جنبه سیاسی و هم از جنبه تدارکاتی هیچ کشوری این کمک را نکرده است. در دوره شاهنشاهی ایران کردها فقط کمک تدارکاتی و انسانی از ایران می‌گرفتند. اما در دوره جمهوری اسلامی ایران کمک‌های زیادی به کردها شد و بین ایران و اقلیم کردستان عراق توافق سیاسی و لجستیکی علنی صورت گرفت.

به همین دلیل هم آقای طالبانی پس از رئیس‌جمهور شدن در اولین سفر خود، به ایران آمد.

آقای برهم صالح در نشستی با خبرنگاران می‌گفت: زمانی که کردها در دوران صدام تحت شرایط دشوار بودند ما فقط دو دوست داشتیم. کوه‌های کردستان و ایران و هیچ‌کس دیگری نبود، نه امریکا و نه هیچ کشور دیگری.

 

مسعود اسداللهی: انتقادی که الآن از کردها می‌شود این است که کردها دارند یک اشتباه استراتژیک مرتکب می‌شوند بویژه آقای بارزانی. تاریخ عراق ثابت کرده است که اتحاد شیعه و کُرد باعث می‌شود دو طرف در عراق بمانند.

الآن ناراحتی از نوری مالکی نباید باعث شود که کردها این واقعیت تاریخی را نادیده بگیرند و به شیعه پشت کنند. الآن کردها فکر می‌کنند که داعش با کردها کاری ندارد اما اگر داعش در مناطق کردنشین پیشروی کند کردها را شاید حتی قبل از شیعیان ذبح کند. در سوریه شهری هست به نام تدمر که یک شهر باستانی زیباست. در ادامه مسیر تدمر شهرهای حسکه و مناطق کردنشین است. در نزدیکی‌های این شهرها که رسیدیم من از راهنما پرسیدم جمعیت تدمر چقدر است. او هم جواب داد. گفتم کردها هم هستند. تدمر گفت: نه کردها نیستند در تدمر فقط مسلمان‌ها هستند. یعنی کرد سنی را مسلمان حساب نمی‌کرد، با این که خودش سنی عرب بود.

یعنی پای یک بغض و کینه‌ای در میان است. حتی وقتی هوشیار زیباری برای نخستین بار به عنوان وزیر خارجه یک کشور عربی در کنفرانس اتحادیه عرب شرکت کرد در خاطراتش نوشت: آقای عمروموسی گفته اینجا اتحادیه عرب است یک کرد اینجا چه کار می‌کند؟ شماری از سنی‌های عرب‌کینه‌ای که از کردها دارند کمتر از کینه آن‌ها، نسبت به شیعه‌ها نیست. من بر این نظرم که در بحران کنونی عراق آقای بارزانی مرتکب یک اشتباه استراتژیک شده است زیرا در حال پشت کردن به ائتلاف تاریخی خود با شیعه است و این باعث آسیب بسیار جدی به کردها خواهد شد.

 

حجت‌الله جودکی: فکر می‌کنم کردها به یک بلوغ فکری رسیده‌اند. از گذشته‌ها خیلی خوب درس گرفته‌اند و در حال حاضر عاقلانه‌ترین مواضع را دارند. برخی حرف‌هایی را که ما می‌زنیم برگرفته از رسانه‌هاست. رسانه‌ها مطالب را آنگونه که هست به ما منتقل نمی‌کنند. از دیدگاه رسانه‌های مختلف که رویدادهای عراق را پیگیری می‌کنیم، می‌بینیم که افکار متفاوتی به ذهن ما خطور می‌کند چون که این اخبار خوب منتقل نمی‌شود. کردها توانسته‌اند طی 150 سال اخیر از گذشته درس بگیرند به همین دلیل با احتیاط برنامه‌ریزی می‌کنند و این خیلی خوب است. آقای بارزانی اعلام کرد من نمی‌خواهم وارد جنگ فرقه‌ای شوم چون خوب پیش‌بینی کرده که این جنگ در حال تبدیل شدن به یک جنگ فرقه‌ای بین شیعه و سنی است. واقعاً هم همینطور است ما باید کاری کنیم که این جنگ فرقه‌ای نشود چون اگر فرقه‌ای شود، فرقه‌ها انگیزه‌های قوی دارند و همه می‌خواهند در این جنگ به بهشت بروند یا پیروز شوند. کردها همچنین به این نتیجه رسیده‌اند که اگر بر فرض روزی بخواهند مستقل شوند مانند یک جزیره می‌شوند که دور تا دورشان گروه‌ها و کشورها قرار دارند. اروپا دو جنگ بزرگ (جنگ جهانی اول و دوم) را پشت سر گذاشت و کشته‌های زیادی داد تا این که الان به بلوغ فکری رسیده و اتحادیه اروپا را تشکیل داده است. اروپایی‌ها فهمیدند که تکه‌تکه کردن فایده‌ای ندارد. الآن متأسفانه این فکر تکه‌تکه شدن را به کشورهای دیگر منتقل کرده‌اند. اگر ما بخواهیم کوچک شویم به ضررمان است دلیلش این است که پدیده «صلح مسلح» به وجود می‌آید یعنی کُرد تمام وقت خود را باید صرف این کند که از خود مقابل همسایه‌های جدیدش محافظت کند. آن وقت عمران و آبادانی از بین می‌رود. کردها در مدت اخیر خوب توانسته‌اند دست به عمران و آبادانی بزنند و تجربه خوبی در این زمینه پیدا کرده‌اند الآن هم می‌گویند با مالکی مشکل دارند، نمی‌گویند با دولت عراق یا شیعیان مشکل دارند. کردها می‌گویند اگر این دولت و فساد از حکومت عراق برود ما مشکلی نداریم. اتفاقاً اگر فساد از بین رود سنی‌ها هم به دولت می‌پیوندند. حالا بیایید فرض کنیم که عراق به 3 قسمت جغرافیایی تقسیم شود. درست است که بیشترین قسمت جغرافیایی عراق در دست اهل سنت است اما همه آن مناطق کویر است و به درد نمی‌خورد. مناطق نفت‌خیز در جنوب عراق است مناطق خوش آب و هوا دست کردهاست پس تقسیم عراق به ضرر همه خواهد شد و عقل حکم می‌کند دنبال حکومت و دولتی باشند که منافع ملی را تأمین کند و همه گروه‌ها در آن مشارکت داشته باشند.

پس از بحث دوستان نتیجه می‌گیریم کردها باید هوشیار باشند که پیوند تاریخی استراتژیک آن‌ها با شیعیان دچار خدشه نشود.

 

ناظم دباغ: من در دو، سه مصاحبه‌ای که داشتم گفتم: نخستین جایی که داعشی‌ها بعد از استقرار در عراق به آن حمله می‌کنند شهرهای منطقه کردستان است، زیرا این مناطق به خاطر داشتن انرژی مورد توجه هستند یکی از این شهرها کرکوک است. دوم، این که ترکیه و عربستان از داعش حمایت می‌کنند مطمئن باشید ترکیه برای حفظ امنیت خودش بعدها یک گروهی را برای جنگ با پ.ک.ک می‌فرستد، یعنی داعشی‌ها شاید به منطقه اربیل هم بروند.

نکته بعدی، آقای بارزانی یک هفته قبل در دیداری با اسامه النجیفی و احمد چلبی تأکید کرد باید همپیمانی کُرد و شیعه حفظ شود و عراق جدید عراقی ساخته شده از حمایت کُرد و شیعه خواهد بود. اگر بارزانی و توافقات اربیل نبود آقای مالکی در کابینه دوم نمی‌توانست نخست‌وزیر شود. من هم می‌گویم عراق زمانی تقسیم می‌شود که اتحاد شیعه و کُرد از بین برود. ما مانند یک جنگل در یک جزیره آتش هستیم هر چهار طرفمان آتش است. ما خوب درک می‌کنیم که در چه موقعیتی هستیم اما اینطور هم نیست که از این همه قربانی و شهیدی که دادیم چشمپوشی کنیم. در جریان سقوط صدام همه گروه‌ها از کُرد و شیعه در عراق متحد شدند و توافق کردند که هرکدام کمی از مواضع خود کوتاه بیاید و از حقوق خود بگذرد تا رژیم صدام از بین برود، الان هم باید برای مقابله با داعش گروه‌ها با هم متحد شوند، اما الآن مالکی بیشتر یک حرف را می‌زند و آن گرفتن نخست‌وزیری به هر قیمتی است و حاضر نیست با گروه‌ها توافق کند و کمی از حق خود کوتاه بیاید.

 

مسعود اسداللهی: من یک سؤالی از آقای دباغ دارم. کردهای سوریه در تحولات سوریه بی‌طرف بودند و وارد دعوا نشدند نه به نفع نظام و نه به نفع معارضان، آیا این باعث شد که داعش کاری به کار کردهای سوریه نداشته باشد؟ الآن در شهر حسکه، داعش در حال کشتن کردهای سوریه است، در رأس‌العین زنان کرد را به اسارت گرفته و کردها را می‌کشند. این توجیهی است که آقای بارزانی می‌کند و می‌گوید وارد جنگ مذهبی نمی‌شود چون اصلاً  چنین چیزی نیست.

داعش حتی قبل از این‌که بخواهد بر کل شیعه مستولی شود به کردها هم حمله خواهد کرد. این‌که آقای بارزانی سکوت کرده به دلیل توافقاتی بوده که با اردوغان داشته و اردوغان به بارزانی گفته در مقابل تحرکات داعش واکنش نشان ندهید؛ شما بروید سهم کرکوک خودتان را بگیرید و همان جا مستقر شوید و کاری به دیگر مناطق نداشته باشید و پیشمرگ‌های کُرد در دیگر مناطق دخالت نکنند.

بارزانی در ظاهر می‌گوید که نمی‌خواهد وارد جنگ شیعه و سنی شود. اگر نمی‌خواستی دخالت کنی پس چرا کرکوک را گرفتی. این خودش یک دخالت در جنگ است وگرنه آقای بارزانی می‌توانست بگوید من در اقلیم کردستان هستم حتی در کرکوک هم دخالت نمی‌کنم. همان طور که ما مالکی را به حساب کل شیعه نمی‌گذاریم آقای بارزانی را هم به حساب کل کردها نمی‌گذاریم. آقای بارزانی به اسم کُرد می‌خواهد خودش را تثبیت کند. آقای طالبانی که وضعیت سلامتی خوبی ندارند و امیدواریم بهبود یابند اما دیگر عملاً رقیب به حساب نمی‌آیند، اما آقای بارزانی یک رقیب بزرگ به نام عبدالله اوجالان دارند، آقای بارزانی می‌خواهد در توافق با اردوغان، اوجالان را از صحنه خارج کند، چون اگر کردها متحد شوند اوجالان رهبر کردستان بزرگ خواهد بود نه آقای بارزانی.

 

ناظم دباغ: من در این جلسه به عنوان نماینده اقلیم کردستان حاضر هستم و نماینده حزب آقای بارزانی نیستم که از ایشون دفاع کنم اما از کلیت سیاست دولت اقلیم دفاع می‌کنم. سیاست بر پایه منافع مشترک بنا می‌شود. این حرف‌ها مال امروز هم نیست.

من در مصاحبه‌ای گفتم ایران دید امنیتی به اقلیم کردستان عراق دارد اما ترکیه دید اقتصادی به این اقلیم دارد و از طریق اقتصادی منافع خود را در منطقه حفظ می‌کند. از منظر جغرافیایی، دو مثال از خود ایران می‌آورم. تنب بزرگ، تنب کوچک. شما چطور رفتید در این مناطق.

 

مسعود اسداللهی: از نظر تاریخی مال ما بود. انگلیسی‌ها و پرتغالی‌ها گرفته بودند بعد انگلیسی‌ها این مناطق را تحویل شیخ شارجه دادند.

 

ناظم دباغ: پس شما در جریان یک خلأ قدرت در این مناطق رفتید و تنب کوچک و بزرگ را پس گرفتید. الآن هم به سازمان ملل می‌گویید ثابت کن این مناطق مال ما نیست ما تحویل می‌دهیم.

دوم این‌که شما یک نقشه دارید و با این نقشه به دنیا نشان می‌دهید که خلیج فارس از ابتدای تاریخ خلیج فارس بوده است. در همین نقشه بیایید ببینید کُرد کجاست، کردستان کجاست، کرکوک کجاست. ما هم طبق همین مستندات وقتی داعش به کرکوک حمله کرد و ارتش عراق آنجا را خالی کرد رفتیم و کرکوک را که طبق مستندات تاریخی مال کردهاست پس گرفتیم. اما جنگ ما در موصل که معلوم نیست پیروزی دارد یا نه و بهای سنگینی هم دارد، لزومی ندارد. چرا ارتش عراق که 27 میلیارد دلار برایش هزینه شده با این تشکیلات نتوانست 6 ساعت در موصل مقاومت کند. همچنین 6 ماه است فلوجه و الانبار در دست داعش است اما ارتش عراق نتوانست این دو منطقه را از داعش پس بگیرد. کُرد در این شرایط حداقل بتواند مناطق خود را حفظ کند خودش کمک بزرگی است. اما به خاطر چه کسی برویم و در موصل بجنگیم مگر آقای نجیفی استاندار موصل برادر اسامه نجیفی نیست، مگر اهل تسنن نیست. ما به آقای مالکی زنگ زدیم و گفتیم موصل در حال سقوط است و شما باید از بارزانی درخواست کنید پیشمرگ به آنجا بفرستد اما آقای مالکی قبول نکرد و گفت ارتش من در موصل مستقر است. ما می‌گوییم باید همپیمانی کُرد و شیعه برای حفظ تمامیت عراق حفظ شود و نباید اجازه دهیم عراق فدای یک نفر شود. شیعه فدای یک نفر شود چون 10 سال است که حاکمیت عراق دست شیعه است و موفق نشد کُرد و سنی را با خود متحد کند و حتی موفق نشد شیعیان عراق را با هم متحد کند.

 

 الآن داعش در مناطقی که حاکم شده مثل شهر موصل و غیره، به خاطر حمایت‌های خارجی و داخلی (حمایت بعثی‌ها) که دارد به نظر می‌آید موقعیت مستحکمی دارد، نظر شما چیست؟

حجت‌الله‌ جودکی: در اینجا چند بحث مطرح شد یکی بحث اندیشه تکفیری و این‌که تکفیری‌ها می‌خواهند در آینده چه کار کنند و دوم بحث خود عراق است. این مسائل الآن در جغرافیای عراق در حال رخ دادن است که فعلاً به 3 گروه مختلف تقسیم شده‌اند. من مطمئن هستم که داعش به دلایل مختلفی موفق نخواهد شد. اولاً این افرادی که الآن دور هم جمع شده‌اند فقط براساس انگیزه‌های سیاسی در کنار هم هستند نه انگیزه‌های دینی. درست است که داعش یک گروهک با انگیزه‌های مذهبی است اما داعش فقط یک گروه از گروه‌هایی است که در عراق دور هم جمع شده‌اند. الآن در عراق 13 گروه هستند شامل جیش المجاهدین، نقشبندیه، کتائب العشرین، جیش‌الاسلام،‌ انصارالاسلام،‌کتائب‌الاسلام، شورای نظامی که در شهر انبار شکل گرفت، شورای عشایر عراق که الان مخصوصاً می‌خواهند این نام را بیشتر مطرح کنند، عناصر حزب سابق بعث هستند که سازماندهی شده‌اند، گردان‌های انقلاب عشرین و... تنها انگیزه‌های سیاسی این گروه‌ها را در کنار هم نگه داشته و به نظر من اگر آقای مالکی کنار برود انسجام این گروه‌ها از بین می‌رود. آقای مالکی نماد شیعه نیست. داعش با سیاست رعب جلو آمده است و در محیط‌هایی که همه مرعوب شوند ممکن است پیروز شود ولی مردم اهل فکر هستند.

وقتی داعش وارد عراق شد من در حال تماشای تلویزیون «حدث» بودم. یکی از فرماندهان داعش به نام ابوحمزه که به نظرم سعودی بود چند اسیر عراقی گرفته بود، 4 اسیر را نشانده بودند این فرمانده داعش نگاه تندی به اسرا کرد، سیلی محکمی در گوش اسیر اولی زد و گفت: بگو الدوله الاسلامیه که اسیر باید می‌گفت «باقیه» یعنی دولت اسلامی باقی و پایدار است. اسیر اول گفت «باقیه». رفت سراغ اسیر دوم سیلی محکمی در گوش او زد و باز گفت الدوله الاسلامیه اسیر دوم هم گفت باقیه، رفت سراغ اسیر سوم که یک درجه دار عراقی بود و همین عبارت را گفت اما اسیر سوم نگفت باقیه و فقط به فرمانده داعش نگاه کرد. فرمانده داعش با لگد به سینه اسیر سوم کوبید و او را نقش بر زمین کرد و سپس اسلحه‌اش را روی گلوی اسیر گذاشت و شلیک کرد. خوب داعش با این سیاست جلو آمده و این سیاست دوام ندارد زیرا زور پایدار نمی‌ماند.

اگر آقای مالکی و افرادی که در عراق هستند هوشیار باشند و به جای این که در وضعیت کنونی دعواهای فرعی طرح کنند به فکر وحدت و یکپارچگی کشور باشند و بگویند ما می‌خواهیم دولت وحدت ملی تشکیل دهیم همه گروه‌ها و جریان‌ها بیایید و مشارکت کنید. با این کار تمام این گروه‌هایی که الان علیه عراق و در کنار داعش ائتلاف کرده‌اند، از بین می‌روند چون همین گروه‌ها باید بیایند و سهم خود را از دولت وحدت ملی بگیرند.

به طور کلی و همانطور که در ابتدا گفتم یک سناریوی اصلی برای کل منطقه نوشته شده و آن هم سناریو جانشینی گفتمان تکفیر به جای گفتمان تقریب است اما این سناریو را در هر جا به اشکال مختلف پیاده می‌کنند. سناریویی که در عراق و علیه دولت عراق پیاده می‌شود با سناریویی که در سوریه پیاده می شود یکی نیست اما هدف کلی یکی است و ما باید تلاش کنیم که این جنگ تبدیل به جنگ فرقه‌ای و مذهبی نشود چون اگر این‌گونه شود منطقه باید میلیون‌ها کشته بدهد. زیرا همه می‌خواهند از معتقداتشان دفاع کنند و همه هم می‌خواهند به بهشت بروند، ما باید مراقب این مسأله باشیم.

 

 در برخی رسانه‌ها می‌شنویم که تروریست‌های داعش هر روز دارند از عراق اخراج می‌شوند و کار داعش تمام شده، اما در برخی از رسانه ها هم از پیشروی‌های عجیب و غریب داعش گفته می‌شود و حتی برخی رسانه‌ها از الفاظی غیر از تروریست برای داعشی‌ها استفاده می‌کنند، جناب اسداللهی به نظر جنابعالی ابعاد استقرار داعش در عراق در چه اندازه و چگونه خواهد بود؟

مسعود اسداللهی: داعش تقریباً بیش از یک سال است که در سوریه فعال شده یکسری جاها را تصرف کرده اما نه توانسته نظام را سرنگون کند و نه توانسته رقبای خود را در بین مخالفین نظام در سوریه از بین ببرد.

الان بیشترین جنگ داعش درسوریه بامخالفین نظام است نه با خود نظام. از دیرالزور تا رقه میدان جنگ داعش با بقیه گروه‌ها مثل جبهه النصره و... است. اگر داعش می‌توانست کاری از پیش ببرد باید الان و پس از یک سال نظام سوریه سرنگون می‌شد. بنابراین داعش عناصر پیروزی و به قول خودش تشکیل دولت اسلامی را ندارد، اما داعش از بین نخواهد رفت چون تفکر تکفیری ریشه در تاریخ دارد زیرا حتی اگر این گروه هم سرکوب شود گروه دیگری درست می‌شود. مهم این است که عقبه داعش که الان باز است و اینها به راحتی از ترکیه تغذیه مالی و تسلیحاتی و انسانی‌ می‌شوند بسته شود. تا وقتی این عقبه باز است داعش جولان می‌دهد. من اعتقاد ندارم عربستان داعش را به وجود آورده چون عربستان اصلاً عرضه به وجود آوردن یک گروه چه داعش و چه هر گروه دیگری را ندارد. عربستان از نظر اجتماعی یک نظام بسیار عقب مانده است و جذابیتی برای هیچ کس ندارد و علت این که عربستان سراغ داعش می‌آید این است که کس دیگری را ندارد. اگر عربستان می‌توانست خودش گروه خودش را تشکیل می‌داد. شما اگر پول را از عربستان بگیرید هیچ فکر و استراتژی در عربستان وجود ندارد. عربستان فکر می‌کند همه چیز را با پول می‌شود حل کرد در حالی که این اشتباه اصلی عربستان است. آنچه داعش الان از آن سود می‌برد این است که بیش از آن که داعش قوی باشد دولت عراق ضعیف است. نکاتی که آقای دباغ فرمودند کاملاً درست است. یعنی اشکال‌های ساختاری در دولت عراق وجود دارد و همان طور که آقای جودکی هم اشاره کردند آقای مالکی اشتباهاتی مرتکب شد. یکی از این اشتباهات بزرگ آوردن افسران بعثی بود.

فساد در عراق بسیار گسترده است. خود آقای مالکی فاسد نیست اما نظام سیاسی عراق از نظر مالی بشدت فاسد است و نکته دیگر این که دعواهای سیاسی در عراق زیاد است. هر نظامی که درگیر دعواهای سیاسی زیاد باشد، فساد در سایه این دعواها رشد می‌کند.

اما اگر بخواهیم تمام حوادث کنونی عراق را به گردن مالکی بیندازیم ظلم است. حتی اگر مالکی هم نبود داعش به عراق حمله می‌کرد حتی اگر ایاد علاوی هم بود داعش می‌آمد. داعش کاری به این حرف‌ها ندارد. داعش یک تز دارد که همه این حکام را کافر و مرتد می‌داند. بنابراین الان داعش نمی‌تواند موفق شود چون اگر به نقاط عمل داعش نگاه کنیم می‌بینی که همه در مناطق سنی‌نشین است. درست است که داعش کربلا و نجف را تهدید می‌کند اما مطمئناً نمی‌تواند همین عملکردی که در موصل دارد در نجف یا کربلا داشته باشد. این شهرها شیعه‌نشین هستند. حتی در منطقه کردستان هم داعش نمی‌تواند عملکرد کنونی خود را داشته باشد. تنها در یک صورت داعش می‌تواند عملکرد قوی در شهرهای شیعه‌نشین یا کرد داشته باشد و آن هم زمانی است که تمام اهل سنت را با خود همراه کند که این کار هم به این زودی‌ها و در کوتاه‌مدت امکانپذیر نیست. بنابراین داعش پیروز نمی‌شود اما از بین هم نمی‌رود. ممکن است تضعیف شود، منزوی شود اما داعش نابود نخواهد شد. اگر عقبه داعش بسته شود و عربستان، ترکیه و قطر حمایت‌های مالی، سیاسی و لجستیکی خود را قطع کنند داعش بشدت تضعیف می‌شود و آن زمان است که می‌توان داعش را بی‌اثر کرد اما تفکر تکفیری وجود خواهد داشت.

 

 الان که این عقبه‌ها وجود دارد فکر می‌کنید داعش بتواند مناطقی را که در عراق به دست آورده حفظ کند؟

مسعود اسداللهی: متأسفانه تا زمانی که سیاست‌های اردوغان وجود دارد شرایط این است. وقتی امریکا اعلام کرد یکی از گزینه‌های ما این است که با هواپیماهای بدون سرنشین به عراق بیاییم و علیه مواضع داعش حمله کنیم بلافاصله اردوغان موضعگیری کرد و گفت ما مخالفیم چون تجربه این هواپیماها در افغانستان و پاکستان و یمن ثابت کرده که بی‌گناهان کشته می‌شوند. آیا آقای اردوغان واقعاً نگران بیگناهان عراق است؟ نه اردوغان فهمید اگر امریکا بیاید ممکن است داعش ضربه بخورد. اردوغان با این موضعگیری‌ها مکنونات قلبی خود را به خوبی علنی می‌کند.

 

ناظم دباغ: روز اول که داعش موصل را تصرف کرد. روز دوم کارمندان کنسولگری را اسیر کردند. اردوغان در واکنش به اسارت کارمندان کنسولگری در موصل گفت: من تذکر داده بودم اما گوش نکردند. خب چطور تذکر دادی هنوز یک روز است که داعش وارد موصل شده تو چه زمانی تذکر دادی که مواظب باشند؟ دوم، وزیر نفت ترکیه گفت: این وضعیت و شرایط تأثیری بر ما ندارد. بعد از آن نخست‌وزیر ترکیه گفت: کردها حق تعیین سرنوشت خود را دارند یعنی گام به گام موضع خود را نشان دادند. ترکیه پس از بیداری عربی در مصر، لیبی و تونس به عنوان یک کشور سنی فکر کرد. در حال پیروز شدن است. در مورد بحران سوریه هم ترکیه گفت سرنگونی بشار اسد چند روز بیشتر طول نمی‌کشد، اما 3 سال گذشت و اتفاقی نیفتاد. ترکیه حتی در توافقات اقلیمی خود با دیگر کشورها پیروزی به دست نیاورد و همه اینها را می‌خواهد در عراق جبران کند. ترکیه تصور می‌کند، داعش پیروز شود یا نشود، توانسته منافع خود را حفظ کند چون ترکیه فکر می‌کند چه از طریق کردها و چه از طریق ایجاد منطقه سنی منافع خود را حفظ کرده است.

 

مسعود اسداللهی: ترک‌ها فکر می‌کنند که منافعشان را حفظ کرده‌اند در حالی که ترک‌ها اشتباهی را مرتکب می‌شوند که پاکستانی‌ها مرتکب شدند. پاکستانی‌ها طالبان را رشد دادند و فکر می‌کردند در افغانستان طالبان می‌شود همپیمان طبیعی پاکستان. الان طالبان بلای جان دولت پاکستان شده است. همزمان با جریان موصل طالبان به فرودگاه کراچی حمله کرد. ارتش پاکستان هم مدتی است که با طالبان درگیر است و روزانه اخبار مربوط به کشت و کشتار دو طرف را می‌شنویم. خب همین اشتباه را ترکیه الان مرتکب می‌شود. ترکیه فکر می‌کند با داعش می‌تواند به منافع خود دست یابد. نکته جالبی درباره داعش وجود دارد که در رسانه‌ها خیلی به آن توجه نشد. داعشی‌ها هر مقبره ای را چه مذهبی و چه غیرمذهبی با خاک یکسان می‌‌کنند. یک جا این کار را نکردند، آرامگاه جد امپراتور عثمانی آقای سلیمان بیگ در داخل خاک سوریه 25 کیلومتری مرز ترکیه و سوریه است. طبق توافقنامه بین دولت آنکارا و دمشق حفاظت از این آرامگاه برعهده ارتش ترکیه است، پس از آنکه داعش پیشروی کرد و به مرز ترکیه رسید ناگهان این خبر در ترکیه پخش شد که داعش قبر سلیمان بیگ را با خاک یکسان می‌کند، ترک‌ها اول اخطار کردند که ما تحمل نمی‌کنیم به قبر جد عثمانی آسیب برسد. سپس ترک‌ها با داعش به صورت پنهانی توافق کردند و نه‌تنها داعش به این آرامگاه حمله نکرد بلکه اجازه داد نیروهای اضافی از ارتش ترکیه از مناطق داعش رد شده و از این آرامگاه حفاظت کنند. این نشان می‌دهد که بین داعش و ترکیه روابط و توافق‌هایی وجود دارد. چطور داعشی‌ها در موصل قبر یک شاعر معروف عرب را که نه جنبه مذهبی دارد و نه شیعه است با خاک یکسان کرده‌اند اما از قبر جد عثمانی می‌گذرند.

ترک‌ها فکر می‌کنند با کنار آمدن با داعش می‌توانند از آن‌ها به عنوان اهرم استفاده کنند اما همانطور که طالبان برگشت و علیه پاکستان اقدام کرد داعش هم روزی برمی‌گردد و علیه ترکیه اقدام می‌کند.

 

روزنامه ایران، جهارشنبه 11 تیرماه 1393، سال بیستم، شماره 5684، صفحات 1 و 8 و 17.

 

 

 

 

 

 

 

 «ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان در تهران در میزگرد ریشه‌های بحران اخیر عراق:‌ بعثی‌زدایی عراق ضرورتی انکارناپذیر است/ جای خالی طالبانی در عراق امروز حس می‌شود/ نقش آمریکا،‌ عربستان و ترکیه در بحران آفرینی‌ها «ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران با اشاره به اینکه به اعتقاد من عراق یک کشور واحد است و مردم آن یکی هستند، گفت: دوعامل خارجی و داخلی باعث بروز مشکلات امنیتی اخیر عراق شده است.

به گزارش خبرنگار بین‌الملل فارس نشست راهبردی «تحولات عراق» با حضور «ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران، «حسین رویوران» کارشناسی ارشد مسائل غرب آسیا و سید «رسول شبیبی» کارشناس ارشد مسائل عراق، همزمان با تحولات امنیتی این کشور روز چهارشنبه 28 خردادماه 1393 در محل خبرگزاری فارس ‌برگزار شد.

در این  نشست تخصصی «ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران،‌ «حسین رویوران» کارشناس ارشد مسایل خاورمیانه و سید «رسول شبیبی» کارشناس ارشد مسایل عراق به  ارائه دیدگاه‌هایشان در خصوص زمینه‌های پیدایش بحران اخیر و همچنین عوامل داخلی و خارجی آن پرداخته و به بحث و تبادل نظر پرداختند.

این نشست در سه بخش به بررسی تحولات اخیر پرداخته شد و پرسش‌هایی مطرح گردید که پاسخ به آنها به مخاطبان تصویر درست‌تری از دلایل و ریشه‌های بحران امنیتی عراق به دست می‌دهد.

 

بخش اول؛ ریشه‌ها و بسترهای داخلی خشونت در عراق : در این بخش کارشناسان ریشه‌های این بحران را از سال 2003 م تا سال 2011 و همچنین از سال 2011 تا پیش از برگزاری سومین انتخابات پارلمانی اخیر مورد بحث و بررسی قرار دادند.

 

بخش دوم؛‌ عوامل منطقه‌ای و بین‌المللی بحران امنیتی عراق. در این بخش کارشناسان به نقش منطقه‌ای کشورهایی چون عربستان سعودی، ‌ترکیه، ‌قطر و همچنین تحولات اخیر سوریه به همراه نقش آمریکا و ناتو پرداخته و بویژه با طرح پرسش‌های اساسی از رفتار برخی کشورها به پشت پرده حمایت‌ها از داعش اشاره کردند. علاوه بر این به نقش جمهوری اسلامی ایران و روسیه نیز پرداخته شد.

 

بخش سوم؛ ‌در این بخش کارشناسان به ارائه دیدگاه‌های خود برای برون رفت از بحران جدید و ساختن آینده‌ای بدون حضور و دخالت کشورهای خارجی در عراق پرداختند. همچنین به نقش علمای اهل تسنن و تشیع در مدیریت بحران و تلاش‌ها برای رو در رو قرار دادن مذاهب در عراق پرداخته شد.

 

تحولات امروز نتیجه اشتباهات دیروز

 

«ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران در پاسخ به اینکه چرا پس از نابودی صدام و رهایی این کشور از ظلم و ستم و برگزاری انتخابات پرشور مردمی شاهد اینگونه حملات تروریستی توسط داعش در عراق هستیم، اظهار داشت: در ابتدا از دعوت شما و برگزاری این نشست تشکر می‌کنم و دوست داشتم زودتر از این حضور می‌داشتم که میسر نشد، در پاسخ به سؤال شما به گونه‌ای دیگر جواب می‌دهم و باید این موضوع را مطرح کنم که چرا تأخیر شد؟ باید این اتفاق زودتر می‌افتاد. این امر نتیجه یک واکنش است که بهره‌اش این بود.

 

وی در تشریح این مدعای خود تصریح کرد: وقتی صدام سقوط کرد خیلی طول کشید تا امنیت در عراق با ثبات شود. پیشمرگه کردستان همکاری‌هایی به بغداد که مدارکی هم موجود است می‌کرد. و حتی محافظین آن‌ها هم کردها بودند. به اعتقاد من عراق یک عراق است و مردم آن یکی هستند. دشمن اکنون داخل این جمعیت به دنبال هوادار است و در آنجا که بعثی‌ها نفوذ بیشتری دارند اختلاف‌ها بیشتر شد، متأسفانه خیلی از افراد بعضی تشکیلات سیاسی، عربی عراقی قبلاً‌ هم گفتم تفکر بعثیانه در آنجا تا الآن غالب و مسلط است و ایده و ایدئولوژی شبه حزب عربی با شعار اتحاد عراق، سوریه و مصر را با شعار ام‌ عربی ... واحد هستند از آنجا که این اتفاق‌ها لحاظ شد به نظر بنده این روز نتیجه آن اتفاقات است و عواملی که نفوذ کردند به داخل سیستم امنیتی ارتش و تشکیلات عراقی (بعثی‌ها) که به عنوان «هسته‌های خوابیده» می‌توان از آنها نام برد.

 

دباغ در خصوص حملات گروه تروریستی داعش به موصل، گفت: وقتی داعش و بعثی‌ها به موصل حمله کردند سه هزار نفر بودند و نیروهای عراقی 7 هزار نفر که در مدت چند ساعت عقب‌نشینی کردند و اکنون صدهزار نفر شدند این در پی آن تفکر و وجود بعثی‌هاست. در ابتدای امر تصمیم گرفته شد ارتش عراق بازسازی و به صورت جدید تأسیس شود و آنجا تأکید کردیم که نباید از افسران ارشد بعثی سابق استفاده کرد. آن چیزی که در موصل می‌بینیم فروپاشی سه تیپ نظامی تازه مسلح شده با تجهیزات و امکانات روز بود که حتی فرماندهان این سه تیپ نتوانستند با هلی کوپترهای شخصی خود موصل را ترک کنند و به اربیل آمدند، همه آن تجهیزات و هلی‌کوپترها الان دست بعثی‌ها است. متاسفانه عدم اخراج این بعثی‌ها از ساختار ارتش عراق به جایی رسید که امروز می‌بینیم که عراق را به جان هم انداخته‌اند و در این مورد به نظر من آقای مالکی باید پاسخگو باشد.

 

بعثی زدایی ضرورتی انکار ناپذیر

 

نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران، افزود: وقتی جنگ میان ایران و عراق صورت گرفت عراق بیش از یک میلیون نظامی داشت و 2.5 میلیون نیروهای جیش‌الشعبی بودند و 500 گردان محلی در کردستان عراق داشت که هر گردان 500 نفر بودند. این آمار و ارقام جدای از گروه امنیت و پلیس عراق در آن برهه از زمان است. همه این‌ گروه‌های نظامی از حزب بعث نان خورده‌اند و در مدت کوتاه نمی‌شود بعثی‌زدایی کرد. حتی پارلمان عراق قانونی تصویب کرد که حزب بحث ریشه‌کن شود اما این اتفاق صورت نگرفت.

 

وی یاد آور شد: ما کردها قبل از حمله داعش به عراق در خصوص تحرکات آنها به بغداد گزارش‌ها و اطلاعاتی دادیم و گفتیم که اینها یکی دو ماه است که تحرک دارند. افسران ارتش در موصل هم گزارش می‌دادند اما آقای مالکی بیشتر به گزارش آن‌ها اعتماد کرد و در مورد گزارش‌های ما فکر منفی داشت. موضوع اختلافات و نبودن احساس عراقی در سیستم عراق کنونی دیده می‌شود. الآن بعثی‌ها که به تروریست‌ها کمک کردند به خاطر این نیست که داعش را بپذیرند حتی بعثی‌ها داعشی‌ها را هم نمی‌پذیرند. بعضی‌ها می‌گویند اختلافاتی بین کردها و دولت مرکزی عراق است.ولی اینگونه نیست ما کردها می‌گوییم مرجعیت ما قانون اساسی باشد که توافق شده و آن را مبنای حل مشکل قرار دهیم ولی بعثی‌ها و احزاب عربی سنی مخالف آن هستند.

 

حس همگرایی در عراق کم شده است

 

دباغ، خاطرنشان کرد: عراق جدید را به وجود آوردیم ولی متأسفانه نتوانستیم آن را نگه داریم و باید کاری کنیم که اگر افتخار نکنیم ولی بپذیریم که عراقی هستیم. باید عراقی‌ها احساس کنند عراقی هستند. وی در مورد کمک اکراد به دولت برای مقابله با داعش هم گفت:‌ در قانون اساسی یک بندی داریم که یک بخش آن دولت عراق و در بخش دیگر کردستان در خصوص نیروهای مسلح تصمیم می‌گیرد و نمی‌توانند نیروهای خود را بدون تأیید و درخواست فرمانده کل مسلح انتقال بدهند. اگر دولت عراق نیاز به نیرو داشته باشد باید آقای مالکی به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح دستور دهد .

 

مصر هم در پروژه آتی داعش قرار دارد

 

نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران، عنوان کرد: نیروهای ارتش عراق سه شکست در سال‌های اخیر خورده است. نخستین شکست در جنگ ایران و دیگر کویت و شکست انتفاضه بود که ارتش عراق در کردستان پس از 24 ساعت پاک شد. آیا به این ارتش و این روحیه می‌شود اعتماد کرد. این امر سخت است. چند شب گذشته در جلولا جنگ سختی بود، پیشمرگه توانست داعش را بیرون کند. 24 زخمی و شش شهید دادیم. ما آماده کمک به دولت عراق هستیم در صورتی که آقای مالکی از اکراد بخواهد.

 

دباغ در ادامه  شرایط امروز عراق را نتیجه اشتباهات گذشته در عدم بعثی زدایی و عدم ایجاد وحدت در داخل دانست و در باره برنامه‌های آینده گروه تروریستی داعش نیز گفت:‌ یکپارچه کردن سوریه، عراق و مصر ایدئولوژی است که داعش برای تشکیل دولت اسلامی عراق و شام برنامه‌ریزی کرده است و اولین گامشان این است که در میان اهل تسنن پا بگذارند و آن هم به آسانی صورت می‌گیرد.

این مقام سیاسی منطقه کردستان عراق،‌ تصریح کرد: دولت ترکیه هم وقتی در اتفاقات اخیر بی تقصیر نیست. چند وقت پیش هم در ترکیه شاهد این بودیم که پارلمان ترکیه در خصوص حمایت این کشور از داعش انتقادهایی را صورت داد.

 

چاره کار امروز عراق

 

دباغ عنوان داشت: به نظر من کل کشورهای منطقه تحولات عراق را مدنظر قرار دادند و اگر ببینیم چه به صورت مثبت و یا منفی این تحولات رویشان اثر دارد اما ما عراقی‌ها چه باید بکنیم؟ به نظر من باید برگردیم به مبادی اولیه وقتی که برای سقوط صدام تلاش کردیم آن موقع اکثریت تشکیلات سیاسی مسائل حزبی را کنار گذاشتند تا صدام از بین برود. بعد از آن عنوان شد که 10 سال فرصت نیاز است تا عراق مستقل شود اکنون 10 سال و 2 ماه گذشته است و عراق مستقل نشده است.

 

خلای وجود  جلال طالبانی

 

نبود آقای طالبانی هم می‌تواند از مسائلی باشد که بر تحولات امروز عراق تاثیر گذاشته است و به نظر من اگر طالبانی بود اینگونه نمی‌شد. آیا بعد از ایشان کسی است که کار را ادامه دهد. طالبانی همه را سر سفره و یا میز جمع می‌کرد و نتیجه‌ای می‌گرفت و اتحاد ایجاد می کرد بین شخصیت‌ها و گروه‌ها. اکنون همه‌چیز تداخل پیدا کرده یکی لازم است تا آن را جمع‌بندی کند که مردم عراق برنده باشند.

 

نقش آمریکا در تحولات عراق

 

وی افزود: آمریکایی‌ها هم دو نوع و یا سه نوع نظر مختلف گفتند. مثلا اوباما اخیرا گفته ما نمی‌توانیم وارد عراق شویم این به دو دلیل است یک عراق ارتش ندارد و حیثیت آن از بین رفته است دوم اینکه فاصله مردم و گروه‌های سیاسی و حکومت عراق وجود دارد و اگر خودشان حل نکنند ما نمی‌توانیم کاری بکنیم. اخیرا هم سعودی‌ها تعریفشان را تغییر دادند و به نحوی ارتش به عراق می‌فرستند.

آمریکا هم تعریفش را تغییر داده و به گونه‌ای دیگر عمل می‌کنند. آمریکایی‌ها می‌گویند به این دلیل وارد می‌شوند که ایران کمک مذهبی نکند و آمادگی داریم که همچون مذاکرات افغانستان در خصوص عراق با ایران مذاکره کنیم. البته در کنار عوامل داخلی که گفتم نقش عوامل خارجی در بحران امنیتی عراق نیز غیر قابل انکار است. به هرحال عربستان سعودی،‌ قطر،‌ ترکیه، آمریکا به دنبال منافعی در عراق هستند.

 

پیشنهاد میزبانی ایران برای برگزاری کنفرانس آشتی در عراق

 

این شرایط پیش آمده و الان باید چکار کنیم؟ مشکلاتی در داخل وجود دارد آیا می‌توان کل مسائل عراق را فدا کرد بدون آنکه کاری صورت گیرد؟ ‌ما می‌توانیم ایران را میزبان کنفرانس کنیم و اینگونه اظهارنظرها را در آنجا مطرح کنیم و همانگونه که کنفرانس طائف در لبنان عمل کرد ما هم انجام دهیم.

 

(توضیح خبرگزاری فارس: کنفرانس طائف در سال 1989م و در پی تشدید خشونت های داخلی در لبنان در عربستان برگزار شد و بدون‌آنکه به تمامیت ارضی این کشور خدشه‌ای وارد شود درگیری‌های داخلی پایان گرفت. این کنفرانس به تمامیت ارضی لبنان احترام گذاشت و مشارکت سیاسی همه طوائف را خواستار شد. لیکن این کنفرانس آنگونه که تحلیل می‌شود یک راه حل برای تحولات آن روزهای لبنان نبود بلکه نوعی آتش بس محسوب می‌شد.)

 

 

 

 

 

 

 

 

سلفی‌گری حمله به موصل و حضور داعش در منطقه خاورمیانه، چیز جدیدی نیست. با فروپاشی رژیم بعث سابق و طالبان در افغانستان، پدیده تندروی و اسلامگرایی متعصبانه سلفی اوج گرفت. پس از تاسیس دولت جدید در عراق، قدرتی که در عراق مسلط بود، بیشتر شیعیان و کردها بودند و البته مشارکت طیفی از اهل تسنن هم به چشم می‌خورد.

بنابراین کسانی که نمی‌خواستند شیعه و کرد در عراق قدرتمند باشند به دنبال توطئه‌ای رفتند تا وضع عراق به هم بخورد.  به اضافه این‌که منافع کشورهای بزرگ در خاورمیانه و منطقه (به خاطر حفاظت از بازار منطقه) و تامین انرژی سوخت و نفت باعث شده آنها درصدد این باشند که استقرار در کشور عراق ایجاد نشود و بنابراین عراق به حمایت آنها نیاز داشته باشد. داعش در این چارچوب در حال استفاده از فضای به وجود آمده است.

دیدید که وقتی مساله سوریه به وجود آمد دولت‌های قدرتمند اروپایی، آمریکا و منطقه‌ای به بهانه حمایت از دموکراسی و علیه دولت سوریه، به اپوزیسیون کمک کردند. اپوزیسیون که متشکل از نیروهای تندرو اسلامی چون اخوان و سلفی در سوریه بود در ادامه منافع مشترک بین گروه‌های سلفی منطقه به انضمام حمایت کشورهایی که مدعی حقوق اهل تسنن و سنی‌گرایی بود به این جریان کمک کرد.

به همین دلیل امروز شاهد آن هستیم که گروه‌های مسلح متشکل از تشکیلات مختلف در این اتفاقات حضور دارند و همه در چارچوب دولت اسلامی شام ـ عراق متحد شده‌اند. امثال بعثی‌ها، نصرت‌الاسلام، جند الاسلام و... با هم متحد شده‌اند و کمک‌های خارجی هم به آنها رسید.  ظاهرا با ماندنی شدن بشار اسد در انتخابات اخیر سوریه و ماندن قدرت در دست شیعیان عراق، قدرت‌های خارجی جماعت اپوزیسیون را تحریک کردند تا به طرف موصل بیایند. 

اگر به عقبه تاریخی افراط‌گرایی برگردیم، می‌رسیم به دولت سعودی و قطر. اگر بخواهیم کمی دورتر برویم باید زمانی را درنظر آوریم که «اسامه بن‌لادن» به ‌عنوان یک سعودی به افغانستان رفت و بنیادگرایی اسلامی را بنیان نهاد و با ارزش‌های غربی شروع به مبارزه کرد.

از سوی دیگر شاید اشتباهات دولت‌های قدرتمندی مثل شوروی، چین و حتی خود آمریکا وقتی خواستند از اسراییل حمایت کنند در این امر تاثیرگذار بود. در آن شرایط کشورهای فوق‌الذکر به جای وارد شدن خودشان، با مطرح‌کردن مسائل ایدئولوژی تدین را به میدان آوردند. مثلا به بهانه اسلامگرایی، چنین جریان‌هایی را وارد میدان جنگ کردند.

اخیرا این جریان‌ها بلای جان کسانی شد که در ابتدا به تحریک آنها پرداختند. مثال کاملش را می‌شود در افغانستان مشاهده کرد. بعدا شوروی از آن‌جا رفت و طالبان مستقر شد. در ادامه صدام حسین که به کمک کشورهای اروپایی قدرت پیدا کرد، آن‌قدر برای کسانی که به او میدان دادند مشکل درست کرد که خودشان مجبور شدند دخالت کنند و باعث سقوط او شدند.

به نظر من نتیجه داعش هم این‌گونه است. هر کشوری و هر مجموعه‌ای که در حال حمایت از آنهاست باید بداند ایده و استراتژی گروه‌هایی مثل داعش در ادامه برای خود آن مجموعه یا کشور هم خطرناک است. 

متاسفانه مردم و سیاستمداران منطقه در برخی مواقع شرایط بروز این جریان‌ها را فراهم می‌کنند. وقتی دعوا و جنگی به‌وجود می‌آید و خبری از صلح و اتحاد نیست، زمینه را برای گروه‌هایی همچون داعش فراهم کرده‌اند. در اهل تسنن خیلی‌ها هستند که با این جریانات تکفیری موافقتی ندارند اما به خاطر وجود برخی نارضایتی‌های انتخاباتی و ... رفتاری می‌کنند که باعث می‌شود بروز چنین رفتارهایی تقویت شود. این‌گونه است که آنها توانسته‌اند با تعداد ۳۰۰۰نفر، یک شهر ۲‌میلیون نفری را در مدت چند ساعت کنترل کنند. 

آنچه باید انجام بگیرد، اتحاد نظری و عملی برای جمع‌کردن قدرت است تا بتوانیم مقابل این پدیده مقاومت و در ادامه آن را نابود کنیم. همان‌گونه که در روز اول کشورها و دولت‌های منطقه برای سقوط صدام حسین متحد شدند، برای مبارزه با داعش هم باید از عنصر اتحاد استفاده کرد. امروز داعش یک صدام دیگر است.

بنابراین کشورهای منطقه باید متحد شوند و از مسائل شخصی، تشکیلاتی و متعصبانه دوری کنند و حقوق را هم در نظر بگیرند. اگر به گذشته برگردیم، باید بگویم این اتحاد وجود ندارد اما اگر به فکر آینده و ضرورت‌های موجود باشیم، به نظر می‌رسد که وقت متحد شدن رسیده است. باید بدانیم فدا کردن مسائل کلی در راه رسیدن به مسائل شخصی و گروهی عاقلانه نیست.

 

روزنامه شهروند، یادداشت اول، سه‌شنبه 27 خردادماه 1393، سال دوم، شماره 307، صفحه 9.

 

 

 

 

 

 

 

«معتقدم که اگر بغداد به تصرف داعش درنیاید، به سادگی مناطق تحت اشغالش را از دست نمی دهد و این مناطق را سرآغازی برای اعلام دولت اسلامی عراق و شام خواهد کرد و با توجه به هم مرزی این مناطق با سوریه که این گروه در خاک آن کشور هم منطقه نفوذ خاص خود را دارد، این زمینه سازی ای خواهد بود برای تجزیه عراق به گونه ای دیگر و هدف آن ها هم زنده کردن ولایت موصل می باشد که این هدف آن ها با اشغال اقلیم کردستان بدست می آید ...».

 

کردپرس: با تسلط داعش بر مناطق وسیعی از خاک عراق که ساکنان آن سنی می باشند، گمانی زنی ها در خصوص آینده این کشور و تاسیس اقلیم سنی در منطقه بالا گرفته، در این میان مواضع و دیدگاه ها در محافل سیاسی اقلیم کردستان و اظهارنظر مسئولین این اقلیم که پس از کنترل کامل مناطق مورد مناقشه به همسایگی داعش درآمده اند، نمایانگر دیدگاه کُردها در قبال این تحولات و امیدها و نگرانیهایشان از آینده سیاسی عراق می باشد.

خبرگزاری کردپرس برای تحلیل و واکاوایی تحولات اخیر عراق به سراغ «ناظم دباغ» نماینده رسمی دولت اقلیم کردستان در جمهوری اسلامی ایران رفت که متن این مصاحبه در پی می آید.

 

کردپرس: آخرین وضعیت در مناطق بحرانی عراق چگونه است؟

ناظم دباغ: بعد از حمله گروه دولت اسلامی عراق و شام (داعش) و از دست دادن روحیه و فرار نیروهای ارتش عراق در استان نینوا، این گروه توانسته به طور کامل شهر موصل را کنترل کند و از کارمندان ادارات دولتی درخواست کرده است که در محل خدمت خود آماده شوند و چندین قانون شرعی را برای مردم و اداره موصل اعلام کرده و بعد از موصل توانسته تکریت در استان صلاح الدین را هم کنترل کند و هم اکنون نیروهایش نزدیک سامرا است. در مناطق جدا شده از اقلیم کردستان (مناطق مورد مناقشه) که پیشتر تحت کنترل ارتش عراق بود، متاسفانه نیروهای این ارتش به صورتی غیر منتظره روحیه خود را از دست داده و از این مناطق عقب نشینی کردند و اکثر این نیروها تسلیحات و مهمات خود را به نیروهای داعش تحویل داده اند و هم اکنون نیروهای پیشمرگ و نیروهای امنیتی و پلیس اقلیم کردستان، کرکوک (منطقه کیوان، فرودگان نظامی، فتحه، دوزخورماتو، بشیر، ملا عبدا...، داقوق تا مرز خورماتو و سلیمان بگ) ، مناطق سنجار، تلعفر و مناطقی که ماده 140 قانون اساسی عراق آن ها را در بر می گیرد را تحت کنترل خود درآورده اند. همچنین در منطقه موصل و مناطق دیگر نیروهای پیشمرگ مستقر هستند از جمله مناطق نزدیک سعدیه، قَرتَپه و جلولا. هم اکنون (زمان مصاحبه) در سعدیه درگیری جریان دارد و بار دیگر ارتش عراق شروع به انجام عملیات کرده است و داعش در مناطق سعدیه و ملا عبدا... حضور دارند و در این منطقه درگیری هایی وجود دارد.

 

کردپرس: یکی از مهمترین ابهامات حوادث موصل چگونگی تصرف این شهر توسط نیروهای تروریست و بویژه عدم عکس العمل نیروهای نظامی امنیتی است. ارزیابی شما از این مسئله چیست؟

ناظم دباغ: در چند مصاحبه دیگر هم به این مسئله اشاره داشته ام، حمله ای که داعش به موصل انجام داد مشکوک و مبهم می باشد، نیروهایی که براساس آخرین اطلاعات رسیده بیشتر از 3 هزار نفر نمی باشند، افراد فراری از موصل و دیگر مناطق گفته اند که اصلاً نیروهای داعش را ندیده اند و با شعار «فرار کنید آمدند» مردم و نیروها از شهر فراری شده اند. این امر نشان دهنده‌ آن است که مهاجمان برنامه ریزی دقیقی داشته است و این برنامه تنها توسط این گروه‌ آماده نشده است، بلکه با همکاری و هماهنگی با ساکنان شهر و نیروهای امنیتی، پلیس و ارتش عراق در منطقه بوده است، در غیر اینصورت محال بود که در عرض شش ساعت نزدیک به 100 هزار نیروی مسلح عراقی از نیروهای امنیتی و پلیس گرفته تا نیروهای ارتش اینگونه سهل و آسان از موصل عقب نشینی کنند. دلیل این امر این واقعیت بوده. دلیل دوم، همکاری ساکنان این مناطق بوده، همانگونه که مطلعید، موصل شهری است بزرگ که نزدیک به دو میلیون جمعیت دارد و می توان گفت 99 درصد آن سنی می باشد و اهالی و عشایر موصل از گذشته؛ اساس تشکیل ارتش عراق بوده اند و بیشتر فرماندهان عالی رتبه ارتش بعث از این منطقه بوده‌اند، به همین دلیل بر این اعتقادم به همان شیوه ای که قیام در کردستان شکل گرفت (دهه 90 میلادی) در داخل موصل، خود مردم، همکاری داعش را کرده اند. زیرا قیام کردستان همراه بود با همکاری مردم و ارتش خیلی سریع روحیه خود را باخت و از منطقه فراری شد. به همین دلیل تاکید می کنم که اگر داعش همکاری ساکنان منطقه را به همراه نداشت این گونه سهل و آسان این پیروزی را به دست نمی آورد. بر اساس اطلاعات، در برخی مناطق شمار نیروهای داعش تنها 60 نفر بوده اند و در مقابل این نیروی کم، نیروهای ارتش عراق فراری شده اند و در همه مناطقی که ارتش عراق عقب نشینی کرده است، اکثر تسلیحات خود را به داعش سپرده و آن ها را با خود نبرده‌ یا این که‌ آن ها را از بین ببرد که به دست این گروه نیفتد.

در برخی مناطق هم نیروهای پیشمرگ توانسته اند مناطقی را کنترل کنند که ارتش عراق از آن ها عقب نشینی کرده است و این مناطق؛ خانقین، جلولا و حمرین تا زاخو را در بر می گیرد و می توانم بگویم مرزهای مناطقی که ماده 140 آنها را در بر می گیرد، هم اکنون تحت کنترل نیروهای پیشمرگ است.

 

کردپرس: آیا نیروهای امنیتی عراق از زمینه سازی و شکل گیری چنین تحرکاتی خبر نداشتند؟ یا خبر داشتند و هشدار داده بودند، ولی مقامات مسئول و نیروهای عملیاتی به این هشدارها توجه نکردند؟

ناظم دباغ: در این خصوص دو موضوع مطرح است. آن گونه که ما اطلاع داریم در همه نشست ها و دیدارها، کسانی که خود را دوست مردم عراق می دانند و نگران آینده این کشور هستند، خطر رویدادهای سوریه و گسترش این خطر برای عراق و منطقه موصل و حتی کردستان را درک کرده بودند، بر این اعتقاد نیستم که از جانب کُردها و خیلی از شخصیت ها و جریانات سیاسی، بخشی از این اطلاعات و نگرانی ها به مقامات حکومت بغداد گوشزد نشده باشد، اما سخنان پیشین را یادآوری می کنم که دلیل اصلی این حوادث پنهان کردن اطلاعات از سوی برخی افراد در درون حکومت است. یعنی می توانم بگویم که عراق را به بازیچه گرفته اند. در این رابطه هم باید اشاره ای به گذشته داشته باشم، یعنی زمانی که نیروهای عملیاتی دجله از سوی دولت مرکزی عراق در مناطق مورد مناقشه و کرکوک تشکیل شد، در آن زمان مسئولان دولت اقلیم کردستان و رهبری سیاسی کُرد به صورت مداوم به نوری مالکی و مقامات دولت عراق یادآوری می کردند که این نیروی نظامی که تشکیل می دهند اکثریت اعضایش بعثی های دولت صدام هستند و این اشخاص قابل اعتماد نمی باشند؛ که اکنون برای همه معلوم شد این فرماندهی و نیروها همگی شکست خوردند، فرار کردند و یا به صفوف داعش پیوستند.

 

کردپرس: یعنی قبل از این رویدادها و حمله داعش، مسئولان اقلیم، مسئولان دولت مرکزی را از خطرات آگاه کرده بودند؟

ناظم دباغ: به صورت رسمی و غیررسمی بخشی از اطلاعاتی که نزد کُردها بوده به مسئولین بغداد داده شده، اما چرا هیچ توجهی نشد، این نیز سوالی دیگر است.

 

کردپرس: سخنگوی داعش در همان روز اول سیطره این گروه بر موصل در مصاحبه ای با کانال کُردی زبان روداو تاکید کرد که این گروه بعد از نینوا برنامه ای برای حمله به اقلیم کردستان عراق ندارند، به اعتقاد شما آیا احتمال حرکت نظامی این گروه به سوی مناطق کُردنشین (مناطق مورد اختلاف؛ کرکوک، خانقین) وجود دارد؟

ناظم دباغ: به اعتقاد من نباید به دشمن اطمینان کرد. داعش در حال حاضر از این موضوع به خوبی آگاه است که نیروی پیشمرگ اقلیم کردستان تنها نیرویی است که به تمام معنا متعهد و پایبند به خاک سرزمینش است. جنگ با نیروهای پیشمرگ آسان نیست، نکته دوم این است که داعش از ملحق شدن بخشی از نیروهای ارتش عراق مطمئن است، نکته سوم این که‌ داعش در اطمینان خاطر دادن به کُرد، هدف اجرایی کردن برنامه خود را دارد. آنگونه که گفته اند برای تصرف بغداد و مناطق دیگر هم برنامه دارند و می خواهند انبار و فلوجه و مناطق اهل سنت را تحت سیطره خود درآورند و با تاکید و اطمینان می گویم که بعد از این مرحله و تصرف مناطق مذکور نوبت به کردستان می رسد. این اعتقاد شخص من است که این نیرو در نهایت به سوی کردستان می آید و خواهان تشکیل دولت اسلامی و همچنین زنده کردن ولایت موصل هستند. همانگونه که مطلعید این گروه معتقد به برنامه ای هستند که از زمان خلافت عثمانی وجود داشته و آن هم ولایت موصل است که کرکوک، اربیل و سلیمانیه را در خود خواهد گرفت.

 

کردپرس: نوری مالکی، نخست وزیر عراق از وجود یک توطئه بزرگ در این بحران خبر داد، شما در این بحران یا توطئه بزرگ، نقش خیانت ساختارهای نظامی، امنیتی محلی و یا خیانت جریانات سیاسی را چگونه ارزیابی می کنید؟

ناظم دباغ: هیچ کدام از مواردی که اشاره کردید، بعید نمی دانم. اما باید به این مسئله مهم اشاره داشته باشم که دلیل اساسی این وضعیت نحوه حکمرانی در عراق است که در میان شهروندان، سیاسیون و طیف های مختلف عراقی این سوال پیش آمده که این حکومت، متعلق به کیست، آیا متعلق به همه عراقی هاست یا تنها متعلق به گروه خاصی است که امروز قدرت مطلق را در عراق قبضه کرده است. بر این اعتقادم که همه این ها عوامل و فاکتورهای تأثیرگذار هستند و تنها نباید از این منظر قضیه تحلیل شود که توطئه ای وجود دارد و اشخاصی در صفوف ارتش عراق با داعش همکاری داشته اند. باید نگاهی به عملکرد خود هم داشت که چه شده که شهروند عراقی خود را متعلق به این کشور نمی داند. به همین دلیل معتقدم که ضروری است این نتایج و پیامدها به خوبی درک شوند که چرا سنی های عراق در مناطق بحرانی، هیچ دفاعی از این حکومت نمی کنند. آیا داعش را می خواهند یا اینکه از سیستم حکمرانی تنفر دارند که به اعتقاد من بخش اعظم این نوع برخورد سنی ها به خاطر علاقه به داعش نیست.

 

کردپرس: نقش مقامات محلی استان نینوی در شکل گیری این تحولات و سقوط موصل را چگونه ارزیابی می کنید؟

ناظم دباغ: نقش آن ها را اینگونه ارزیابی می کنم که نتوانسته اند وظایف خود را به صورت شایسته انجام دهند. نمونه های فراوانی هم برای این عدم انجام وظایف وجود دارد که می توان به‌ حملات مداوم تروریستی که حتی ساختمان استانداری هم از آن مصون نبوده است، اشاره‌ کرد. به همین دلیل عدم مقاومت در موصل؛ ترس، تسلیم شدن و همکاری با داعش می باشد. در غیر اینصورت هیچ توجیهی برای تسلیم موصل بدون هیچ جنگی به داعش وجود ندارد.

 

کردپرس: ارزیابی شما از نیروهای مهاجم تروریست چیست، آیا تمام این نیروهای تکفیری داعش می باشند یا گروه های دیگر تروریست در آن مشارکت دارند؟

ناظم دباغ: براساس اطلاعات، اعضای تشکیل دهنده این نیروی مهاجم عبارتند از: داعش، بعثی ها، القاعده، صوفی و نقشبندی ها، جُندالاسلام، کَتاب عشرین، جماعت حارزایی و جماعتی با نام مجاهدین. این گروه ها تشکیل دهنده نیروهایی هستند که موصل را کنترل کرده اند.

 

کردپرس: با توجه به شناختی که شما از این گروه ها دارید، آیا آنها می توانند با هم به توافقی جهت اداره مناطق تحت کنترل خود برسند؟

 

ناظم دباغ: بصورت مقطعی و برای رسیدن به اهدافی که دارند، بله می توانند.

 

کردپرس: آیا بین بغداد و اربیل در خصوص مقابله با داعش توافقی وجود دارد؟

ناظم دباغ: هنوز از هیچ کدام از طرفین در این خصوص اظهار نظری صورت نگرفته است، اما سیاست دولت اقلیم کردستان این است که بدون توافق هم این را وظیفه اساسی خود می داند که از مناطق خود دفاع کند و به داعش اجازه نفوذ و تعدی به اقلیم را نمی دهد. همچنین در چارچوب قانون اساسی عراق، اقلیم کردستان آمادگی خود را برای همکاری های لازم در مناطقی که نیروی پیشمرگ کردستان مستقر هستند، اعلام کرده است. اما تاکنون دولت مرکزی به صورت رسمی هیچ درخواستی از اقلیم کردستان برای یاری رساندن به این دولت در مقطع کنونی ارائه نکرده است.

 

کردپرس: تأثیر اختلافات سیاسی در عراق را در شکل گیری بحران های فلوجه و موصل چگونه ارزیابی می کنید؟

ناظم دباغ: این وضعیتی که به وجود آمده و کنترل داعش بر این مناطق، نتیجه این اختلافات و کشمکش های سیاسی است که در طول این سال ها میان جریانات سیاسی مختلف بوده است. تکروی ها، ندادن حقوق طیف های مذهبی و قومی عراق بر اساس قانون اساسی، عدم تعهد به توافقنامه اربیل و بخشی از قانون اساسی عراق و توافقنامه ها با جریان های سیاسی مختلف عراق و نارضایتی طیف های سیاسی مختلف از همدیگر همگی عامل این وضعیت هستند و این مسئله در میان شیعیان و سنی ها و حتی کُردها هم وجود دارد.

 

کردپرس: نقش جریانات سیاسی اهل سنت در شکل گیری و استمرار بحران موصل چیست؟

ناظم دباغ: معتقدم نباید اهل سنت را متهم کرد، اما در حال حاضر اگر نیتی برای جنگ با داعش وجود داشته باشد باید با مشارکت سنی ها باشد. اگر سنی ها در قدرت و جنگ با داعش مشارکت نداشته باشند، این بحران گسترش می یابد. همانگونه که اشاره کردم نیروی مسلح داعش دلیل سیطره این گروه بر مناطق مورد اشاره نیست. این نیرو، نیروی سنی ها هستند که اگر حتی با داعش همکاری نکرده باشند، با این گروه دشمنی و مبارزه ای نکرده اند. بلکه از آمدن داعش و بیرون راندن ارتش عراق که ساکنان سنی این مناطق از آنها دل خوشی ندارند، خوشحال و مسرور هستند.

 

کردپرس: آیا این بحران به یک جنگ داخلی و یا حتی جنگ طائفی می انجامد؟

ناظم دباغ: این شروعی است برای جنگ داخلی در عراق اگر راه حل صحیحی برایش اندیشیده نشود، زیرا وضعیتی که وجود دارد این است که کُرد مناطق کُردنشین خود را محافظت می کند. از سوی دیگر داعش با کمک سنی ها مناطق خود را تحت کنترل درمی آورد و از سوی دیگر مرجعیت شیعیان به اسم دفاع از عراق، فتوا صادر می کند که جنگ با داعش واجب است. به همین دلیل اگر دولت عراق بخواهد این جنگ به جنگ طائفی تغییر نیابد و این جنگ را به جنگ با ترور، سلفی گری و داعش تبدیل کند، باید به تشکیل دولتی اتحادی و مشارکتی با حضور همه طیف ها و همچنین حل مشکلات پیشین بیندیشد که اگر چنین تدبیری نداشته باشد، مطمئناً این جنگ طولانی خواهد بود و از یاد نبریم که در روزهای آغازین این رویداد در خصوص موضع آمریکا و این که این کشور از طریق فرستادن نیرو، هواپیماهای نظامی و بدون سرنشین در عراق مداخله نظامی خواهد کرد در میان بود که‌ سخنان باراک اوباما، رئیس جمهور این کشور اظهار کرد که‌ ارتش عراق جایگاه‌ خود را از دست داده و فاصله ای میان دولت و ملت درست شده است و بازگرداندن هویت عراقی و حس عراقی بودن به‌ شهروندان این کشور بهترین گزینه برای جنگ با داعش است.

 

کردپرس: آیا این آمادگی در دولت مرکزی عراق برای حل اساسی این مشکلات به شیوه ای که اشاره کردید وجود دارد؟

ناظم دباغ: به اعتقاد شخصی من (ناظم دباغ) چیزی که من دیده ام و احساس کرده ام، اراده ای اینچنینی در دولت مرکزی عراق برای رسیدن به راهکاری مناسب جهت حل این بحران ها و مشکلات وجود نداشته است و باید در آینده این مهم را انجام دهند و در غیر اینصورت ضرر آن برای همه ما خواهد بود. داعش فقط خطری برای شیعیان، کُردها و عراق نمی باشد بلکه خطری است برای همه منطقه. در بسیاری از کشورها اگر مشکلی جدی یا بحرانی ایجاد شود، نخست وزیر، وزرا و مسئولان استعفا می دهند و تیم جدیدی برای برون رفت از بحران تشکیل می شود و قدرت را در دست می گیرد، حق نیست هیچ کس اجازه قربانی کردن منافع ملی در راه منافع شخصی یا حزبی را بدهد، زیرا باید همه سیاسیون و احزاب در خدمت سرزمینشان باشند و نفس کار سیاسی و حزبی خدمت به کشور و ملت می باشد.

 

کردپرس: آیا این بحران به تشکیل اقلیم سنی و یا حتی تجزیه عراق می انجامد؟

ناظم دباغ: معتقدم که اگر بغداد به تصرف داعش درنیاید، به سادگی مناطق تحت اشغالش را از دست نمی دهد و این مناطق را سرآغازی برای اعلام دولت اسلامی عراق و شام خواهد کرد و با توجه به هم مرزی این مناطق با سوریه که این گروه در خاک آن کشور هم منطقه نفوذ خاص خود را دارد، این زمینه سازی ای خواهد بود برای تجزیه عراق به گونه ای دیگر و هدف آن ها هم زنده کردن ولایت موصل می باشد که این هدف آن ها با اشغال اقلیم کردستان بدست می آید، اما به اعتقاد من با توجه به روحیه و اراده ای که پیشمرگان اقلیم کردستان و مردم کردستان دارند، اجازه ی به واقعیت پیوستن این رویا را به آن ها نخواهند داد.

 

کردپرس: نقش بازیگران خارجی در حوادث موصل را چگونه ارزیابی می کنید؟

ناظم دباغ: مستقیم یا غیرمستقیم برخی از این بازیگران در تحولات عراق تاثیرگذارند. اما تاکنون آنچه که دیده ایم موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران از زبان دکتر روحانی، رئیس جمهور است که در اظهارات خود اعلام کردند که اگر دولت عراق از ایران تقاضای کمک کند، در چارچوب قوانین و پیمان های بین المللی، تهران آماده است به هر شیوه ها به کمک بغداد بشتابد و با داعش دشمنی کند زیرا داعش خطری است برای همه ما.

 

کردپرس: تأثیر این شرایط (دستاوردها و یا پیامدهای منفی این تحولات) را برای ترکیه چگونه ارزیابی می کنید؟

ناظم دباغ: در هر دو حالت ترکیه سودمند این تحولات خواهد بود. هم از این که داعش پیروز شود و هم از این که داعش شکست بخورد. زیرا ترکیه در حال حاضر در فکر تثبیت نقش خود در منطقه است و زمانی طولانی است که این کشور در چارچوب زنده کردن امپراطوری عثمانی و بر خط فکری سنی گرایی می خواهد نقش اول در منطقه را داشته باشد و همگان مطلعیم که از همان آغاز بحران سوریه به صورت رسمی از اپوزیسیون این کشور در مقابل حکومت بشار اسد حمایت کرد و از سویی دیگر به دنبال تامین و تضمین منابع انرژی خود در منطقه است و همانگونه که دولت ترکیه طی چند روز اخیر اعلام کرد، وقایع موصل هیچ تأثیری بر صادرات نفت عراق به ترکیه و دلیل این امر هم وجود اطمینان خاطری است که از این وقایع دارد در غیر اینصورت اینگونه با مسئله برخورد نمی کرد. مسئله دیگر موضع احمد داود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه در خصوص گروگان های کنسولگری ترکیه در موصل است که گفته بوده آن ها را مطلع کرده بوده اند که مراقب خود باشند و مسائل امنیتی را در نظر بگیرند، این سوالی را درست می کند که باید در برابر چه چیزی مراقب خود باشند در مقابل حمله داعش یا تروری دیگر. ترکیه هم به مانند همه کشورهای همسایه عراق براساس منافع خود عمل می کند.

 

کردپرس: مواضع دولت آمریکایی در خصوص تحولات اخیر در عراق بویژه مقابله با داعش را چگونه ارزیابی می کنید؟

ناظم دباغ: باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در طول یک هفته دو نوع سخنرانی متفاوت را داشت. در سخنرانی اول تاکید کرد که کشورش همه گزینه ها را بر روی میز قرار دارد و در سخنرانی دوم موضع متفاوتی گرفت و گفت به دلیل عملکرد ارتش عراق گزینه اعزام نیرو و دخالت مستقیم نخواهند داشت. به نظر من آمریکا هم براساس منافع خود تصمیم گیری می کند و بعید نیست که کشورهای عربی تامین کننده نفت آمریکا بر دولت این کشور فشار نیاورده باشند. وگرنه وجود داعش در منطقه تهدیدی است برای همگان و حتی کشورهای خلیج فارس، دود بدون آتش به وجود نمی آید و این موضع آمریکا در حال حاضر که ایران آمادگی خود را برای کمک به عراق اعلام کرده مطمئناً اگر چیزی غیر از تلاش برای کم کردن نفوذ ایران در عراق بود، آمریکا زودتر وارد صحنه می شد و در مسائل کنونی عراق دخالت می کرد. این بخشی از قضیه است و شاید بخش دیگر آن به مواضع دولت عراق برمی گردد و همانگونه که وزیر خارجه عراق اعلام کرد که بغداد تاکنون به صورت رسمی هیچ درخواستی از آمریکا نداشته است.

 

کردپرس: مواضع مرجعیت عالی شیعیان عراق در خصوص تحولات عراق را چگونه ارزیابی می کنید؟

ناظم دباغ: مطمئناً مرجعیت شیعه در عراق براساس مسئولیت ها و جایگاه خود در این کشور و هنگامی که برای مذهب شیعه، اسلام و عراق و حتی انسانیت خطری را حس کند باید موضع گیری داشته باشد و موضع گیری ای اینچنینی که از مردم بخواهد روحیه مقاومت خود را تقویت کنند و همگی با اتحاد و همدلی با سلفی گری و کفر و الحاد جنگ کنند.

 

کردپرس: سرانجام این تحولات را چگونه می بینید؟

ناظم دباغ: دوباره تاکید می کنم که این وقایع تغییری قابل انتظار بود و این تغییر، مهم و تأثیرگذار است که ممکن است سرنوشت منطقه با آن گره خورده باشد از این روی که اگر داعش از وضعیت کنونی در منطقه نفوذ و مناطق تحت اشغال خود را بیشتر کند موضع کشورهای حامی عراق در برابر این مسئله چه خواهد بود و احتمال دوم جنگ با داعش و احتمال سوم ماندن داعش در عراق و همچنین بیرون راندن این گروه از عراق که در آینده کدام کشور مقصد آن ها خواهد بود. هم اکنون شاید کمی برای اظهارنظر و سخن گفتن قطعی در مورد این مسئله زود باشد و باید منتظر روزهای آینده بود. اما دوباره تاکید می کنم که اگر داعش بتواند هم بغداد را تصرف می کند و هم اقلیم کردستان را و حکومت اسلامی خود را هم اعلام خواهد کرد آن هنگام باید فکری به حال وضعیت کرد. به همین دلیل معتقدم که باید پیش از وقوع رویدادهای پیش بینی شده باید راهکاری اندیشید و فکری به حال این مشکل کرد و اگر همگان خطر داعش را برای خود و طرف های دیگر درک نکنند و با این تفکر با موضوع برخورد کنند که حمله داعش به طیف یا گروه خاصی ربطی به دیگران ندارد و تهدیدی علیه آن ها نخواهد بود آن هنگام است که به صورت مستقیم، غیرمستقیم این موضع به سود داعش تمام می شود و از آن بهره خواهد برد به همین دلیل تاکید می کنم که باید همه طیف ها و نیروهای عراقی به جای انتظار دخالت خارجی برای حل موضوع باید با اتحاد و همدلی عراق را از این وضعیت درآورند و وضع به گونه ای نباشد که آمریکا اعلام کند که ارتش عراق ارزش و حیثیت خود را باخته است. ارتش عراق از همه فرزندان این کشور تشکیل شده از کُرد، عرب، شیعه و سنی و دیگر ساکنان این سرزمین.

 

مصاحبه‌ و ترجمه‌: حسن صالحی / خبرگزاری کردپرس

 

 

 

 

 

 

 

 

«محمد صدیق احمد» (جگرخوین) جانشین نمایندگی اقلیم کردستان عراق در ایران در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی تأکید می‌کند که پیشمرگ‌های کُرد در عراق جایی را اشغال نکرده‌اند و پیشروی آنها در مناطق مورد مناقشه برای پرکردن خلا امنیتی ناشی از عقب نشینی ارتش عراق بوده است.

دیپلماسی ایرانی: درخواست های مکرر نخست وزیری اقلیم کردستان عراق به دولت مرکزی به منظور مقابله با نیروهای داعش، بی پاسخ ماند. تا آنجا که گروه تروریستی توانست شهر موصل را به تصرف کامل خود در آورده و به سمت کرکوک حرکت کند. از این رو، نیروهای پیشمرگ سرانجام دست به کار شده و حملات خود را علیه داعش آغاز کردند. در گیری میان این دو گروه در حالی صورت می گیرد که پیش از سقوط موصل، خبرهای منتشر شده حاکی از گریختن نیروهای نفوذی و خائن در میان افسران عالی رتبه ارتش به کردستان عراق داشت. در همین حال نیروهای پیشمرگ اقدام به گرفتن سد موصل کردند تا این بار نیز نیروهای داعش با تخریب آن موجب ویرانی شهر نشوند. از سویی دیگر هزاران نفر از مردم موصل و شهرهای کرکوک خانه های خود را رها کرده به کردستان عراق پناه بردند. اربیل بر این عقیده است که بی مسئولیت و بی تفاوتی مسئولات بغداد موجب بروز چنین حوادثی شده و نیروهای پیشمرگ نیز به صورت داوطلبانه اقدام به مقابله با نیروهای داعش کردند. نقش کردستان عراق در حوادث اخیر چیست؟ و چرا برخی اتهام ها از سوی دولت عراق متوجه کردها شده است؟ این پرسش ها را با «محمد صدیق احمد» ( جگر خوین) جانشین نمایندگی اقلیم کردستان عراق در ایران در میان گذاشتیم:

 

آقای مالکی سخنرانی در شبکه آفاق داشته و گفته اند که توطئه کردی پشت این ماجرا است که با این شیوه ما را تحت فشار قرار دهند و یا کرکوک را به سیطره کامل خود در آورند. آیا واقعا چیزی به نام توطئه کردگرایی وجود دارد؟

این بیانات به روشنی گویای توهم توطئه است. امیدواریم در این برهه حساس ایشان به یک راه کار عقلانی برای حل این بحران بیاندیشد؛ چرا که یکی از مسببین اصلی چنین شرایطی عملکردهای نامناسب بخش هایی از نظام سیاسی و دولتمردان در بغداد است که برای مردم عراق گرفتاری به وجود آورده است و به عنوان اولین گام برای حل بحران باید نخست وزیر این مسئولیت را بپذیرد و با حذف اشتباهات گذشته به دنبال راهبردی عقلانی، جامع و دموکراتیک باشد و با تلاش برای ایجاد یک مشارکت فراگیر و واقعی میان همه نیروهای دموکراسی خواه عراق، برای مقابله با تروریسم، به ترتیباتی بیاندیشد که عراق را از این شرایط دشوار و درناک خارج کند. در این بین بدون شک اربیل همچنان پایبند مسئولیت های خود در برابر کشور عراق است.

این گفته ها را چیزی بیش از یک فرافکنی نمی توان تلقی کرد. آقای «نیچیروان بارزانی» نخست وزیر اقلیم کردستان در خصوص پیشروی نیروهای پیشمرگ کرد در مناطق مورد مناقشه و کنترل مناطق خالی شده از نیروهای ارتش عراق، گفته اند: پیشمرگ ها جایی را اشغال نکرده اند و پیشروی آنها در مناطق مورد مناقشه برای پرکردن خلا امنیتی ناشی از عقب نشینی ارتش عراق بوده است. و تاکید داشته اند که وظیفه پیشمرگان کرد بر اساس قانون اساسی عراق حفاظت از مرزهای اقلیم است وی با اشاره به اینکه اقلیم کردستان در طول سالیان گذشته همیشه قربانی ترور بوده است، مقابله با ترور را سیاست تغییر ناپذیر اقلیم کردستان اعلام کردند.

 

با توجه به اینکه افسرانی که فرار کرده به کردستان رفته اند، این شبهه را ایجاد نمی کند که کردستان نقشه ای علیه مالکی داشته است؟

این شبهه کاملا غیر منطقی و غیر مستند است. واقعیت این است که صدها هزار نفر پس از تصرف موصل توسط گروهک داعش، به منطقه کردستان، به عنوان امن ترین منطقه عراق پناه آورده اند و دولت و مردم کردستان با همه توان وظیفه اخلاقی و انسانی خود را در کمک به این آوارگان و برای استقبال از آوارگان به جا آورده اند. مایه تاسف است که دولتمردان عراق این استقبال عظیم مردمی را اینگونه ترجمه می کنند. افسران معتمد ارتش عراق و جناب مالکی با دور انداختن لباس ها و سلاح های آمریکایی شان که میلیاردها دلار برای خرید آنها از شرکت های آمریکایی هزینه شده، به جای دفاع از مال و جان مردم، از مهلکه گریخته و متواری شده اند؛ هم اکنون نیروهای قانونمند پیشمرگ کردستان عراق که آقای مالکی بیش از دوسال است حقوق آنها را به بهانه های واهی قطع کرده در خط مقدم دفاع از مردم رنجدیده و بحران زده این مناطق هستند. شایسته است دوباره بر این نکته تاکید شود که کردستان عراق خود از قربانیان بزرگ تروریسم بوده و مبارزه با تروریسم در همه اشکال آن سیاست تغییر ناپذیر ماست. فراموش نکنیم همین سال گذشته بود که گروهک داعش مسئولیت حمله به مراکزی را در اربیل بر عهده گرفت. کمتر از دوماه گذشته نیز حمله انتحاری داعش به دفتر اتحادیه میهنی کردستان در خانقین بیش از چهل قربانی گرفت. آقای بارزانی در بیانات اخیرشان همچنین یادآور شده اند که ما به بغداد گفتیم که آماده همکاری با نیروهای دولتی برای مقابله با تروریست ها در چارچوب توافقات فی مابین هستیم، اما متاسفانه حکومت مرکزی هیچ وقعی به اعلام آمادگی اقلیم برای همکاری ننهاد و پاسخی مناسب به این رویکرد دوستانه دولت کردستان عراق ارائه نداد. اگر دولتمردان در بغداد با درایت با پیشنهاد اربیل موافقت می کردند احتمالا روند رویدادها مسیر دیگری و بسیار متفاوت از وضعیت فعلی طی می کرد.

 

نوری مالکی نخست وزیر عراق از رئیس جمهوری آمریکا درخواست پشتبانی هوایی برای مبارزه با داعش کرده بود اما باراک اوباما گفته است که تا وقتی رهبران عراق برنامه ای سیاسی برای آینده کشور نداشته باشند، آمریکا مداخله نظامی نخواهد کرد. اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، آیا باز آمریکا پاسخ منفی به درخواست های مالکی خواهد داد؟

مقامات ارشد اقلیم کردستان در خصوص بحران کنونی در عراق و تاکید بغداد بر حل این بحران از راهکار نظامی، تصریح کرده اند که این بحران راهکار نظامی ندارد و باید این راهکار، مکمل راهکار سیاسی باشد و این راهکار در چارچوب توافقی بلند مدت میان همه گروه های سیاسی حاضر در صحنه سیاسی عراق قابل دستیابی است. اذعان رئیس جمهور ایالات متحده نشانگر این واقعیت است که حتی متحد درجه یک مالکی نیز وی را به درپیش گرفتن راه کار سیاسی و برنامه ای سیاسی برای گذار از این شرایط بحرانی تشویق و ترغیب می کند. به نظر می رسد مداخله نظامی مجدد آمریکا در عراق شرایط ویژه ای را می طلبد که هم اکنون تقریبا مهیا نیست؛ چرا که این بحران، منافع ملی آمریکا را مورد تهدید جدی قرار نداده است. البته در این خصوص احتمالات دیگری هم مطرح است.

 

 

 

 

 

 

 

 

نماینده دولت کردستان عراق در تهران با اشاره به توانایی عراقی‌ها در سرکوب داعش، بر بی‌نیازی این کشور به هرگونه دخالت نظامی خارجی تأکید کرد.

«ناظم دباغ» نماینده دولت کردستان عراق در تهران در گفت‌وگو با خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری فارس با اشاره به اخبار متناقض منتشرشده در عراق مبنی بر درخواست دولت این کشور از برخی کشورهای خارجی برای کمک نظامی در مقابله با داعش گفت: اگر نیروهای ارتش،‌ مردم و پیشمرگه های عراق با یکدیگر متحد شوند و با روحیه میهن پرستی در کنار یکدیگر با گروه تروریستی داعش مقابله کنند به راحتی و بدون کوچکترین کمک خارجی خواهند توانست این گروه تروریستی را سرکوب کنند.

«ناظم دباغ» درباره موضع انفعالی سازمان‌های بین‌المللی نیز خاطرنشان کرد: هر چند که صدور بیانیه و محکوم‌کردن اقدامات و تحرکات گروه تروریستی داعش توسط سازمان‌های بین‌المللی فی‌النفسه لازم است، اما فقط با محکوم ‌کردن و صدور بیانیه نمی‌توان در مقابل تروریسم و گروه‌های تروریستی ایستادگی کرد؛ بلکه اقدامات محکم‌تر و عملی‌تر نیز در این عرصه مورد نیاز است.

نماینده دولت کردستان عراق درباره فضاسازی برخی گروه‌های سیاسی برای بی‌اعتبار کردن نتایج انتخابات پارلمانی این کشور نیز گفت: برخی گروه‌ها با سوءاستفاده از شرایط فعلی عراق تلاش می‌کنند بی‌کفایتی برخی فرماندهان ارتش این کشور که منجر به شکست ارتش در روزهای ابتدایی حملات داعش به موصل شد را به دولت و احزاب پیروز در انتخابات پارلمانی عراق نسبت دهند و تلاش کنند نتایج این انتخابات را که در حقیقت تبلور خواست مردم عراق است زیر سوال ببرند.

 

 

 

 

 

 

 

 تهران ـ ایرنا ـ «ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران تاکید کرد که گروه تروریستی داعش تهدیدی برای کل منطقه است.

«ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری ایرنا با اشاره به رشد گروه های تروریستی و سلفی در منطقه با حمایت برخی طرف‌ها تصریح کرد: داعش به طور کلی برای همه تهدید است.

این مقام کُرد شکل‌گیری داعش را یک تاکتیک مشکوک دانست وگفت: تشکیل این گروهک تروریستی ممکن است خطری برای آینده ما نیز باشد و پس از مستقرشدن، به کردستان عراق نیز وارد شود.

وی اضافه کرد: داعش اگر قدرت بگیرد فقط با خدا نمی‌جنگد و هدف نهایی آن دعوا و جنگ با همه حتی با برخی از کشورهای اسلامی است. عناصر داعش در موصل تصمیم گرفته‌اند تا بانوان از خانه بیرون نیایند.

نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران افزود: رشد این گروه ها دارای دلایلی است که یکی از دلایل این موضوع وجود زمینه در منطقه است.

وی تصریح کرد: برخی در منطقه، این دیدگاه و احساس را دارند که حکومت یک مجموعه است و به خاطر این موضوع امروز داعش و برخی مجموعه ها مانند؛ القاعده و جند الاسلام در منطقه به وجود آمده و از حمایت برخی مانند اعضای حزب منحله بعث عراق، برخوردار هستند.

دباغ با بیان اینکه این گروه ها امروز با هم متحد شده و علیه نظام یا حکومت عراق مبارزه می کنند، اظهار داشت: یکی دیگر از عوامل رشد این گروه ها در عراق و منطقه، وجود طرف ها و زمینه برای کمک به آنها از سوی عوامل منطقه ای و خارجی است.

 

طرح دوباره شعار بعثی ها از سوی داعش

 

دباغ تصریح کرد: تحلیل ادعای اصلی داعش مبنی بر تشکیل دولت اسلامی در عراق و شام نشان می دهد که هدف آنان طرح دوباره شعار سابق بعثی هاست که می گفتند آمده اند تا عراق، سوریه و مصر را متحد کنند و امروز داعش با این تشکیلات عراق و سوریه را هدف قرار داده است.

وی اضافه کرد: هدف داعش در شعارشان تشکیل دولت اسلامی در منطقه است که شاید نتوانند این کار را انجام دهند ولی امروز حداقل یک منطقه در عراق را در اختیار دارند.

این مقام کرد خاطر نشان کرد: در گذشته برخی از افراد می گفتند که داعش از حکومت بشار اسد حمایت می کند،

اما این گروه از وی حمایت نکرده بلکه به عنوان خطری برای سوریه و عراق محسوب می شود.

وی تصریح کرد: سه سال داعش در سوریه بود و اکنون تازه به کشور عراق وارد شده و زمینه ای فراهم شده است تا بیش از پیش خطر داعش را درک کرد.

دباغ افزود: عناصر داعش در سوریه و عراق احساس کردند که در پروسه ای به نام دمکراتیک نمی توان نظام های سیاسی را تغییر داد و نظام در سوریه ماند و در عراق نیز نوری المالکی به عنوان بزرگ ترین فراکسیون در انتخابات پارلمانی پیروز شد و می تواند برای سومین بار دولت را در اختیار داشته باشد.

 

حضور افسران بعثی در داعش

 

وی اضافه کرد: امروز داعش در عراق متشکل از نیروهای بعثی ارتش سابق این کشور به همراه برخی عناصر سلفی و تکفیری است.

دباغ ادامه داد، امروز افسران ارتش سابق عراق به دنبال فروپاشی نظام گذشته در موصل و مناطق مرکزی به جای این که روبروی داعش، القاعده، سلفی ها و تکفیری ها بایستند، اسلحه هایشان را به طور کامل به آنها تحویل می دهند و منطقه را خالی می کنند.

 

داعش فراهم کننده دخالت و حضور نیروهای خارجی

 

وی با اشاره به این که اقدامات داعش فراهم کننده زمینه برای حضور و دخالت نیروهای خارجی است ، تصریح کرد: دخالت خارجی در عراق همراه با عراق با دخالت خارجی با داعش متفاوت است چرا که داعش یک مجموعه تروریستی و خطرناک است که مردم عراق آن را نمی پذیرند و داعش در واقع خطری علیه منافع کل عراق و منطقه است.

وی تصریح کرد: در این میان عربستان پنهان نکرده که به اپوزیسون سوریه کمک می کند. حال باید پرسید که این اپوزیسیون چه کسی هستند؟ امروز بعضی از اسلحه های داعش جدید و پیشرفته است که از کشورها و کارخانه های بزرگ تامین می شود و از کشورهای بزرگ تحویل آنان شده و مگر می شود اسلحه استراتژیک از انبار یا کارخانه کشوری خارج شود اما آن دولت مطلع نباشد که این سلاح ها به کجا منتقل شده و تحویل چه کسانی می شود؟

 

نیاز به حضور نیروهای آمریکایی است

 

دباغ با اشاره به این که در شرایط کنونی نیاز به حضور نیروهای آمریکایی و خارجی در عراق وجود دارد، افزود: در شرایط کنونی ارتش عراق نیاز به کمک خارجی دارد و این کمک ها می تواند فکری، اطلاعاتی و حتی نظامی باشد.

 

حضور عناصر افغان، پاکستانی و مصری در داعش

 

نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در جمهوری اسلامی ایران گفت: در میان عناصر داعشی کشته شده در عراق اتباع افغان، پاکستانی، مصری و سعودی وجود دارد.

وی با اشاره به این که باید پرسید اینها از کجا وارد عراق شده اند، افزود: روشن است که همگی آنان بدون گذرنامه و به صورت قاچاق وارد عراق شده اند.

 

آیا داعش نزدیک بغداد شده است یا نه؟

 

دباغ افزود: وقتی برخی ادعای نزدیک شدن عناصر داعش را به بغداد منتشر می کنند باید بدانند که انتشار این ادعاها موجب تضعیف روحیه مردم و ارتش عراق شده و آنان روحیه خود را از دست می دهند و می ترسند و اگر می خواهید از من سوال کنید که آیا عناصر داعش به طرف بغداد می روند می گویم بله.

وی ادامه داد: براساس آخرین خبر، داعش اکنون در منطقه موصل، تکریت و اطراف شهر سامرا (120 کیلومتری بغداد)، منطقه تلورد، سعدیه و مولا عبدالله هستند و در نزدیک بغداد نیستند.

 

کردستان عراق در حال آماده باش است

 

دباغ افزود: اکنون در سراسر منطقه کردستان نیروها در حالت آماده باش هستند و اکنون پیشمرگان کرد از خانقین و یکی دیگر از مناطق کردنشین 95 درصد مناطق را زیر نظر و کنترل دارند.

وی تصریح کرد: اکثریت نیروهای ارتش در مناطق میانی مانند؛ موصل و تکریت عراق بدون هیچ مقاومتی فقط به دنبال شنیدن نام داعش فرار کرده و اسلحه را به داعش تحویل دادند که به عنوان مثال می توان به برخورد نیروهای مستقر در پادگان کیوا و فرودگاه نظامی کرکوک اشاره کرد که به دنبال ورود داعش مقرهای خود را رها کرده اند و در برخی از این مناطق در حال حاضر پیشمرگان مستقر هستند.

نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران تصریح کرد: در کردستان حکومت نظامی اعلام نشده فقط گروههای پیشمرگ در این مکان ها مستقر شده اند و نیروهای مسلح در حالت آماده باش هستند.


خطرات داعش برای کردستان

 

دباغ در پاسخ به این سوال که چه خطراتی ممکن است از سوی داعش کردستان را تهدید کند؟ گفت: سیاست داعش ایجاد ناامنی، ترس و کارهای تروریستی است و ما پیش بینی می کنیم که در آینده، آنان برای کردها نیز خطرساز و خطرآفرین باشند.

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه داعش گفته وارد کردستان نمی شویم؟ گفت: این موضوع صحت دارد چرا که اکنون ما با داعش در برخی مناطق مانند شهر موصل تنها چند کیلومتر فاصله داریم.

وی با بیان اینکه داعش در مناطق عربی و سنی است و ما داخل مناطق کردی هستیم، گفت: در کل این نگرانی وجود دارد که آنان در آینده وارد مناطق کردنشین شوند.

نماینده حکومت منطقه کردستان عراق در ایران ادامه داد: با این وجود باید دید که دولت عراق چه برنامه و سیاستی در برابر داعش دارد. به نظر می رسد که دولت عراق نمی خواهد برای جلب حمایت دیگران برای کمک جهت مقابله با داعش آنان را در قدرت سهیم و شریک کند.

وی با اشاره به این که اکنون این به عنوان یک سوال مهم مطرح است، ادامه داد: ما در کردستان نگفته ایم که از امنیت و آسایش عراق حمایت نمی کنیم ولی مساله حضور و ورود پیشمرگ ها در جنگ در هر منطقه عراق نیاز به دستور المالکی به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح این کشور دارد و خود وی باید اعلام کند که نیروهای پیشمرگ وارد شده و به ما کمک کنند.

وی گفت: عکس این موضوع نیز ساری و جاری است و اگر منطقه کردستان نیاز به کمک نظامی داشته باشد باید فرمانده کل نیروهای پیشمرگ از دولت مرکزی درخواست کرده و فرمانده نیروهای مسلح عراق با ورود آنان موافقت کند.

 

از ورود داعش به عراق خبر داشتیم

 

نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران گفت: دولت عراق از ورود داعش مطلع بود و ما از قبل خبر داشتیم که داعش می خواهد شهر موصل را تصرف کند و این موضوع را به دولت عراق نیز اعلام کرده بودیم.

وی تصریح کرد: می توان گفت برخی سناریوها باعث شده که المالکی این موضوع را خوب درک نکرده و خطر آن را اینچنین بزرگ قلمداد نکند. علاوه بر این شاید بعضی از فرماندهان نظامی و ارتش عراق در موصل، گزارشهای برعکس به المالکی داده باشند و وی نیز به حرف اینها گوش داده و به حرف ما گوش نداده است.

وی گفت: مگر می شود دستگاه اطلاعاتی عراق نداند که سه هزار عنصر داعش در سوریه به سمت عراق حرکت می کنند. پس رادارها، هواپیما و ماهواره های عراق و آمریکا کجا بوده که اینها همه جای سوال دارد.

 

حضور پیشمرگ ها در برخی مناطق برای جلوگیری از پیشروی داعش است

 

این مقام کرد با تاکید بر این که پیشمرگ های کرد مناطق خالی را پر کرده اند تا داعش نتواند در آنها حضور یابد، گفت: بغداد نه از پیشمرگ ها برای ورود به درگیری ها درخواست کرده و نه با آن مخالفت کرده است و بر اساس اطلاعات موجود در اختیار ما حتی به فرماندهان نظامی ارتش عراق در منطقه نیز اعلام شده است که می شود با پیشمرگ های کُرد همکاری داشته باشند.

وی ادامه داد: پیشمرگ ها مناطق خالی را پر کرده که داعش نیاید و منطقه ای را اشغال نکرده است.

 

حضور نیم میلیون آواره در کردستان

 

نماینده حکومت اقلیم کردستان عراق در ایران گفت: در حال حاضر نیم میلیون آواره از موصل به کردستان عراق وارد شده اند اما هنوز وارد منطقه نشده اند و در بین مناطق عربی و کردی حضور دارند و لوازم و امکانات مورد نیاز آنها نیز تهیه و تامین شده است.

وی تصریح کرد: نمی توان به همه کسانی که از موصل فرار کرده اند ، اطمینان داشت چون ممکن است عناصر نفوذی در بین آنان حضور داشته و حکومت کردستان عراق تردد این افراد را به دقت بررسی می کند.

 

نماینده سیستانی جهاد اعلام کرده است

 

دباغ افزود: خبرهایی که شنیده ایم این است که نماینده سیستانی جهاد اعلام کرده که باید شیعیان از این دستور پیروی و حمایت و از عراق دفاع کنند.

 

انتظار از ایران

 

دباغ افزود : ایران همیشه به مردم عراق کمک کرده و در شرایط سخت در زمان مبارزه با رژیم بعث سابق و صدام نیز به عراقی ها پناه داده و کمک کرد و در زمان سقوط صدام و فروپاشی آن نظام نیز نقش مثبتی داشت و برای ایجاد حکومت در عراق پس از ساقط شدن صدام نیز نقش مثبتی داشت.

این مقام کرد در ادامه تصریح کرد: همان طور که رییس جمهوری ایران اعلام کرده که اگر عراق از ما درخواست کمک کند در چارچوب مقررات و قانون بین المللی آمادگی کامل برای همکاری داریم که این موضوع بیانگر وجود اراده برای کمک به عراق جهت مقابله با تهدیدات داعش به حساب می آید.

 

 

 

 

 

 

 

«ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران گفت: گروهای عراقی همان طور که برای سقوط صدام متحد شدند برای خارج کردن داعش از عراق متحد شوند.

«ناظم دباغ» نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خارجی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، افزود: متأسفانه نیروهای داعش در حال محکم کردن جای پای خود در عراق به ویژه در مناطق سنی‌نشین هستند.

او با اشاره به اوضاع کردستان عراق تصریح کرد: نیروهای پیشمرگ، مناطق کردنشین چه مناطقی که در کردستان هستند و چه آن‌ها که خارج از ماده 140 قانون اساسی هستند را به طور کامل در اختیار دارند. تعدادی از نیروهای داعش توسط نیروهای پیشمرگ کشته و برخی اسیر شدند.

دباغ درباره‌ وحدت بین گروه‌های مختلف عراقی با بیان این که اتحاد بین نیروهای عراقی پادزهری در برابر داعش است، گفت: وضعیت امروز عراق نتیجه اتحاد نداشتن رهبران سیاسی است. نبود اتحاد بین گروه‌های سیاسی و رهبری سیاسی کشور بر نیروی امنیتی و ارتش اثر منفی می‌گذارد و هم‌چنین این وضعیت بین مردم و دولت نارضایتی ایجاد می‌کند. برخی از اهالی مناطق اهل تسنن در عین حالی که طرفدار داعش نیستند ولی در تقابل با دولت مالکی با داعش همکاری کردند و این امری غیرقابل انکار است.

نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران اضافه کرد:‌ اگر ارتش در مناطق اشغال شده مقاومت می‌کردند این مناطق و شهرها در مدت کوتاهی سقوط نمی‌کردند. تعداد زیادی از نیروهای ارتش و نیروی انتظامی به دست خودشان اسلحه‌های‌شان را به داعش تسلیم کردند و دراین میان تعداد قابل توجهی از تسلیحات سنگین از این مناطق عراق به سوریه منتقل شده است.

دباغ تصریح کرد: ایجاد اتحاد و وحدت بین گروه‌های سیاسی و ایجاد اعتبار هویت عراقی برای مردم این کشور به نحوی که احساس کنند قبل از آن که کرد، سنی و شیعه هستند، عراقی‌اند مهمترین مساله در شرایط فعلی است.

وی درباره‌ نقش دخالت‌های خارجی در اوضاع عراق گفت: منافع کشورهای منطقه و فرا منطقه‌یی در تحولات اخیر عراق نقش دارد. تقویت داعش متکی به عوامل خارجی است و این امری بدیهی است.

«ناظم دباغ» تأکید کرد: گروه‌های عراقی همان طور که برای سقوط صدام با یکدیگر متحد شدند باید دست به دست هم دهند. در چنین شرایطی گروه‌های سیاسی باید از منفعت‌های شخصی و گروهی و سیاسی دست بردارند و به منافع ملی عراق فکر کنند تا بتوانند یک حکومت فدرالی و مشارکتی به طور حقیقی برقرار شود.

نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران در پایان، درباره‌ وضعیت جلال طالبانی، رییس‌جمهور عراق گفت: وضعیت ایشان خوب و رو به بهبود است اما در مسایل اخیر عراق و رایزنی‌ها و گفت‌وگوها دخالتی نداشته‌ است.

 

 

 

 

 

 

 

آخرین اخبار

گزارشات پر بازدید

حالت های رنگی